از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه خنده ای تلخ و گاه تلخی یک خنده، وجودت را در آتشی غریب می سوزاند...
اینجا غمکده ای است، پر از درد رفتن...
و تماشاکده ای است، لبریز از جدایی...
اینجا دنیاست!
سرای بی کسی...

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ظهور» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

چقدر غم انگیز است...

در دل آرامشی داشتیم که دولت خدمتگذار و مردمی آیت الله رئیسی با یاری خداوند و رأی مردم، استمرار می یابد و دولت دومش نیز شکل می گیرد.

آن آرامش جای خود را به طوفانی از نگرانی داده است!

چه خواهد شد؟

چه کسی بر صندلی ریاست جمهوری تکیه خواهد زد؟
آیا دوباره شاهد میدان داری جریان غربگرا خواهیم بود؟

یا شخص و شخصیتی در خط فکری آیت الله رئیسی انتخاب خواهد شد؟

عنایت پروردگار به این نظام و انقلاب

دو دلیلی که به دید امثال من می آید، از عنایت ویژه پروردگار عالم به انقلاب در واقع به همان جمله رهبر فرزانه انقلاب بر می گردد که فرموده بودند دل ها به دست خدای متعال است: «خدای متعال است که دلها را عازم می کند، جازم می کند، اراده ها را بسیج می کند و این اتفاق می افتد. در این حوادث دست قدرت خداوند محسوس است. چون دست قدرت الهی هست، بنابراین پیروزی هم در آن قطعی است.» (بیانات رهبر فرزانه انقلاب درباره بیداری اسلامی 1390/2/7)

در ماجرای شهادت حضرت آیت الله رئیسی و همراهانشان نیز می توان دست عنایت پروردگار را دید...

تشییع میلیونی و حیرت انگیز شهدا یکی از حوادثی است که در دفتر حوادث انقلاب ثبت شد.

کما اینکه تشییع قیامت‌گونه سید شهیدان مقاومت، سردار دلها حاج قاسم سلیمانی نیز فراموش نشدنی است.

بنابراین باید دلگرم باشیم...

ما کارمان را انجام می دهیم؛ به تکلیف عمل می کنیم؛ بقیه اش دست خدای متعال است و به معنی واقعی کلمه:

هرچه پیش آید خوش آید... (الخیر فی ما وقع)

ثبت نام احمدی نژاد برای ریاست جمهوری

بعد از شهادت آیت الله رئیسی و همراهان، طبق قانون در تیرماه انتخابات ریاست جمهوری برگزار خواهد شد...

وزارت کشور هم 5 روز را برای ثبت نام افراد و اشخاص اعلام کرد که در این مدت (امروز روز چهارم است) علی لاریجانی، پزشکیان، سعید جلیلی، اسماعیلی و... ثبت نام کرده اند. اما یکی از افرادی که در کمال تعجب باز هم برای انتخابات پا به عرصه رقابت گذاشته است، محمود احمدی نژاد است...

دکتر محمود احمدی نژاد، برای انتخابات 1396 ابتدا به صورت خصوصی از سوی رهبر انقلاب از حضور در انتخابات منع شد. اما پس از آنکه خودش و اطرافیانش نپذیرفتند که فرمان عدم حضور از سوی رهبر انقلاب صادر شده است، رهبر معظم انقلاب اسلامی این ماجرا را اعلام عمومی کردند.

طبیعتا این ماجرا آزمون خوبی برای سنجش عیار ولایت پذیری احمدی نژاد بود. آنهم بعد از آن ماجراهای عجیب و غریب از جمله خانه نشینی 11 روزه.

دست بر قضا استاد رائفی پور همد در یکی از سخنان خود همین موضوع را بیان کردند که این فرمایش رهبر انقلاب امتحان خوبی برای احمدی نژاد است تا ولایت پذیری خود را نمایش دهد و آن ذهنیت منفی که بر اثر خانه نشینی و معاونی مشایی به وجود آمده بود را پاک کند...

اما... در کمال تعجب احمدی نژاد در ایام ثبت نام، در وزارت کشور حاضر شده و ثبت نام کرد!

اگر این حوادث را کنار هم بگذاریم، نتیجه یکی از این دو حالت است و حالت سومی متصور نیست:

1. یا احمدی نژاد 180 درجه تغییر کرده است و به شخصه این مواضع جنجالی را اتخاذ می کند.

2. یا شدیدا تحت تأثیر شخص دیگری است. (مشایی)

البته در بین بعضی از اهالی رسانه، گفته می شود که اسفندیار رحیم مشایی با چند پیشگویی و حرکات خارق العاده، عزم و اراده را از احمدی نژاد گرفته و او را مسخر خود ساخته است! البته مسخر نه به این معنا که عقل و هوش را از او گرفته باشد؛ بلکه به این معنا که او را عارفی کامل می داند که لابد با امام زمان (عج) ارتباط دارد و باقی همه در اشتباهند و فقط اوست که حوادث را درست می فهمد و تحلیل می کند!

دلایل رد صلاحیت دکتر محمود احمدی نژاد توسط شورای نگهبان

اگرچه برای اهالی سیاست و نیز برای بسیاری از مردم روشن است که چرا احمدی نژاد رد صلاحیت می شود؛ اما ممکن است دوستانی باشند که برایشان این سوال مطرح باشد که چرا احمدی نژاد که 8 سال رئیس جمهور بوده است، باید رد صلاحیت شود. در ادامه بعضی از دلایل رد صلاحیت احمدی نژاد را مرور می کنیم:

1. فساد رحیمی.

رحیمی که معاون اول دولت احمدی نژاد بود، پرونده فساد اقتصادی دارد. اگرچه او در ایامی که دولتش برقرار بود اجازه بررسی و رسیدگی به مفاسد دولتی ها را نمی داد و کابینه را خط قرمز خود معرفی کرده بود، اما به هر حال پس از پایان دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، قوه قضائیه به پرونده رحیمی رسیدگی کرده و او را محکوم کرد.

2. فساد بقایی.

یکی معاونین احمدی نژاد، بقایی است. او هم توسط قوه قضائیه محاکمه شد و انواع و اقسام مفاسد را در کارنامه خود دارد. از فساد اقتصادی گرفته (سکه های ریاست جمهوری و...) تا مفاسد سیاسی.

3. برداشت پول از بیت المال به بهانه تأسیس دانشگاه.

خود احمدی نژاد نیز در اواخر دوران ریاست جمهوری، چند میلیارد از بیت المال برداشت تا دانشگاهی با نام «دانشگاه ایرانیان» تأسیس کند. اگرچه فورا با واکنش قوه قضائیه مواجه شده و مجبور شد پول را برگرداند. اما به هر حال اگر سود همان مدت که آن چند میلیارد در اختیار احمدی نژاد بود را حساب کنیم، مبلغ زیادی می شود.

4. مواضع عجیب سیاسی درباره سوریه

موضع احمدی نژاد هم درباره سوریه مانند موضع مرحوم هاشمی رفسنجانی است! در واقع این دو بشار اسد را دیکتاتوری می دانستند که قیام مردم خود را سرکوب کرده است! عجیب اینکه اعتراف کلینتون به تأسیس داعش و نیز روشن شدن دخالت جریان استکبار برای زمین زدن بشار اسد نیز احمدی نژاد را به تغییر دیدگاه نرسانده و یا اگر هم نظر او تغییر کرده باشد، حداقل رسانه ای نشده است.

5. حمله به شورای نگهبان

احمدی نژاد اگرچه بارها علیه شورای نگهبان تکه پراکنی کرده است، اما اخیرا در یک سخنرانی 20 دقیقه ای، شورای نگهبان را زیر سوال برده و اصل آنرا بیهوده می داند! روشن است که وقتی کسی ساختار سیاسی کشور را قبول نداشته باشد، شرط لازم برای تصدی پست ریاست جمهوری را ندارد!

6. حمله به قوه قضائیه.

احمدی نژاد بارها به قوه قضائیه حمله کرده است... هربار هم بهانه او دستگیری و رسیدگی به جرم یکی از نزدیکانش است. یک بار به قوه قضائیه حمله می کند که چرا به جرم بقایی رسیدگی شده است. بار دیگر به خاطر بقایی به این قوه می تازد. یک بار برادران لاریجانی را مقصر جلوه می دهد و... بنابراین شخصی که احکام قوه قضائیه را قبول ندارد، گزینه مناسبی برای تصاحب مدیریت قوه مجریه نیست.

7. حمله به رهبر انقلاب

اگرچه این مورد (حمله به ولی فقیه) به صراحت و مستقیم صورت نگرفته است، اما تکه پراکنی های فراوان احمدی نژاد در سخنانی که در جمع حامیانش بیان می کند، به قدری فراوان است که حتی خوش بین ترین افراد هم نمی توانند همه این موارد را از این گزاره تبرئه کنند! بنابراین شخصی که جایگاه ولایت فقیه را قبول نداشته باشد، قطعا شرط لازم برای در معرض انتخاب مردم قرار گرفتن را که همانا پذیرش ساختار سیاسی کشور است، ندارد.

در پایان اگرچه هنوز همه گزینه ها مشخص نشده اند؛ اما شکی در این موضوع نیست که هرچه رقم بخورد خیر مطلق است و خدای رحمان، این انقلاب را تنها نخواهد گذاشت.

امید که به حق شهدای عزیز خدمت و در رأس آنها به حق شهید عزیزمان آیت الله رئیسی، با رأی مردم فردی بر صندلی ریاست جمهوری تکیه بزند که ادامه دهنده راه آن عزیز از دست رفته باشد و به صورت جهادی و شبانه روزی، خستگی ناپذیر و پر قدرت برای این نظام ولایی کار کند تا با یاری مردم ولایتمدار کشورمان، بستر سازی ظهور حضرت حجت (عج) هرچه زودتر محقق شود! آمین.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

با عرض سلام و تبریک سال نو

امروز هفتمین روز از سال جدید است و ساعت چهار بعد از ظهر است.

یعنی به همین راحتی یک سال گذشت و از سال جدید هم تقریبا هفت روز سپری شد.

دو نکته را به عنوان اولین پست در سال جدید در این وبلاگ می نویسم:

یکی درباره کار فرهنگی و یکی درباره دبیری...

و این نکته را هم اضافه کنم:

تصمیم دارم که امسال فعالیتم در این وبلاگ را کمی بیشتر کنم؛ ان‌شاءالله.

اهمیت کار فرهنگی

همه می دانیم که «فرهنگ» چقدر اهمیت دارد.

و نیز می دانیم که «کار فرهنگی» چقدر مهم است...

اما اگر بخواهیم میزان اهمیت این دو را مشخص کنیم چه خواهیم گفت؟

امروز در لابلای وبگردی هایم، کلیپی قدیمی از خاطره گویی استاد ازغدی از رهبر انقلاب را برای چندمین بار دیدم...

و الحق چه جمله درستی است (نقل به مضمون) که خواندن چندباره کتاب خوب و دیدن چندباره فیلم های خوب نه تنها ضرری ندارد و وقت تلف کردن نیست، بلکه هربار پرده جدیدی از مفاهیم کتاب و فیلم و... به انسان منتقل می شود.

من هم با دیدن چند باره این کلیپ، به اهمیت فرهنگ و کار فرهنگی کمی بیش از قبل پی بردم!

چرا؟ چون استاد ازغدی به نقل از مقام معظم رهبری در این کلیپ می گوید ایشان گفتند برای دور دوم ریاست جمهوری بنای کاندید شدن نداشتم و قصد داشتم به کار فرهنگی مشغول شوم و با طلبه ها و دانشجوها و... کار فرهنگی انجام دهم!

این یعنی چه؟ چطور ممکن است انسان ریاست جمهوری را رها کند و به این کارهای به ظاهر کوچک بپردازد؟ مگر جز این است که بعضی از حضرات معلم ها، بالاترین پست و مقام را ریاست جمهوری می دانند و بعضا تلاش می کنند تا به جایگاهی دست پیدا کنند که منشأ اثر بشوند؟ پس چطور ممکن است کسی که این جایگاه را دارد، یعنی رئیس جمهور است، دنبال کار فرهنگی باشد؟

این موضوع نشان می دهد که کار فرهنگی از ریاست جمهوری هم ارزش و اثرگذاری بالاتری دارد...

اما چرا؟ پاسخ به این «چرا» را من نه می توانم و نه باید بدهم. استادان و بزرگان و اهل اندیشه باید پاسخ بدهند.

اما من به عنوان یک دانشجو و یک معلم کوچک، می توانم تنها به این نکته اشاره کنم:

کار فرهنگی یعنی «انسان سازی» و روشن است که انسان سازی چه اهمیتی دارد...

به فرموده قرآن اگر کسی یک نفر را نجات دهد انگار همه انسان ها را نجات داده است! چه عظمتی...

اهمیت دبیری

هز زمان که می خواهم از سختی های کارم گله کنم و احیانا به فکر بازگشت به کار قبلی ام (کار پژوهشی و تولید محتوا و...) می افتم، به این سوال می اندیشم که «معلمی چه فایده ای دارد؟» و اهمیت این شغل چیست؟

و هر بار که به پاسخ این سوال فکر می کنم یا درباره آن مطالعه و جستجو می کنم، باز «انگیزه» پیدا می کنم که با جدیت و محکم ادامه دهم...

اما امروز و با دیدن کلیپ خاطره استاد ازغدی از سخنان رهبر انقلاب، انگیزه مضاعفی گرفتم؛ چراکه بیش از پیش برایم روشن شد که «دبیری» چه جایگاه والایی دارد و چه کارها که می توان در این جایگاه انجام داد...

در حقیقت، یکی از مصادیق کار فرهنگی، همین معلمی و تدریس است...

و باز به نظر من (که در گفتگو با معاون اداره کل آموزش و پرورش یزد هم همین را مطرح کردم:) متوسطه اول از بعضی جهات بهتر از متوسطه دوم است؛ چراکه روح و روان بچه ها بیشتر آمادگی پذیرش دارد و کار راحت تر است... اگرچه کلا دانش آموز و دانشجو آمادگی «پذیرش» دارد و نباید آنرا به سن و سال محدود کرد، اما در هر حال «سن» بر روی استحکام عقاید انسان اثر می گذارد...

هرچه هست و نیست خیر است.

پست را با این آیه از قرآن کریم به پایان می رسانم:

«مِنْ أَجْلِ ذَٰلِکَ کَتَبْنَا عَلَىٰ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا ۚ وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَیِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَٰلِکَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ» (مائده، 32)

یعنی: بدین سبب بر بنی اسرائیل حکم نمودیم که هر کس نفسی را بدون حق و یا بی‌آنکه فساد و فتنه‌ای در زمین کرده، بکشد مثل آن باشد که همه مردم را کشته، و هر کس نفسی را حیات بخشد (از مرگ نجات دهد) مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده. و هر آینه رسولان ما به سوی آنان با معجزات روشن آمدند سپس بسیاری از مردم بعد از آمدن رسولان باز روی زمین بنای فساد و سرکشی را گذاشتند. (ترجمه مرحوم قمشه ای)

پی‌نوشت:

کلیپ مذکور را اینجا ببینید:

روایت رحیم پور ازغدی از جلسه ای با رهبری درباره آینده نظام و انقلاب

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

تنها برکت و فایده دولت حسن روحانی، رشد سیاسی مردم است. همین! وقتی گرانی های شب عید کمر کسانی که به روحانی رای داده اند را خم کرده است، و کمر همه مردم را، و وقتی مشکلات عدیده ای چون بیکاری، رکود، تورم، گرانی مسکن و کالاهای اساسی و... امان «مردم» را بریده، قطعا آنها با همه بند بند و سلول سلول وجودشان درک می کنند و می فهمند که مسئله «انتخاب» تا چه اندازه مهم و «سرنوشت ساز» است...

وقتی به هر بهانه ای، با دروغ و تزویر و ریا و خدعه، دست به تخریب جریان انقلاب می زنند، همه داشته های دول قبلی را در طبق اخلاص به «کدخدا»یشان تقدیم می کنند، و نتیجه آن برای «مردم» می شود «هیچ»! این اتفاق موجب رشد سیاسی مردم خواهد شد.

طبعا جامعه ای که قرار است به سوی ظهور و تمدن سازی پیش برود، با رای به لیست امید و دولت روحانی و جریان غرب گدا راه به جایی نخواهد برد. اما اجباری هم در کار نیست. این جامعه باید «انتخاب» کند و در آتش «انتخاب» خود بسوزد تا به قول مولانا «پخته» و بالنده شود.

راهی جز این نیست... و از نظر من تأکید امامین انقلاب بر مشارکت حداکثری هم رشد حداکثری برای تحقق «ظهور» است. والسلام

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

دردناک تر از عاقبت «فرعون»، «زجر»ی است که آسیه کشید...

دردناک تر و غم انگیزتر از شهادت «علی» با شمشیر ابن ملجم، «شهادتِ ولایت»ش توسط مردم دنیاپرست بود!

دردناک تر از شهادت «حسین» طرز فکر کسانی بود که او را کشتند!

که به فرمایش حضرتش «شکم هایشان از حرام پر شده بود!»

آری... دردناک تر از مقبولیت، مظلومیت است.

چه سخت است «انتظار...» و هم نشینی با نفاق. «خار در چشم و استخوان در گلو!»

چه تلخ است هم سفرگی با «نفاق»؛ لبخند به لب دست به سینه...

خدایا؛ فرمودی با «عجز» بخواهید! بفرما:

«اللهمّ عجّل لولیک الفرج»

  • احمد طحانی