از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه خنده ای تلخ و گاه تلخی یک خنده، وجودت را در آتشی غریب می سوزاند...
اینجا غمکده ای است، پر از درد رفتن...
و تماشاکده ای است، لبریز از جدایی...
اینجا دنیاست!
سرای بی کسی...

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آمریکا» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

این بیت از مولانا معروف است که:

خوشتر آن باشد که سرّ دلبران/ گفته آید در حدیث دیگران!

از نظر من، سخنانی که از بعضی از افراد در جهتِ تعریف از نظام اسلامی شنیده می‌شود، مصداق خوبی برای این بیت است.

چرا؟ بخوانید:

بعضی از افراد (اهالی سیاست، فرهنگ، ورزش، و...) نه تنها هیچ دلبستگی به نظام اسلامی ندارند، بلکه اگر فرصتی دست دهد، حاضرند به نظام هم ضربه بزنند! البته در حد اندازۀ خود. مثلا اگر فتنۀ 1401 رخ دهد، در حد یک کلیپ یک دقیقه‌ای، علیه نظام تکه‌ای می‌اندازند. و... بنابراین نه تنها هیچ دلبستگی به نظام ندارند، بلکه مخالف آن هم محسوب می‌شوند. (که البته مخالفت شدّت و ضعف دارد: شدیدش می‌شود اپوزیسیونی که اغتشاش و... راه می‌اندازند و خفیفش می‌شود همین نوشتن‌ها و کلیپ‌ساختن‌ها و...)

حالا اگر این جماعت از نظام تعریف کند، «مهم» است! و هم شنیدنی است و هم خواندنی.

خب؛ برگردیم به اصل موضوع:

جناب محمد جواد ظریف معرّف حضور همه هست!

او با ننگنامه «برجام» در دل تاریخ سیاست این کشور هم به عنوان کسی که روی امثال میرزا ابوالحسن خان شیرازی را در عهدنامه ننگین «ترکمنچای» (ترکمانچای: اینجا) سفید کرده ثبت شده است. در فضای مجازی اینقدر از ترکمنچای و برجام نوشته شد و اینقدر کاربرانِ وطن‌دوست، ظریف را «ظریف‌الدوله» و... خطاب کردند که او حتی مجبور شد برای شستن روی برجام، از ترکمنچای هم دفاع کند! (اینجا)

خب؛ رابطه چنین فردی با این طرز فکر و نگاه که بعدها در فعالیت‌های انتخاباتی‌اش، گفته بود: مردم ایران از هزینه دادن برای فلسطین خسته‌اند! (اینجا و اینجا) با نظام اسلامی روشن است...

بنابراین اگر امثال ظریف از نظام تعریف و تمجید کنند، مصداق همان «گفته آید در حدیث دیگران» است.

اما...

ظریف در همین سخنانش هم ظرافت به خرج داده است!

و اجازه نداده تا نظام اسلامی خیلی خوش بحالش شود...

بلکه جمهوری اسلامی را با حکومت پهلوی و قاجار جمع بسته و از تاریخ 250 ساله سخن می‌گوید!

بگذریم از پاسخ اهالی تاریخ به این مواضع و سخنان که به اندازه کافی گفته شده است.

اما از این جملۀ ظریف نمی‌شود به سادگی گذشت:

«یکی گفته است که یک دیوانه سنگی را داخل چاه انداخت که صد عاقل نمی‌توانند آن را در آورند، پس چرا شما عاقلان همچنان دنبال سنگ همان دیوانه می‌دوید. اگر برجام اینقدر خیانتی بدتر از ترکمنچای است، پاره کنید و دفنش کنید و بیندازید کنار، چرا اینقدر اشتیاق به احیای آن دارید؟» (اینجا بخشی از سخنان ظریف و اینجا متن کاملش را مطالعه بفرمایید.)

این سوال اگرچه ظاهری «کودکانه» دارد؛ اما ظریف «استاد» است! ظریف با «ظرافت» مثال زدنی در عرصه سیاست گام بر می‌دارد و حرف می‌زند...

یادمان نرفته که به جای پاسخگویی به سوال جوانی که از فسادهای دولت روحانی پرسیده بود، فریاد می‌زد: هیهات من چای دبش! و با زیرکی، فسادی که اتفاقا آغازش مربوط به دو سال پایانی دولت تدبیر بود را به طرف مقابل نسبت می‌داد!

بله؛ او می‌داند که چه باید بکند...

و با عرض پوزش، مردم و مخاطبانش را «احمق»، «نادان»، «کم حافظه» و «کج فهم» می‌داند که به نقل از هوشنگ امیراحمدی، استاد دانشگاه راتگرز آمریکا اینگونه موضع می‌گیرد: مردم ایران گوسفندانی هستند که باید به آنها دروغ گفت! هرچه بیشتر دروغ بگویی محبوب‌تر می‌شوی! (اینجا و اینجا و اینجا)

خب؛ آیا او جواب سوال ساده ای که مطرح کرده را نمی‌داند؟

روشن است که می‌داند؛ به خوبی هم می‌داند...

اما او از طرح این سوال هدفی دارد که شوربختانه به آن هم رسیده است. اگر عمری بود در یادداشتی مجزا درباره علت نفوذ کلام امثال ظریف در دل بخش قابل توجهی از جامعه خواهم پرداخت؛ اما اجمالا خوش‌بینی مفرط، سیاست زدگی، نگاه جناحی و حزبی، مصلحت اندیشی نداشتن دانش تخصصی در حوزه‌های مختلف، نداشتن سواد رسانه‌‌ای، نداشتن بصیرت کافی و گاهی هم لجاجت و... را می‌توان ذکر کرد.

پاسخ سوال ظریف را در این چند خط می‌توان خلاصه کرد:

جناب ظریف (و روحانی) در توافق نامه‌ای ننگ‌آلود، زحمات دانشمندان هسته‌ای را در طبقی از اخلاص به دشمن تقدیم کردند. قلب رآکتور اراک را بتن ریختند و زحمات شهدای هسته‌ای را از کشور خارج کردند. خب، در هر توافقی بده بستانی وجود دارد. در قبال این هدایای با ارزش! آقایان مشتی وعده و نسیه از دشمن تحویل گرفتند و آن را فتح الفتوح خواندند! هر توافقی باید «ضمانت» داشته باشد؛ ضمانتِ اجرایی. وقتی دلسوزان از ضمانت اجرایی برجام گفتند، حضرات و در رأس آنها، اب‌الفتنه، یعنی مرحوم هاشمی رفسنجانی، امضای کری را تضمین دانستند! (اینجا) و شد آنچه شد.

حالا ظریف سوال می‌کند که اگر برجام بد است، چرا بقیه به دنبال آن هستند! عجب سوال احمقانه‌‌ای! معلوم است که برجام برای هر ایرانی وطن‌‌دوستی خفت‌بار است؛ اما وقتی طرف ایرانی (یعنی همین جناب ظریف) در قبال چند وعدۀ ناقابل به وظایف خود عمل کرده است، چرا حالا که نوبت به دشمن رسیده تا به وظایفش عمل کند، باید توافق را رها کرد؟ این کار عاقلانه است؟ جناب ظریف زحمات شهدا را در قبال چند شکلات به بیگانه فروختند! اما حالا که دولت‌ها دنبال گرفتن همان چند شکلاتی که هزینه‌گزافش پرداخت شده می‌دوند، جناب ظریف این تلاش را در راستای تمجید از برجام تلقّی می‌کنند! عجب حکایت مضحکی...

در هر صورت، همین جناب ظریف که پیشتر بیان کرده بود آمریکا می‌تواند با یک بمب سیستم دفاعی ایران را از کار بیاندازد! (اینجا و اینجا و اینجا) به قدرت نظام اسلامی «اعتراف» کرده و از این جهت، این اعترافِ ناخواسته، «ارزشمند» است.

توضیحات:

اضافه خواهد شد...

 

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

چیزی به انتخابات سیزدهم ریاست جمهوری نمانده است. از مواضع و اظهارات مطرح شده توسط دولتی ها و حامیانشان، بوی فتنه به مشام می رسد. اما طبعا جای نگرانی نیست. چراکه خداوند فرموده است: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ.»

شکی نیست که مراد از ذکر قرآن کریم است، اما روشن است که امروز، پرچمدار قرآن و اسلام ناب محمدی انقلاب اسلامی است.

در مورد فایل صوتی ظریف و مواضعش علیه سردار دلها، بهترین مقالات و تحلیل ها را در سایت ها و خبرگزاری ها می توانید مطالعه کنید. چقدر جذاب است که فضای توئیتر و اینستاگرام و... هم سرشار از مطالب و مواضع مردمی است که مخاطب را از این بصیرت و قدرشناسی سر ذوق می آورد.

اما نظر من در این خصوص که بهانه این پست است:

به نظر من ماجرای افشای این فایل صوتی دقیقا مشابه ماجرای طبس و حمله آمریکایی ها است. ریشتر دو ماجرا متفاوت است، اما هر دو به خواست خدا و از عنایات الهی است. آن روز شن ها به اراده حضرت حق سربازان انقلاب اسلامی بودند و امروز نفوذی هایی که تا کنار گوش آقایان دولتی رخنه کرده اند به نفع انقلاب نقش آفرینی می کنند...

موضع ظریف درباره سردار سلیمانی از پیش هم مشخص بود. منتهی اینکه به این صراحت و به زبان ایشان بیان شود، نعمتی بود که به مردم اعطا شد. ضد و نقیض هایی که رنگ و لعابی از نفاق در آن دیده می شد، با عنایات حضرت حق رنگ باخت و کسانی که کمی تا قسمتی خوشبینانه به جریان غزبزده و شخصیت های آن نگاه می کردند، «روشن» شدند...

بعد نوشت تکمیلی: امروز هفتم تیرماه است. انتخابات به پایان رسید. رئیس جمهوری انقلابی با مشارکت گسترده مردم (با توجه به عملکرد سیاه دولت، کرونا، بزرگترین کمپین رسانه ای و....) انتخاب شد. اما من در گفتگو با یکی از دوستان، نظرم درباره مطالب این پست کمی تا قسمتی تغییر کرده است. به قول دوستمان، اتفاقا افشای فایل صوتی ظریف ترفند رسانه ای جریان اصلاح طلب و معاند برای دوگانه سازی کاذب «میدان» و «دیپلماسی» بوده است. ایشان فکت هایی از سخنان روحانی و دیگر مقامات نشان می داد، و موج مقالات و یادداشت ها و اخباری که رسانه های زنجیره ای در این راستا منتشر کرده اند را نیز به عنوان دلیل می آورد که حقیقتا نمی شد نپذیرفت! در حقیقت جریان معاند و فساد طلب با تصور اینکه مردم از «میدان» زده شده اند، و مشکلات و گرانی ها را به مناسبت دفاع از خطوط قرمز نظام می دانند، این دوگانه را ایجاد کرد تا به خیال خود (و به قول خاتمی) «همت» کند و باز همان روند را ادامه دهد. که نتیجه آن لفت و لیس خودش و فروپاشی نظام از درون باشد. البته به خواست خدا این اتفاق نیافتاد. هرچه هست وجه مشترک این پست با این بعد نوشت در این نکته است که خدا حافظ و یاور این نظام است. و به قول مولانا هرکس شمعی را که ایزد برافروخته فوت کند ریشه و ریشه و بنیادش بسوزد! چراغی را که ایزد برفروزد/ هرآنکس پف کند ریشش بسوزد!

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

استعمار را به دسته های مختلفی تقسیم کرده اند. اگر جستجو کنید انواع استعمار در سالهای گذشته را می توانید مطالعه کنید. همچنین مثال های فراوانی که برای هر نوع از استعمار وجود دارد...

اما نوع جدید و در واقع آخرین نوع استعمار، پیچیده ترین و رذیلانه ترین نوع آن است!

و در این نوع از استعمار، نقش اول و آخر را مردم بازی می کنند...

در حقیقت، این نوع از استعمار نه نیاز به نیروهای نظامی دارد و نه نیاز به افراد شاخص و سرشناس در رده های مختلف سیاسی. بلکه تنها از مردم استفاده می شود. به چه شکل؟ بخوانید:

در این نوع از استعمار، مردم، بدون آنکه بخواهند و متوجه باشند، رفتاری دارند که منتهای خواسته مستکبران است. آنها سبک زندگی و منش سیاسی و رفتاری خود را به نوعی انتخاب می کنند که خواسته نظام سلطه است. به این ترتیب، با انتخاب مردم، مسئولانی سر کار می آیند که خواسته یا ناخواسته، منویات جهان سلطه را دنبال می کند!

بله. این نوع از تکیه بر بینش مردم دارد. رسانه ها ابزار اصلی این نوع از استعمار است. در حقیقت سبک زندگی و بینش از طریق رسانه ها به نسل های مختلف ارائه می شود. در این نوع از استعمار، افراد بدون اینکه ریالی دریافت کنند، دقیقا طبق خواسته مستکبران رفتار می کنند.

پیچیده ترین نوع استعمار تنها یک علاج دارد: بصیرت!

در این نوع از استعمار، باید با گسترش روشنگری به بصیرت افزایی کمک کرد. همچنین باید سطح سواد رسانه ای افراد جامعه را بالا برد.

جالب است:

بی بی سی فارسی برنامه می گذارد و برای حسن روحانی تبلیغ می کند. (چه در انتخابات 92 و چه در انتخابات 96). همین رسانه برای مجلس خبرگان رهبری لیست می دهد! نام آیت الله هاشمی در رأس لیست رسانه بی بی سی انگلیس قرار دارد! تعدادی «آیت الله» دیگر هم در این لیست به چشم می خورند. رئیس جمهور پیشنهادی بی بی سی فارسی برای مردم هم اتفاقا «روحانی» و «حجت الاسلام» است!

اما برای انتخاب روحانی، و برای پیروزی لیست خبرگان، بی بی سی و سرکردگانش، ریالی خرج نمی کنند. رأی نمی خرند. تنها و تنها شعارهایی پوچ و بی محتوا را که آرمان بعضی از مردم شده است، تبلیغ می کنند. به این ترتیب، خود مردم پای صندوق های رأی می روند و به رئیس جمهوری رأی می دهند که رسانه ای چون بی بی سی برایش تبلیغ کرده است...

اگر بصیرت مردم بالا برود، در برابر شعار «هم چرخ سانتریفیوژها و هم چرخ زندگی مردم» از خود سوال می کنند که به چه قیمت. اگر سواد رسانه ای افزایش یابد در قبال اخبار بالا رفتن قیمت دلار (طرح جهانگیری و دلار 4200 تومانی را جستجو کنید!) و خودرو و مسکن و... واکنش منطقی نشان می دهند.

اما اگر بصیرت وجود نداشت، و سواد رسانه ای در حد سیکل! بود، نتیجه همین می شود که شد. یعنی هجوم مردم به بازار دلار، خودرو، مسکن (زمین و...) و... . به این ترتیب است که نوع جدید استعمار، مطالباتش را دنبال می کند...

اما در انقلاب اسلامی و در قلب آن، یعنی ایران، نیروی دیگری وجود دارد که همه توطئه های مستکبران و نظام سلطه را نقش بر آب می کند. و آن نیروی لایزال الهی است. همان نیرویی که در طبس بینی نظام سلطه را به خاک مالید. همان نیرویی که در سالهای عشق و حماسه یار و یاور رزمندگان اسلام بود. همان نیرویی که اسلام را در سرتاسر جهان گستر داد. همان نیرویی که محبت جبهه مقاومت را در دلهای مردم قرار داد و...

مقام معظم رهبری می فرمایند: دلها به دست خداست!

بله. شیطان و جناحش همه تلاش خود را به کار می گیرند. اما نتیجه جز با خواست خدا رقم نخواهد خورد که فرمود: أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ (انبیاء، 105)

پی نوشت: مقاله ای درباره استعمار فرانو (خبرگزاری دانشجو)

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

مناظره آداب خودش را دارد. تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر برگزاری «کرسی های آزاد اندیشی» هم یک شاخه و یک گونه اش در مناظراتی خلاصه می شود که در دانشگاه ها برگزار شده و می شود. و البته که بسیار مفید است...

نتایج این مناظرات، اگر هیجانی نگاه کنیم، به صورت مقطعی ممکن است «منفی» یا «مثبت» باشد. اما اگر منطقی و بلند مدت نگاه کنیم؛ حتما نتیجه «مثبت» خواهد بود و منجر به «بصیرت افزایی» جامعه می شود...

که طبعا دانشجو و استاد هم بخشی از جامعه است!

اما در مورد مناظره آقایان زیباکلام و قدیری ابیانه:

این مناظره با موضوع مذاکره با آمریکا برگزار شده و متعلق به چند سال قبل است...

من ویدئوی این مناظره را از آپارات دانلود کردم. هدف از نوشتن این پست هم این بود که به اهمیت نقش مجری مناظرات اشاره کنم. نمی دانم مناظره در چه سالی برگزار شده است. اما مجری مناظره جوانی با نام «سعد» یا به قول دکتر زیباکلام «آقای سعد» است.

خامی این مجری جوان به شدت کیفیت مناظره را تحت تأثیر قرار می دهد!

مجری جوان نمی تواند خودش را کنترل کند و در قامت پاسخگویی به اظهارات دکتر زیباکلام خود را نشان می دهد!

برخورد دکتر زیباکلام، اتفاقا به عنوان استادی که سالها سابقه تدریس دارد، با این «جوان خام» اتفاقا برخوردی مناسب است...

اما کاش برگزار کنندگان مناظرات دانشجویی، یا کرسی های آزاد اندیشی، حداقل های اجرای این مراسم را بدانند و سعی کنند کسانی را به عنوان مجری انتخاب کنند که علاوه بر داشتن اطلاعات لازم، کمی تا قسمتی هم «خویشتن دار» باشند...

سعد یا آقای سعد، مناظره را به حاشیه می برد...

کیفیت سخنان آقای قدیری ابیانه بسیار بالا و دقیق است. اما حیف که این مجری خام و عجول، مدام سعی می کند دو خط مطالعاتش را به «رخ» دکتر زیباکلام بکشد و به ایشان پاسخ دهد...

فکر می کنم آقای سعد، امروز اگر آن مناظره را ببیند، تا مدتها ذهنش درگیر باشد! چراکه لابد به اقتضای افزایش سن، از آن خامی عبور کرده است...

اما به نظر من، مقصر ایشان نیست. بلکه برگزار کنندگان مناظرات و کرسی ها هستند که در انتخاب مجری دقت ندارند.

به نظر من الگوی مجری مناظره، در بین نیروهای انقلابی دکتر وحید یامین پور و در بین مجریان توانای صدا و سیما دکتر حیدری (گوینده خبر) هستند...

کافی است خویشتن داری، پختگی و متانت این مجریان را امثال آقای «سعد» ببینند و بیاموزند.

و البته که در بین نیروهای رسانه ملی مجری توانا برای برگزاری مناظره کم نیست و دانشگاه ها هم دانشجوی متین، صبور و خویشتن دار کم ندارند...

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

آقای روحانی رئیس جمهور فرموده اند: «دشمن را مجبور خواهیم کرد پای میز مذاکره بیاید!» (روزنامه اطلاعات. 28 بهمن 98)

چه عزت و قدرت و توان و اعتماد به نفسی در سخنان حضرتشان موج می زند...

نه به آن التماس مذاکره آقای ظریف در مصاحبه با لوموند، و نه به این عزت نفس آقای روحانی!

عزیزان؛ سخن یکی است. «مذاکره». اما در دو قالب بیان شده است. آقای روحانی همان حرف «ذلت بار» ظریف را تکرار کرده است. منتهی در قالب کلماتی دیگر. ایشان می گوید دشمن را «مجبور» می کنیم. در حالیکه ترامپ بارها درخواست و تمایلش را برای مذاکره نشان داده است...

و طبعا کار ترامپ درست است...

کدام سیاستمداری، با داشتن تجربه برجام، میل مذاکره با روحانی و تیمش را ندارد؟

اقای روحانی دم از مذاکره می زند، تا امثال «برجام» تابان را برای مردم بیاورد! برجامی که نقدا «همه» چیز را دادیم و حتی در قالب «نسیه» هم هیچ چیزی نگرفتیم! این حرف مخالفان دولت نیست. آقای عراقچی می گوید هیچ عایدی برای ایران نداشته. سیف می گوید نتیجه برجام صفر! و خود روحانی می گوید توافق با آمریکا به اندازه جوهر خودکار نوشتن توافقنامه هم ارزش ندارد!

حالا چه شده است که با این قدرت و صلابت می خواهند «دشمن» را مجبور کنند؟ باید کلیپ سخنرانی سردار عزیز و آسمانی، حاج قاسم سلیمانی را درباره برجام 2 و 3 ببینیم تا بفهمیم. حضرات فکر کردند از چهلم حاج قاسم گذشته و همه چیز تمام شده است. خیر؛ جناب روحانی. این کشور پر از حاج قاسم است...

دوران تحمیل به ولی امر، به لطف حضرت حق و بیداری دلها به پایان رسیده است.

اکنون دوران «پاسخگویی» و مطالبه گری مردم از «مسئولان» است.

لطفا پاسخگو باشید...

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

ده اتفاق مهم در روز معامله قرن را مرور کنیم:

  1. سقوط هواپیمای نظامی آمریکا در عراق. (اسپوتنیک به نقل از الفرات نیوز)
  2. حمله حوثی های یمن به عربستان و از بین رفتن 17 تیپ و 20 گردان عربستان سعودی! تأیید حمله به آرامکو توسط عربستان!
  3. نابودی 2 جنگنده آمریکایی در افغانستان: سقوط هواپیمای نظامی آمریکا و به هلاکت رسیدن آیت الله مایک/ سقوط هلیکوپتر آمریکا با شلیک مستقیم نیروهای طالبان (فیلم آن در فضای مجازی موجود است.)
  4. آزادی خانتومان در سوریه پس از خیانت سازمان ملل در سال 2015 (خانتومان بین حلب و دمشق، یعنی پایتخت اقتصادی و سیاسی سوریه است.)
  5. تصمیم به خروج نیروهای آمریکایی از عراق و رسانه ای شدن آن توسط ترامپ (فرار محترمانه از عراق!)
  6. اعتراف پنتاگون به ضربه مغزی شدن بیش از 50 نفر از نیروهای آمریکایی! (بی بی سی فارسی)
  7. آتش گرفتن کشتی نفتکش امارات در نزدیکی در 40 کیلومتری ساحل امارات
  8. سقوط یک جنگنده اسرائیلی در جنوب بیت لحم (المیادین)
  9. سقوط یک هلیکوپتر اسرائیلی بر اثر آتش سوزی! (ایرنا به نقل از خبرگزاری فلسطینی)
  10. گزارش وزیر انرژی اسرائیل از حمله سایبری قوی به موسسات برق و انرژی نیروگاه اتمی اسرائیل

منبع: رودست. (امید دانا omid dand) در فضای مجازی

  • احمد طحانی