از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه خنده ای تلخ و گاه تلخی یک خنده، وجودت را در آتشی غریب می سوزاند...
اینجا غمکده ای است، پر از درد رفتن...
و تماشاکده ای است، لبریز از جدایی...
اینجا دنیاست!
سرای بی کسی...

۲۵ مطلب با موضوع «انتخابات» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین...

خوشا راهی که آغازش حسین (ع) است...

این عبارت زیبا (مصرع) را دکتر ظریف بعد از پیروزی دکتر پزشکیان در انتخابات 1403 نوشت.

و چه زیبا...

و چه با سلیقه!

درود بر تو آقای دکتر.

به نام خدا و با سلام خدمت خواننده گرامی.

در این پست درباره انتخابات چیزهایی می نویسم که شاید بخش هایی از آن قابلیت انتشار رسمی در قالب یادداشت و مقاله داشته باشد، اما طبعا «کل» آن قابل انتشار به آن شکل نیست... بنابراین بهتر است اینجا منتشر شود. چراکه وبلاگ محل انتشار این نوع مطالب هم هست. در حقیقت وبلاگ جای «همه» جور نوشته است؛ به قول معروف: هیچ آدابی و ترتیبی مجو/ هرچه می خواهد دل تنگت بگو!

قبل از ورود به بحث دعوت می کنم به مطالبی که پیشتر حول این موضوع نوشته ام نگاهی بیاندازید. این چند مطلب با موضوع شهادت آیت الله رئیسی و بعد از آن است:

درباره انتخابات 1403 باید چند نکته مهم را در نظر گرفت:

1. شهادت آیت الله رئیسی

2. از شهادت آیت الله رئیسی تا برگزاری انتخابات

3. برگزاری دور اول انتخابات ریاست جمهوری 1403

4. برگزاری دور دوم انتخابات ریاست جمهوری 1403

موضوع اول: نامزدهای پوششی

بعضی از سیاسیون و طرفداران ایشان به دکتر زاکانی و دکتر قاضی زاده هاشمی ایراد می گرفتند که شما پوششی هستید!

درباره این «نقد» باید گفت بله؛ کاملا درست است و همه ما می دانیم که این دو بزرگوار، اصطلاحا «پوششی» بودند...

اما یک نقّاد منصف، یک طرفه نگاه نمی کند! بنابراین خوب است این دو سوال هم پاسخ داده شود:

1. در دوره اخیر، حضور با نامزد پوششی از چه زمانی باب شد و چه کسانی آنرا باب کردند؟

2. آیا حضور نامزدهای پوششی در یک دوره خوب است و در یک دوره بد؟

جواب 1: در دوره اخیر، یعنی از انتخابات سال 1392 که روال و روند مناظرات تلوزیونی و... تغییر کرد، تا به امروز، حضور نامزدهای پوششی باب شده است. (اگرچه قبل از 1392 هم مواردی از این دست وجود دارد، اما آنچنان رسمی و قدرتمند ظاهر نمی شود و از آن صرف نظر می کنیم.) در حقیقت از سال 1392 و با حضور دکتر عارف به عنوان نماینده پوششی (که البته از نظر نگارنده دکتر عارف را نمی توان مورد اتم این معنا محسوب کرد! چراکه ایشان در نامه انصراف خود صراحتا اسمی از دکتر روحانی نیاورد؛ هرچند روشن بود که مقصود انصراف ایشان چیست...) این ماجرا آغاز می شود. در سال 1396 با چهره هایی چون جهانگیری، و هاشمی طبا ادامه یافته و در سال 1400 با حضور همتی و مهرعلیزاده تثبیت می شود. (می دانیم که در جریان مقابل نیز این روند انجام شده است. از افراد شاخص این جریان نیز می توان از دکتر زاکانی، دکتر قاضی زاده هاشمی، دکتر قالیباف، دکتر محسن رضایی و... نام برد. اما از آنجا که نقد و اعتراض از سوی جریان اصلاح طلب است، تمرکز من بر روی نامزدها و نحوه عملکرد این جریان خواهد بود.)

جواب 2: برای گروهی بله. در حقیقت جریان منفعت طلب که مرحوم هاشمی رفسنجانی آنرا پایه گذاری کرد (در دوران مبارزات انقلاب و پس از آن تا زمان رحلت) با این فرمول پیش می رود: هرکاری که منفعت برساند مجاز است! در واقع اگر روزگاری «ماکیاولی» فیلسوف مشهور ایتالیایی گفته بود «هدف وسیله را توجیه می کند» و در مقابل، دیگر فیلسوفان و اندیشمندان با بیان این نکته که با این فرمول (توجیه شدن وسیله برای رسیدن به هدف!) همه چیز فدا می شود (از اخلاق و کرامت انسان گرفته تا دین و مقدسات) درست برعکس آنرا بیان کرده بودند که خیر؛ اتفاقا «هدف وسیله را توجیه نمی کند!» جریان منفعت طلب اما همچنان بر همان رویه است! مطالعه عملکرد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... این جریان به رهبری هاشمی رفسنجانی از شروع مبارزات حضرت امام (ره) تا پیروزی انقلاب و پس از آن تا زمان رحلت، نشان می دهد که آنها برای رسیدن به هدف حاضرند دست به هر کاری بزنند: از تغییر موضع، تقطیع مواضع دیگران، دروغگویی که نمونه های کوچکی محسوب می شود گرفته تا ایجاد فتنه و آشوب و جنگ داخلی برای رسیدن به هدف! بنابراین از نگاه این جریان، نامزد پوششی اگر به نفع باشد کاملا مجاز است. همانطور که وجود امثال عارف، جهانگیری و... مجاز بود! اما اگر در مقابل این جریان باشد غیر مجاز است! همانطور که بارها به حضور امثال دکتر زاکانی و دکتر قاضی زاده هاشمی اعتراض کردند.

موضوع دوم: اخلاق اسلامی

در این دوره از انتخابات، الحق والانصاف، همۀ نامزدها اخلاق اسلامی را رعایت کردند...

اگرچه شماری از نویسندگان جریان انقلاب معتقدند که از سوی دکتر پزشکیان و نیز حجت الاسلام پورمحمدی «سیاه نمایی» صورت می گرفت و یا بعضا آمار و مستندات آماری به صورت تقطیع شده در معرض دید بینندگان قرار می گرفت و...، اما در کلیت ماجرا می توان از نظر اخلاق اسلامی در این دوره از انتخابات، به کلیت فرایند نمرۀ بالا و به همۀ کاندیداها نمرۀ قبولی و به اکثر آنها نمرۀ عالی داد!

واقعیت این است که دورۀ چند روزۀ مناظره ها می گذرد... آنهم با سرعتی باور نکردنی!

بنابراین اگر بی انصافی یا بی اخلاقی صورت بگیرد، شاید چند رأی را بالا و پایین کند و نهایتا منجر و منتج به پیروزی در انتخابات شود، اما پس از آن، مانند مهری به پیشانی نامزدی می خورد که از مرزهای اخلاقی و انصاف عبور کرده است؛ بنابراین این مهم همیشه باید مورد توجه قرار گیرد و انصافا در این دوره به خوبی نمود داشت...

موضوع سوم: مناظره ها و مستندهای انتخاباتی

نقدی که به این دوره از انتخابات وارد است، در رابطه با مناظره ها و نیز مستندهای انتخاباتی نامزدها است...

در حقیقت اگر در دور اول انتخابات (8 تیرماه 1403) مشارکت چنگی به دل نزد (با 39 درصد) و در دور دوم کمی بهتر شد (با 49 درصد) یکی از علت های آن همین مناظره ها و مستندها و برنامه های انتخاباتی نامزدهای محترم بود!

اگرچه مبحث مشارکت باید به صورت مجزا مورد بحث و بررسی قرار گیرد و دلایل فراوانی دارد، اما اگر شور و هیجان انتخاباتی در سطح شهر را به عنوان دلیل اول و داغ شدن مناظره ها را دلیل دوم بدانیم (این دو دلیل جزو مهمترین دلایل افزایش یا کاهش مشارکت در همه انتخابات ها است) می توان گفت که یکی از دلایل مشارکت کم (نسبت به مشارکت های بالای ایران - والا در مقایسه با مشارکت در دیگر کشورها همان 40 درصد هم نه تنها مقبول، بلکه رقمی کاملا رضایت بخش و خوب است!) همین بود که مناظره ها آنچنان که باید داغ نشد...

گروهی از دوستان و نویسندگان سیاسی که در این مدت (چه قبل و چه بعد از انتخابات) در یادداشت های خود به مبحث مشارکت پرداخته اند، همین نکته را مورد تأکید قرار داده اند که مناظره اگر داغ شود، مردم به مشارکت ترغیب می شوند و اگر نشود، مشارکت را به عهده دیگران می گذارند...

اما اگر بخواهم نگاهی نقادانه به این موضوع داشته باشم، به نظر می آید صدا و سیما «مقصر» باشد! چراکه سبک و سیاقی برای مناظره ها تدارک دیده است که اصلا اجازه داغ شدن فضای گفتگو را نمی دهد... به عنوان مثال نامزد 1 حرفی می زند... تا می آید به نامزد 5 برسد که پاسخ بدهد، هم ذهن مخاطب از مطلب عبور کرده و هم فاصله ایجاد شده بین اظهار نظر و پاسخ آن، از هیجان و اهمیت پاسخ می کاهد.

شاهد عرض من نیز مناظره های دور دوم است...

اگر مناظره های دور دوم را دیده باشید، خصوصا آن بخشی که دو نامزد بدون دخالت مجری به گفتگوی مستقیم می پرداختند، به احتمال فراوان تأیید خواهید کرد که این مناظره ها نسبت به مناظره های دور اول بسیار داغ تر و مفیدتر بود!

بنابراین اگر بشود برای نوع مناظره های انتخاباتی 4 سال بعد، از همین حالا فکر و برنامه ریزی کرد، بسیار عالی می شود...

اگرچه معتقدم میزان مشارکت، بستگی به عملکرد آقای دکتر پزشکیان دارد:

در واقع اگر ایشان در هماهنگی با ارکان نظام خوب عمل کرده و اهل جنجال و چالش نباشد، و از سوی دیگر مطالبات مردمی و نیز وعده های انتخاباتی خود را عملیاتی کند (به عنوان مثال تورم را کاهش داده و مناسبات سیاسی و اقتصادی را در سطح جهانی برقرار نماید) مشارکت قطعا افزایش خواهد یافت...

اما در غیر این صورت و با «دلسرد» شدن مردم، طبیعتا درصد مشارکت کاهشی خواهد بود.

موضوع چهارم: رأی قومیتی تحلیل یا خبر؟

به این اعداد توجه بفرمایید:

اختلاف رأی دکتر پزشکیان نسبت به دکتر جلیلی در شهرهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل و زنجان:

2/861/130

اختلاف رأی دکتر پزشکیان و دکتر جلیلی در انتخابات:
2/846/224

به عبارت ساده تر، در کل ایران (منهای مناطق ترک نشین) جلیلی پیورز انتخابات است!

اما آرای عجیب و تفاوت فاحش رأی دکتر پزشکیان در مناطق ترک نشین، ایشان را به ریاست جمهوری رساند.

تا اینجای کار این عدد و رقم ها، «خبر» است نه «تحلیل».

اما از این آمار و ارقام می شود تحلیل های گوناگونی داشت...

از جمله اینکه:

1. رئیس جمهور ایرانیان بدون در نظر گرفتن مناطق ترک نشین جلیلی است!

2. پزشکیان آلترناتیوی جدی پشت سر خود می بیند! جلیلی رأی سازمانی و حساب شده دارد نه رأی هیجانی.

3. پزشکیان با فعال کردن گسل قومیتی توانست در این انتخابات به پیروزی برسد! ایشان که در رسانه ملی و جلوی چشم میلیون ها بیننده گفت آمده ام تا راه علی (ع) را بروم باید پاسخ دهد که آیا علی (ع) برای رسیدن به قدرت اینگونه با مردم رفتار می کرد؟

4. در چند مصاحبه، از جمله مصاحبه خبرنگار صدا و سیما پس از پیروزی دکتر پزشکیان، ایشان از «جنگ قدرت» سخن به میان می آورد! که واقعا عجیب است... البته گروهی از دوستان معتقدند ایشان کمی در فارسی صحبت کردن و استفاده از الفاظ تخصصی و... اشکال دارد و این مورد نیز به همان اشکال بر می گردد و ایشان منظور خاصی نداشته است.

این موارد تحلیل است...

و خلاصه ای است از آنچه بعد از انتخابات تا به امروز در روزنامه ها و رسانه ها خوانده ام.

اما آیا این نوع برخورد با آرای مردم عزیز مناطق ترک نشین درست است؟

به عنوان کسی که نزدیک به یکسال در شهر عزیز زنجان زندگی کرده ام و با مردم ترک این شهر دمخور بوده ام، صراحتا عرض می کنم که: خیر! به هیچ وجه!

این نوع نگاه شایسته مردم قهرمان پرور، ولایی و عاشق حضرت ابوالفضل (ع) نیست...

قطعا و بی شک آرای مردم عزیز ما در مناطق ترک نشین، «مقدس» است و هر برگ رأی این مردمان، برگ زرینی در کتاب قطور سیاست ایران عزیز است...

در واقع مردم مناطق ترک نشین، همانند لرها، عرب ها، کردها، گیلک ها و خلاصه همه مردم عزیز کشورمان برای اعتلای ایران اسلامی و برای اعتلای «فرهنگ» و «سیاست» کشورمان «اقدام» کردند و دست در دست هم گل کاشتند و حماسه ای کم نظیر رقم زدند...

موضوع پنجم: چرا انتخابات 1403 حماسه است؟

همه تحلیل گران داخلی، چه اصلاح طلب و چه اصولگرا، عملکرد مردم در انتخابات 1403 که در دو مرحله برگزار شد را رضایت بخش عنوان کردند...

اما این حضور، فراتر از این القاب و عناوین است!

از نظر من، حضور مردم در انتخابات 1403 بدون شک «حماسه» است!

چرا؟ به اختصار اینجا چند نکته را عرض می کنم و اگر عمری بود و توفیق دست داد، در یادداشت یا پستی مجزا به این موضوع خواهم پرداخت:

1. تحریم انتخابات از سوی رسانه های معاند و جریان ضد انقلاب. (کار به جایی کشید که به کسانی که خارج از کشور رأی می دادند، شدیدترین فحش ها را نثار می کردند!!)

2. پای کار آمدن دولت های متخاصم برای تحریم انتخابات ایران. (این مورد باید به صورت جدی مورد بحث قرار گیرد که چرا کشوری مثل کانادا اجازه رأی دادن به ایرانیان را نمی دهد و فرانسه به نوعی دیگر کارشکنی می کند و...)

3. سکوت سلبریتی ها. (اکثر سلبریتی ها درباره انتخابات سکوت کردند تا با خیال خود با مردم همراهی کنند! درحالیکه خروش مردم، توهم آنان را درهم شکست...)

4. حضور قابل توجه رأی اولی ها. (با اینکه در همه دوره ها رأی اولی ها حضور چشمگیری دارند، اما در این دوره و با کمپین های مختلف جشن رأی اولی ها، جشن مشارکت و... این حضور بیش از پیش به چشم آمد.)

5. حضور پیرمردها و پیرزن ها در انتخابات. (مادربزرگ ها و پدربزرگ ها نور چشم و مایه خیر و برکت برای خانواده و جامعه هستند. در این دوره از انتخابات، پدربزرگ ها و مادربزرگ های بالای 80 سال حضور فعالی داشتند؛ از جمله خبر رأی دادن پدربزرگ 100 ساله و مادربزرگ 102 ساله مورد توجه قرار گرفت و حسابی دیده شد.)

6. حضور شخصیت های شاخص اپوزیسیون در انتخابات. (با اینکه جریان ضد انقلاب و اپوزیسیون در این سالها بسیار آشفته عمل کرده و حتی طرفدارانش را نیز ناامید و سرخورده کرده است؛ اما در این بین می شود چند مخالف نظام را رصد کرد که به نوعی روشنفکر محسوب شده و نگاه خاص خود را دارند. از جملۀ این افراد مسعود بهنود است که با کتاب و روزنامه و... شناخته می شود و سالهاست که در قامت مجری و کارشناس و... در بی بی سی و دیگر رسانه های معاند فعالیت می کند. مسعود بهنود در این دوره به دکتر پزشکیان رأی داد.

7. حضور افرادی که مدعی تقلب در انتخابات بودند! (شیخ مهدی کروبی یکی از سران فتنه 88 در انتخابات 1403 شرکت کرد. بعضی از اهالی سیاست این حضور را به نوعی عذرخواهی قلمداد کردند. در حقیقت رأی دادن کروبی یعنی اعتماد به نظام و ساختاری که انتخابات را برگزار می کند.)

8. نگاه همیشگی امام خامنه ای نسبت به موضوع مشارکت. (در این دوره هم رهبر معظم انقلاب اسلامی، مانند همۀ دوره ها، بر حضور گسترده و مشارکت بالای مردم تأکید داشتند و در سخنان خود پس از رأی دادن، مردم را به حضور در انتخابات دعوت می کردند. رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی که همواره در همان اولین لحظه شروع انتخابات در این فرایند مهم سیاسی شرکت می کنند و پیشتر با جملاتی نظیر "حق الناس بودن رأی مردم"، یا "کسانی که نظام و شخص من را هم قبول ندارند برای ایران در انتخابات شرکت کنند" و... مردم را به حضور پای صندوق های رأی ترغیب می کردند، در این دوره فرمودند: عزت و آبروی جمهوری اسلامی در دنیا متوقف به حضور مردم است.)

9. تشییع باشکوه و حماسه انتخابات. (مردم عزیز ایران سرافزار، در این مدت، یعنی از زمان شهادت رئیس جمهور تا دور دوم انتخابات 15 تیر، حماسه ای ماندگار خلق کردند! سکۀ حماسی مردم ولایتمدار و مومن کشور عزیزمان در یک روی خود "تشییع باشکوه شهید رئیسی و شهدای خدمت" را داشت و در روی دیگر خود "حضور گسترده در دو دوره انتخابات در یک هفته". اگرچه در دور نخست مشارکت قریب به 40 درصد بود، اما همان 40 درصد هم به گواه موارد فوق الذکر، حضوری چشمگیر بود! که البته این حضور، در هفته بعد به 50 درصد رسید! در حقیقت مردم وظیفه خود را به خوبی انجام دادند و حالا نوبت مسئولان است به داد دل این مردم شریف و نجیب برسند و برای حل مشکلات، شب و روز نشناسند و به صورت جهادی تلاش کنند.

موضوع ششم: همه با هم برای ایران

شعار دکتر پزشکیان برای ایران بود...

دکتر وحید حقانیان، از عضای ارشد بیت رهبر معظم انقلاب نیز به ایشان رأی داد و از این عبارت استفاده کرد: #برای_ایران

روش و منش جریان انقلابی در همۀ انتخابات های برگزار شده در کشور پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی اینگونه است که پس از پیروزی یا پیروز نشدن، از رقیب خود تقدیر و تشکر می کنند...

در این انتخابات نیز همۀ عزیزان و همۀ نامزدها به پیروز میدان تبریک گفتند.

از جمله دکتر جلیلی که به دیدار دکتر پزشکیان رفت و به ایشان تبریک گفت و اظهار کرد هر کمکی بتواند به دولت پزشکیان خواهد کرد...

انتخابات به پایان رسید.

مردم عزیز کشورمان، باز هم گل کاشتند و حماسه ای کم نظیر خلق کردند.

بزرگی مردم رشید کشورمان بار دیگر به دنیا ثابت شد!

حالا دیگر وقت یکرنگی و وحدت است.

وقت ساختن کشور...

که فرمود:

دست در دست هم دهیم به مهر / میهن خویش را کنیم آباد

والسلام. احمد طحانی. ظهر (13:34) روز 18 تیرماه 1403.

  • احمد طحانی
  • ۱
  • ۰

پیشتر در این وبلاگ نوشته بودم که:

از شهید رئیسی خیلی بیشتر از آیت الله رئیس کار بر می آید...

شکی ندارم که هم سردار دلها حاج قاسم سلیمانی و هم شهید رئیسی و دیگر شهدای مظلوم خدمت، از این به بعد بیشتر و بهتر پای کار نظام خواهند بود.

مقدمه سازی برای ظهور از بستر انتخابات

تاریخ و مباحث مربوط به آن، بحث امروز و فردا نیست. در واقع نگاه کوتاه مدت به مباحث کلان، آسیب زننده است. اگرچه لازم است برنامه ها با رویکرد کوتاه، میان و بلند مدت پیگیری شوند اما قطعا تمرکز بر نتایج کوتاه مدت آسیب زننده است...

از سوی دیگر برای بستر سازی ظهور، راهی جز تشکیل «دولت اسلامی» نیست. چرا؟ جون این دولت اسلامی است که «جامعه اسلامی» را می سازد. عجیب است که عدهای تصور می کنند برعکس است و جامعه اسلامی دولت اسلامی را شکل می دهد! خیر؛ شکل دقیق ماجرا این است که دولت اسلامی زمینه ساز ساخت جامعه اسلامی است که فرمود: الناس علی دین ملوکهم. (جهت اطلاع بیشتر ر.ک: اینجا)

انتخابات زمینه ساز شکل گیری دولت اسلامی

می دانیم که از 5 مرحله ای که باید برای شکل گیری تمدن نوین اسلامی و تحقق امر ظهور رخ بدهد، دو مرحله آن انجام گرفته است؛ یعنی انقلاب اسلامی و نظام اسلامی.

پنج مرحله تا تمدن نوین اسلامی به اختصار از قرار ذیل است:

1. انقلاب اسلامی

2. شکل گیری نظام اسلامی

3. تشکیل دولت اسلامی

4. شکل گیری جامعه اسلامی

5. رسیدن به امت اسلامی و تمدن نوین اسلامی

برای اطلاع بیشتر می توانید از این منبع بهره ببرید:

مقاله مراحل دستیابی به تمدن نوین اسلامی دکتر عباسعلی فرزندی.

مرحله انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی (ره) با موفقیت انجام شده است. شکل گیری نظام اسلامی نیز با هدایت و رهبری ایشان به بهترین نحو انجام گرفته است و فرایند شکل گیری نظام به نحوی است که راه های مختلف و ممکن ذکر شده و افراد و سلایق گوناگون زمینه ساز بوده اند تا نظام به شکل کنونی آن به دست ما برسد. از نظر حقیر، ماجرای تشکیل دولت موقت توسط مهندس بازرگان و نیز به قدرت رسیدن بنی صدر و به رأی گذاشتن تمامی مراحل شکل گیری نظام اسلامی، فقط و فقط حاصل دید عارفانه امام (ره) بود! در واقع امام خمینی (ره) با هدایت خدای متعال، توانست به نحوی نظام اسلامی را شکل دهد که هیچ شک و شبهه در آن نباشد و ابعاد مختلف آن از هر نظر با قاطعیت و با همراهی مردم به تثبیت برسد...

اما در حال حاضر، و پس از شهادت آیت الله رئیسی، انتخاباتی سرنوشت ساز در پیشروی ملت رشید ایران قرار دارد.

انتخابات است که زمینه ساز شکل گیری دولت اسلامی است. باز از نظر این حقیر، اگرچه نخبگان چه در ایران و چه در سایر کشورها، در هدایت افکار عمومی نقش موثری دارند، اما در ایران گاهی این روال برعکس می شود؛ یعنی این مردم هستند که جلوتر از نخبگان سیاسی حرکت می کنند و حتی گاهی رفتار آنها درس آموز می شود!

در انتخابات پیش رو نیز می توانیم انتظار داشته باشیم که دولت اسلامی در دهه پنجم انقلاب شکل بگیرد و به اذن الله با خدمات موثر خود، کشور را به سوی شکل گیری جامعه اسلامی پیش ببرد...

امام خامنه ای: دلها به دست خداست

رهبر فرزانه انقلاب اسلامی جمله ای کلیدی دارند که در آن می فرمایند: دلها به دست خدای متعال است...

این فرمایش که عصاره آیات و روایات است، نشان می دهد که برگی از درخت نمی افتد مگر به اذن خدای متعال.

به همین جهت است که حماسه های عجیب و غریبی در این کشور شکل می گیرد که با هیچ منطقی نمی توان آنرا تحلیل و بررسی کرد. حماسه هایی نظیر حماسه دفاع مقدس، حماسه بدرقه امام راحل، حماسه 23 تیر 78، حماسه 9 دی 88، حماسه تشییع سردار دلها، حماسه تشییع شهید رئیسی و شهدای خدمت و...

از نظر حقیر، انتخابات پیشرو نیز حماسه ای خواهد بود در راستای شکل گیری دولت اسلامی.

دکتر سعید جلیلی ادامه دهنده راه شهید رئیسی

اگرچه هر 6 نامزد انتخابات ریاست جمهوری در جبهه انقلاب تعریف می شوند و هر کس خالصانه به این نتیجه برسد که یکی از این آقایان اصلح است، با رأی به او مأجور خواهد بود، اما نزدیک ترین فرد به اندیشه و روحیه شهید رئیسی، دکتر سعید جلیلی است...

دکتر جلیلی با بیش از 10 سال مطالعه و نیز با نزدیک به 140 سفر استانی و سر زدن به شهرستان ها و روستاهای اقصی نقاط کشور، از نزدیک بسترها و نقاط قوت و ضعف کشور را می شناسد و برنامه مدونی دارد که با پشتوانه مطالعاتی، می تواند ایران عزیز را در مسیر پیشرفت قرار داده و از آن مهمتر، ظهور حضرت حجت (عج) را تسریع نماید.

از سوی دیگر، اگرچه دولت دکتر پزشکیان دولت سوم روحانی خواهد بود و باز شاهد حضور عناصر فاسد و بعضا خائن در دولت خواهیم بود؛ اما با فرض پیروزی ایشان نیز باز قدم بزرگی در مسیر شناخت جریانات سیاسی توسط مردم عزیز کشورمان برداشته خواهد شد. البته روشن است که این مسیر نه تنها ظهور را به تعویق می اندازد، بلکه خسارات فراوانی نیز به بار خواهد آورد؛ اما همانطور که عرض شد، عرصه تاریخ سازی، عرصه عجله و نگاه کوتاه مدت به مسائل کلان نیست!

امید که به لطف خدای متعال، و با یاری حضرت بقیه الله الاعظم (عج)، ارواح طیبه شهدای عزیزمان از جمله شهید رئیسی و شهید حاج قاسم سلیمانی، دل های مومنین و مردم مسلمان و غیر مسلمان کشورمان به سمتی هدایت شود که ایران عزیز در مسیر کوتاه تر برای شکل گیری دولت اسلامی قدم بگذارد و با انتخاب دکتر جلیلی (و یا در صورت ائتلاف، دکتر قالیباف) این هدف به بهترین شکل محقق شود.

پی‌نوشت: این جمله را نوشته بودم و از یادداشت حذف شد. با خودم گفتم اینجا بیاورم بهتر از این است که به کلی معدوم شود! بفرمایید: یکی از 6 نامزد تأیید شده توسط شورای نگهبان، دکتر سعید جلیلی است. سعید جلیلی کسی است که به گفته دوست و دشمن، کارنامه اقتصادی پاک و زلالی دارد و از سوی دیگر، رقبای وی نیز معترفند که از نظر اخلاقی نیز بسیار خوش اخلاق است. از سوی دیگر مناظره های تلوزیونی نشان داد که تنها فردی که بین هر 6 نامزد، برنامه روشن با پشتوانه مطالعاتی 10 ساله دارد، دکتر جلیلی است.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

چقدر غم انگیز است...

در دل آرامشی داشتیم که دولت خدمتگذار و مردمی آیت الله رئیسی با یاری خداوند و رأی مردم، استمرار می یابد و دولت دومش نیز شکل می گیرد.

آن آرامش جای خود را به طوفانی از نگرانی داده است!

چه خواهد شد؟

چه کسی بر صندلی ریاست جمهوری تکیه خواهد زد؟
آیا دوباره شاهد میدان داری جریان غربگرا خواهیم بود؟

یا شخص و شخصیتی در خط فکری آیت الله رئیسی انتخاب خواهد شد؟

عنایت پروردگار به این نظام و انقلاب

دو دلیلی که به دید امثال من می آید، از عنایت ویژه پروردگار عالم به انقلاب در واقع به همان جمله رهبر فرزانه انقلاب بر می گردد که فرموده بودند دل ها به دست خدای متعال است: «خدای متعال است که دلها را عازم می کند، جازم می کند، اراده ها را بسیج می کند و این اتفاق می افتد. در این حوادث دست قدرت خداوند محسوس است. چون دست قدرت الهی هست، بنابراین پیروزی هم در آن قطعی است.» (بیانات رهبر فرزانه انقلاب درباره بیداری اسلامی 1390/2/7)

در ماجرای شهادت حضرت آیت الله رئیسی و همراهانشان نیز می توان دست عنایت پروردگار را دید...

تشییع میلیونی و حیرت انگیز شهدا یکی از حوادثی است که در دفتر حوادث انقلاب ثبت شد.

کما اینکه تشییع قیامت‌گونه سید شهیدان مقاومت، سردار دلها حاج قاسم سلیمانی نیز فراموش نشدنی است.

بنابراین باید دلگرم باشیم...

ما کارمان را انجام می دهیم؛ به تکلیف عمل می کنیم؛ بقیه اش دست خدای متعال است و به معنی واقعی کلمه:

هرچه پیش آید خوش آید... (الخیر فی ما وقع)

ثبت نام احمدی نژاد برای ریاست جمهوری

بعد از شهادت آیت الله رئیسی و همراهان، طبق قانون در تیرماه انتخابات ریاست جمهوری برگزار خواهد شد...

وزارت کشور هم 5 روز را برای ثبت نام افراد و اشخاص اعلام کرد که در این مدت (امروز روز چهارم است) علی لاریجانی، پزشکیان، سعید جلیلی، اسماعیلی و... ثبت نام کرده اند. اما یکی از افرادی که در کمال تعجب باز هم برای انتخابات پا به عرصه رقابت گذاشته است، محمود احمدی نژاد است...

دکتر محمود احمدی نژاد، برای انتخابات 1396 ابتدا به صورت خصوصی از سوی رهبر انقلاب از حضور در انتخابات منع شد. اما پس از آنکه خودش و اطرافیانش نپذیرفتند که فرمان عدم حضور از سوی رهبر انقلاب صادر شده است، رهبر معظم انقلاب اسلامی این ماجرا را اعلام عمومی کردند.

طبیعتا این ماجرا آزمون خوبی برای سنجش عیار ولایت پذیری احمدی نژاد بود. آنهم بعد از آن ماجراهای عجیب و غریب از جمله خانه نشینی 11 روزه.

دست بر قضا استاد رائفی پور همد در یکی از سخنان خود همین موضوع را بیان کردند که این فرمایش رهبر انقلاب امتحان خوبی برای احمدی نژاد است تا ولایت پذیری خود را نمایش دهد و آن ذهنیت منفی که بر اثر خانه نشینی و معاونی مشایی به وجود آمده بود را پاک کند...

اما... در کمال تعجب احمدی نژاد در ایام ثبت نام، در وزارت کشور حاضر شده و ثبت نام کرد!

اگر این حوادث را کنار هم بگذاریم، نتیجه یکی از این دو حالت است و حالت سومی متصور نیست:

1. یا احمدی نژاد 180 درجه تغییر کرده است و به شخصه این مواضع جنجالی را اتخاذ می کند.

2. یا شدیدا تحت تأثیر شخص دیگری است. (مشایی)

البته در بین بعضی از اهالی رسانه، گفته می شود که اسفندیار رحیم مشایی با چند پیشگویی و حرکات خارق العاده، عزم و اراده را از احمدی نژاد گرفته و او را مسخر خود ساخته است! البته مسخر نه به این معنا که عقل و هوش را از او گرفته باشد؛ بلکه به این معنا که او را عارفی کامل می داند که لابد با امام زمان (عج) ارتباط دارد و باقی همه در اشتباهند و فقط اوست که حوادث را درست می فهمد و تحلیل می کند!

دلایل رد صلاحیت دکتر محمود احمدی نژاد توسط شورای نگهبان

اگرچه برای اهالی سیاست و نیز برای بسیاری از مردم روشن است که چرا احمدی نژاد رد صلاحیت می شود؛ اما ممکن است دوستانی باشند که برایشان این سوال مطرح باشد که چرا احمدی نژاد که 8 سال رئیس جمهور بوده است، باید رد صلاحیت شود. در ادامه بعضی از دلایل رد صلاحیت احمدی نژاد را مرور می کنیم:

1. فساد رحیمی.

رحیمی که معاون اول دولت احمدی نژاد بود، پرونده فساد اقتصادی دارد. اگرچه او در ایامی که دولتش برقرار بود اجازه بررسی و رسیدگی به مفاسد دولتی ها را نمی داد و کابینه را خط قرمز خود معرفی کرده بود، اما به هر حال پس از پایان دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، قوه قضائیه به پرونده رحیمی رسیدگی کرده و او را محکوم کرد.

2. فساد بقایی.

یکی معاونین احمدی نژاد، بقایی است. او هم توسط قوه قضائیه محاکمه شد و انواع و اقسام مفاسد را در کارنامه خود دارد. از فساد اقتصادی گرفته (سکه های ریاست جمهوری و...) تا مفاسد سیاسی.

3. برداشت پول از بیت المال به بهانه تأسیس دانشگاه.

خود احمدی نژاد نیز در اواخر دوران ریاست جمهوری، چند میلیارد از بیت المال برداشت تا دانشگاهی با نام «دانشگاه ایرانیان» تأسیس کند. اگرچه فورا با واکنش قوه قضائیه مواجه شده و مجبور شد پول را برگرداند. اما به هر حال اگر سود همان مدت که آن چند میلیارد در اختیار احمدی نژاد بود را حساب کنیم، مبلغ زیادی می شود.

4. مواضع عجیب سیاسی درباره سوریه

موضع احمدی نژاد هم درباره سوریه مانند موضع مرحوم هاشمی رفسنجانی است! در واقع این دو بشار اسد را دیکتاتوری می دانستند که قیام مردم خود را سرکوب کرده است! عجیب اینکه اعتراف کلینتون به تأسیس داعش و نیز روشن شدن دخالت جریان استکبار برای زمین زدن بشار اسد نیز احمدی نژاد را به تغییر دیدگاه نرسانده و یا اگر هم نظر او تغییر کرده باشد، حداقل رسانه ای نشده است.

5. حمله به شورای نگهبان

احمدی نژاد اگرچه بارها علیه شورای نگهبان تکه پراکنی کرده است، اما اخیرا در یک سخنرانی 20 دقیقه ای، شورای نگهبان را زیر سوال برده و اصل آنرا بیهوده می داند! روشن است که وقتی کسی ساختار سیاسی کشور را قبول نداشته باشد، شرط لازم برای تصدی پست ریاست جمهوری را ندارد!

6. حمله به قوه قضائیه.

احمدی نژاد بارها به قوه قضائیه حمله کرده است... هربار هم بهانه او دستگیری و رسیدگی به جرم یکی از نزدیکانش است. یک بار به قوه قضائیه حمله می کند که چرا به جرم بقایی رسیدگی شده است. بار دیگر به خاطر بقایی به این قوه می تازد. یک بار برادران لاریجانی را مقصر جلوه می دهد و... بنابراین شخصی که احکام قوه قضائیه را قبول ندارد، گزینه مناسبی برای تصاحب مدیریت قوه مجریه نیست.

7. حمله به رهبر انقلاب

اگرچه این مورد (حمله به ولی فقیه) به صراحت و مستقیم صورت نگرفته است، اما تکه پراکنی های فراوان احمدی نژاد در سخنانی که در جمع حامیانش بیان می کند، به قدری فراوان است که حتی خوش بین ترین افراد هم نمی توانند همه این موارد را از این گزاره تبرئه کنند! بنابراین شخصی که جایگاه ولایت فقیه را قبول نداشته باشد، قطعا شرط لازم برای در معرض انتخاب مردم قرار گرفتن را که همانا پذیرش ساختار سیاسی کشور است، ندارد.

در پایان اگرچه هنوز همه گزینه ها مشخص نشده اند؛ اما شکی در این موضوع نیست که هرچه رقم بخورد خیر مطلق است و خدای رحمان، این انقلاب را تنها نخواهد گذاشت.

امید که به حق شهدای عزیز خدمت و در رأس آنها به حق شهید عزیزمان آیت الله رئیسی، با رأی مردم فردی بر صندلی ریاست جمهوری تکیه بزند که ادامه دهنده راه آن عزیز از دست رفته باشد و به صورت جهادی و شبانه روزی، خستگی ناپذیر و پر قدرت برای این نظام ولایی کار کند تا با یاری مردم ولایتمدار کشورمان، بستر سازی ظهور حضرت حجت (عج) هرچه زودتر محقق شود! آمین.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

بعد از اقدام درست و «انقلابی» شورای نگهبان که در راستای وظیفه «قانونی» و رسالت خود، حسن روحانی را برای انتخابات خبرگان رد صلاحیت کرد، واکنش های زیادی نسبت به این ماجرا بوجود آمد...

اما در راس این واکنش ها، می توان «نامه حسن روحانی به مردم درباره رد صلاحیتش» را قرار داد...

نامه ای که یکی دیگر از مصادیق این آیه قرآن کریم واقع شد:

«وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ» (آل عمران، 54)

یهود با خدا مکر کردند و خدا هم در مقابل با آنها مکر کرد، و خدا از همه بهتر تواند مکر کرد!

در این پست فقط چند نکته کوتاه درباره نامه ای که حسن روحانی نوشته است را ذکر خواهم کرد.

و اگر عمری بود در آینده نچندان دور بیشتر و بهتر درباره این نامه خواهم نوشت.

برکات نامه حسن روحانی درباره رد صلاحیتش

یکی از برکات نامه حسن روحانی درباره رد صلاحیتش، نشان دادن «ماهیت» و «واقعیت» اوست.

در واقع این نامه باعث شد «علت» رد صلاحیت وی برای «مردم» تا حدودی روشنتر شود...

فرای از مشکلات اقتصادی که به گفته کارشناسان بی سابقه بوده است! عملکرد سیاسی و حتی اظهارات اعتقادی روحانی در 8 سال ریاست دولت تدبیر و امید (بخوانید تزویر و ریا!) یکسری علل دیگر هم وجود دارد که مردم از آن آگاه نیستند. این نامه باعث شد بخشی از این علت ها به دست خود روحانی افشا شود...

در واقع روحانی ماهیت خودش را نشان داد...

این نکته را در نظر بگیرید و مقایسه بفرمایید:

علی لاریجانی رد صلاحیت شد. اعتراض هم کرد. در فضای مجازی هم نوشت. کلیدواژه «یکدست سازی» را هم به ادبیات سیاسی کشور اضافه کرد. (یا حداقل آنرا دوباره زنده کرد...) اما به هیچ وجه ساختار قانونی و جایگاه شورای نگهبان را زیر سوال نبرد؛ هرگز به نبرد با اصل نظام و ساختار سیاسی آن نپرداخت.

نتیجه آن چه شد؟

لاریجانی نشان داد نه تنها در درون نظام و یکی از مسئولان وفادار به جمهوری اسلامی تعریف می شود، بلکه در حادترین شرایط، (رد صلاحیت معمولا هویت واقعی سیاسیون را افشا می کند!) نجابت به خرج می دهد و به خاطر شخص (خودش) اصل را زیر سوال نمی برد!

اعتراض اصلاح طلبان به حسن روحانی درباره رد صلاحیتش!

این جمله را بخوانید:

مدیر مسئول روزنامه «جمهوری اسلامی» در یادداشت ویژه‌ای در این روزنامه به نامه حسن روحانی درباره رد صلاحیت شدنش اشاره کرده و نوشته: «سوال مهمی که باید آقای روحانی به آن جواب بدهد اینست که چرا شما فقط وقتی که خودتان رد صلاحیت شدید احساس کردید که جمهوریت نظام به خطر افتاده و باید برای نجات آن دفاعیه بنویسید؟»

جمله فوق را در یکی از کانال های اصلاح طلب در آپارات دیدم...

جدای از این مطلب، در سایت های زنجیره ای اصلاح طلب هم مشابه این دیدگاه دیده می شود:

جناب روحانی، حالا که رد صلاحیت به شما رسید شد بد؟

چرا تا دیروز درباره رد صلاحیت اینگونه سخن نمی گفتید؟

ابعاد امنیتی و جاسوسی در ماجرای رد صلاحیت روحانی

سوالات فراوانی درباره ابعاد امنیتی و جاسوسی در دولت روحانی وجود دارد. حتی در مورد خود روحانی و شخصیت دوگانه وی نیز ابهامات زیادی مطرح است.

حسن روحانی هیچگاه حاضر نشده است درباره این سوالات پاسخ دهد.

اگر تیترهای:

حمید رسایی دوتابعیتی بودن حسن روحانی را ثابت کرد

حسن روحانی و تابعیت دوگانه

روحانی یا فریدون؟ حسن روحانی کیست؟

افشاگری رسایی از دو تابعیتی بودن حسن روحانی

این کلیپ را مشاهده بفرمایید:

افشاگری وحشتناک رسایی نماینده سابق مجلس از دو تابعیتی بودن حسن روحانی

به احتمال قریب به یقین، محور اصلی یکی از گزارش های دریافتی شورای نگهبان که این نهاد انقلابی را به این نتیجه رسانده که رئیس جمهور 8 ساله و عضو 3 دوره مجلس خبرگان را «رد صلاحیت» کند، درباره همین ابعاد امنیتی و جاسوسی شخص حسن روحانی است.

اگر تنها به اخبار منتشر شده درباره وجود جاسوس های متعدد در تیم مذاکره کننده!! (از ژنو گرفته تا برجام و...) و اطلاعاتی که بنا به دلایلی خاص منتشر نشده را مبنای قضاوت قرار ندهیم، وجود جاسوس های فراوان در دولت روحانی، و شکل و شمایل کلید خاصی که روحانی از آن رونمایی کرد، ابهامات فراوانی دارد...

حسن روحانی به معنی واقعی کلمه دست دو دولت را از پشت پست:
1. دست دولت هاشمی را در تورم از پشت بست!!

و رکورد تورم بعد از انقلاب در کشور که در دستان هاشمی رفسنجانی بود (با تورم 49 درصد) را شکست و با تورم فزاینده 59 درصد دولت را تحویل داد.

2. دست دولت خاتمی ار دستگیری جاسوسان دولتی از پشت بست!!

و رکورد خاتمی در دستگیری اعضای دولت به جرم جاسوسی و خیانت و... را جابجا کرد و در یک قلم، فقط 4 جاسوس عضو تیم 12 نفره مذاکره کننده دولتش بودند!

فقط و فقط به این جملات که خروجی اخبار رسمی منتشر شده است توجه کنید:
1. دولت به عبدالرسول دری اصفهانی نشان درجه سه خدمت داد
2. جواد ظریف درباره دری اصفهانی گفت: بین خودم و خدا باید شهادت دهم که ایشان (دری اصفهانی) نقش موثری در تأمین منافع ملی داشت.
3. دری اصفهانی نماینده بانک مرکزی (با مدیریت همتی!) و مسئول امور بانکی تیم مذاکره کننده دولت بود.

عبدالرسول دری اصفهانی فقط یکی از جاسوسان دستگیر شده شاخص در دولت حسن روحانی است و اگر از جساسوس هایی که از دولت فرار کردند (بخوانید: فراری داده شدند!!) بگذریم، تعداد نفرات دستگیر شده به حدی است که به معنی واقعی کلمه هر ایرانی وطن دوستی را با این سوال مواجه می کند که چطور در این دولت اینقدر جاسوس وجود دارد؟

آقای حسن روحانی نامه شورای نگهبان را منتشر کنید

حسن روحانی حتی به این اندازه هم شهامت ندارد که نامه شورای نگهبان را منتشر کند...

اما درباره نقد معصوم و... سخن می راند و افاضه می کند که امام حسین هم با عمر سعد مذاکره کرده است!

روحانی در نامه ای که منتشر کرده ابعاد رد صلاحیتش را در 4 محور نوشته است. اما آنچه نوشته متنی است که به خواست خود تغییر داده و از عباراتی که به شکلی کنایه وار انتخاب شده، مشخص است که هیچ ارتباطی با نامه شورای نگهبان ندارد...

خوب است برای روشن شدن ذهن مخاطب، یکبار برای همیشه متن کامل نامه شورای نگهبان که دبیر شورا (آیت الله جنتی) آن را امضا کرده است را منتشر کند تا «مردم» قضاوت کنند که رد صلاحیت وی درست بوده یا غلط.

حسن روحانی احتمالا به بهانه «قید محرمانه» بودن نامه از این اقدام تفره می رود، اما کیست که نداند او از افشای ماهیت نامه می ترسد!

و البته از سوی دیگر یقین دارد که از سوی شورای نگهبان این اتفاق نخواهد افتاد؛ چراکه این شورا و رابطین آن اهل زد و بند و خیانت و افشاگری و... نیستند و به مرّ قانون عمل می کنند. جاسوسی، خیانت، تزویر، ریاکاری، خدعه، ظاهرسازی، نفاق و... کار کسانی است که روزگاری در ظاهر خود را انقلابی نشان می دادند اما به محض اینکه فرصت یافتند، هویت واقعی خود را افشا کردند و همه تلاش خود را به کار بستند و نظام را تا آستانه سقوط کشاندند! اما به لطف خدای متعال، این مشعل حقیقت و حقانیت روشن ماند تا مردم در عصر آخرالزمان، از آن استمداد کنند تا خورشید ولایت ظهور کند و دلها را به سوی حق و حقیقت رهنمون سازد...

اگر عمری باشد، متن نامه حسن روحانی و نقد آنرا در وبلاگ منتشر خواهم کرد؛ والسلام.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

لینک و مطلب جالبی در فضای مجازی (ایتا) دیدم که با خودم گفتم بد نیست در وبلاگم منتشر کنم...

بلکه «یک نفر» ببیند و با همین لینک، در انتخابات شرکت کند!

چراکه به حکم «مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا» (هرکس یک نفر را از مرگ نجات دهد گویا همه مردم را نجات داده است!)

یک نفر هم جزئی از کل است؛ اما جزئی در حکمِ کل!

نظر سنجی: در انتخابات شرکت می کنید؟

1. بله: روی این لینک کلیک بفرمایید.

2. خیر: روی این لینک کلیک بفرمایید.

چند کلمه با عزیزانی که قصد شرکت در انتخابات ندارند:

اگر به «اسلام» علاقه دارید، اصول اسلام را در نظر بگیرید. در دینداری شما «فلسطین» مبنا قرار دارد یا خیر؟ امروز که دو قطبی حامیان فلسطین و دشمنان آن شکل گرفته است، شما در کدام سو قرار گرفته اید؟

اگر به «ایران» علاقه دارید، دشمنان ایران از شما چه می خواهند؟ آیا غیر از این است که همه آنها توصیه می کنند که در انتخابات شرکت نکنید؟

اگر به «امنیت» کشور علاقه دارید، بدانید که رابطه مشارکت قوی و امنیت بالا در کشور، رابطه ای مستقیم و البته پایدار است...

عزیزان؛ بعد از فتنه 1401 دیگر جای شک و شبهه ای باقی نمانده است:

دوگانه و دو قطبی های روشنی شکل گرفته است...

در یک طرف دینداری و در یک طرف دین فروشی!

در یک طرف خانواده دوستی و در یک طرف همجنسگرایی و همجنسبازی!

در یک طرف اسلام و در یک طرف دشمنان اسلام!

در یک طرف ایران و در یک طرف دشمنان ایران!

در یک طرف امنیت کشور و در یک طرف تجزیه ایران و ناامنی!

در یک طرف تقویت کشور و در یک طرف آسیب به مشارکت عمومی!

و...

عزیزان؛ امروز دیگر «ابهامی» وجود ندارد... راه روشن است! پس یک «یاعلی» بگویید و به عشق دین، به عشق ایران، به عشق امنیت کشور، به عشق شهدا، به عشق امام شهدا، به عشق رهبر عزیزمان، به عشق وطن، به عشق فردایی روشن و آباد، به عشق پیشرفت و... در انتخابات شرکت کنید!

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

از نظر من علت همه مشکلات کشور در همه سالهای پس از انقلاب، در یک کلمه خلاصه می شود: «فقر فرهنگی!»

کاری به قبل از انقلاب و حتی تاریخ تمدن بشر ندارم که انعکاس همین معضل در جای جای آن دیده می شود...

امروز جمعه، 27 فروردین 1400 برای دومین بار فیلم «هیس دخترها فریاد نمی زنند» را دیدم. هدف این وبلاگ و قصد من از این پست نقد فیلم نیست، اما به اختصار اگر بخواهم درباره آن بنویسم باید بگویم آنچه نویسنده فیلم قصد بیانش را داشته به نظرم همین فقر فرهنگی بوده است...

از طرف دیگر اوضاع امروز کشور نیز به واسطه فقر فرهنگی رقم خورده است و فلاکتی که امروز به دلیل 8 سال ریاست یک «روحانی» نمای غرب زده گریبان جامعه را گرفته نیز نتیجه همین معضل است!

متاسفانه درصد قابل توجهی از مردم کتاب نمی خوانند، روزنامه نمی خوانند، فیلم و تئاتر نمی بینند، در جلسات و نشست ها و همایش های فرهنگی شرکت نمی کنند، و غرق در خودخواهی و روزمرگی هستند، بنابراین نمی توان انتظار داشت در انتخابات های گوناگون جریان اخلاص بتواند جریان تزویر را شکست دهد.

متاسفانه اکثر جامعه همه چیز را سطحی می بینند. از کل مقاله و خبر به تیتر و خلاصه آن دقت می کنند. از تماشای فیلم منتظر لحظاتی هستند که حس و حال روزمرگی‌شان را تصویر کند و به اصطلاح کیفشان را برای مدتی کوتاه کوک نماید. در فضای مجازی اخبار زرد و بی فایده و بلکه مضر، در صدر توجه و اقبال عمومی قرار می گیرد. طبعا در چنین شرایطی و در چنین خاکی قرار نیست درخت معرفت به نحوی که باید بارور شود.

نتیجه چنین وضعیتی حاکمیت جریان تزویر است. اگر به سالهای پس از انقلاب نگاه کنیم، به جز سالهایی معدود، همواره همین جریان تزویر در کشور حاکم بوده است. از زمان نخست وزیری میرحسین تا دوران سیاه حاکمیت روحانی. در واقع بنی صدر، میرحسین، هاشمی، خاتمی، احمدی نژاد (از نیمه دولت دومش) و روحانی، یک چیز توجه مردم را جلب کرده است: هیجان کاذب و دروغی که به علت «فقر فرهنگی» جای زلال حقیقت را گرفته است.

طبعا در این شرایط ظهور رقم نخواهد خورد. جامعه اصلاخ نخواهد شد و فقر و فساد و بدبختی از جامعه رخت نخواهد بست.

مگر اینکه...

شخصیت های فرهنگی و فعالان عرصه فرهنگ، و در رأس آنها ولی امر مسلمین امام خامنه ای (حفظه الله) با تمام توان در میدان هستند. مقام معظم رهبری آینده را روشن می بینند. اما در فرمایشات ایشان نیز همواره به «رشد» جامعه تأکید شده و در واقع مطالبه ایشان از فعالان فرهنگی و دلسوزان کشور، تلاش برای تعالی فرهنگی جامعه و بصیرت افزایی است.

انتخابات 1400 بسیار مهم است. اما از آن مهمتر رشد و ارتقای فهم سیاسی مردم است. من به شخصه ترجیح می دهم جامعه به لحاظ فهم سیاسی و فرهنگی ارتقاء یابد، حتی اگر این مهم لازمه اش روی کار آمدن دولتی اصلاح طلب (بخوانید افساد طلب!) در انتخابات پیشرو باشد.

به عبارت بهتر، اگر به من بگویند از دو حالت زیر باید یکی را انتخاب کنی:

1. پیروزی یک کاندیدای انقلابی در انتخابات ریاست جمهوری با این شرط که شرایط جامعه در وضع فعلی باقی بماند.

2. پیروزی یک کاندیدای اصلاح طلب (مثلا ظریف یا هاشمی) که منتج به رشد و تعالی فرهنگ سیاسی جامعه شود.

قطعا گزینه دوم را انتخاب می کنم...

اما...

همه تلاش جریان انقلاب و فعالان و دلسوزان کشور این است که حالت نخست رقم بخورد و طی آن فهم عمومی و فرهنگ مردم نیز بالا برود.

و این شدنی است...

منتهی باید همانند دوران دفاع مقدس، نیروهای وفادار به اسلام و انقلاب و ایران به میدان بیایند و اندک نیروهای فعال موجود در این نبرد نابرابر را یاری کنند...

استاد رائفی پور، استاد عباسی، استاد پناهیان، و... پشت سر رهبر و مقتدایشان مشغولند، اما این تعداد نفرات کافی نیست و این آرایش، برای جنگ تمام عیار فرهنگی مناسب نیست.

به نظر من همه کسانی که دغدغه دارند، باید تلاش کنند. حتی اگر به اندازه صحبت کردن با چند مراجع و مشتری باشد. یا باز نشر مطالب مفید در شبکه های اجتماعی و گروه های خانوادگی و...

مشکل اما این است که اکثر ما توقع داریم که «معجزه» رخ بدهد!

نشسته ایم تا «ظهور» اتفاق بیافتد و بعد شروع کنیم و بلکه باز نظاره گر باشیم.

اکثر ما فقط خودمان را می بینیم و مشکل همین است که از «نقش» خود غافلیم...

رهبر فرزانه انقلاب جمله ای به این مضمون دارند که هر کس در هر نقطه ای که هست، همان نقطه را کانون و مرکز جهان بداند و با تمام توان در همان نقطه وظایف خود را آنطور که باید انجام دهد...

بنابراین باید تلاش کنیم. باید نقش خودمان را در جامعه بشناسیم. باید حرکت کنیم. باید دغدغه داشته باشیم...

فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنند، که با موضوع کودک آزاری ساخته شده است، نشان می دهد که چطور افراد حتی در زندگی خانوادگی خودشان نیز «خودخواه» هستند و به همسر و فرزندان و والدین خود بی توجهی می کنند. این فیلم نشان می دهد که یک معلم اگر دلسوز باشد می تواند مسیر زندگی  دانش آموزان خود را تغییر دهد، اما اگر «خودخواه» و «عافیت طلب» باشد، می تواند از کنار تباه شدن زندگی دانش آموزانش در کمال خونسردی عبور کند...

به نظر من 8 سال دولت روحانی، و همه دیالوگ ها و مواضع شخص رئیس جمهور، برای ارتقاء فرهنگ عمومی و فهم سیاسی جامعه بسیار مفید بوده است.

به عبارت بهتر، برکاتی که دولت روحانی برای انقلاب داشت، بسیار فراتر از چیزی است که بتوان با حساب و کتاب های مادی تصور کرد.

اینجاست که «عَسَىٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ» برای من معنا می یابد.

جامعه به روحانی رأی می دهد و «سیلی» اش را می خورد! باد می کارد و طوفان درو می کند...

مقام معظم رهبری قریب به مضمون فرموده اند اگر ملت ایران از خط امام دور شود، فاصله بگیرد، چه به عمد و چه غیر عمد، سیلی خواهد خورد!

و همه مشکلات تاریخی که دولت تزویر به وجود آورده، در حکم سیلی بیدار باشی است که وجدان های بسیاری از مردم را تکان داده است.

روحانی که «شیطان بزرگ» را «کدخدا» می نامد، کاری کرده است که مردم با گوشت و پوست و استخوان خود متوجه باشند که «خدا» همه کاره است نه کدخدا!

اگر عمری باشد به مدد الهی در مورد انتخابات چند سوژه دارم که در قالب یادداشت در سایت های مختلف نشر خواهم داد و انشاء الله در این دفتر خاطرات آنلاین هم خبرش را خواهم داد...

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

فرهنگ موضوع مهمی است و بسیار اثر گذار...

در حقیقت فرهنگ «ستون» خیمه «تغییر» و «ثبات» است و به بیان ساده تر، زیربنای ثبات یک جامعه یا تغییر آن است...

طبعا استقلال فرهنگی هم اهمیت فراوانی دارد.

روشن است که کشورهای پیشرفته، همواره سعی می کنند تا در دیگر کشورها، فرهنگ خود را ترویج کنند.

اسم این مسئله را هرچه بگذاریم، ماهیت آن در حقیقت نوعی «تهاجم» است که در آن سلاح و نیروی نظامی نقشی ندارد و فیلم، کتاب، موسیقی، رسم و رسوم و... نقش اصلی را ایفا می کند.

مسئله ای که رهبر انقلاب از آن به عنوان «تهاجم فرهنگی» یاد می کنند (از مدتها قبل و در دوران دولت اصلاحات و حتی قبل از آن) را هم بر همین اساس می توان تحلیل نمود. چراکه اگر «فرهنگ» غرب در ایران نهادینه شود، مردم کشور بزرگی چون ایران، ناخواسته و بدون کوچکترین هزینه اضافی، به نحوی رفتار و عمل می کنند که خواسته و میل مستکبران است...

مسئله تهاجم فرهنگی، مصرف گرایی، تجمل گرایی، اشرافی گری، لاابالی گری، بی غیرتی، با یک کتاب و مقاله و با یک سخنرانی قابل حل نیست. سالها طول می کشد تا مفهوم به نام «غیرت» از یک جامعه رخت بربندد. سالها طول می کشد تا مردی که باید مرزهای تفکر حفظ خانواده داشته باشد، برعکس عمل کرده و به جای حفظ همسر خود، او را با هزار جلوه و زینت، به دیگران نشان داده و فخر بفروشد...

حتی اوضاع بدتر از این هم می شود: تهاجم فرهنگی در حوزه خانواده و مباحث دینی، کار را به جایی رسانده که مرد ایرانی، علاوه بر اینکه کاملا بی غیرت می شود، از عرضه همسر خود به دیگران «لذت» هم می برد! موضوعی که با گسترش آن، «فاتحه» جامعه خوانده می شود...

پرداختن به این موضوع هم نیاز به مطالعه و تحقیق دارد و ارائه فکت هایی «مستدل» و «محکم».

یک نمونه کوچک و کوتاه، اما قوی را در این پست ذکر می کنم:

کتاب «جلوه های معلمی استاد» در حقیقت یادنامه ای از متفکر شهید استاد مرتضی مطهری است. این کتاب را که در سال 1364 به چاپ رسیده است، عموی من به پدرم اهدا کرده اند. در صفحات آغازین کتاب، نوشته اند: هدیه برای برادرم...

کتاب فوق العاده خواندنی است. البته برای من از چند جهت جذاب است: 1. کتاب قدیمی و چاپ سال 64 است. 2. اطلاعاتی در آن موجود است که جای دیگری به چاپ نرسیده است و فقط در این کتاب وجود دارد. (نوشته ها و آثار استاد بارها چاپ شده و در دسترس است، اما مصاحبه های موجود در کتاب حقیقتا هم مفید و خواندنی است و هم اکثر آنها جای دیگری چاپ نشده است) 4. تحلیل های مفیدی دارد.

اما آنچه شهید مطهری در باب فرهنگ و استقلال فرهنگی ذکر کرده اند:

«ما اگر مکتب مستقل خودمان را ارائه نکنیم حتی با اینکه رژیم را ساقط کرده ایم و حتی با فرض اینکه استقلال سیاسی و استقلال اقتصادی به دست آوریم، اگر به استقلال فرهنگی دست نیابیم شکست خواهیم خورد و نخواهیم توانست انقلاب را به ثمر برسانیم.» (جلوه های معلمی استاد: 37. انقلاب اسلامی: 125)

مشاهده می شود که:

1. شهید مطهری اهمیت فوق العاده ای برای استقلال فرهنگی قائلند.

2. ایشان استقلال فرهنگی را مهمتر از استقلال سیاسی و استقلال اقتصادی می دانند.

3. ایشان استقلال فرهنگی را هدف انقلاب می دانند.

4. ایشان ارتباطی جدانشدنی بین «مکتب» و استقلال، بویژه استقلال فرهنگی قائلند.

هرچه هست، «استقلال فرهنگی» بسیار مهم است و هنوز هم با اینکه 41 سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته است، و کارهای مفید و موثر فراوانی صورت گرفته، متاسفانه در حوزه مباحث فرهنگی ضعف داریم و هرگاه دشمن توانسته به «انقلاب» ضربه وارد کند، از این راه بوده است...

به عنوان نمونه:

1. از طریق فیلم ها توانسته مصرف گرایی را ترویج کند.

2. از طریق فیلم توانسته دیدگاه های مذهبی بعضی از مخاطبینش را تغییر دهد.

3. از طریق فیلم توانسته استقلال سیاسی کشور را دچار «خدشه» کند.

و...

به عنوان نمونه، تجمل گرایی، چشم و هم چشمی، ظاهر پرستی و... برای مورد اول، بد حجابی و کم رنگ شدن مرزها و روابط زن و مرد و... برای مورد دوم، و ترویج و تبلیغ افرادی ناکارآمد و جاهل برای مناسب حساسی چون شورای شهر، مجلس، خبرگان و ریاست جمهوری و... برای مورد سوم اشاره کرد.

فراموش نمی کنیم که بی بی سی فارسی برای انتخابات ریاست جمهوری ابتدا از مرحوم هاشمی و سپس از آقای روحانی «حمایت» و «تبلیغ» می کرد. فراموش نمی کنیم که «لیست امید» در بی بی سی تبلیغ می شد و فراموش نمی کنیم که «لیست یاران هاشمی» برای مجلس خبرگان در این رسانه «انگلیسی» ترویج می شد.

باید کار کنیم...

اما از سوی دیگر، «امید» داریم. چراکه تفاوت جبهه حق با جبهه باطل در وجود «حضرت حق» است.

هرچه دشمن تلاش می کند، برنامه ریزی می کند، و کادرسازی می کند، با یک «طوفان شن در طبس» یا یک «اراده ملی» (به فرمایش رهبر انقلاب دلها دست خداست!) همه آنها بهم می ریزد...

رئیس جمهوری که به ظن بی بی سی فارسی برای پایان دادن به نظام بر سر کار می آید، خواسته یا ناخواسته به نحوی عمل می کند که ریشه انقلاب اسلامی، به گواه مخالفانش، برای چندین سال آینده مستحکم تر از قبل می گردد!

این مبحث پایان ندارد...

انشاء الله در آینده به آن خواهم پرداخت.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

آقای روحانی رئیس جمهور فرموده اند: «دشمن را مجبور خواهیم کرد پای میز مذاکره بیاید!» (روزنامه اطلاعات. 28 بهمن 98)

چه عزت و قدرت و توان و اعتماد به نفسی در سخنان حضرتشان موج می زند...

نه به آن التماس مذاکره آقای ظریف در مصاحبه با لوموند، و نه به این عزت نفس آقای روحانی!

عزیزان؛ سخن یکی است. «مذاکره». اما در دو قالب بیان شده است. آقای روحانی همان حرف «ذلت بار» ظریف را تکرار کرده است. منتهی در قالب کلماتی دیگر. ایشان می گوید دشمن را «مجبور» می کنیم. در حالیکه ترامپ بارها درخواست و تمایلش را برای مذاکره نشان داده است...

و طبعا کار ترامپ درست است...

کدام سیاستمداری، با داشتن تجربه برجام، میل مذاکره با روحانی و تیمش را ندارد؟

اقای روحانی دم از مذاکره می زند، تا امثال «برجام» تابان را برای مردم بیاورد! برجامی که نقدا «همه» چیز را دادیم و حتی در قالب «نسیه» هم هیچ چیزی نگرفتیم! این حرف مخالفان دولت نیست. آقای عراقچی می گوید هیچ عایدی برای ایران نداشته. سیف می گوید نتیجه برجام صفر! و خود روحانی می گوید توافق با آمریکا به اندازه جوهر خودکار نوشتن توافقنامه هم ارزش ندارد!

حالا چه شده است که با این قدرت و صلابت می خواهند «دشمن» را مجبور کنند؟ باید کلیپ سخنرانی سردار عزیز و آسمانی، حاج قاسم سلیمانی را درباره برجام 2 و 3 ببینیم تا بفهمیم. حضرات فکر کردند از چهلم حاج قاسم گذشته و همه چیز تمام شده است. خیر؛ جناب روحانی. این کشور پر از حاج قاسم است...

دوران تحمیل به ولی امر، به لطف حضرت حق و بیداری دلها به پایان رسیده است.

اکنون دوران «پاسخگویی» و مطالبه گری مردم از «مسئولان» است.

لطفا پاسخگو باشید...

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

عملکرد مجلس دهم از حوزه های مختلف قابل بحث و بررسی است. اما آنچه مهم است، اینکه قبل از انتخابات، باید به دقت به عملکرد جریانات سیاسی اندیشید، و عزت کشور را در نظر گرفت. طبعا انتخاب نمایندگانی که به عزت ایران اسلامی اعتقاد نداشته باشند، و عزت کشور را با عملکردشان به ذلت تبدیل کنند! یا کسانی که امنیت کشور را فدای منافع شخصی خود کنند، نتیجه ای جز آنچه در حال حاضر کشور با آن مواجه است نخواهد داشت.

البته روشن است که به قول معروف هیچکس نمی گوید ماست من ترش است! همه برای وطن تلاش می کنند و شعار می دهند. همه دغدغه جامعه و دین دارند. اما اهمیت ماجرا در شناخت جریان های سیاسی کشور است. اگر این جریانات شناخته شوند، و کارنامه و عملکردشان مورد بررسی قرار گیرد، هیچگاه با وعده های زیبای انتخاباتی نمی توانند مخاطب خود را فریب داده و از آنها رأی بگیرند!

عملکرد مجلس دهم به طور کلی مورد رضایت جریان مردمی و انقلابی نیست و بعضی از فجایع سیاسی و فرهنگی که در این مجلس رقم خورده است، به نوعی تاریخی تلقی می شود! اگر در مجلس نهم تصویب 20 دقیقه برجام را داریم که نتیجه آن، به اعتراف مسئولان دولت، «هیچ» و «صفر» بوده است، در مجلس دهم سلفی با موگرینی که به معنی واقعی کلمه موجب وهن مجلس شد!

در رابطه با سلفی حقارت که در مجلس دهم رقم خورد این جمله را از گاردین را بخوانید تا بدانید چه فاجعه ای توسط نمایندگان اصلاح طلب مجلس رقم خورده و متاسفانه به چه شکل در نشریات بین المللی انعکاس یافته است: «این افراد با تلاش بسیار سر و گردن خود را بالا و پایین می کردند تا بتوانند با موگرینی سلفی بگیرند.»

دیلی تلگراف هم درباره ذوق زدگی نمایندگان مجلس ایران نوشت: «تعدادی از نمایندگان مجلس ایران به دلیل رفتار غیرحرفه ای و خلافشان نمایندگی مورد انتقاد قرار گرفتند. آن ها در مراسم تحلیف روحانی، برای سلفی گرفتن با یک مقام زن اتحادیه اروپا عجلهٔ بسیاری به خرج دادند. موگرینی که روسری سفید و سبز بر سر داشت، از جمعیتی که دور او در پارلمان ایران حلقه زدند، غافلگیر شده بود.»

در بعد وظایف ذاتی نمایندگی هم مجلس دهم متاسفانه عملکرد قابل قبولی ندارد و البته با توجه به نتایج و عملکرد شورای شهر تهران در دوره تسلط کامل اصلاح طلبان بر این نهاد در سالهای اخیر، که رسما شهرداری تهران برای مدتی به حالت تعطیل درآمد! و پس از آن نجفی که از سوی مراکز اطلاعاتی کشور منع شده بود، با لجاجت اصلاح طلبان شهردار شد، و ماجرای قتل میترا استاد پیش آمد! و پس از آن هم شهرداری انتخاب شد که معتقد بود باید «مدیر وارد کرد!»، قابل حدس بود که چه عملکردی خواهد داشت.

اصولا اصلاح طلبان، چه در سالهای که دولت های هفت و هشتم را در اختیار داشتند، و به اعتراف رئیس دولت اصلاحات، هر 9 روز یک بحران! برای کشور ایجاد می کردند، چه بعدها که کرسی نمایندگی مردم را در مجلس ششم به دست آوردند، و دست به تحصن زدند و نامه جام زهر به رهبر انقلاب نوشتند، همواره به جای توجه به خواسته مردم و حل مشکلات ریز و درشت کشور در حوزه های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و...، به جار و جنجال های سیاسی پرداخته اند و نه تنها باری از مشکلات مردم کم نکردند، که اتفاقا مشکلات را خصوصا در حوزه اقتصاد عمق بخشیده اند! مانند دولت فعلی تدبیر و امید که با مدیریت جهانگیری آن وضعیت را برای دلار ایجاد کرد و حاصل عملکرد جمعی دولت هم گرانی روز افزون و افسار گسیخته است که در بخش مسکن، «آرزوی» خانه دار شد را به «رویا» تبدیل کرده و در بخش خودرو، قیمت پراید «فضایی» شده است! در مجلس دهم هم اصلاح طلبان و لیست امید، به هیچ وجه کارنامه درخشانی ندارند.

9 مورد از نظرات کارشناسان درباره عملکرد مجلس دهم را در مجله خبری روزلاگ (اینجا) بخوانید.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

اگر مناظره تاجزاده و محبی را ندیده اید حتما ببینید... از نظر من، آشفتگی و پراکنده گویی تاجزاده از یک طرف، و کلی گویی او از طرف دیگر، واقعا تماشایی است. اینکه او با کمال وقاحت، نارضایتی مردم از وضعیت موجود کشور (گرانی، بیکاری، تورم، فساد و...) را می بینید و شاهکار اصلاح طلبان در دولت و مجلس را به جریان مقابل خود نسبت می دهد شاهکار است! اتفاقا آقای محبی خوب به او حالی می کند که برادر: دولت و مجلس 7 سال است در اختیار شماست! برادر: باید پاسخ بدهی! طلبکاری و ژست مطالبه‌گری مربوط به زمانی دیگر است...

مناظره جلیل محبی و تاجزاده اینبار حق و باطل رو با استدلالشان باید شناخت (لینک بخش اول)

مناظره جلیل محبی و تاجزاده اینبار حق و باطل رو با استدلالشان باید شناخت (لینک بخش دوم)

خب. مناظره برگزار شده و تاجزاده، به عنوان نماینده جریان اصلاح طلب و تندرو، که به جای پاسخگویی ژست مطالبه‌گری می گیرد، زمان کافی داشته تا به هر کجا می خواهد آزادانه حمله کند. اما یک سوال: چرا در رسانه های زنجیره ای خبری از پوشش این مناظره نیست؟ پاسخ روشن است: اینقدر این مناظره از طرف تاجزاده ضعیف است که جایی برای نشر و دفاع باقی نگذاشته است. کلی گویی ها و حملات پراکنده تاجزاده، به صراحت وضعیت آشفته و نگرانی روحی وی را نسبت به آینده سیاسی کشور ترسیم می کند. خب. شما به جای رسانه های زنجیره ای باشید چه چیزی از این مناظره را منتشر می کنید؟ (با علم به اینکه انتشار گزینشی، کنجکاوی مخاطب را بر می انگیزد تا به دنبال بخش های حذف شده و فیلم یا متن کامل مناظره برود!)

طبعا منظور انتشار اخبار برگزاری مناظره در سایت ها نیست. بلکه نشر یا تحلیل کل مناظره یا حداقل بخش های آن است. جالب اینکه رسانه دولتی ایرنا (خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران که توسط طیف تندرو اصلاح طلب اداره می شود) به جای پرداختن به متن مناظره و مباحث مطرح شده در آن، به خرما خوردن آقای محبی پرداخته است! و اتفاقا، همین حرکت عجیب، نشان می دهد که چقدر دست رسانه حامی دولت خالی است! دولتی که با بی تدبیری در هر آزمون و مقطع حساسی که در آن حضور داشته، بدترین عملکرد را داشته و نه راه پس دارد و نه راه پیش! وقتی محتوایی برای دفاع نیست، بله؛ باید به خرما خوردن آقای محبی تمسک جست! بلکه فرجی شود...

خب! دولت اصلاح طلب! و مجلس اصلاح طلب! سرکار بوده و این وضعیت کشور است: در برجام کلاه گشادی سر دولت رفته و نقد داده و وعده نسیه گرفته. زمان پرداخت وعده ها که رسیده، برجام را طرف مقابل پاره کرده است! اقتصاد مملکت روی هواست. دلار به این وضعیت افتاده و قیمت خودرو فضانوردی می کند! گرانی و بیکاری داد مردم را درآورده است. حالا باید یقه دولت و مجلس را برای پاسخگویی گرفت...

اما امثال تاجزاده چه می کنند؟ فرار رو به جلو! همان کاری که رئیس جمهور هم انجام داد و به جای پاسخگویی در مورد عملکرد نادرستش در حوزه های مختلف، از جمله حوزه قیمت بنزین و گرانی ناگهانی آن (آخرین شاهکار دولت) دست پیش گرفت و به شورای نگهبان تاخت که چرا رد صلاحیت کردید و ما نامزد نداریم و...

حالا دم خروس حضرات اصلاح طلب (به ریاست حسن روحانی و شاگردی امثال تاجزاده و آشنا و...) بیرون زده و رسما اسامی 43 اصلاح طلب شناخته شده تهران منتشر شده است. (اینجا)

جالب اینکه این 43 نفر، افراد شناخته شده اصلاح طلب هستند و طبعا و حتما تعداد اصلاح طلبان در تهران، به مراتب بیشتر از این عدد است که به زودی مشخص خواهد شد...

متن رسوایی اصلاح طلبان و رئیس جمهور را که رسما انتشار یافته بخوانید:

به گزارش خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس، اصلاح‌طلبان ادعا دارند که از حوزه انتخابیه تهران چهره یا شاخص تائید صلاحیت شده ندارند که بتوانند لیست انتخاباتی ارائه دهند و در همین رابطه شورای تصمیم‌گیر آنان یعنی شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان نیز طی مصوبه‌ای تاکید کرد که در تهران لیست انتخاباتی نمی‌دهند.

بررسی‌های خبرنگار فارس حکایت از این دارد که اصلاح‌طلبان نه تنها در تهران دارای نامزدهای شاخص تائید صلاحیت شده هستند بلکه شمار آنان از یک لیست انتخاباتی 30 نفره نیز بیشتر است.

به گزارش فارس، لیست 43 نفره نامزدهای تائید صلاحیت شده اصلاح‌طلبان در تهران به شرح زیر است:

اختصاصی| 43 چهره اصلاح‌طلب که در تهران تأیید صلاحیت شده‌اند+اسامی (کلیک کنید)

در آخر باز هم توصیه می کنم تلاش عجیب و غریب مصطفی تاجزاده در مناظره با محبی را که مانند غریقی است که برای نجات تلاش می کند، از دست ندهید! همچنین با توجه به دروغ های ریز و درشتی که اصلاح طلبان در حمله به شورای نگهبان مطرح کرده اند، در این وبلاگ درباره لیست کامل اصلاحات در کل کشور و تعداد کاندیداهای این جریان، که حتما بسیار بیش از چیزی است که مدعای حضرات است، مطالبی منتشر خواهم کرد.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

این مطلب را داغ داغ می نویسم و تازه مستند «هاشمی هنوز زنده است» را دیدم. همین چند دقیقه قبل. بنابراین نکاتی که به ذهنم می رسد را به صورت اجمالی می نویسم تا اگر عمری بود، بعدا به شکلی دقیق و مبسوط به بررسی آن بپردازم. اگرچه معتقدم شناخت جریان هاشمی، با دیدن یک مستند و چند ساعت فیلم و سخنرانی ممکن نیست. من مستندهای مختلفی که از ایشان منتشر شده را، تا جایی که در توان و دسترسم بوده، دیده ام. از مستند انتخاباتی سال 84 ایشان، تا مستند مواضع انقلابی ایشان در سخنرانی ها و خطبه های نماز جمعه سالهای ابتدای انقلاب و اکثر مستندهایی که پس از مرگ ایشان در فضای مجازی انتشار یافته است. علی الظاهر شکی هم در چرخش 180 درجه ای ایشان در اتخاذ مواضع سیاسی وجود ندارد.

کسی که روزگاری کتابی درباره فلسطین ترجمه می کند و از نبرد نیروهای ایرانی در لبنان با اسرائیل دفاع می کند، وقتی حامی شعار نه غزه نه لبنان می شود (حداقل به حکم سکوت علامت رضاست با توجه به شعارهای نماز جمعه آخر ایشان) یا کسی که خود را پدر موشکی ایران می داند، وقتی رسما می گوید باید مثل آلمان و ژاپن و... نیروهای نظامی را کنار بگذاریم (که البته این فکت کاملا غلط است!) روشن است که 180 درجه تغییر موضع دارد. منتهی حرف من این است که هاشمی اصولا تغییر نکرده است! بله؛ «هاشمی تا آخر عمر تغییر نکرد.» چرا؟ عرضم این است: هاشمی اصولا نماد و راهبر جریان «منفعت طلب» در کشور و بلکه در طول تاریخ است. (نمود معاصر آن) روزگاری منافع آقای هاشمی در اتخاذ آن مواضع تأمین می شد و روزگاری در اتخاذ این مواضع! اتفاقا هاشمی در آن روزگار از مردم انقلابی رأی گرفت و بر صدر نشست و این اواخر هم از جریان اصلاحات رأی گرفت و باز بر صدر نارضایتی های عمومی نشست. (کارنامه بد اقتصادی و سیاسی دو سال آخر دولت دهم ولاغیر) از این باب و از این جهت، تمامی مواضع آقای هاشمی قابل تحلیل است...

درباره مستند هاشمی هنوز زنده است:

1. بخش هایی از این مستند را باید در فضای مجازی نشر داد. خصوصا بخشی که آقای هاشمی می گوید برجام صد در صد به نفع کشور بود! آقای هاشمی حتی فراتر از این رفته و می گوید همه چیز گرفتیم و هیچ چیز ندادیم! (نیاز به توضیح دارد؟)

2. بخش هایی از این مستند ناخواسته و شاید غیر مستقیم، نقد جریان انقلاب است. بنابراین مشاهده و مرور اجمالی آن می تواند تیترهایی برای نقد و بررسی جریان انقلاب به دست بدهد. به عنوان مثال: عدم وحدت کاندیداهای جریان اصولگرا در انتخابات 92! (که در نوع خود عجیب است!)

3. در این مستند به تلاش مهدی هاشمی برای دیده شدن و در صدر صف بودنش در جریان سفر هاشمی به عربستان قابل توجه است. به چرایی این سفر و نقش آن در انتخابات 92 کاری ندارم و باید در جای خود بحث شود. اما فایل 2 ساعته گفتگوی هاشمی با نیک آهنگ کوثر باید در این روزها انتشار یابد و توسط رسانه ها مورد بازخوانی قرار گیرد تا مشخص شود استوانه فکری این جریان چگونه فعالیت می کند.

4. در بخشی از این مستند به نقش دانشگاه آزاد در انتخابات 88 اشاره می شود! خوب است یکبار برای همیشه، به مردم پاسخ داده شود که نقش این دانشگاه، در همه فتنه ها و جریان های سیاسی پس از انقلاب چه بوده است. آنهم دانشگاهی با آن عظمت که از پول مستقیم مردم تغذیه می شود. آنهم در آن روزگار که جای سوزن انداختن در دانشگاه آزاد اسلامی وجود نداشت. باید به این سوال پاسخی روشن داده شود گه این سیل درآمدها به کدام سمت روانه شده است؟

5. خوب است به جریان های وابسته به هاشمی که هنوز هم هستند، از جمله سید حسن خمینی، حسن روحانی، علی شمخانی، محسن رضایی و... بیشتر پرداخته شود و طرز فکر و مشی سیاسی این جریان برای مردم تبیین و روشن شود...

از نظر من، مردم بی گناهند! من کسی را سراغ دارم که به شدت از دولت هاشمی بیزار بود، اما در هر دو دوره به روحای رأی داد! و هنوز هم از رأی خود دفاع می کند. روشن است که ضعفی اگر باشد، که قطعا هست، متوجه جریان رسانه ای انقلاب است که بسیار ضعیف عمل می کند و گویی تعطیل است! بنابراین باید در این حوزه با قدرت و شجاعت و وسعت عمل بیشتری ورود کرد...

در سایت سینما مارکت درباره این مستند آمده است: «مستند "هاشمی زنده است" روایت جنجالی از زندگی سیاست‌مدار بزرگ تاریخ معاصر ایران است. این مستند ضمن بررسی تاریخ معاصر کشورمان در سال‌های فعالیت آیت الله هاشمی رفسنجانی، روایتگر حیات انقلابی، سیاسی و اجتماعی ایشان می‌باشد. در خواست اکران مستند از طریق سایت زیر امکان پذیر می باشد.»

این مستند را می توانید از سایت سینما مارکت خریداری و دانلود و مشاهده بفرمایید: این لینک.

جستجو در فضای مجازی، نشان می دهد که فیلم کامل این مستند در یوتوب هم وجود دارد: این لینک.

که البته طبعا توصیه بنده تهیه این مستند از سینما مارکت است. با این توضیح که من فایل اصلی مستند را که یکی از دوستان مدتی قبل به من داده بودند مشاهده کردم و از هیچکدام از دو راه فوق آنرا را تهیه نکردم، منتهی حقیقتا دیدنش را واجب می دانم!

اگر عمری باشد، در آینده درباره این جریان، یعنی جریان «منفعت طلب» با رهبری مرحوم هاشمی رفسنجانی، بیشتر خواهم نوشت.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

تابناک نوشت: حشمتیان، رئیس جبهه مستقلین و اعتدالگرایان ایران: بر اساس گزارش‌های رسیده از سراسر کشور، از حدود ۵۲۰۰ نفر کاندیدای تأیید صلاحیت‌ شده، بیش از ۴۲۰۰ نفر اصولگرا، حدود ۷۰۰ نفر اصلاح‌طلب و حدود ۳۰۰ نفر اعتدالگرا و مستقلند. بعبارتی حدود ۸۳ درصد از کاندیداها از اصوالگرایان، ۱۲ درصد از اصلاح‌طلبان و فقط پنج درصد از جریان مستقل و اعتدالگرایند.

لینک: عکس نوشته تابناک از آمار تعداد اصلاح طلبان، اعتدال گرایان و اصولگرایان تأیید صلاحیت شده برای انتخابات مجلس یازدهم.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

امروز مستند فریب را دیدم. این مستند در سه فصل تهیه شده است و مبنای محتوای آن، گفته ها و مواضع رسمی و اسناد غیر قابل کتمانی است که در آن ارائه شده است. به عنوان مثال، یکی از مهمترین مستندات «فریب» فیلم هایی است که از سخنرانی مسئولان مختلف پخش می شود. پیشنهاد می کنم حتما این مستند را مشاهده بفرمایید:

فصل اول مستند فریب درباره آشوب های 98

مستند فریب شامل سه فصل می باشد که در کل به بازگو نمایی دستهای پنهانی در ایجاد تورم و آشوبهای فتنه 98 می پردازد. فصل اول آن به درگیری سران فتنه با رهبری در فتنه 88 می پردازد که در هیچ جای دیگر دیده و شنیده نشده است. چیزی که عموم مردم از آن بی اطلاع اند. همچنین به انتخاب روحانی در سال 96 و حمله او به رهبری نیز پرداخته شده است که چطور اینقدر دقیق با رسانه های معاند، این حملات صورت میگیرد. آیا ارتباطی بین او و رسانه های معاند نیست: میتوان گفت این اولین مستندی است که مسثقیما اشاره به آشوبهای 98 دارد.

لینک فصل اول مستند فریب درباره آشوب های 98

فصل دوم مستند فریب درباره آشوب های 98

فصل دوم آن اشاره به دست های پنهانی دارد که موجب ایجاد آشوب در فتنه 96 میشوند که چطور دولت با اقداماتی مشکوک سبب به خیابان کشاندن مردم میگردد. سپس به طرح هنسون که هدفش براندازی در ایران است پرداخته می شود. در مستند اشاره ای هم به ماجرای مفاسد مقامات بلند پایه دولتی حتی برادر رئیس جمهور و برادر جهانگیری نیز میشود و اینکه چگونه دولت و بانک مرکزی بصورت عمدی سبب افزایش قیمت دلار می شوند. در نهایت ستقیما به فتنه 98 می پردازد که چطور با برنامه ریزی دقیق تورمی سعی در به آشوب کشاندن مردم را دارند و چگونه در پی ایجاد تشنجی گسترده در کشور هستند. اما از همه مهمتر انتشار کلیپی توسط نهاد ریاست جمهوری است که رهبری را هدف حمله خود قرار داده و وی را موجب این وضع می داند.

لینک فصل دوم مستند فریب درباره آشوب های 98

فصل سوم مستند فریب درباره آشوب های 98

فصل سوم آن به ارتباط پنهانی روحانی با اسرائیل که توسط دکتر عباسی مطرح شده می پردازد و اینکه چرا بعد از شکایت روحانی از عباسی دادگاه رای را به نفع عباسی صادر نمود و روحانی نتوانست ثابت کند چنین ارتباطی در میان نبوده است. سپس به گوشه ای از حرفهای سری وی با اسرائیل و اسناد مرتبط در این زمینه پرداخته می شود. در نهایت ستقیما به فتنه 98 می پردازد که چطور با برنامه ریزی دقیق تورمی سعی در به آشوب کشاندن مردم را دارند و چگونه در پی ایجاد تشنجی گسترده در کشور هستند.

لینک فصل سوم مستند فریب درباره آشوب های 98

اما خداوند در سورۀ آل عمران می فرماید: «وَمَکَرُوا وَمَکَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ». یعنی (یهود) با خدا مکر کردند و خدا هم در مقابل با آنها مکر کرد، و خدا از همه بهتر تواند مکر کرد.

استاد قرائتی در تفسیر نور خود درباره این آیه نوشته اند:

1- خداوند، پشتیبان اولیاى خویش است. «وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ»

2- تدبیر وحرکت انسان، مقدّمه‌ى قهر یا لطف خداوند است. «وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ»

3- کیفرهاى الهى، با جرم بشر تناسب و سنخیّت دارد. «وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ»

4- اراده وتدبیر خدا، بالاتر از هر تلاش، حرکت وتدبیر است. «وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرِینَ» (تفسیر نور، ج1: 523)

عرض من این است که دشنمان «اسلام» و انقلاب اسلامی هرچقدر هم هزینه کنند، وقت بگذارند و نقشه بکشند، نمی توانند بر خواست خدای متعال و اراده الهی غلبه کنند. هر بی طرف منصفی گواهی می دهد که تنها یک مورد از اتفاقاتی که از آغاز انقلاب اسلامی تاکنون افتاده است، برای سرنگونی حکومت ها کافی است! حتی قبل از انقلاب نیز پیروزی قیام امام خمینی (ره) با همراهی مردم حسینی ایران، به معجزه شبیه است.

پس از انقلاب اسلامی؛ ماجرای بنی صدر و منافقین، شهادت 72 تن از یاران انقلاب (شهید بهشتی، شهید باهنر، شهید رجایی و...)، رحلت حضرت امام خمینی (ره)، انتخاب حضرت آیت الله خامنه ای به رهبری، ماجرای آیت الله منتظری، فتنه 78، تحصن نمایندگان مجلس ششم، فتنه پیچیده 88 و فتنه های 96 و 97 و 98 در این کشور رخ داده است و نظام مقدس جمهوری اسلامی، با همراهی مردمی که دلهایشان با هدایت الهی با نظام مظلوم و مقدر اسلامی همراه است، از همه این حوادث عبور کرده است. پس باید نتیجه گرفت که پیروز مطلق خداست.

من گاهی اوقات از مواضع بعضی از شخصیت های کشور، که در کمال تعجب، دست از لجاجت با انقلاب برداشته و حرف های انقلابی می زنند، به این نتیجه می رسم که حتی دشمنان هم به این نتیجه رسیده اند که تلاش بی فایده ای انجام می دهند!

اما چه باید کرد؟ به نظر می رسد هر کس به هر اندازه ای که می تواند، (محکم و با تمام توان) باید در راستای روشنگری تلاش کند و البته در کنار آن، «کار» خود را به بهترین شکل به انجام رساند. یک معلم، علاوه بر روشنگری، معلمی اش را به نحو احسن انجام دهد. یک پزشک هم روشنگری کند و هم با تمام وجود به خدمت بپردازد. چه زیبا و حکیمانه فرمودند رهبر معظم انقلاب اسلامی که: هر کس در هر جایی که هست، همانجا را کانون جهان بداند و با تمام قوت و توان خویش برای جلب رضای الهی تلاش کند. (نقل به مضمون).

و ختم کلام خطاب به همه دشمنان نظام اسلامی:

شمع حق را پف کنی تو ای عجوز؟

هم تو سوزی هم دهانت گنده پوز! (مولانا)

پیروز مطلق خداست...

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

ماجرا از «تظاهر» گذشته است و کسانی که «رسما» مواضع اصلاح طلبانه دارند، یا خودشان را اصولگرا جا می زنند، و یا رسانه های اصلاح سعی می کنند آنها را به مخاطب اصولگرا معرفی کنند. اما چرا؟

ایسنا (که در حال حاضر با مدیریت اصلاح طلبان اداره می شود!) محمد مهاجری را «یک فعالی سیاسی و رسانه ای اصولگرا» معرفی کرده و با تیتر «مهاجری: اصولگرایان بدشان نمی آید که بین خودشان وزن کشی کنند!» به گفتگو با ایشان پرداخته است.

روشن است که بحث گفتگو نیست. اتفاقا رسانه های فراوان اصلاح طلب، هر روز می نویسند و تحلیل و گفتگو دارند و دست بر قضا در روشن شدن فضا و شناخت طرز فکر سیاسی افراد مفید هم هست.

پس ماجرا چیست؟ اصل ماجرا این است که حرف های یک اصلاح طلب، که در واقع برآیند گفتمان اصلاحات است را به «دروغ» در دهان یک اصولگرا می گذارند! یا بهتر بگویم، یک اصلاح طلب را اصولگرا معرفی می کنند تا از زبان یک اصولگرای تقلبی، حرف هایشان را بزنند!

شاید از نظر بسیاری اصل حرف مهم باشد و این جزئیات مورد توجه قرار نگیرد. اما از نظر من، این مصداق «نفاق» است. بله؛ اگر مرحوم هاشمی را در اواخر عمرش، «اصولگرا» محسوب می کنید، آقای مهاجری و امثالهم هم اصولگرا محسوب می شوند. یا اگر «دکتر عارف» اصولگرا محسوب شود، بله؛ آقای مهاجری و مانند وی هم اصولگرا هستند!

اما آقای مهاجری چه می گوید؟ همه محورهای سخنان آقای مهاجری، دقیقا همان حرف های اصلاح طلبان است! از حمله به شورای نگهبان و رسانه ملی گرفته تا دفاع از لوایح پالرمو و CFT. حتی در ریزترین مباحث هم آقای مهاجری «کاملا» اصلاح طلبانه حرف می زند و موضع می گیرد و فقط رسانه ها قبل از اسمش «اصولگرا» می نویسند.

اما چرا این رسانه ها تلاش می کنند تا وی را اصولگرا جا بزنند؟ واقعیت این است که آقای مهاجری، روزگاری در کیهان فعال بوده است. همین باعث شده که حضرات تصور کنند ایشان تا آخر عمرش اصولگرا باقی می ماند. با این متر، محمد نوری زاد هم لابد اصولگرا محسوب می شود! البته سردمدار چرخش سیاسی برای حفظ منافع شخصی، طبعا و حقا مرحوم هاشمی است!

هاشمی رفسنجانی که این اواخر، و با توجه به جنجال های فرزندش مهدی و دیگر اطرافیان، حنایش برای اصولگرایان رنگ باخته بود، و در میان این طیف، به عنوان مهره ای سوخته تلقی میشد، چه باید می کرد؟ روشن است. به سادگی آب خوردن به سمت اصلاح طلبان چرخش کرده و مواضعی گرفت که حتی اصلاح طلبان هم در بیان آن مراعات می کردند! به این ترتیب، هاشمی، که از اینجا (جمع اصولگرایان) رانده شده بود در آغوش اصلاح طلبان جای گرفت.

از این دست مثال زیاد است، و بلاتشبیه، در صدر اسلام هم طلحه و زبیر و شمر و... را می توان بررسی کرد که چطور از دامن علی (ع) به دامن جریان مقابل غلطیده اند. آنهم فقط و فقط به دلیل حفظ «منافع» شخصی.

اما مصاحبه محمد مهاجری، اصولگرای دیروز و اصلاح طلب امروز با ایسنا دو نکته مهم دارد. اول اختلاف بین اصولگرایان! و دوم دفاع از اصلاح طلبان و مظلومیت آنها! بخوانید:

  1. وی در پاسخ به این پرسش که چه گروه های دیگر اصولگرا لیست‌های دیگری را ارائه خواهند کرد، افزود: صبر کنید؛ اختلاف‌ها به زودی بروز می‌کند.
  2. مهاجری در پایان درباره ادعای باهنر و بادامچیان درباره اینکه اصلاح‌طلبان به اندازه در انتخابات کافی نامزد دارند، تصریح کرد: اگر بادامچیان و باهنر به این مساله باور دارند، لیست اصلاح طلبان را منتشر کنند تا روی اصلاح‌طلبان کم شود. داوطلبان اصلاح طلب که بالاخره پنهان نیستند و حتما عنوان، شهرت و سابقه دارند بنابراین این اسامی را منتشر کنند تا دروغ اصلاح‌طلبان برملا شود.

در خصوص اختلاف نظر اصولگرایان در جای دیگری مفصل خواهم نوشت. اما درباره اینکه حضرت مهاجری فرموده اند اصلاح طلبان نامزد ندارند، توجه ایشان را به آمار 700 اصلاح طلب تأیید شده در سرتاسر کشور جلب می کنم که تابناک (اینجا: 700 کاندیدای اصلاح‌طلب در برابر بیش از ۴۲۰۰ کاندیدای اصولگرا) و دیگر رسانه ها منتشر کرده اند. بحث اصلاح طلبان درخصوص تأیید صلاحیت ها چیز دیگری است که آنهم باید مجزا مورد بررسی قرار گیرد.

اما اجمالا اینکه: 1. اصلاح طلبان شکست خود را پیش بینی کرده اند. (از جمله آقای صادق زیباکلام که به صراحت می گوید مردم دیگر به اصلاح طلبان رأی نخواهند داد. یا محمد خاتمی که می گوید با تکرار من هم دیگر اتفاقی نمی افتد!) 2. برای فرار از شکست چه باید کرد؟ فشار باید به شورای نگهبان وارد شود. بنابراین، افرادی که «قطعا» رد صلاحیت می شوند را گسیل می کنند تا آمار رد صلاحیت شدگان افزایش یابد. امثال شکوری راد و دیگرانی که در فتنه های 78 و 88 محکوم شده اند در این دوره اسم نوشته اند! چرا؟ برای اینکه هزینه رد صلاحیت برای شورای نگهبان بالا برود و از سوی دیگر، شکست مفتضحانه آنها، که به خاطر عملکرد بد دولت مطبوعشان رخ می دهد، لاپوشانی شود! 3. توپخانه های رسانه ای اصلاح طلبان باید معنای 1 و 2 را در جامعه پمپاژ کند و از این جهت، مصاحبه با افرادی نظیر محمد مهاجری و دیگران آغاز می شود و تحلیل ها و مقالات، با همین مضامین به فراوانی در نشریات و رسانه های زنجیره ای انعکاس می یابد.

 

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

سخنان دکتر حسن عباسی که با عنوان «روایت حسن عباسى از علت ترور قاسم سلیمانى/ تحلیلی از رئیس‌جمهور بعدیِ ایران» در 598 انتشار یافته است، حاوی تحلیل های دقیق و جالبی است. این سخنان در سی و یکمین نشست سیاسی اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان ایراد شده است. مطالعه بفرمایید:

تحلیل دکتر حسن عباسی رئیس اندیشکده یقین درباره ترور سردار سلیمانی و آینده مجلس و دولت

شرایط امروز مجلس و رد صلاحیت مانند سال 82 و مجلس ششم است، و دوباره گویا حرف و حدیث‌هایی مانند آن زمان زده می‌شود. آن زمان می‌گفتند اگر ما در انتخابات نباشیم مردم هم در انتخابات شرکت نمی‌کنند ولی بعد دیدیم که مردم پای صندوق‌های رأی آمدند و مجلس هفتم شکل گرفت.

برخی اختلافات موجب شد در سال 94 انتخابات مجلس لیست امید در تهران و برخی شهرها رأی آورد. در سال 96 اختلافات به اوج خودش رسید و یک نیروی گریز از مرکز عجیبی به وجود آمد و باعث شد که جناح لیبرال همین‌طور دارد پیش می‌رود و به احتمال 90 درصد هم در انتخابات مجلس و هم انتخابات ریاست جمهوری آینده این طیف کلاً کنده می‌شود. البته این مانند یک درد زایمان و کندن یک غده است که درد دارد.

آمریکا الان این تحلیل را دارد که امسال در ایران یک مجلسی به وجود می‌آید که غربگرا نیست و بعد از آن هم رئیس جمهوری به وجود می‌آید که غربگرا نیست و حداقل 10 سال طول می‌کشد که بخواهد یک طیفی سرکار بیاید که حاضر بشود با آمریکا مذاکره کند برای همین به ترامپ گفتند وقت نداری و ترامپ هم تلاش کرد تا سال 2020 ایران متلاشی شود که شما دیدید چه اتفاقاتی هم رقم زدند.

آمریکایی‌ها برای ترور حاج قاسم سلیمانی دو تحلیل داشتند، یکی اینکه قاسم سلیمانی مانند نخ تسبیحی بود که گروه‌های مقاومت اسلامی توسط این نخ یکدست و به هم پیوسته می‌شوند، این ها چون می‌خواستند معامله قرن را انجام بدهند، باید این نخ تبسیح را می‌بریدند.

در سیاست داخلی هم اعتقاد اینها این بود که دولت جوان انقلابی که سرکار می‌آید لیدرش کسی است مانند حاج قاسم سلیمانی، یعنی سردار سلیمانی رئیس جمهور آینده ایران است. یعنی کسی که از سوی آمریکا تحریم شده رئیس جمهور می‌شود و بعد از آن در سازمان ملل علیه آمریکا و اقدامات جنایتکارانه‌ سرمداران این کشور صحبت خواهد کرد. برای همین دست به چنین اقدام جنایتکارانه‌ای زدند.

البته سردار سلیمانی به رهبر انقلاب نامه نوشت که من سرباز ولایت هستم و وارد بازی‌ها سیاسی نمی‌شوم با این حال آمریکایی‌ها باور نکردند و احساس کردند که همین الان که قاسم سلیمانی رئیس جمهور ایران شود رئیس جمهور 10 کشور دیگر هم هست و با توجه به تحلیل‌هایی که داشتند گفتند بهتر است همین الان او را ترور کنیم.

برآورد آمریکایی‌ها این بود که سردار سلیمانی 35 میلیون رأی دارد و وقتی مراسم تشییع را دیدند به این نتیجه رسیدند تحلیل‌شان درست بوده است.

در انتخابات مجلس برخی از کاندیداها چه اصلاح‌طلب و چه اصولگرا ردصلاحیت شدند و دلیل رد صلاحیت خیلی از آنها یا فساد اخلاقی یا فساد اقتصادی بوده است. برخی هم به دلیل عدم التزام به اسلام، کسی هم که به اسلام التزام ندارد چگونه می‌تواند وارد مجلس یک کشور اسلامی شود؟

جناح موسوم به انقلابی و جناح موسوم به اصولگرایی اختلافاتی وجود دارد پس تک صدایی نخواهیم داشت. جناح اصلاح‌طلب هم اگر بخواهد در قدرت بماند باید التزام عملی‌اش را به اسلام، قانون اسلامی و ولایت فقیه نشان بدهد. وابستگی به غرب را هم کنار بگذارد، البته شعارهای غربگرایی الان در داخل کشور خریداری ندارد.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

محمود صادقی را با اظهارات جنجالی اش می شناسیم و به تعبیر سخنگوی شورای نگهبان، با توئیت کردن خواب های شبانه اش! البته بین اهالی رسانه، به مرد عذرخواهی و تصحیح هم شهره است. به جهت توئیت هایی که می زند و بعدا تصحیح و عذرخواهی می کند. پیشتر نوشته بودم که این موضوع، در رسانه های زنجیره ای تعمدی صورت می گیرد. یک خبر کذب رسانه ای می شود. 100 مخاطب آنرا می بیند. بعدا اصلاح و عذرخواهی می شود. چه تضمینی وجود دارد که آن 100 مخاطب تصحیح را ببیند؟ به همین جهت رسانه های زنجیره ای به دروغ متوسل می شوند و روال کارشان است. منتهی نه به شکلی ابلهانه. بلکه کاملا زیرکانه و با سیاست ورزی این کار انجام می شود.

در هر صورت؛ جناب صادقی در قم درباره رد صلاحیتشان سخنانی بیان فرموده اند که دو نکته اش را اینجا می آورم و کاملش را می توانید اینجا بخوانید:

1. حاضر هستم در اجرای فرامین رهبری جانم را هم فدا کنم!

2. بر مبنای اعتقادم به ولایت فقیه معتقدم، ولایت فقیه ولایت اوصاف است نه ولایت شخص، ولایت مدام العمر نیست مادام الصفات است.

نمی دانم. ولی احساس می کنم نکته دوم سخن ایشان، پر از کنایه و غرض است و روح جوانمردی حکم می کند اگر کسی التزام به قوانین کشور ندارد، برای پست های حساس و مدیریتی کشور داوطلب نشود و در هزار و یک جای دیگر مشغول باشد. نه اینکه بر خلاف اعتقاداتش تعهد بدهد و حتی سوگند بخورد!

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

حجت الاسلام مهدی طائب، فرمانده قرارگاه عمار شنبه شب (12 بهمن 98) در مراسم بزرگداشت ایام الله دهه فجر در مسجد چهار مردان قم سخنان جالبی را بیان کرد. متن کامل سخنان ایشان را اینجا بخوانید. اما آن دو نکته مهم:

1. دکتر محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه در دیدار با رهبری گفته است که مجبور به عبور از خط قرمز شده است!

2. کسانی که محمد باقر قالیباف را تخریب می کنند باید روز قیامت پاسخگو باشند. قالیباف همیشه همراه و همدل حاج قاسم سلیمانی بود و رهبر معظم انقلاب به او فرمودند تو مدیریت جهادی داری.

پی نوشت:

قالیباف: باورم این است اولین موضوعی که باعث شکوفایی شهید سلیمانی شد این بود که او با همه وجودش به سنت های الهی ایمان و باور داشت یعنی وقتی شاهد ظلمی بود و ظالمی را وجود داشت و مظلومی را می دید که استمداد کمک داشت را می دید وظیفه خود را کمک به مظلوم می دانست. سردار قاسم سلیمانی از ابتدای جوانی تا لحظه شهادت، چهل سال پیوسته و بدون وقفه مجاهدت و رزمندگی کرد و رزمنده یکه تازه میدان دفاع از اسلام و مسلمین بود.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

انتخابات مجلس یازدهم کمتر از یک ماه دیگر برگزار می شود. اما آیا این انتخابات با مشارکت بی رمق مردمی برگزار می شود؟ و آیا اصلاح طلبان این انتخابات را تحریم خواهند کرد؟ پاسخ روشن است: خیر! اما چرا؟ بخوانید:

1. انتخابات مجلس نهم را به یاد بیاورید. بعد از انتخابات ریاست جمهوری 88 و فتنه تقلب، این نخستین انتخابات و به نوعی مهمترین انتخابات بود. اصلاح طلبانی که شادانه بر طبل تقلب کوبیده بودند، و در رأس آنها، سید محمد خاتمی در انتخابات شرکت کردند و «رأی دادند». اما چرا؟ چرا اصلاح طلبان و خاتمی، در انتخاباتی که به ظن  آنها در آن رأی مردم به صورت میلیونی!! جابجا می شود شرکت کردند؟ روشن است: سید محمد خاتمی که یکی از سران فتنه 88 محسوب می شود، در بعد از ظهر روز انتخابات، ساعت 17، رأی خود را به صندوق انداخت. چراکه حضرت ایشان منتظر مانده بود تا مشارکت مردمی را بسنجد و اگر «مردم» در انتخابات حضوری پر رنگ داشتند، او هم خودش را به مردم «بچسباند» و رأی بدهد و بعدها از این رأی دادن بهره برداری کند.

2. پس از شهادت سپهبد سلیمانی، دلهای مردم جهان تکان خورد. مسلمانان قیام کردند. در ایران رستاخیزی از مشتاقان و عاشقان جبهه مقاومت به پا شد. اما: از سوی دیگر، رسانه های زنجیره ای، عصبانی و متعجب از بدرقه باشکوه سپهبد سلیمانی و البته انتقام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سعی کردند با شانتاژ رسانه ای، با اخبار تأسف آمیزی که پس از تشییع باشکوه فرمانده آسمانی جبهه مقاومت اتفاق افتاد بازی کرده و به نوعی از مردم و سپاه انتقام بگیرند. اما واقعیت این است که این بازی های رسانه ای، تنها منحصر به حوزه رسانه است. بله؛ جریان انقلاب در این زمینه متأسفانه نقاط ضعف بسیاری دارد؛ و البته حرکت های خوب و قابل تحسینی در حال انجام است و انشاء الله در این عرصه هم زلال انقلاب اسلامی به نحوی شایسته جاری خواهد شد. اما حساب فضای رسانه و تأثیر آن بر بدنه جامعه، به هیچ وجه به شکلی که در این رسانه ها منعکس می شود نیست. پس حساب مردم از حساب رسانه ها جداست و دلهای مردم، از همیشه بیدارتر و آماده تر است.

3. اصلاح طلبان، که اصولا ماهیت وجودی‌شان را، هنوز هم بعد از گذشت سالها، پنهان می کنند! و روش نمی کنند که «درد مشترک» شعارشان چیست؟ (همراه شو عزیز؛ کاین درد مشترک؛ هرگز جداجدا؛ درمان نمی شود!) الحق و الانصاف در حوزه رسانه به خوبی وارد شده اند. در سال 92، طبق پیش بینی ها، فضای فکری جامعه با توجه به حواشی دولت دهم، به ویژه در 2 سال پایانی دولت، به سمت جریانی مقابل دولت وقت و حامیانش متمایل بود. همین رسانه های جریان اصلاح طلب، با سوار شدن بر این فضای فکری، خود را به نوعی «جریان ساز» نشان دادند و به نوعی وانمود کردند که «تکرار» آنها جامعه را به فلان کاندیدا هدایت کرده است. از سوی دیگر، استوانه فکری این جریان، یعنی مرحوم هاشمی هم معتقد است با حضور و ثبت نامش به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری، رأی 3 درصدی روحانی را به 53 درصد افزایش داده است! این جریان، یعنی اصلاح طلبان مجبورند در این انتخابات هم حضور داشته باشند. چراکه حضور مردم بیدار و خشمگین ایران اسلامی در انتخابات پر رنگ خواهد بود و جریان اصلاح طلب هم حاضر می شود، تا به نوعی این معنا را متبادر کند که علی رغم همه نارضایتی ها، این جریان و هوادارانش هم سهمی از این حضور پر رنگ داشته اند.

4. شکست اصلاح طلبان قطعی است. همین حالا هم اگر فرض کنیم جامعه به اصلاح طلبان اقبال نشان دهد؛ به اندازه 3 مجلس کامل! کاندیدا دارند. چراکه بالغ بر 700 نفر از اصلاح طلبان تأیید صلاحیت شده اند. اما جامعه نتیجه عملکرد دولت های میرحسین، خاتمی و روحانی را در همه این سالها دیده است. در سال 92 با تصور اینکه جریان مرموز اعتدال، متفاوت از جریان اصلاحات است، مردم با امید اصلاح مشکلات اقتصادی و بین المللی به این جریان اقبالی شکننده نشان دادند. در همان سال هم اگر بین جریان اصولگرا اتفاق نظر شکل می گرفت، و مثلا نامزدهای جریان اصولگرا یکدیگر را تخریب نمی کردند، یقینا نتیجه چیز دیگری بود و روحانی با آن رأی شکننده انتخاب نمی شد. اما به هر حال عملکرد 7 ساله دولت و 4 ساله مجلس، نشان داده است که این جریان، نه تنها برای مشکلات جامعه راه حلی ندارند و تلاشی نمی کنند، بلکه داشته های نظام را هم به باد بی تدبیری خواهند داد. مردم مشکلات ریز و درشت اقتصادی را دیده اند. بی تدبیری در بحث دلار که از عجایب سیاسی تاریخ کشور تلقی می شود، برجام با همه آنچه نقدا به جریان مقابل انقلاب تقدیم کرد و همه وعده های نسیه ای که گرفت، و بر باد رفتن عزت دولت جمهوری اسلامی و... را مردم با گوشت و پوست و استخوان خود درک کرده اند. گرانی، بیکاری، مشکلات حوزه کار و تعطیلی کارخانه های بزرگ، برجام و حس بد له شدن عزت دولت مطبوع مردم و... چیزی نیست که بشود با شانتاژ رسانه ای آنرا از ذهن مردم پاک کرد.

بنابراین به طور خلاصه، با توجه به حضور مردم که بستر رسمی بروز خشم خویش از ترور سردار سلیمانی و حمایت از نظام مظلوم و مقتدر اسلامی را انتخابات می دانند، به طور گسترده در انتخابات حاضر خواهند شد و بنابراین اصلاح طلبان، مجبورند برای حفظ ظاهر هم که شده، خود را در این مشارکت سهیم نشان دهند و از اینرو، حضور این جریان در انتخابات قطعی خواهد بود.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

درباره اظهارات جنجالی آقای رئیس جمهور درباره انتخابات که با حمله تند و تیز و به شورای نگهبان، موجی در رسانه های کشور به راه انداخت، و اتفاقا قصد روحانی نیز همین بود! (چراکه ایشان تصور می کند در فضای جنجالی و تند، که همه چیز تحت تأثیر قرار می گیرد، توانایی پیروز شدن دارد نه در شرایط آرامش و نقد منصفانه که اتفاقا دستش خالی است!) پیشتر در این وبلاگ نکاتی بیان شده است: اینجا و اینجا و اینجا و اینجا.

اما مدتی قبل نامه صد فعال عدالتخواه در اعتراض به رئیس جمهور به علت رد صلاحیت دکتر سعید زیباکلام رسانه ای شده بود. در تغییر مسیر احمدی نژادی ها، و نیز این نکته که سعید زیباکلام با توجه تغییر نگرشش نسبت به انقلاب صلاحیت حضور در کرسی نمایندگی مجلس شورای اسلامی را ندارد شکی نیست. (و در جای دیگری به آن پرداخته خواهد شد) اما اگر قرار بر «حمله» و «جنجال» باشد، می شود به این واسطه هم جنجال کرد و به دولت حمله! بخوانید:

نامه صد فعال عدالتخواه خطاب به رئیس جمهور: «از دکتر سعید زیباکلام عذرخواهی کنید»

جناب آقای حسن روحانی. رئیس‌جمهور محترم. احتراما همانگونه که مستحضرید دکتر «سعید زیباکلام» به عنوان یکی از خوشنام‌ترین اساتید عدالتخواه دانشگاه تهران، با استناد به بند ۶ ماده ۲۸ قانون انتخابات مبنی بر داشتن سوء شهرت در هیات اجرایی انتخابات زیر نظر وزارت کشور در اقدامی تاسف برانگیز رد صلاحیت شده است.

قابل تامل آنکه این اتفاق در دولتی رخ داده است که هر ساله با نزدیک شدن به انتخابات، ادعاهایشان در رابطه با انتخابات آزاد برای بسیج کردن بخشی از مردم، و انتقادات‌شان به نظارت استصوابی و رد و تایید صلاحیت‌ها گوش فلک را کر می‌کند. ولی خجالت‌آور اینکه پای چهره‌های ضد فساد که به میدان انتخابات باز می‌شود حتی فرصت به شورای نگهبان نمی‌دهند و اقدام به قلع و قمع کردن عدالت‌خواهان می‌کنند.

 

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

حجت الاسلام والمسلمین سید ناصر موسوی لارگانی نماینده مردم فلاورجان در مجلس شورای اسلامی در نطق خود در جلسه سه شنبه 8 بهمن 98 به دو نکته مهم اشاره کرده است: 1. جار و جنجال های انتخاباتی روحانی 2. قاطعیت در برخورد با وطن فروشان.

پاسخی به جار و جنجال های انتخاباتی روحانی:

شما که برای تخریب نظام انتخابات را تشریفاتی می‌نامید آیا به این فکر کرده‌اید اگر انتخابات زیر سوال رود اساس حضور شما در این ۲۰ سال زیرسوال خواهد رفت؟ اگر شما عملکرد شورای نگهبان را زیر سوال می‌برید چرا زمانی که پنج دوره نماینده شدید و بسیاری از رقیب‌هایتان رد صلاحیت شدند، صدای شما در نیامد. چرا زمانی که دو دوره تایید صلاحیت شدید و دهها نفر از رقبای شما رد صلاحیت شدند صدای شما در نیامد؟ برای فرار از پاسخگویی نسبت به عملکرد ضعیف خود به هر کاری متوسل نشوید.

قاطعیت در برخورد با وطن فروشان (کیمیا علیزاده)

به نوشته ایسنا این عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی خطاب به وزیر ورزش و جوانان گفت: چرا جلوی فرار ورزشکارانی که مهاجرت می‌کنند و برعلیه ایران موضع‌ می‌گیرند را نمی‌گیرید؟ ورزشکاری که هم‌اکنون کشف حجاب کرده برعلیه نظام جمهوری اسلامی ایران موضع‌گیری می‌کند.

پی نوشت:

1. به نظر می رسد نان حسن روحانی در ایجاد فضای مسموم سیاسی و ایجاد دو قطبی های کاذب است.

2. کیمیا علیزاده عامدانه و عاقلانه به وطنش خیانت کرده است. ممکن است اطلاعات و عاقبت اندیشی نکرده باشد، یا فریب خورده باشد. اما هرچه هست می دانسته که با این خروج و آن بیانیه، دارد رسما «خیانت» می کند. پس باید با قاطعیت با دختری که همه جوره به او توجه شده برخورد کرد. البته اگر بخواهد روزی دست از پا دراز تر بازگردد. البته آن روز دور نیست. اولا شوهرش در کنفرانس خبری جار و جنجال راه انداخت و آنچه باید بعد از بیانیه از سوی مردم بهت زده به او نثار می شد را نثارش کرد! و دوما اگر تحلیل های امید دانا را در این باره ببینید، متقاعد خواهید شد!

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

چندی پیش محمود صادقی نماینده جنجالی و اصلاح طلب تندرو مجلس، در توئیتی مدعی شد واسطه های شورای نگهبان برای تأیید صلاحیت 4 میلیارد تومان دریافت می کنند! دکتر عباسعلی کدخدایی نیز به این اظهارات عجیب محمود صادقی پاسخ داد.

محمود صادقی نماینده تندرو مجلس دهم نوشته بود: «در این دوره از انتخابات واسطه‌ها نرخ تأیید صلاحیت را بعضاً تا چهار میلیارد تومان بالا برده‌اند؛ چه شود این مجلس یازدهم!»

سخنگوی شورای نگهبان در پاسخ این نماینده تندروی مجلس دهم نوشت: «نماینده‌ای در طول چند سال گذشته شایعاتی را دامن زده و به اتهام‌زنی خود ادامه می‌دهد! ظاهرا هر صبح آنچه را خواب می‌بیند بی‌محابا منتشر می‌کند! نه هیات نظارت رسیدگی می‌کند و نه ظاهرا از قوه قضاییه کاری ساخته است؟ هر بار که از او سند خواسته می‌شود، شنیده‌هایی بی‌اساس را تکرار می‌کند!»

  • احمد طحانی
  • ۱
  • ۰

بعضی در این ایام که همه جریان های معاند داخلی و خارجی دست در دست هم، با پروپاگاندای رسانه ای مشغول هجمه علیه انقلابند، گویی ترسیده اند! بله. بالاترین مسئولان کشور عزت و مصلحت و اقتدار کشور را به تاراج گذاشته اند. بعضی از سخنان و تصمیم های حساس و مهم کشور بوی خیانت می دهد. اما واقعا جای نگرانی نیست! نگران چه هستید؟ شهدا زنده اند و یاری رسان! سردار قاسم سلیمانی رفته است؟ بله، قاسم سلیمانی رفته و شهید قاسم سلیمانی آمده است. باور کنیم شهدا هستند و می بینند و یاری رسان این انقلابند...

ماجرای حضور حاج قاسم سلیمانی در مراسم خواستگاری فرزند شهید مدافع حرم را که بسیار دیدنی و تکان دهنده است ببینید. التماس دعا

  • احمد طحانی
  • ۱
  • ۰

محمدرضا عارف رییس فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی در مراسم رونمایی از گزارش عملکرد فراکسیون امید شورای اسلامی که صبح دیروز (سه‌شنبه) هشتم بهمن در محل فراکسیون امید و با حضور اعضای مجمع عمومی این فراکسیون برگزار شد سخنان مهمی را به زبان آورد.

این اصلاح طلب خوش سابقه و «انقلابی» گفت: نباید جریان اصلاحات را برای منویات خودمان بخواهیم. نباید بگوییم اگر فلانی رد شد، آسمان به زمین آمده است. با رفتن یک فرد جریان از بین نمی‌رود، باید اجازه دهیم که اگر خودمان نمی‌توانیم دیگرانی بیایند و اتفاقاتی را رقم بزنند. ما باید در خدمت جریان باشیم و در این راستا فعالیت کنیم.

گزارش کامل سخنان دکتر عارف را در فارس (اینجا) بخوانید.

 

  • احمد طحانی
  • ۱
  • ۰

محمود صادقی، نماینده اصلاح طلب و تندرو مجلس که برای مجلس یازدهم رد صلاحیت شده است در توئیتر نوشت: «در این دوره از انتخابات واسطه‌ها نرخ تأیید صلاحیت را بعضاً تا چهار میلیارد تومان بالا برده‌اند؛ چه شود این مجلس یازدهم!»

این توئیت، به معنی این است که قبلا نرخ تأیید صلاحیت کمتر بوده است! خوشبختانه قوه قضائیه با ریاست آیت الله رئیسی بدون مسامحه به این موارد ورود می کند. منتظر واکنش قوه قضائیه و نیز دفاع صادقی از این توئیت جنجال برانگیز خواهیم ماند. اما:

درباره اظهارات صادقی چند نکته قابل تأمل است:

1. محمود صادقی توئیت می کند، و مدتی بعد آنرا پس می گیرد! اما چرا؟ چون موج خبری مورد نظر طیف مطبوعش بعد از انتشار مطلب ایجاد می شود. بنابراین پس گرفتن آن نه تنها بی فایده است، بلکه در رسانه های معاند حتی دیده هم نمی شود. چه رسد به اینکه انعکاس یابد! پس او با انتشار به هدفش می رسد.

2. صادقی که رد صلاحیت شده، خشم و انتقامش از شورای نگهبان را اینبار با ادعایی عجیب و بزرگ مطرح کرده است. مطمئنا در این مورد هم باید پاسخگو باشد. با گذشت زمان مشخص می شود مبنای این توئیت آکنده از خشم صادقی چیست. اما وی، نمی تواند با چنین ادعایی، ماجرای نمایندگان شورای شهر تهران و 2 میلیارد تومانی که برای حضور در لیست امید هزینه کرده اند را پاک کند. ماجرایی که اتفاقا یک مفسد اقتصادی اصلاح طلب با نام غلامحسین کرباسچی آنرا افشا کرده است!

3. زمان، زمان پاسخگویی است و این ترفندها جواب نمی دهد. اما به نظر می رسد موضوعی که باید با فرافکنی اذهان از آن منحرف شود موضوع مهمی است که همه توپخانه های جریان تندرو اصلاح طلب به خط شده اند! آیا این موضوع ذلت ظریف از طرح مذاکره با قاتلین سردار سلیمانی است؟ که با رد ترامپ کارنامه دولت مطبوع صادقی را بیش از پیش ذلیل کرد؟ گذر زمان ابعاد موضوع را بیشتر مشخص می کند.

هرچه هست، این حملات در نهایت نتیجه عکس می دهد و کارنامه ننگین جریان تندرو اصلاح طلب را سیاه تر از قبل می کند. چرا که فرمود: «وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ»

  • احمد طحانی
  • ۱
  • ۰

درباره حمله تند رئیس جمهور به شورای نگهبان نکات قابل توجهی وجود دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود:

  1. فرار از پاسخگویی: فراموش نکنیم که رئیس جمهور در پایان راه قرار دارد. دولت یازدهم و دوازدهم، و نیز مجلس امید، باید به مردم درباره عملکردشان، که بعضا با اشتباهات عجیب و غریب همراه بوده و هزینه آنرا مردم داده اند، باید پاسخگو باشند. اما این حرف های شیطنت آمیز در عالم سیاست، یک هدف اصلی را دنبال می کند: منحرف کردن اذهان از پاسخگویی!
  2. فرار از قبول شکست: جامعه ایرانی، متاسفانه یا خوشبختانه، در انتخابات ریاست جمهوری و نیز مجلس، همواره با چرخش همراه بوده است. یعنی سلیقه جامعه در انتخاب رئیس جمهور، مدام در حال چرخش بوده است. روزگاری هاشمی اصولگرا (در آن مقطع البته!) را انتخاب می کند و روگاری خاتمی اصلاح طلب را. روزگاری احمدی نژاد اصولگرا (به ظاهر و در باطن انحرافی!) را انتخاب می کند و روزگاری حسن روحانی را. اما حالا شواهد و قرائن، حکایت از چرخش دیدگاه جامعه به سوی جریان مقابل طیف مطبوع روحانی دارد. حال باید چه کرد؟ این سخنان تند، که قبل داشته و بعد هم خواهد داشت! در حقیقت اذهان را منحرف کرده و به نوعی فرار از شکست است. البته آقای روحانی این ترفند را از استادش هاشمی رفسنجانی آموخته که به جای قبول نظر مردم، به خدا نامه می نوشت یا به جای قبول اراء مردمی، نامه بدون سلام به رهبر می نگاشت!
  3. امتیاز دادن به جریان اصلاحات: به هر حال رئیس جمهور فعلی کشور، بپذیریم یا نه، خودش را به نوعی مدیون اصلاح طلبان می داند. این جریان (اصلاح طلبان) نیز با جار و جنجال و پروپاگاندای رسانه ای همواره تلاش کرده است تا به مقاصدش برسد. (و البته متاسفانه با توجه به وضعیت سواد رسانه ای در گذشته، با همین شگرد به بعضی از اهدافش هم رسیده است که توضیحش بماند در یادداشت مستقلی دیگر!) سهم این جریان، در این مقطع، و پس از نشست روحانی با خاتمی و حسن خمینی و ناطق نوری و... همین سخنان است. البته بعضی از همین حضرات اصلاح طلب نیز بارها اعتراف کرده اند که در انتخاب روحانی دچار اشتباه محاسباتی شده اند و به نوعی فریب خورده اند. پس این سخنان تند و این حملات به شورای نگهبان را هم که صرفا در قالب حرف است، می توان سهمی مقطعی به اصلاحات تلقی کرد!
  4. فرار از کارنامه ننگین بعضی از اصلاح طلبان فاسد: واقعیت این است که بسیاری از نمایندگان اصلاح طلب مجلس به علت فساد اقتصادی رد صلاحیت شده اند. عقلای اصلاح طلب اتفاقا در نامه به شورای نگهبان (که بعضی از آنها رسانه ای شده است) برای حفظ ظاهر هم که شده است، درخواست کرده اند تا این افراد به قوه قضائیه سپرده شوند. همچنین افرادی که در سالهای گذشته با جرایم گوناگون زندان بوده اند نیز در این مقطع برای انتخابات مجلس ثبت نام کردند تا حذف آنها هزینه رد صلاحیت ها را برای شورای نگهبان بالا ببر! پس این حرف های حسن روحانی را می توان فرار از کارنامه ننگین بعضی از این حضرات تلقی نمود.

اگرچه دلایل متعدد دیگری هم وجود دارد. فرار از پاسخگویی به واسطه التماس ظریف برای مذاکره با قاتلان سردار سلیمانی، نتایج ننگین برجام، فساد اقتصادی در مسئولان رده های مختلف و... از آن جمله است. هرچه هست جامعه با این حملات هم می آموزد که مطالبه گری را حتی با فرافکنی های اینچنینی فراموش نکند!

 

 

  • احمد طحانی