از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه خنده ای تلخ و گاه تلخی یک خنده، وجودت را در آتشی غریب می سوزاند...
اینجا غمکده ای است، پر از درد رفتن...
و تماشاکده ای است، لبریز از جدایی...
اینجا دنیاست!
سرای بی کسی...

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سواد رسانه ای» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

پیشتر نوشته بودم که سایت کتابخانه تخصصی ادبیات در اصطلاح Down شده است یا به زبان خودمان بالا نمی آید!

چند روز قبل که سایت را چک می کردم در کمال تعجب دیدم این سایت دوست داشتنی بالا آمد...
آن هم با ظاهری جدید و زیبا.

بنابراین احتمالا در این مدت که سایت بالا نمی آمد دوستان در حال بروزرسانی سایت بوده اند!

این مطلب قبلی است درباره تعطیلی سایت:

سایت کتابخانه تخصصی ادبیات تعطیل شد؟

و این هم پستی است که در آن کتابخانه معرفی شده است:

معرفی سایت دانلود کتابهای ادبی و تاریخی (کتابخانه مجازی ادبیات)

لینک‌های سایت کتابخانه تخصصی ادبیات

این هم لینک های این سایت فوق العاده است که پیشتر در پست معرفی هم ذکر شده بود:

علاقه مندان می توانند فایل pdf کتابها را به راحتی از این سایت دانلود کنند:

سایت کتابخانه تخصصی ادبیات: https://eliteraturebook.com

کتابخانه تخصصی ادبیات دارای سه بخش اصلی است که لینک و محتویات آنها به شرح ذیل است:

  1. کتابخانه تخصصی ادبیات: شامل معرفی تازه های کتابخانه ادبیات
  2. کتابخانه مجازی ادبیات: شامل بارگذاری تمام متن کتاب ها و مقالات حوزه ادبیات
  3. بانک اطلاعات: شامل جستجو در منابع کتابخانه تخصصی ادبیات

امید که دوستان از این گنجینه ارزشمند بهره ببرند و این حقیر را از دعای خیر فراموش نکنند.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

کلیپی در فضای مجازی منتشر شده است با عنوان «توضیح استاد شفیعی کدکنی درباره ممانعت از ورودش به دانشگاه تهران!» عنوان کلیپ که مربوط به نزدیک به دو سال قبل است عنوان عجیبی است. هویت دانشگاه تهران، و بلکه هویت ادبیات معاصر کشورمان با استوانه ها و اساتیدی چون شفیعی کدکنی تعریف می شود. بنابراین عجیب است که ایشان را به دانشگاه راه ندهند! کلیپ را که دیدم، استاد توضیح دادند که: 1. بنا بوده کلاس را تعطیل کنند 2. در جلسه قبل با دانشجویان خداحافظی کرده اند و گفته اند هفته آینده کلاس تشکیل نمی شود 3. باز استاد بزرگوار احتمال داده اند که شاید از راه دور مشتاقانی برای کلاسشان بیایند، و برای همین تصمیم گرفتند به دانشگاه بیایند 4. با خودرو جلوی دانشگاه که می رسند، نگهبانی می گوید دانشگاه تعطیل است 5. استاد هم که هوس قدم زدن در راسته کتابفروشی های جلوی دانشگاه را داشته اند می روند و شروع می کنند به تماشای ویترین کتابفروشی ها و لذت بردن!

تا اینجای کار فقط خبر است. اما ادامه کلیپ تحلیل و نقد استاد شفیعی کدکنی است به موضوع فضای مجازی و سطح سواد رسانه ای مخاطب و مردم ایران! مضمون فرمایشات استاد این است که اطراف یک خبر «دروغ» فلسفه بافی و تحلیل صورت می گیرد. و حتی بعد از توضیح و روشنگری نیز باز عده ای به همان روال سابق عمل می کنند! این مصیبت کمی نیست... جامعه ای که به جای تکیه بر واقعیت به شایعات توجه می کند! یا به عبارت بهتر، جامعه ای که «شایعه» را به «حقیقت» ترجیج می دهد و به آن تمایل دارد، چه وضعی دارد؟ چطور باید برای این جامعه و این مخاطب کار کرد؟

از نظر من مهمترین علت حواشی که پیرامون اخبار سیاسی به وجود می آید همین است: گرایش به شایعه! اصولا شایعه برای مخاطب بیشتر جذابیت دارد تا حقیقت. بنابراین می بینیم پیرامون خارج شدن شمش های طلا از کشور افسانه سرایی می شود! کانالی می نویسد که مثلا کامیون کامیون شمش طلا از کشور خارج شده است! آنهم به سمت ترکیه! و کانال دیگری می نویسد که شمش های طلا را با قاطر از کشور خارج کرده اند! خیلی هم مستند است و تصویر چند قاطر که پشت سر هم در حرکتند را به عنوان سند منتشر کرده است! مخاطب هم با همین اخبار حال می کند و ذیل آن بساط نظر پراکنی را می گستراند! و هر کسی از ظن خود به موضوع واکنش نشان می دهد!

مخاطب امروز حتی حوصله سرچ کردن را هم ندارد! و وقتی خبری را می شنود، حتی به اندازه بررسی انعکاس آن در رسانه های معتبر و رسمی داخلی و خارجی هم وقت نمی گذارد. اما یک چیز را خوب رعایت می کند: اینکه خبر و خوراک رسانه ای با ذائقه اش جور در بیاید! به عبارت دیگر از خیل تولیدات رسانه ای و محتواهای رنگارنگ، مانند مگس روی محتوایی که با سلیقه اش سازگار است می نشیند!

همه این مصائب و مشکلات هم تنها و تنها یک دلیل دارد: ورود شبکه های اجتماعی به کشور، قبل از فرهنگ سازی! به عبارت دیگر مسئولانی که دانسته یا نادانسته، به فرهنگ کشور خیانت کرده اند و بستر واردات و فعالیت بی رویه و بی حساب و کتاب شبکه های اجتماعی را به کشور را فراهم کرده اند، باید پاسخگو باشند! روشن است که اگر رانندگی را به فرزندت یاد نداده باشی، و انواع و اقسام وسایل نقلیه را در اختیارش بگذاری، حوادث ناگواری انتظارت را خواهد کشید! نمی شود گفت فرزند آزادی باید داشته باشد! و باید خودش انتخاب کند که براند یا نه. بلکه ابتدا باید بسترش را فراهم کرد و بعد با متخصص و اهلش، پس از آموزش های لازم، کم کم و اندک اندک او را پشت فرمان نشاند.

اما امروز چه باید کرد؟ به نظرم فرمایش رهبر حکیم انقلاب در روز اربعین اصل مطلب است. ایشان پیشتر هم درباره تهاجم فرهنگی و فضای مجازی راه را نشان داده بودند. منتهی کسی که گوش کند و عمل کند نبود. امیدوارم فردا نگوییم ایشان درباره «تبیین» که نیاز و ضرورت امروز کشور است، سخن گفتند اما کسی عمل نکرد! امروز همه همت ما باید به تولید محتوا با محوریت تبیین و روشنگری باشد. اگرچه وضع سواد رسانه ای در کشور وخیم است، اما اگر مخاطب با چند تبیین درست و با کیفیت مواجه شود، ذهنش ناخواسته منتقد می شود و در مواجهه با اخبار و تولیدات دیگر رسانه های معاند و ضد دین و انقلاب، با نگاه انتقادی پیش خواهد رفت!

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

این روزها بحث پیشگویی ها درباره کرونا حسابی داغ شده است. ایرانی جماعت، که اگر در خیابان تصادف بشود، به جای خلوت کردن دور مصدوم اطرافش جمع می شوند، و با این جمله که «بروید عقب بگذارید نفس بکشد!» مواجه می شوند، اینبار دارند مباحث مربوط به پیشگویی کرونا را دست به دست می کنند!

سایت جماران (از رسانه های اصلاح طلب تندرو که به دریای بودجه مرکز نشر آثار امام (ره) و حسن خمینی وصل است) درباره کاربران فضای مجازی می نویسد: «۷۱ درصد جوانان ۱۸ تا ۲۹ ساله از تلگرام و ۴۹ درصد این جوانان از اینستاگرام.» اینکه اقشار و سنین دیگر به چه شکل از فضای مجازی استفاده می کنند به کنار، اما واقعیت این است که کاربر اصلی فضای مجازی و به طور کلی «اینترنت» جوانان هستند.

در ایران، به جای اینکه ابتدا فرهنگ سازی صورت گیرد و بعد مثلا ویدئو، ماهواره یا شبکه های اجتماعی وارد شود، به لطف دولتمردان فرهنگ دوستمان، اول هر تکنولوژی را وارد می کنیم و بعد از بروز آفات آن تلاش می شود تا فرهنگ سازی صورت گیرد.

پیشگویی کرونا در کتاب «پیشگویی» سیلویا براون

در بحث فضای مجازی که لازمه آن «سواد رسانه ای» است نیز همین اتفاق رخ داده است. در بحث پیشگویی کرونا هم اگر به محتوای تولید شده ای که دست به دست می شود نگاهی بیاندازیم، مشخص می شود که هیچ نقد و بررسی روی آن صورت نگرفته است. حتی یک بررسی ساده هم انجام نشده و فقط محتواست که منتقل می شود!

در یک مورد تصویری از کتاب «پیشگویی» اثر سیلویا براون بین مخاطبان دست به دست می شود و کاربران با این تصور که شیوع کرونا در آن کتاب «پیشگویی» شده است هیجان زده می شوند! کمتر کسی هم از خودش می پرسد این نویسنده کیست و کتابش درباره چیست و چه محتوایی دارد!

شیوع گسترده دروغ های شاخ دار در فضای مجازی و علی الخصوص تلگرام و اینستاگرام و واتساپ و موارد مشابه، موجب شده است تا من حتی به اخبار و محتوای غیر مهم منتشر شده نیز با دیده شک بنگرم. قبل از بررسی بحث پیشگویی کرونا تقریبا «یقین» داشتم که موضوع مشکوک است و ماجرا آنطور که بیان می شود نیست. اما با جستجو و مطالعه مطالب منتشر شده در اینباره به متن جالبی رسیدم که در ادامه خواهید خواند.

واقعیت این است که در حال حاضر 90 درصد شبکه های اجتماعی در و پیکر درست و حسابی ندارند و هرچه دل تنگتان بخواهد بدون هیچ دلیل و سند و منطقی می توانید در آن منتشر کنید. بعد از انتشار هم اگر با آبرو و حیثیت افراد بازی شده باشد، یا به حریم قانون خدشه ای وارد شده باشد، «پاسخگویی وجود ندارد» و نباید نگران باشید! چراکه صفحات اینستا، یا کانال های تلگرام و... «صاحاب» مشخصی ندارند و نهایتا شما با یک «آی‌دی» طرف هستید که هیچ هویتی ندارد!

بحث مربوط به کرونا در کتاب پیشگویی که کاربران را ذوق زده کرده را بخوانید: «تا سال ۲۰۲۰ بیش از هر زمان دیگری در اماکن عمومی ماسک‌های جراحی و دستکش‌های پلاستیکی استفاده می‌کنند. علت این کار شیوع یک بیماری شدید شبیه ذات الریه خواهد بود که به ریه‌ها و نای حمله می‌کند و به شدت در برابر درمان مقاوم است. این بیماری به طور ویژه‌ای گیج کننده خواهد بود، زیرا بعد از آن که در یک زمستان ترس و وحشت مطلق ایجاد می‌کند تا ده سال بعد کاملا ناپدید می‌شود و باعث می‌شود که هم منبع بیماری و هم درمان آن اسرار آمیز باشد. ماسک‌ها و دستکش‌های پلاستیکی در محیط‌های پرخطر چیز‌های خوبی هستند و خدا می‌داند که من خودم در مسائل بهداشتی سردسته همه هستم. هر روز حمام کنید یا دوش بگیرید، موهایتان را هر روز بشوئید، حتما بلافاصله پس از توالت دست‌های خود را بشویید.» (اینجا)

واکنش احسان رضایی به پیشگویی درباره کرونا در کتاب سیلویا براون و دین کونتزِ

اینهم چند خطی است که دکتر احسان رضایی درباره کتاب پیشگویی و بحث پیشگویی کرونا نوشته است: «سیلویا براونِ آمریکایی ادعا می‌کرد که دارای قدرت ارتباط با عالم ماوراست، اما پیشگویی‌ها غلط زیادی داشت، از جمله پیش‌بینی کرد خودش در ۸۸سالگی خواهد مرد؛ اما در ۲۰۱۳ و ۷۷سالگی فوت کرد. به نظر می‌رسد نباید این کتاب را زیاد جدی گرفت، چون پر است از مطالب نادرست، مثل اینکه پیش‌بینی شده از ۲۰۱۵ عمل‌های جراحی فقط با لیزر انجام و نابینایی با نصب تراشه در مغز درمان می‌شود.» (اینجا)

دکتر احسان رضایی که من ایشان را با مقالات خواندنی ستونش در مجله همشهری جوان می شناسم در ادامه به رمان تخیلی دیگری که این روز‌ها مرهمی بر درد‌های انسان‌ها شده می‌نویسد: «پیش از این توجه کاربران فضای مجازی به رمان علمی-تخیلی «چشمان تاریکی» اثر دین کونتزِ آمریکایی جلب شد که سال ۱۹۸۱ نوشته و در آن به ویروس مرگباری به نام ووهان-۴۰۰ به عنوان سلاح بیولوژیک اشاره شده بود. اما آن ادعا درست نبود، چون هم مشخصات ویروس آن داستان با covid۱۹ متفاوت است، هم اینکه اصلاً در نسخه‌های اولیه رمان، اسم ویروس گورکی -۴۰۰ و محصول روسیه بود که بعد از جنگ سرد، عوض شد. در نهایت به نظر می‌رسد کتاب‌های پیشگویی این روز‌ها ممکن است بازار خوبی داشته باشند، اما دامن زدن به خرافات همیشه و در همه دوره‌های تاریخ وقتی رخ نموده است که بشر از جواب منطقی و راهکار جدی و عقلانی عاجز بوده است و شاید توجه به کتاب پیشگویی هم از همین منظر باشد. از طرفی اگر محتوای کتاب را بپذیریم، همکاری سیلویا براون با اف – بی – آی که خودش ادعا کرده برای کشف جرم همیشه از قدرت او استفاده می‌شده است از نکته‌های فرامتنی کتاب است که این شائبه را که ممکن است شیوع کرونا با انگیزه‌های سیاسی انجام شده باشد تقویت می‌کند.» (اینجا)

یادم می آید که یکی از نویسندگان که بنا داشت سواد رسانه ای ضعیف کاربران فضای مجازی را به تصویر بکشد، عکسی از بازیکن آرسنال با دوست دخترش را که با عنوان پسر فلان مسئول ترویج اسلام در فلان کشور اروپایی در شبکه های اجتماعی منتشر شده بود را باز نشر کرده بود! کاربران هم شروع کرده بودند به فحش و لعنت یا تعریف و تمجید که فلان است و بهمان! یک نفر هم برای رضای خدا و خلق خدا پیدا نشده بود که با خودش بگوید شاید این خبر کذب باشد! بالاخره یکی از طرفداران «آزاده!» آرسنال که بازیکن را شناخته بود نوشته بود که ایها الناس! این فلان بازیکن آرسنال است! با فلان نام...

بله؛ متاسفانه وضع کشور ما اینگونه است و متاسفانه این روزها شیادان فضای مجازی در دروغ گفتن هم حرفه ای شده اند. اگر پیشتر در فیلم هایی که با هدف تشویش اذهان عمومی ساخته می شد 10 سوتی وجود داشت، امروز عدد آن به مراتب کمتر شده است! اگر متنی می نویسند یا لوگویی جعل می کنند، سعی می کنند ابهاماتی که توی ذوق می زند را اصلاح کنند. و دقیقا به همین دلیل است که هر روز صدها پرونده از شکایت در کشور وجود دارد که یا از کلاهبرداری شکایت کرده اند یا هتک حرمت و فساد و فحشا. دقیقا هیچکس هم نیست که «پاسخگو» باشد.

«وزیر جوان» دولت روحانی هم که پس از پایان دولت تزویر مشغول فعالیت جدیدش یعنی هجمه به صدا و سیما و مراکز مذهبی است و طبعا وقت ندارد که کسی از او سوالی بپرسد. خدا عاقبتمان را خیر کند. از صمیم قلب آرزو می کنم وزرای دولت سیزدهم در این دولت ریل گذاری مناسبی برای قاعده مند شدن فضای مجازی انجام دهند و مجلس انقلابی نیز دست به اقدام موثری بزند.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

دوستان مثلا خودی و انقلابی کلی پول مملکت را گرفته اند و یک پیام رسان «مزخرف» ساخته اند به اسم ایتا!

که یا قطع است، یا اگر وصل بشود کند است و اگر هم وصل باشد و در ساعاتی از روز به درستی کار کند، آپدیت نمی شود!

عیب از نیروهای توانمند داخلی نیست. عیب از مسئولینی است که بد انتخاب می کنند!

و به جای «نیروهای کارآمد» که خروجی کارشان محصولی مفید باشد، نیروهایی «بخور و بچاپ» انتخاب می کنند که خروجی کارشان محصولی کاریکاتور گونه از تلگرام است!

تا همین چند وقت قبل، در حوزه رسانه و جنگ رسانه ای (جنگ نرم) 10 بر 0 عقب بودیم!

شانس آورده ایم که به مدد الهی شهدا به میدان آمده اند و ورق بازی عوض شده است...

اگر اراده الهی نباشد چطور ممکن است در روزگاری که حضرات انقلابی در خواب غفلتند، امثال زاهدی و امید دانا و... از آرمان های انقلاب اسلامی دفاع کنند؟

زد و خورد ضدانقلاب با یکدیگر و مجادلاتشان اگر لطف الهی نیست پس چیست؟

ابتلائات کشور آمریکا، از تظاهرات ضد نژادپرستی مردمش گرفته تا آتش سوزی و انفجار و مشکلات اقتصادی، اگر مدد غیبی نیست پس اسمش را چه بگذاریم؟

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

پیشتر درباره مناظره تاجزاده و محبی در این وبلاگ نوشتم (اینجا) و به خاطر مباحثات مطرح شده در آن، دعوت کردم که فیلم کامل مناظره را ببینید. لینک هم گذاشتم. هنوز هم با توجه به کیفیت و اطلاعات مناظره، دیدن آنرا مفید می دانم...

در آن پست نوشته بودم که چون جواب ندارند، به خرما خوردن حاج آقای محبی گیر داده اند! (از جمله سایت ایرنا به عنوان خبرگزاری رسمی دولت)

واقعیت این است که تا موقع نوشتن پست مذکور، فیلم خرما خوردن آقای محبی را ندیده بودم. از فیلمبردار و یا ناشر این صحنه، حقیقتا دلخورم. چرا که دید من را نسبت به یک مسلمان به معنی واقعی کلمه تغییر داد و آبروی «حجت الاسلام» محبی را در فضای مجازی برد!

اما قبل از آن، و بیش از آن از جناب محبی دلخورم!

اصولا من از انسانهای «خسیس» متنفرم. بله. ممکن است این خصلت من نادرست باشد که اگر اینطور است، امیدوارم خدای متعال کمک کند تا روزی این اخلاق بد را (اگر واقعا بد است) کنار بگذارم. اما هرچه هست از خسیس جماعت بدم می آید.

اتفاقا با یک روحانی با سواد (اما بی مهارت) هم ارتباط داشتم و به خاطر همین خساستش، ارتباطم را به طور کامل با وی قطع کردم. با اینکه می توانست برایم فایده داشته باشد، و کار مشترک (کتاب و مقاله) هم با ایشان دارم و می توانستم باز هم داشته باشم، اما چه کنم که روح و روانم در معاشرت با این افراد اذیت می شود و به معنی واقعی کلمه نمی توانم تحملشان کنم!

البته روشن است که منظورم «معاشرت» صرف نیست! بلکه «مراوده» و «دوستی» و «همکاری» را عرض می کنم که به چیزی بیش از سلام و علیک نیاز دارد... با تکیه بر دو مورد اول! چراکه شاید بشود به نحوی همکاری داشت. بگذریم و برگردیم به خرما خوردن «وحشیانه» آقای محبی.

چند سوال از ایشان دارم:

  1. حاج آقا! هر خرمایی که شما می خوردید، و با ولع، خم می شدید و خرمای دیگری را بر می داشتید، من خودم را پای لب تابی که داشتم فیلم شما را در آن می دیدم می خوردم! که چرا اینقدر وحشیانه؟ چرا اینقدر با ولع؟
  2. حاج آقا! راستش را بخواهید، مختصر سوادی که دارید را باید کنار بگذارید و از اول بروید و همراه با کسب علم، دو واحد «ادب» هم بخوانید که دستتان را با مبل میزبان پاک نکنید! چرا دستتان را با مبل منزل تاجزاده پاک کردید؟
  3. حاج آقا! یعنی اینقدر ضعف کرده و گرسنه بودید که جلوی حاضران و جلوی دوربین ها اینگونه «وحشیانه» به خرماها هجوم می بردید؟
  4. حاج آقا! پیشنهاد می کنم به عنوان انقلابی دیگر در هیچ مناظره ای حاضر نشوید، چرا که به عنوان یک انسان همیشه «گرسنه» و «وحشی» و «بی ادب»، حداقل از نظر من و امثال من، به هیچ وجه «انقلابی» محسوب نمی شوید. چرا؟ چون رفتار بی ادبانه شما جلوی دوربین، که ناشی از ضعف سواد «رسانه ای» (به معنی اخص کلمه رسانه، یعنی تلوزیون، دوربین فیلم برداری و عکاسی و...) شماست، به اطلاعاتتان، و به آنچه از آن دفاع می کنید ضربه می زند!
  5. حاج آقا! نمی شد صبر کنید مناظره تمام شود و بعد به دیس خرما حمله کنید؟
  6. حاج آقا! نمی شد به نحوی از جلسه خارج شوید، یا دو سه دقیقه جلسه را قطع کنید و خودتان را با خوردن خفه کنید!! و باز ادامه دهید؟ حتما باید جلوی دوربین این اتفاق می افتاد؟
  7. حاج آقا! حالا درک می کنم که چرا تاجزاده، شما را در همان لابی اسکان داد و به داخل نبرد! وگرنه معلوم نبود داخل منزل و در پذیرایی چه آبرو ریزی ای را رقم می زدید!
  8. حاج آقا! توبه کنید و از همه انقلابیونی که دلشان را به درد آوردید عذرخواهی کنید!

عرض دیگری نیست. ممکن است خواندن این چند خط، عزیزان انقلابی را دلگیر نماید. پیشنهاد می کنم قبل از قضاوت، حتما کلیپ خرما خوردن ایشان را ببینید و بعد تشریف بیاورید تا گفتگو کنیم!

  • احمد طحانی