این بیت از مولانا معروف است که:
خوشتر آن باشد که سرّ دلبران/ گفته آید در حدیث دیگران!
از نظر من، سخنانی که از بعضی از افراد در جهتِ تعریف از نظام اسلامی شنیده میشود، مصداق خوبی برای این بیت است.
چرا؟ بخوانید:
بعضی از افراد (اهالی سیاست، فرهنگ، ورزش، و...) نه تنها هیچ دلبستگی به نظام اسلامی ندارند، بلکه اگر فرصتی دست دهد، حاضرند به نظام هم ضربه بزنند! البته در حد اندازۀ خود. مثلا اگر فتنۀ 1401 رخ دهد، در حد یک کلیپ یک دقیقهای، علیه نظام تکهای میاندازند. و... بنابراین نه تنها هیچ دلبستگی به نظام ندارند، بلکه مخالف آن هم محسوب میشوند. (که البته مخالفت شدّت و ضعف دارد: شدیدش میشود اپوزیسیونی که اغتشاش و... راه میاندازند و خفیفش میشود همین نوشتنها و کلیپساختنها و...)
حالا اگر این جماعت از نظام تعریف کند، «مهم» است! و هم شنیدنی است و هم خواندنی.
خب؛ برگردیم به اصل موضوع:
جناب محمد جواد ظریف معرّف حضور همه هست!
او با ننگنامه «برجام» در دل تاریخ سیاست این کشور هم به عنوان کسی که روی امثال میرزا ابوالحسن خان شیرازی را در عهدنامه ننگین «ترکمنچای» (ترکمانچای: اینجا) سفید کرده ثبت شده است. در فضای مجازی اینقدر از ترکمنچای و برجام نوشته شد و اینقدر کاربرانِ وطندوست، ظریف را «ظریفالدوله» و... خطاب کردند که او حتی مجبور شد برای شستن روی برجام، از ترکمنچای هم دفاع کند! (اینجا)
خب؛ رابطه چنین فردی با این طرز فکر و نگاه که بعدها در فعالیتهای انتخاباتیاش، گفته بود: مردم ایران از هزینه دادن برای فلسطین خستهاند! (اینجا و اینجا) با نظام اسلامی روشن است...
بنابراین اگر امثال ظریف از نظام تعریف و تمجید کنند، مصداق همان «گفته آید در حدیث دیگران» است.
اما...
ظریف در همین سخنانش هم ظرافت به خرج داده است!
و اجازه نداده تا نظام اسلامی خیلی خوش بحالش شود...
بلکه جمهوری اسلامی را با حکومت پهلوی و قاجار جمع بسته و از تاریخ 250 ساله سخن میگوید!
بگذریم از پاسخ اهالی تاریخ به این مواضع و سخنان که به اندازه کافی گفته شده است.
اما از این جملۀ ظریف نمیشود به سادگی گذشت:
«یکی گفته است که یک دیوانه سنگی را داخل چاه انداخت که صد عاقل نمیتوانند آن را در آورند، پس چرا شما عاقلان همچنان دنبال سنگ همان دیوانه میدوید. اگر برجام اینقدر خیانتی بدتر از ترکمنچای است، پاره کنید و دفنش کنید و بیندازید کنار، چرا اینقدر اشتیاق به احیای آن دارید؟» (اینجا بخشی از سخنان ظریف و اینجا متن کاملش را مطالعه بفرمایید.)
این سوال اگرچه ظاهری «کودکانه» دارد؛ اما ظریف «استاد» است! ظریف با «ظرافت» مثال زدنی در عرصه سیاست گام بر میدارد و حرف میزند...
یادمان نرفته که به جای پاسخگویی به سوال جوانی که از فسادهای دولت روحانی پرسیده بود، فریاد میزد: هیهات من چای دبش! و با زیرکی، فسادی که اتفاقا آغازش مربوط به دو سال پایانی دولت تدبیر بود را به طرف مقابل نسبت میداد!
بله؛ او میداند که چه باید بکند...
و با عرض پوزش، مردم و مخاطبانش را «احمق»، «نادان»، «کم حافظه» و «کج فهم» میداند که به نقل از هوشنگ امیراحمدی، استاد دانشگاه راتگرز آمریکا اینگونه موضع میگیرد: مردم ایران گوسفندانی هستند که باید به آنها دروغ گفت! هرچه بیشتر دروغ بگویی محبوبتر میشوی! (اینجا و اینجا و اینجا)
خب؛ آیا او جواب سوال ساده ای که مطرح کرده را نمیداند؟
روشن است که میداند؛ به خوبی هم میداند...
اما او از طرح این سوال هدفی دارد که شوربختانه به آن هم رسیده است. اگر عمری بود در یادداشتی مجزا درباره علت نفوذ کلام امثال ظریف در دل بخش قابل توجهی از جامعه خواهم پرداخت؛ اما اجمالا خوشبینی مفرط، سیاست زدگی، نگاه جناحی و حزبی، مصلحت اندیشی نداشتن دانش تخصصی در حوزههای مختلف، نداشتن سواد رسانهای، نداشتن بصیرت کافی و گاهی هم لجاجت و... را میتوان ذکر کرد.
پاسخ سوال ظریف را در این چند خط میتوان خلاصه کرد:
جناب ظریف (و روحانی) در توافق نامهای ننگآلود، زحمات دانشمندان هستهای را در طبقی از اخلاص به دشمن تقدیم کردند. قلب رآکتور اراک را بتن ریختند و زحمات شهدای هستهای را از کشور خارج کردند. خب، در هر توافقی بده بستانی وجود دارد. در قبال این هدایای با ارزش! آقایان مشتی وعده و نسیه از دشمن تحویل گرفتند و آن را فتح الفتوح خواندند! هر توافقی باید «ضمانت» داشته باشد؛ ضمانتِ اجرایی. وقتی دلسوزان از ضمانت اجرایی برجام گفتند، حضرات و در رأس آنها، ابالفتنه، یعنی مرحوم هاشمی رفسنجانی، امضای کری را تضمین دانستند! (اینجا) و شد آنچه شد.
حالا ظریف سوال میکند که اگر برجام بد است، چرا بقیه به دنبال آن هستند! عجب سوال احمقانهای! معلوم است که برجام برای هر ایرانی وطندوستی خفتبار است؛ اما وقتی طرف ایرانی (یعنی همین جناب ظریف) در قبال چند وعدۀ ناقابل به وظایف خود عمل کرده است، چرا حالا که نوبت به دشمن رسیده تا به وظایفش عمل کند، باید توافق را رها کرد؟ این کار عاقلانه است؟ جناب ظریف زحمات شهدا را در قبال چند شکلات به بیگانه فروختند! اما حالا که دولتها دنبال گرفتن همان چند شکلاتی که هزینهگزافش پرداخت شده میدوند، جناب ظریف این تلاش را در راستای تمجید از برجام تلقّی میکنند! عجب حکایت مضحکی...
در هر صورت، همین جناب ظریف که پیشتر بیان کرده بود آمریکا میتواند با یک بمب سیستم دفاعی ایران را از کار بیاندازد! (اینجا و اینجا و اینجا) به قدرت نظام اسلامی «اعتراف» کرده و از این جهت، این اعترافِ ناخواسته، «ارزشمند» است.
توضیحات:
اضافه خواهد شد...