از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه خنده ای تلخ و گاه تلخی یک خنده، وجودت را در آتشی غریب می سوزاند...
اینجا غمکده ای است، پر از درد رفتن...
و تماشاکده ای است، لبریز از جدایی...
اینجا دنیاست!
سرای بی کسی...

۵ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

در این پست مطالبم را ذیل دو محور می نویسم که ارتباط چندانی به یکدیگر ندارند. یکی از آنها را صرفا برای اینکه ثبت و ضبط بشود اینجا خواهم آورد:

یک: محمد جواد ظریف و خدعه جدید آنهم در مراسم شهادت وزیر امور خارجه!

هرچقدر هم بخواهیم خویشتن داری کنیم، هرچقدر هم بخواهیم حرمت نگهداریم، هرچقدر هم بخواهیم «سکوت» کنیم و دندان روی جگر بگذاریم و هرچقدر «تحمل» کنیم، باز هم کم می آوریم! نمی شود؛ نمی گذارند! انگار نمی خواهند فضای سیاسی کشور در آرامش پیش برود! انگار «نان» آنها از اختلاف و طرح مباحثی بر علیه اسلام و انقلاب اسلامی بیرون می آید! عجیب است...

اگر اشتباه نکنم، یکی دو ساعت بعد از نماز حضرت آقا بر پیکر شهدا بود که شبکه خبر گفتگویی با مجمد جواد ظریف انجام داد:

سخنان ایشان در ظاهر بسیار مودبانه و بلکه فراتر از آن، بسیار متین و حتی انقلابی بود؛ اما...

در باطن؟

علی علیزاده در برنامه تحلیلی و تبیینی خود با نام «جدال» (که شدیدا توصیه می کنم اگر اهل سیاست هستید آنرا ببینید و دنبال کنید؛ اما اگر خیلی با سیاست آشنایی ندارید، شاید کمی سنگین و بعضا مضر باشد!) به این موضوع پرداخته است...

از طریق این لینک می توانید بخشی از برنامه که مختص اظهارات ظریف است را مشاهده بفرمایید:

دلیل اخراج امیرعبداللهیان از وزارت خارجه ظریف چه بود؟

ادمین کانال شخصی سجاد نادری پور در آپارات، در توضیح ویدئوی فوق می نویسد: «گزیده برنامه اینترنتی جدال با موضوع دلیل اخراج امیرعبداللهیان از وزارت خارجه ظریف چه بود؟»

این چند جمله را هم من از این ویدئو استخراج کرده ام؛ براستی حیرت آور است! بفرمایید:

در بخشی از برنامه که به کنارگذاشتن امیرعبداللهیان حسب دستور کشورهای عربی!! به جواد ظریف (وزیر خارجه دولت تزویر و ریا) پرداخته می شود، علیپور درباره تیتر روزنامه قدس می گوید: مسئول کشورت رو به خاطر خوش آمد کشورهای عربی کنار بگذاری؟ دورۀ قاجاره مگه؟

تیتر روزنامه قدس این بود:

کنار گذاشتن امیرعبداللهیان برای اثبات حسن نیت به کشورهای عربی!

روتیتر این خبر به معنی واقعی کلمه مخاطب انقلابی را «می سوزاند» و مخاطب وطن دوست و میهن پرست را به «متحیر» می کند که مکر و خدعه تا کجا؟ و به چه قیمت؟

روتیتر روزنامه قدس این بود:

کنار گذاشتن امیرعبداللهیان برای اثبات حسن نیت به کشورهای عربی!

عجیب اینکه در همان گفتگوی کوتاه ظریف با شبکه خبر (در روزی که شهادت آیت الله رئسی و امیرعبداللهیان و عزیزان همراهشان قطعی شده بود) هم باز ظریف به «تحریم» و رفع آن اشاره می کند! و به نحوی سخن می گوید که غیر مستقیم در ذهن مخاطب این نکته نقش ببندد که رئیس جمهور را به خاطر تحریم قطعات بالگرد و کلا تحریم صنعت حمل و نقل هوایی از دست دادیم!

علیزاده و کارشناس مهمان برنامه جدال به خوبی پاسخ این «اراجیف» ظریف را می دهند؛ من فقط «باید» این نکته را اضافه کنم که فکر نمی کردم محمد جواد ظریف تا به این اندازه «وقیح» و «مکار» باشد. مکار از این جهت که منویات پلیدش را به صورت غیر مستقیم بیان کند و وقیح به خاطر اینکه برای پیشبرد اهداف سیاسی خود، از روز شهادت همکارش هم نمی گذرد!!

تنها از محمد جواد ظریف بر می آید که سخنانی به ظاهر «انقلابی» بیان کند؛ در حالیکه باطن آن کاملا ضدانقلابی و ضدوطنی است! کما اینکه فقط ظریف می توانست از ترکمنچای دفاع کند!! و تنها ظریف می توانست کلمه «تعلیق» را در برجام نبیند! و در مجلس آن فضاحت را ببار آورد! (که در صحن مجلس شورای اسلامی اعلام کند که کلمه تعلیق در برجام وجود ندارد و بعدا مشخص شود که 4 یا 5 مرتبه این کلمه در برجام ذکر شده است!)

فقط و فقط از ظریف بر می آید که جلوی مسئول یکی از کشورهای عربی زانو بزند!

فقط از ظریف بر می آید که دوگانه «میدان» و «دیپلماسی» را ردیف کند و در حالیکه همه چیزش را مدیون حاج قاسم و «میدان» است؛ دیپلماسی (بخوانید خودش را) مظلوم جلوه دهد...

البته اشکالی هم ندارد. این جماعت هرچقدر هم که مکار باشند از معاویه که بدتر نیستند! خدا جای حق نشسته است و حافظ و پشتیبان این کشور و این انقلاب، خود اوست. انقلابی که مظلومان عالم در اقصی نقاط این کره خاکی به آن امید بسته اند... بگذریم.

دو: نوسان انسان از منفی بی‌نهایت تا مثبت بی‌نهایت و بالعکس!

در کانال آپارات «نفیر نی» (اینجا) که ویدئوهای ادبی دارد، حکایت جالب «مگسی که عقاب شد مثنوی مولانا» را باز کردم که ببینم. دیدم در توضیحات ذیل ویدئو هم مطلب بسیار زیبا و جذابی نوشته شده است. حیفم آمد که آنرا بازنشر نکنم. اگرچه وقتی مطلب در آپارات منتشر شده و من در وبلاگ شخصی ام می نویسم، روشن است که هدف به هیچ وجه دیده شدن مطلب نیست! در واقع دلیل اصلی این است که مطلب را «حفظ» و «محافظت» کنم که هرازگاهی به آن نگاهی بیاندازم. بفرمایید:

انسان نوسانی دارد از بی‌نهایت منفی تا بی‌نهایت مثبت و جالب است که گاهی فاصله‌ی این دو بی‌نهایت چشم برهم زدنی است.
انسان در چشم برهم‌زدنی به اوج می‌رود و گاهی هم برعکس به حضیض می‌افتد ، و این اوج و حضیض مختص انسان است چرا که او از اختیار برخوردار است، اختیاری که زاییده‌ی عشق و گناه است.
این قسمت از بحر در کوزه در ادامه‌ی داستان نخجیران، مولانا داستانی کوتاه، نمادین و سمبلیک برای ما می‌گوید. حکایتی با بن‌مایه‌ی طنز که شخصیت اصلی آن مگسی است که می‌تواند در لحظه همای سعادت شود.

در پایان امیدوارم هر اتفاقی که می افتد، در این سیر از منفی بی نهایت به سوی مثبت بی نهایت، که راز خلقت و هدف آفرینش و مسیر تکامل انسان است، حضرت حق ما را لحظه ای به خودمان وانگذارد! آمین...

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

کلیپی در فضای مجازی منتشر شده است با عنوان «توضیح استاد شفیعی کدکنی درباره ممانعت از ورودش به دانشگاه تهران!» عنوان کلیپ که مربوط به نزدیک به دو سال قبل است عنوان عجیبی است. هویت دانشگاه تهران، و بلکه هویت ادبیات معاصر کشورمان با استوانه ها و اساتیدی چون شفیعی کدکنی تعریف می شود. بنابراین عجیب است که ایشان را به دانشگاه راه ندهند! کلیپ را که دیدم، استاد توضیح دادند که: 1. بنا بوده کلاس را تعطیل کنند 2. در جلسه قبل با دانشجویان خداحافظی کرده اند و گفته اند هفته آینده کلاس تشکیل نمی شود 3. باز استاد بزرگوار احتمال داده اند که شاید از راه دور مشتاقانی برای کلاسشان بیایند، و برای همین تصمیم گرفتند به دانشگاه بیایند 4. با خودرو جلوی دانشگاه که می رسند، نگهبانی می گوید دانشگاه تعطیل است 5. استاد هم که هوس قدم زدن در راسته کتابفروشی های جلوی دانشگاه را داشته اند می روند و شروع می کنند به تماشای ویترین کتابفروشی ها و لذت بردن!

تا اینجای کار فقط خبر است. اما ادامه کلیپ تحلیل و نقد استاد شفیعی کدکنی است به موضوع فضای مجازی و سطح سواد رسانه ای مخاطب و مردم ایران! مضمون فرمایشات استاد این است که اطراف یک خبر «دروغ» فلسفه بافی و تحلیل صورت می گیرد. و حتی بعد از توضیح و روشنگری نیز باز عده ای به همان روال سابق عمل می کنند! این مصیبت کمی نیست... جامعه ای که به جای تکیه بر واقعیت به شایعات توجه می کند! یا به عبارت بهتر، جامعه ای که «شایعه» را به «حقیقت» ترجیج می دهد و به آن تمایل دارد، چه وضعی دارد؟ چطور باید برای این جامعه و این مخاطب کار کرد؟

از نظر من مهمترین علت حواشی که پیرامون اخبار سیاسی به وجود می آید همین است: گرایش به شایعه! اصولا شایعه برای مخاطب بیشتر جذابیت دارد تا حقیقت. بنابراین می بینیم پیرامون خارج شدن شمش های طلا از کشور افسانه سرایی می شود! کانالی می نویسد که مثلا کامیون کامیون شمش طلا از کشور خارج شده است! آنهم به سمت ترکیه! و کانال دیگری می نویسد که شمش های طلا را با قاطر از کشور خارج کرده اند! خیلی هم مستند است و تصویر چند قاطر که پشت سر هم در حرکتند را به عنوان سند منتشر کرده است! مخاطب هم با همین اخبار حال می کند و ذیل آن بساط نظر پراکنی را می گستراند! و هر کسی از ظن خود به موضوع واکنش نشان می دهد!

مخاطب امروز حتی حوصله سرچ کردن را هم ندارد! و وقتی خبری را می شنود، حتی به اندازه بررسی انعکاس آن در رسانه های معتبر و رسمی داخلی و خارجی هم وقت نمی گذارد. اما یک چیز را خوب رعایت می کند: اینکه خبر و خوراک رسانه ای با ذائقه اش جور در بیاید! به عبارت دیگر از خیل تولیدات رسانه ای و محتواهای رنگارنگ، مانند مگس روی محتوایی که با سلیقه اش سازگار است می نشیند!

همه این مصائب و مشکلات هم تنها و تنها یک دلیل دارد: ورود شبکه های اجتماعی به کشور، قبل از فرهنگ سازی! به عبارت دیگر مسئولانی که دانسته یا نادانسته، به فرهنگ کشور خیانت کرده اند و بستر واردات و فعالیت بی رویه و بی حساب و کتاب شبکه های اجتماعی را به کشور را فراهم کرده اند، باید پاسخگو باشند! روشن است که اگر رانندگی را به فرزندت یاد نداده باشی، و انواع و اقسام وسایل نقلیه را در اختیارش بگذاری، حوادث ناگواری انتظارت را خواهد کشید! نمی شود گفت فرزند آزادی باید داشته باشد! و باید خودش انتخاب کند که براند یا نه. بلکه ابتدا باید بسترش را فراهم کرد و بعد با متخصص و اهلش، پس از آموزش های لازم، کم کم و اندک اندک او را پشت فرمان نشاند.

اما امروز چه باید کرد؟ به نظرم فرمایش رهبر حکیم انقلاب در روز اربعین اصل مطلب است. ایشان پیشتر هم درباره تهاجم فرهنگی و فضای مجازی راه را نشان داده بودند. منتهی کسی که گوش کند و عمل کند نبود. امیدوارم فردا نگوییم ایشان درباره «تبیین» که نیاز و ضرورت امروز کشور است، سخن گفتند اما کسی عمل نکرد! امروز همه همت ما باید به تولید محتوا با محوریت تبیین و روشنگری باشد. اگرچه وضع سواد رسانه ای در کشور وخیم است، اما اگر مخاطب با چند تبیین درست و با کیفیت مواجه شود، ذهنش ناخواسته منتقد می شود و در مواجهه با اخبار و تولیدات دیگر رسانه های معاند و ضد دین و انقلاب، با نگاه انتقادی پیش خواهد رفت!

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

این دو بیت زیبا از خواجه نصیرالدین طوسی است:

افسوس که آنچه برده ام باختنی است..

بشناخته ها تمام نشناختنی است…

برداشته ام هر آنچه باید بگذاشت…

بگذاشته ام هر آنچه برداشتنی است…

چه زیبا ترسیم کرده است «یوم الحسره» را. و چه زیبا تصویر کرده است آنچه هدف و غایت زندگی است.

دنیا و مافیها نیست جز «لعب و لهو». متاع دنیا بگذاشتنی است و معرفت و خداشناسی برداشتنی!

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

این دو بیت از حامد قدیری است و چه زیبا سروده است:

از باد در به در ترم و کو به کو ترم
وز طفل خانه گمشده پر جستجو ترم
مردم به چشم آب نگاهم کنند لیک
من از سراب پیش تو بی آبرو ترم

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

پس از پیام امام خامنه ای به مناسبت شهادت سپهبد سلیمانی، سایت خامنه ای دات آی آر اقدام به فراخوان پاسخ کاربران به پیام رهبری کرد. دو بیت زیر (اینجا) از آقای جعفری حسینی بسیار جذاب سروده شده است.

تقدیم به سپهبد آسمانی و سرافراز لشکر اسلام، حاج قاسم سلیمانی:

او جلوه ی مسلمانی ماست

آوازه ی اقتدار ایرانی ماست

انگشتر خونی به جا مانده ی او

دانشکده ی علوم انسانی ماست (سید محمد امین جعفری حسینی)

  • احمد طحانی