از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه خنده ای تلخ و گاه تلخی یک خنده، وجودت را در آتشی غریب می سوزاند...
اینجا غمکده ای است، پر از درد رفتن...
و تماشاکده ای است، لبریز از جدایی...
اینجا دنیاست!
سرای بی کسی...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «افسردگی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

امروز شبکه نمایش فیلم نبات را پخش کرد. با بازی شهاب حسینی. در این فیلم شهاب حسینی و دخترش (با بازی عالی ستایش محمودی) 10 سال را بدون زن و مادر زندگی می کنند. بعد از 10 سال مادر (نازنین فراهانی) بر می گردد! و هوس دیدن دخترش را دارد...

به داستان فیلم؛ بیماری مادر، علت رفتن او و... کاری ندارم. اما نکته ای که در آن به خوبی تصویر شده است، مسئله گذشت زمان است! در فیلم نبات به خوبی نشان داده می شود که 10 سال چطور در یک چشم بهم زدن به پایان می رسد...

همه ما با این مسئله، یعنی گذر زمان سر و کار داریم. منتهی بعضی آنقدر در روزمرگی و کار و... غرق می شوند که حتی به آن فکر هم نمی کنند! برعکس؛ گروهی دیگر آنقدر به آن فکر می کنند که در نهایت دچار افسردگی و... می شوند!

مدتی قبل کتابی از حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی می خواندم به نام: رمز موفقیت...

در این کتاب به طور خلاصه فعالیت های این مرجع عالیقدر تشریح شده است و چون از زبان ایشان (اتوبیوگرافی. خاطره مانند) است بسیار خواندنی از آب درآمده است. از سوی دیگر گستره فعالیت ها هم به جذابیت کتاب افزوده است.

این یک پاراگراف را اگر حفظ هم بکنیم ارزشش را دارد:

اما نکته ای که درباره آن کتاب و فیلم نبات و گذر زمان می خواهم بنویسم این است که روی جلد رمز موفقیت نوشته شده بود: «من درتمام عمر خود چیز با ارزشی نیافتم جز آنچه به جنبه های معنوی و ارزش های انسانی منتهی می شود، همه ارزش های مادی سراب بود. انسانها در خوابند و نقش ها نقش بر آبند. کودکان دیروز جوانان امروزند و جوانان امروز پیران فردا و پیران فردا در بستر خاک آرمیده اند؛ چنان که گویی هرگز نبوده اند!»

آنچه می خواهم بنویسم و در نبات هم به خوبی نمود داشت، این است:

عمر چشم برهم زدنی به پایان می رسد... ما اسیر زمانیم. انسان بقا را دوست دارد، اما فانی است! می خواهد جاودان بماند از می میرد! نکته مهم این است که مرگ پلی به سوی جاودانگی است!

بنابراین: راه نجات از افسردگی گذر زمان، توجه به معنویت است. در واقع کسانی که با معنویت زندگی را می گذرانند به سلامت از دنیا عبور می کنند و کسانی که بدون معنویت طی طریق می کنند یا به انواع کاذب آن رجوع می کنند، اسیر انواع افسردگی ها و... می شوند!

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

درباره افسردگی مردم یزد به اندازه کافی گفته اند و شنیده ایم. ماجرای ایجاد شائبه درخصوص افسردگی مردمان یزد، تا آنجا پیش رفت که استاندار سابق یزد نیز به آن واکنش نشان داد و سخنانی جنجالی به زبان آورد. با توجه به آنکه رسانه ها به اندازه کافی به این موضوع پرداخته اند، و با یک سرچ ساده می توان خیل اخبار و اطلاعات را در اینباره به دست آورد، از طرح آن می گذریم. اما به تازگی خبر رسیده که قزوین هم مردمانی افسرده دارد! همانها که خبر افسردگی قزوینی ها را منتشر کرده اند، راه حل هم داده اند که باید کنسرت و موسیقی ها و جشن های شاد در این شهر برگزار شود.

بگذریم از بحث تفریح مردم، که حقیقتا، به علت بی کفایتی و بی تدبیری مسئولان، تقریبا در همه جای کشور با آن مشکل داریم. اما برسیم به طرح موضوع افسردگی در شهرهایی مانند یزد و قزوین. چند نکته در این خصوص شایسته توجه است:

1. طراحان این بحث، شهرهای مذهبی ایران را نشانه رفتنه اند! و پس از یزد، حسینیه ایران، قزوین، دارالمومنین را هم افسرده معرفی کرده اند!

2. در پس انتشار بعضی از این اخبار، پژوهش هایی هم انجام گرفته است. اما به چه شکل؟ به نظر می رسد این پژوهش ها به شکلی کاملا فرمالیته، و صرفا برای آنکه مدرک و استنادی درباره ادعای مطرح شده وجود داشته باشد انجام گرفته است. پرسشنامه هایی ساده که به شکلی محدود و در محیط هایی خاص توزیع و پر شده اند. پس از آن نیز با توجه به پاسخ های درج شده، نتیجه گیری شده که یزد و قزوین و... مردمانی افسرده دارد!

3. به نظر می رسد برای فاصله گرفتن مردم از مباحث دینی، و نیز ترویج ولنگاری فرهنگی در شهرهای مختلف، با توجه به غیرت دینی مردم که اجازه برگزاری مراسم های خاص و مختلط و... را نمی دهند، تدابیری اتخاذ شده که با مستنداتی چون رهایی از افسردگی، پله پله ولنگاری های فرهنگی را در شهرها گسترش دهند...

بیان این نکته نیز ضروری است که کسی با برگزاری کنسرت و موسیقی مخالف نیست. بلکه با هرج و مرج فرهنگی و ساختار شکنی در حوزه فرهنگ مخالفت وجود دارد و طبعا این مخالفت نیز به حق است. در خود یزد بارها و بارها کنسرت های موسیقی توسط خوانندگان کشوری برگزار شده و اساتید طنز و استندآپ کمدی نیز به این شهر آمده و به اجرای برنامه پرداخته اند. برنامه های دیگری نیز برای شادی مردم وجود دارد. اما چه باید کرد که امروز، نتیجه بی تدبیری و غفلت مسئولان فرهنگی در کشور، پس از سالیان دراز دارد سر باز می کند...

  • احمد طحانی