از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه خنده ای تلخ و گاه تلخی یک خنده، وجودت را در آتشی غریب می سوزاند...
اینجا غمکده ای است، پر از درد رفتن...
و تماشاکده ای است، لبریز از جدایی...
اینجا دنیاست!
سرای بی کسی...

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استقلال فرهنگی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

بازی استقلال و گل گهر همین الان تمام شد! و استقلال با دو پنالتی تواسنت بازی را ببرد... یاد مصاحبه امیرقلعه نوعی قبل از بازی افتادم وقتی داور سوت پنالتی را زد! اظهار امیدواری کرده بود که عدالت داوری را ببیند! (قریب به مضمون) پنالتی که پنالتی نبود را استقلال به لطف داور تبدیل به گل کرد. عجیب اینکه در طرف مقابل عین صحنه پنالتی تکرار شد! اما داور تشخیص داد بازی ادامه یابد... چون استقلال دربی جام حذفی را با پنالتی برد، و بازی با گل گهر را هم با دو پنالتی پشت سر گذاشت، این تیتر را انتخاب کردم: اگر پنالتی نبود، استقلال چیزی کم داشت...

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

از نظر من علت همه مشکلات کشور در همه سالهای پس از انقلاب، در یک کلمه خلاصه می شود: «فقر فرهنگی!»

کاری به قبل از انقلاب و حتی تاریخ تمدن بشر ندارم که انعکاس همین معضل در جای جای آن دیده می شود...

امروز جمعه، 27 فروردین 1400 برای دومین بار فیلم «هیس دخترها فریاد نمی زنند» را دیدم. هدف این وبلاگ و قصد من از این پست نقد فیلم نیست، اما به اختصار اگر بخواهم درباره آن بنویسم باید بگویم آنچه نویسنده فیلم قصد بیانش را داشته به نظرم همین فقر فرهنگی بوده است...

از طرف دیگر اوضاع امروز کشور نیز به واسطه فقر فرهنگی رقم خورده است و فلاکتی که امروز به دلیل 8 سال ریاست یک «روحانی» نمای غرب زده گریبان جامعه را گرفته نیز نتیجه همین معضل است!

متاسفانه درصد قابل توجهی از مردم کتاب نمی خوانند، روزنامه نمی خوانند، فیلم و تئاتر نمی بینند، در جلسات و نشست ها و همایش های فرهنگی شرکت نمی کنند، و غرق در خودخواهی و روزمرگی هستند، بنابراین نمی توان انتظار داشت در انتخابات های گوناگون جریان اخلاص بتواند جریان تزویر را شکست دهد.

متاسفانه اکثر جامعه همه چیز را سطحی می بینند. از کل مقاله و خبر به تیتر و خلاصه آن دقت می کنند. از تماشای فیلم منتظر لحظاتی هستند که حس و حال روزمرگی‌شان را تصویر کند و به اصطلاح کیفشان را برای مدتی کوتاه کوک نماید. در فضای مجازی اخبار زرد و بی فایده و بلکه مضر، در صدر توجه و اقبال عمومی قرار می گیرد. طبعا در چنین شرایطی و در چنین خاکی قرار نیست درخت معرفت به نحوی که باید بارور شود.

نتیجه چنین وضعیتی حاکمیت جریان تزویر است. اگر به سالهای پس از انقلاب نگاه کنیم، به جز سالهایی معدود، همواره همین جریان تزویر در کشور حاکم بوده است. از زمان نخست وزیری میرحسین تا دوران سیاه حاکمیت روحانی. در واقع بنی صدر، میرحسین، هاشمی، خاتمی، احمدی نژاد (از نیمه دولت دومش) و روحانی، یک چیز توجه مردم را جلب کرده است: هیجان کاذب و دروغی که به علت «فقر فرهنگی» جای زلال حقیقت را گرفته است.

طبعا در این شرایط ظهور رقم نخواهد خورد. جامعه اصلاخ نخواهد شد و فقر و فساد و بدبختی از جامعه رخت نخواهد بست.

مگر اینکه...

شخصیت های فرهنگی و فعالان عرصه فرهنگ، و در رأس آنها ولی امر مسلمین امام خامنه ای (حفظه الله) با تمام توان در میدان هستند. مقام معظم رهبری آینده را روشن می بینند. اما در فرمایشات ایشان نیز همواره به «رشد» جامعه تأکید شده و در واقع مطالبه ایشان از فعالان فرهنگی و دلسوزان کشور، تلاش برای تعالی فرهنگی جامعه و بصیرت افزایی است.

انتخابات 1400 بسیار مهم است. اما از آن مهمتر رشد و ارتقای فهم سیاسی مردم است. من به شخصه ترجیح می دهم جامعه به لحاظ فهم سیاسی و فرهنگی ارتقاء یابد، حتی اگر این مهم لازمه اش روی کار آمدن دولتی اصلاح طلب (بخوانید افساد طلب!) در انتخابات پیشرو باشد.

به عبارت بهتر، اگر به من بگویند از دو حالت زیر باید یکی را انتخاب کنی:

1. پیروزی یک کاندیدای انقلابی در انتخابات ریاست جمهوری با این شرط که شرایط جامعه در وضع فعلی باقی بماند.

2. پیروزی یک کاندیدای اصلاح طلب (مثلا ظریف یا هاشمی) که منتج به رشد و تعالی فرهنگ سیاسی جامعه شود.

قطعا گزینه دوم را انتخاب می کنم...

اما...

همه تلاش جریان انقلاب و فعالان و دلسوزان کشور این است که حالت نخست رقم بخورد و طی آن فهم عمومی و فرهنگ مردم نیز بالا برود.

و این شدنی است...

منتهی باید همانند دوران دفاع مقدس، نیروهای وفادار به اسلام و انقلاب و ایران به میدان بیایند و اندک نیروهای فعال موجود در این نبرد نابرابر را یاری کنند...

استاد رائفی پور، استاد عباسی، استاد پناهیان، و... پشت سر رهبر و مقتدایشان مشغولند، اما این تعداد نفرات کافی نیست و این آرایش، برای جنگ تمام عیار فرهنگی مناسب نیست.

به نظر من همه کسانی که دغدغه دارند، باید تلاش کنند. حتی اگر به اندازه صحبت کردن با چند مراجع و مشتری باشد. یا باز نشر مطالب مفید در شبکه های اجتماعی و گروه های خانوادگی و...

مشکل اما این است که اکثر ما توقع داریم که «معجزه» رخ بدهد!

نشسته ایم تا «ظهور» اتفاق بیافتد و بعد شروع کنیم و بلکه باز نظاره گر باشیم.

اکثر ما فقط خودمان را می بینیم و مشکل همین است که از «نقش» خود غافلیم...

رهبر فرزانه انقلاب جمله ای به این مضمون دارند که هر کس در هر نقطه ای که هست، همان نقطه را کانون و مرکز جهان بداند و با تمام توان در همان نقطه وظایف خود را آنطور که باید انجام دهد...

بنابراین باید تلاش کنیم. باید نقش خودمان را در جامعه بشناسیم. باید حرکت کنیم. باید دغدغه داشته باشیم...

فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنند، که با موضوع کودک آزاری ساخته شده است، نشان می دهد که چطور افراد حتی در زندگی خانوادگی خودشان نیز «خودخواه» هستند و به همسر و فرزندان و والدین خود بی توجهی می کنند. این فیلم نشان می دهد که یک معلم اگر دلسوز باشد می تواند مسیر زندگی  دانش آموزان خود را تغییر دهد، اما اگر «خودخواه» و «عافیت طلب» باشد، می تواند از کنار تباه شدن زندگی دانش آموزانش در کمال خونسردی عبور کند...

به نظر من 8 سال دولت روحانی، و همه دیالوگ ها و مواضع شخص رئیس جمهور، برای ارتقاء فرهنگ عمومی و فهم سیاسی جامعه بسیار مفید بوده است.

به عبارت بهتر، برکاتی که دولت روحانی برای انقلاب داشت، بسیار فراتر از چیزی است که بتوان با حساب و کتاب های مادی تصور کرد.

اینجاست که «عَسَىٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ» برای من معنا می یابد.

جامعه به روحانی رأی می دهد و «سیلی» اش را می خورد! باد می کارد و طوفان درو می کند...

مقام معظم رهبری قریب به مضمون فرموده اند اگر ملت ایران از خط امام دور شود، فاصله بگیرد، چه به عمد و چه غیر عمد، سیلی خواهد خورد!

و همه مشکلات تاریخی که دولت تزویر به وجود آورده، در حکم سیلی بیدار باشی است که وجدان های بسیاری از مردم را تکان داده است.

روحانی که «شیطان بزرگ» را «کدخدا» می نامد، کاری کرده است که مردم با گوشت و پوست و استخوان خود متوجه باشند که «خدا» همه کاره است نه کدخدا!

اگر عمری باشد به مدد الهی در مورد انتخابات چند سوژه دارم که در قالب یادداشت در سایت های مختلف نشر خواهم داد و انشاء الله در این دفتر خاطرات آنلاین هم خبرش را خواهم داد...

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

فرهنگ موضوع مهمی است و بسیار اثر گذار...

در حقیقت فرهنگ «ستون» خیمه «تغییر» و «ثبات» است و به بیان ساده تر، زیربنای ثبات یک جامعه یا تغییر آن است...

طبعا استقلال فرهنگی هم اهمیت فراوانی دارد.

روشن است که کشورهای پیشرفته، همواره سعی می کنند تا در دیگر کشورها، فرهنگ خود را ترویج کنند.

اسم این مسئله را هرچه بگذاریم، ماهیت آن در حقیقت نوعی «تهاجم» است که در آن سلاح و نیروی نظامی نقشی ندارد و فیلم، کتاب، موسیقی، رسم و رسوم و... نقش اصلی را ایفا می کند.

مسئله ای که رهبر انقلاب از آن به عنوان «تهاجم فرهنگی» یاد می کنند (از مدتها قبل و در دوران دولت اصلاحات و حتی قبل از آن) را هم بر همین اساس می توان تحلیل نمود. چراکه اگر «فرهنگ» غرب در ایران نهادینه شود، مردم کشور بزرگی چون ایران، ناخواسته و بدون کوچکترین هزینه اضافی، به نحوی رفتار و عمل می کنند که خواسته و میل مستکبران است...

مسئله تهاجم فرهنگی، مصرف گرایی، تجمل گرایی، اشرافی گری، لاابالی گری، بی غیرتی، با یک کتاب و مقاله و با یک سخنرانی قابل حل نیست. سالها طول می کشد تا مفهوم به نام «غیرت» از یک جامعه رخت بربندد. سالها طول می کشد تا مردی که باید مرزهای تفکر حفظ خانواده داشته باشد، برعکس عمل کرده و به جای حفظ همسر خود، او را با هزار جلوه و زینت، به دیگران نشان داده و فخر بفروشد...

حتی اوضاع بدتر از این هم می شود: تهاجم فرهنگی در حوزه خانواده و مباحث دینی، کار را به جایی رسانده که مرد ایرانی، علاوه بر اینکه کاملا بی غیرت می شود، از عرضه همسر خود به دیگران «لذت» هم می برد! موضوعی که با گسترش آن، «فاتحه» جامعه خوانده می شود...

پرداختن به این موضوع هم نیاز به مطالعه و تحقیق دارد و ارائه فکت هایی «مستدل» و «محکم».

یک نمونه کوچک و کوتاه، اما قوی را در این پست ذکر می کنم:

کتاب «جلوه های معلمی استاد» در حقیقت یادنامه ای از متفکر شهید استاد مرتضی مطهری است. این کتاب را که در سال 1364 به چاپ رسیده است، عموی من به پدرم اهدا کرده اند. در صفحات آغازین کتاب، نوشته اند: هدیه برای برادرم...

کتاب فوق العاده خواندنی است. البته برای من از چند جهت جذاب است: 1. کتاب قدیمی و چاپ سال 64 است. 2. اطلاعاتی در آن موجود است که جای دیگری به چاپ نرسیده است و فقط در این کتاب وجود دارد. (نوشته ها و آثار استاد بارها چاپ شده و در دسترس است، اما مصاحبه های موجود در کتاب حقیقتا هم مفید و خواندنی است و هم اکثر آنها جای دیگری چاپ نشده است) 4. تحلیل های مفیدی دارد.

اما آنچه شهید مطهری در باب فرهنگ و استقلال فرهنگی ذکر کرده اند:

«ما اگر مکتب مستقل خودمان را ارائه نکنیم حتی با اینکه رژیم را ساقط کرده ایم و حتی با فرض اینکه استقلال سیاسی و استقلال اقتصادی به دست آوریم، اگر به استقلال فرهنگی دست نیابیم شکست خواهیم خورد و نخواهیم توانست انقلاب را به ثمر برسانیم.» (جلوه های معلمی استاد: 37. انقلاب اسلامی: 125)

مشاهده می شود که:

1. شهید مطهری اهمیت فوق العاده ای برای استقلال فرهنگی قائلند.

2. ایشان استقلال فرهنگی را مهمتر از استقلال سیاسی و استقلال اقتصادی می دانند.

3. ایشان استقلال فرهنگی را هدف انقلاب می دانند.

4. ایشان ارتباطی جدانشدنی بین «مکتب» و استقلال، بویژه استقلال فرهنگی قائلند.

هرچه هست، «استقلال فرهنگی» بسیار مهم است و هنوز هم با اینکه 41 سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته است، و کارهای مفید و موثر فراوانی صورت گرفته، متاسفانه در حوزه مباحث فرهنگی ضعف داریم و هرگاه دشمن توانسته به «انقلاب» ضربه وارد کند، از این راه بوده است...

به عنوان نمونه:

1. از طریق فیلم ها توانسته مصرف گرایی را ترویج کند.

2. از طریق فیلم توانسته دیدگاه های مذهبی بعضی از مخاطبینش را تغییر دهد.

3. از طریق فیلم توانسته استقلال سیاسی کشور را دچار «خدشه» کند.

و...

به عنوان نمونه، تجمل گرایی، چشم و هم چشمی، ظاهر پرستی و... برای مورد اول، بد حجابی و کم رنگ شدن مرزها و روابط زن و مرد و... برای مورد دوم، و ترویج و تبلیغ افرادی ناکارآمد و جاهل برای مناسب حساسی چون شورای شهر، مجلس، خبرگان و ریاست جمهوری و... برای مورد سوم اشاره کرد.

فراموش نمی کنیم که بی بی سی فارسی برای انتخابات ریاست جمهوری ابتدا از مرحوم هاشمی و سپس از آقای روحانی «حمایت» و «تبلیغ» می کرد. فراموش نمی کنیم که «لیست امید» در بی بی سی تبلیغ می شد و فراموش نمی کنیم که «لیست یاران هاشمی» برای مجلس خبرگان در این رسانه «انگلیسی» ترویج می شد.

باید کار کنیم...

اما از سوی دیگر، «امید» داریم. چراکه تفاوت جبهه حق با جبهه باطل در وجود «حضرت حق» است.

هرچه دشمن تلاش می کند، برنامه ریزی می کند، و کادرسازی می کند، با یک «طوفان شن در طبس» یا یک «اراده ملی» (به فرمایش رهبر انقلاب دلها دست خداست!) همه آنها بهم می ریزد...

رئیس جمهوری که به ظن بی بی سی فارسی برای پایان دادن به نظام بر سر کار می آید، خواسته یا ناخواسته به نحوی عمل می کند که ریشه انقلاب اسلامی، به گواه مخالفانش، برای چندین سال آینده مستحکم تر از قبل می گردد!

این مبحث پایان ندارد...

انشاء الله در آینده به آن خواهم پرداخت.

  • احمد طحانی