از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه خنده ای تلخ و گاه تلخی یک خنده، وجودت را در آتشی غریب می سوزاند...
اینجا غمکده ای است، پر از درد رفتن...
و تماشاکده ای است، لبریز از جدایی...
اینجا دنیاست!
سرای بی کسی...

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انقلابی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

در این پست به یک موضوع «تکراری» می پردازم؛ البته با مصداقی روشن!

موضوعی که هر چند وقت یکبار شاهد آن هستیم این است: «حمله به شخصیت های معروف و نقد افراد سرشناس برای مشهور شدن!»

و مصداقش هم این شخص است که سودای شهرت و یک شبه «اندیشمند» و «تحلیلگر» شدن در سر دارد! آنهم بی‌مطالعه و بی‌تفکر عمیق و بی‌نگاه راهبردی و...: داود حسین پور آقایی!

این شما و این پست... بفرمایید:

شخصی به نام "داود حسین پورآقایی" که این روزها تصور کرده است با پُرگویی می تواند خود را در ردیف اساتید و تحلیلگران سیاسی جا کند! وقتی پس از مدتی تلاش و... به جایی نرسید؛ که البته روشن است که این افراد به جایی نمی رسند: علت را در ادامه بخوانید:

چرا امثال داود حسین پورآقایی به جایی نمی رسند؟

علت روشن است... این جماعت از خود چیزی ندارند! نه صاحب اندیشه اند و نه صاحب تحلیل. صرفا کپی پیست صوتی تصویری اند! یعنی از این طرف و آن طرف می خوانند و می بینند و می شنوند، و همان ها را تکرار می کنند...

به شخصه معتقدم جایی که خورشید هست، و اساتید بزرگی چون استاد ازغدی، استاد کاشانی، استاد رائفی پور و... فعالند، کسی دنبال فانوس نمی رود! که البته در مقابل این اساتید، امثال داود حسین پورآقایی فانوس هم نیست...

همچنین اعتقاد قلبی ام این است که عزیزانی چون امیر ارشام به مراتب از این شخص جلوتر است و حتما آینده خواهد داشت. چرا؟ چون با زبان جوانان صحبت می کند و گفتارش با کردارش می خواند... تیپ و ظاهر جوان پسند دارد. حرف ها را می بیند و می شنود و می خواند؛ بعد از جمع آنها تحلیل و حرف خودش را به نحوی بیان می کند که مخاطب بفهمد. دقیقا چیزی که جوان و نوجوان ما امروز به آن نیاز دارد...

عذرخواهی داود حسین پورآقایی از استاد رائفی پور

آیا داود حسین پورآقایی از استاد رائفی پور، استاد ازغدی، استاد کاشانی و... عذرخواهی خواهد کرد؟

پاسخ در یک جمله: اصلا مهم نیست!

توهین های این شخص صرفا با هدف بزرگ شدن و دیده شدن مطرح شده است؛ بنابراین وقتی نیت خدایی نیست، باقی کار هم مهم نیست که چه خواهد شد و به چه سمت و سویی می رود...

سخن پایانی درباره داود حسین پورآقایی

امروز که این پست را می نویسم 1403/4/21 است. اواخر تیرماه 1403 و چند روز پس از پایان انخابات چهاردهم ریاست جمهوری.

نظر من و بلکه به نوعی پیش بینی من درباره این شخص ( داود حسین پورآقایی ) این است:

داود حسین پورآقایی به شدت مشکوک است!

فکت برای این مدعا به اندازه کافی دارم...

البته وقتی با یکی از دوستان روزنامه نگار درباره این شخص صحبت شد، ایشان هم گفت کلیپ توهین ایشان را دیده است! و جالب اینکه ایشان را نمی شناخت و صرفا به واسطه توهین این فرد به استاد ازغدی و کاشانی پیگیر شده و کلیپ توهین را دیده بود!! (یعنی هدف داود حسین پورآقایی که شهرت به واسطه توهین است تا اندازه ای محقق شده است.) ایشان هم نظرش همین بود که بعضی از بخش های همین کلیپ، کد دارد و اگر رمزگشایی شود، حقیقتا مشکوک می زند...

این پست بماند تا روزی که لازم شد موارد را به دقت و مو به مو بررسی کنیم!

البته به شخصه امیدوارم آن روز نرسد؛ چون گمان می کنم داود حسین پورآقایی به جایی نخواهد رسید... هرچقدر هم خرج کند و فالوور بخرد، در این کانال و آن پیج تبلیغ کند و... باز در همین حد و حدود خواهد ماند.

اگر یک روز ایشان را از نزدیک می دیدم می گفتم:

به سمت خورشید خاک نپاش اخوی! چراکه همان خاک بر می گردد توی چشم خودت!!

مولانا چقدر زیبا گفته است:

شمع حق را پف کنی تو ای عجوز/ هم تو سوزی هم دهانت گنده پوز!

بله؛ حمله به استادان بزرگواری چون ازغدی، کاشانی و نیز استاد رائفی پور، آنهم از یک جوانک بی سواد، و آنهم با هدف دیده شدن!! واقعا که جای تأسف دارد.

البته در این مرحله نیازی به بیشتر از این نیست. در واقع جواب ایشان همان بی تفاوتی و سکوت است...

طبعا اگر لازم شد و بیشتر وقاحت به خرج داد، برخورد در خور صورت خواهد گرفت و نقدی اساسی به شکلی گسترده نوشته خواهد شد تا مخاطب بیشتر این شخص را بشناسد...

پی نوشت:

1. در کانال آپارات ایشون این نظر رو نوشتم: «آقای مثلا تحلیلگر... دست از این کار بردار/ با حمله به استاد رائفی پور، استاد ازغدی، استاد کاشانی و... شاید دیده بشی و چهار نفر کلیک کنن، اما قطعا خار میشی! / نکن... / این راه بزرگ شدن نیست... / نه حرف داری و نه سواد تحلیل / بنابراین: عرض خود می دهی و زحمت ما می داری... / بدرود»

2. در این شکی نیست که جز معصومین علیهم السلام، هیچکس معصوم نیست! این گزاره روشن است و نیازی به توضیح و تکرار ندارد. اساتید و بزرگوارانی که این شخص به آنها نقد وارد کرده تا به واسطه آن پله ای برای رشد خود بسازد هم خالی از اشکال نیستند. از جمله نقدی که به استاد رائفی پور درباره موضوع «تخلیه هیجان» و «رزمندگان دفاع مقدس» و... وارد است و عزیزان با دلسوزی آنرا مطرح کرده اند.

3. «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیَّات.» وقتی شما در صفحه خودت می نویسی «مناظره» فلانی و رائفی پور، یعنی خودت را در سطح ایشان تصور کرده ای! در حالیکه با ارفاق شاید بشود به شما نمرۀ «صفر» داد که البته صفر هم وجود دارد و عددی است برای خودش! عرض کردم با ارفاق، چراکه در جبهه اندیشمندان انقلاب و تحلیلگران این حوزه، صفر هم نیستید. پس جوانمرد باشید و با حمله به بزرگان، برای خود مخاطب جذب نکنید! این کارها مصداق «وَ مَکَروا وَ مَکَرَ اللهُ وَ اللهُ خَیرُ الماکِرین» است! نکنید که پس گردنی خواهید خورد از حضرت حق!

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

چقدر غم انگیز است...

در دل آرامشی داشتیم که دولت خدمتگذار و مردمی آیت الله رئیسی با یاری خداوند و رأی مردم، استمرار می یابد و دولت دومش نیز شکل می گیرد.

آن آرامش جای خود را به طوفانی از نگرانی داده است!

چه خواهد شد؟

چه کسی بر صندلی ریاست جمهوری تکیه خواهد زد؟
آیا دوباره شاهد میدان داری جریان غربگرا خواهیم بود؟

یا شخص و شخصیتی در خط فکری آیت الله رئیسی انتخاب خواهد شد؟

عنایت پروردگار به این نظام و انقلاب

دو دلیلی که به دید امثال من می آید، از عنایت ویژه پروردگار عالم به انقلاب در واقع به همان جمله رهبر فرزانه انقلاب بر می گردد که فرموده بودند دل ها به دست خدای متعال است: «خدای متعال است که دلها را عازم می کند، جازم می کند، اراده ها را بسیج می کند و این اتفاق می افتد. در این حوادث دست قدرت خداوند محسوس است. چون دست قدرت الهی هست، بنابراین پیروزی هم در آن قطعی است.» (بیانات رهبر فرزانه انقلاب درباره بیداری اسلامی 1390/2/7)

در ماجرای شهادت حضرت آیت الله رئیسی و همراهانشان نیز می توان دست عنایت پروردگار را دید...

تشییع میلیونی و حیرت انگیز شهدا یکی از حوادثی است که در دفتر حوادث انقلاب ثبت شد.

کما اینکه تشییع قیامت‌گونه سید شهیدان مقاومت، سردار دلها حاج قاسم سلیمانی نیز فراموش نشدنی است.

بنابراین باید دلگرم باشیم...

ما کارمان را انجام می دهیم؛ به تکلیف عمل می کنیم؛ بقیه اش دست خدای متعال است و به معنی واقعی کلمه:

هرچه پیش آید خوش آید... (الخیر فی ما وقع)

ثبت نام احمدی نژاد برای ریاست جمهوری

بعد از شهادت آیت الله رئیسی و همراهان، طبق قانون در تیرماه انتخابات ریاست جمهوری برگزار خواهد شد...

وزارت کشور هم 5 روز را برای ثبت نام افراد و اشخاص اعلام کرد که در این مدت (امروز روز چهارم است) علی لاریجانی، پزشکیان، سعید جلیلی، اسماعیلی و... ثبت نام کرده اند. اما یکی از افرادی که در کمال تعجب باز هم برای انتخابات پا به عرصه رقابت گذاشته است، محمود احمدی نژاد است...

دکتر محمود احمدی نژاد، برای انتخابات 1396 ابتدا به صورت خصوصی از سوی رهبر انقلاب از حضور در انتخابات منع شد. اما پس از آنکه خودش و اطرافیانش نپذیرفتند که فرمان عدم حضور از سوی رهبر انقلاب صادر شده است، رهبر معظم انقلاب اسلامی این ماجرا را اعلام عمومی کردند.

طبیعتا این ماجرا آزمون خوبی برای سنجش عیار ولایت پذیری احمدی نژاد بود. آنهم بعد از آن ماجراهای عجیب و غریب از جمله خانه نشینی 11 روزه.

دست بر قضا استاد رائفی پور همد در یکی از سخنان خود همین موضوع را بیان کردند که این فرمایش رهبر انقلاب امتحان خوبی برای احمدی نژاد است تا ولایت پذیری خود را نمایش دهد و آن ذهنیت منفی که بر اثر خانه نشینی و معاونی مشایی به وجود آمده بود را پاک کند...

اما... در کمال تعجب احمدی نژاد در ایام ثبت نام، در وزارت کشور حاضر شده و ثبت نام کرد!

اگر این حوادث را کنار هم بگذاریم، نتیجه یکی از این دو حالت است و حالت سومی متصور نیست:

1. یا احمدی نژاد 180 درجه تغییر کرده است و به شخصه این مواضع جنجالی را اتخاذ می کند.

2. یا شدیدا تحت تأثیر شخص دیگری است. (مشایی)

البته در بین بعضی از اهالی رسانه، گفته می شود که اسفندیار رحیم مشایی با چند پیشگویی و حرکات خارق العاده، عزم و اراده را از احمدی نژاد گرفته و او را مسخر خود ساخته است! البته مسخر نه به این معنا که عقل و هوش را از او گرفته باشد؛ بلکه به این معنا که او را عارفی کامل می داند که لابد با امام زمان (عج) ارتباط دارد و باقی همه در اشتباهند و فقط اوست که حوادث را درست می فهمد و تحلیل می کند!

دلایل رد صلاحیت دکتر محمود احمدی نژاد توسط شورای نگهبان

اگرچه برای اهالی سیاست و نیز برای بسیاری از مردم روشن است که چرا احمدی نژاد رد صلاحیت می شود؛ اما ممکن است دوستانی باشند که برایشان این سوال مطرح باشد که چرا احمدی نژاد که 8 سال رئیس جمهور بوده است، باید رد صلاحیت شود. در ادامه بعضی از دلایل رد صلاحیت احمدی نژاد را مرور می کنیم:

1. فساد رحیمی.

رحیمی که معاون اول دولت احمدی نژاد بود، پرونده فساد اقتصادی دارد. اگرچه او در ایامی که دولتش برقرار بود اجازه بررسی و رسیدگی به مفاسد دولتی ها را نمی داد و کابینه را خط قرمز خود معرفی کرده بود، اما به هر حال پس از پایان دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، قوه قضائیه به پرونده رحیمی رسیدگی کرده و او را محکوم کرد.

2. فساد بقایی.

یکی معاونین احمدی نژاد، بقایی است. او هم توسط قوه قضائیه محاکمه شد و انواع و اقسام مفاسد را در کارنامه خود دارد. از فساد اقتصادی گرفته (سکه های ریاست جمهوری و...) تا مفاسد سیاسی.

3. برداشت پول از بیت المال به بهانه تأسیس دانشگاه.

خود احمدی نژاد نیز در اواخر دوران ریاست جمهوری، چند میلیارد از بیت المال برداشت تا دانشگاهی با نام «دانشگاه ایرانیان» تأسیس کند. اگرچه فورا با واکنش قوه قضائیه مواجه شده و مجبور شد پول را برگرداند. اما به هر حال اگر سود همان مدت که آن چند میلیارد در اختیار احمدی نژاد بود را حساب کنیم، مبلغ زیادی می شود.

4. مواضع عجیب سیاسی درباره سوریه

موضع احمدی نژاد هم درباره سوریه مانند موضع مرحوم هاشمی رفسنجانی است! در واقع این دو بشار اسد را دیکتاتوری می دانستند که قیام مردم خود را سرکوب کرده است! عجیب اینکه اعتراف کلینتون به تأسیس داعش و نیز روشن شدن دخالت جریان استکبار برای زمین زدن بشار اسد نیز احمدی نژاد را به تغییر دیدگاه نرسانده و یا اگر هم نظر او تغییر کرده باشد، حداقل رسانه ای نشده است.

5. حمله به شورای نگهبان

احمدی نژاد اگرچه بارها علیه شورای نگهبان تکه پراکنی کرده است، اما اخیرا در یک سخنرانی 20 دقیقه ای، شورای نگهبان را زیر سوال برده و اصل آنرا بیهوده می داند! روشن است که وقتی کسی ساختار سیاسی کشور را قبول نداشته باشد، شرط لازم برای تصدی پست ریاست جمهوری را ندارد!

6. حمله به قوه قضائیه.

احمدی نژاد بارها به قوه قضائیه حمله کرده است... هربار هم بهانه او دستگیری و رسیدگی به جرم یکی از نزدیکانش است. یک بار به قوه قضائیه حمله می کند که چرا به جرم بقایی رسیدگی شده است. بار دیگر به خاطر بقایی به این قوه می تازد. یک بار برادران لاریجانی را مقصر جلوه می دهد و... بنابراین شخصی که احکام قوه قضائیه را قبول ندارد، گزینه مناسبی برای تصاحب مدیریت قوه مجریه نیست.

7. حمله به رهبر انقلاب

اگرچه این مورد (حمله به ولی فقیه) به صراحت و مستقیم صورت نگرفته است، اما تکه پراکنی های فراوان احمدی نژاد در سخنانی که در جمع حامیانش بیان می کند، به قدری فراوان است که حتی خوش بین ترین افراد هم نمی توانند همه این موارد را از این گزاره تبرئه کنند! بنابراین شخصی که جایگاه ولایت فقیه را قبول نداشته باشد، قطعا شرط لازم برای در معرض انتخاب مردم قرار گرفتن را که همانا پذیرش ساختار سیاسی کشور است، ندارد.

در پایان اگرچه هنوز همه گزینه ها مشخص نشده اند؛ اما شکی در این موضوع نیست که هرچه رقم بخورد خیر مطلق است و خدای رحمان، این انقلاب را تنها نخواهد گذاشت.

امید که به حق شهدای عزیز خدمت و در رأس آنها به حق شهید عزیزمان آیت الله رئیسی، با رأی مردم فردی بر صندلی ریاست جمهوری تکیه بزند که ادامه دهنده راه آن عزیز از دست رفته باشد و به صورت جهادی و شبانه روزی، خستگی ناپذیر و پر قدرت برای این نظام ولایی کار کند تا با یاری مردم ولایتمدار کشورمان، بستر سازی ظهور حضرت حجت (عج) هرچه زودتر محقق شود! آمین.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

دوستان مثلا خودی و انقلابی کلی پول مملکت را گرفته اند و یک پیام رسان «مزخرف» ساخته اند به اسم ایتا!

که یا قطع است، یا اگر وصل بشود کند است و اگر هم وصل باشد و در ساعاتی از روز به درستی کار کند، آپدیت نمی شود!

عیب از نیروهای توانمند داخلی نیست. عیب از مسئولینی است که بد انتخاب می کنند!

و به جای «نیروهای کارآمد» که خروجی کارشان محصولی مفید باشد، نیروهایی «بخور و بچاپ» انتخاب می کنند که خروجی کارشان محصولی کاریکاتور گونه از تلگرام است!

تا همین چند وقت قبل، در حوزه رسانه و جنگ رسانه ای (جنگ نرم) 10 بر 0 عقب بودیم!

شانس آورده ایم که به مدد الهی شهدا به میدان آمده اند و ورق بازی عوض شده است...

اگر اراده الهی نباشد چطور ممکن است در روزگاری که حضرات انقلابی در خواب غفلتند، امثال زاهدی و امید دانا و... از آرمان های انقلاب اسلامی دفاع کنند؟

زد و خورد ضدانقلاب با یکدیگر و مجادلاتشان اگر لطف الهی نیست پس چیست؟

ابتلائات کشور آمریکا، از تظاهرات ضد نژادپرستی مردمش گرفته تا آتش سوزی و انفجار و مشکلات اقتصادی، اگر مدد غیبی نیست پس اسمش را چه بگذاریم؟

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

ماجرا از «تظاهر» گذشته است و کسانی که «رسما» مواضع اصلاح طلبانه دارند، یا خودشان را اصولگرا جا می زنند، و یا رسانه های اصلاح سعی می کنند آنها را به مخاطب اصولگرا معرفی کنند. اما چرا؟

ایسنا (که در حال حاضر با مدیریت اصلاح طلبان اداره می شود!) محمد مهاجری را «یک فعالی سیاسی و رسانه ای اصولگرا» معرفی کرده و با تیتر «مهاجری: اصولگرایان بدشان نمی آید که بین خودشان وزن کشی کنند!» به گفتگو با ایشان پرداخته است.

روشن است که بحث گفتگو نیست. اتفاقا رسانه های فراوان اصلاح طلب، هر روز می نویسند و تحلیل و گفتگو دارند و دست بر قضا در روشن شدن فضا و شناخت طرز فکر سیاسی افراد مفید هم هست.

پس ماجرا چیست؟ اصل ماجرا این است که حرف های یک اصلاح طلب، که در واقع برآیند گفتمان اصلاحات است را به «دروغ» در دهان یک اصولگرا می گذارند! یا بهتر بگویم، یک اصلاح طلب را اصولگرا معرفی می کنند تا از زبان یک اصولگرای تقلبی، حرف هایشان را بزنند!

شاید از نظر بسیاری اصل حرف مهم باشد و این جزئیات مورد توجه قرار نگیرد. اما از نظر من، این مصداق «نفاق» است. بله؛ اگر مرحوم هاشمی را در اواخر عمرش، «اصولگرا» محسوب می کنید، آقای مهاجری و امثالهم هم اصولگرا محسوب می شوند. یا اگر «دکتر عارف» اصولگرا محسوب شود، بله؛ آقای مهاجری و مانند وی هم اصولگرا هستند!

اما آقای مهاجری چه می گوید؟ همه محورهای سخنان آقای مهاجری، دقیقا همان حرف های اصلاح طلبان است! از حمله به شورای نگهبان و رسانه ملی گرفته تا دفاع از لوایح پالرمو و CFT. حتی در ریزترین مباحث هم آقای مهاجری «کاملا» اصلاح طلبانه حرف می زند و موضع می گیرد و فقط رسانه ها قبل از اسمش «اصولگرا» می نویسند.

اما چرا این رسانه ها تلاش می کنند تا وی را اصولگرا جا بزنند؟ واقعیت این است که آقای مهاجری، روزگاری در کیهان فعال بوده است. همین باعث شده که حضرات تصور کنند ایشان تا آخر عمرش اصولگرا باقی می ماند. با این متر، محمد نوری زاد هم لابد اصولگرا محسوب می شود! البته سردمدار چرخش سیاسی برای حفظ منافع شخصی، طبعا و حقا مرحوم هاشمی است!

هاشمی رفسنجانی که این اواخر، و با توجه به جنجال های فرزندش مهدی و دیگر اطرافیان، حنایش برای اصولگرایان رنگ باخته بود، و در میان این طیف، به عنوان مهره ای سوخته تلقی میشد، چه باید می کرد؟ روشن است. به سادگی آب خوردن به سمت اصلاح طلبان چرخش کرده و مواضعی گرفت که حتی اصلاح طلبان هم در بیان آن مراعات می کردند! به این ترتیب، هاشمی، که از اینجا (جمع اصولگرایان) رانده شده بود در آغوش اصلاح طلبان جای گرفت.

از این دست مثال زیاد است، و بلاتشبیه، در صدر اسلام هم طلحه و زبیر و شمر و... را می توان بررسی کرد که چطور از دامن علی (ع) به دامن جریان مقابل غلطیده اند. آنهم فقط و فقط به دلیل حفظ «منافع» شخصی.

اما مصاحبه محمد مهاجری، اصولگرای دیروز و اصلاح طلب امروز با ایسنا دو نکته مهم دارد. اول اختلاف بین اصولگرایان! و دوم دفاع از اصلاح طلبان و مظلومیت آنها! بخوانید:

  1. وی در پاسخ به این پرسش که چه گروه های دیگر اصولگرا لیست‌های دیگری را ارائه خواهند کرد، افزود: صبر کنید؛ اختلاف‌ها به زودی بروز می‌کند.
  2. مهاجری در پایان درباره ادعای باهنر و بادامچیان درباره اینکه اصلاح‌طلبان به اندازه در انتخابات کافی نامزد دارند، تصریح کرد: اگر بادامچیان و باهنر به این مساله باور دارند، لیست اصلاح طلبان را منتشر کنند تا روی اصلاح‌طلبان کم شود. داوطلبان اصلاح طلب که بالاخره پنهان نیستند و حتما عنوان، شهرت و سابقه دارند بنابراین این اسامی را منتشر کنند تا دروغ اصلاح‌طلبان برملا شود.

در خصوص اختلاف نظر اصولگرایان در جای دیگری مفصل خواهم نوشت. اما درباره اینکه حضرت مهاجری فرموده اند اصلاح طلبان نامزد ندارند، توجه ایشان را به آمار 700 اصلاح طلب تأیید شده در سرتاسر کشور جلب می کنم که تابناک (اینجا: 700 کاندیدای اصلاح‌طلب در برابر بیش از ۴۲۰۰ کاندیدای اصولگرا) و دیگر رسانه ها منتشر کرده اند. بحث اصلاح طلبان درخصوص تأیید صلاحیت ها چیز دیگری است که آنهم باید مجزا مورد بررسی قرار گیرد.

اما اجمالا اینکه: 1. اصلاح طلبان شکست خود را پیش بینی کرده اند. (از جمله آقای صادق زیباکلام که به صراحت می گوید مردم دیگر به اصلاح طلبان رأی نخواهند داد. یا محمد خاتمی که می گوید با تکرار من هم دیگر اتفاقی نمی افتد!) 2. برای فرار از شکست چه باید کرد؟ فشار باید به شورای نگهبان وارد شود. بنابراین، افرادی که «قطعا» رد صلاحیت می شوند را گسیل می کنند تا آمار رد صلاحیت شدگان افزایش یابد. امثال شکوری راد و دیگرانی که در فتنه های 78 و 88 محکوم شده اند در این دوره اسم نوشته اند! چرا؟ برای اینکه هزینه رد صلاحیت برای شورای نگهبان بالا برود و از سوی دیگر، شکست مفتضحانه آنها، که به خاطر عملکرد بد دولت مطبوعشان رخ می دهد، لاپوشانی شود! 3. توپخانه های رسانه ای اصلاح طلبان باید معنای 1 و 2 را در جامعه پمپاژ کند و از این جهت، مصاحبه با افرادی نظیر محمد مهاجری و دیگران آغاز می شود و تحلیل ها و مقالات، با همین مضامین به فراوانی در نشریات و رسانه های زنجیره ای انعکاس می یابد.

 

  • احمد طحانی