از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه خنده ای تلخ و گاه تلخی یک خنده، وجودت را در آتشی غریب می سوزاند...
اینجا غمکده ای است، پر از درد رفتن...
و تماشاکده ای است، لبریز از جدایی...
اینجا دنیاست!
سرای بی کسی...

۱۸ مطلب با موضوع «آخرالزمان» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

این جمله تکان دهنده از رهبر معظم انقلاب اسلامی را به عنوان مقدمه ورود به بحث بخوانید:

رهبر انقلاب در سال 1396 در دیدار با مردم قم فرمودند: من میدانم خداوند اراده فرموده است که این ملت را به عالی‌ترین درجات برساند!

در این سالها ثابت شده است که فرمایشات رهبر حکیم انقلاب کاملا حساب شده است و یک به یک محقق می شود. اما این جمله کمی سنگین نیست؟ یعنی چه که خدا اراده فرموده؟ به کدام قرینه؟ به کدام شاهد؟ بخوانید:

فتنه 1401 که در کشور اتفاق افتاد، و منافقین، اپوزیسیون، اصلاح طلبان و... پای کار آمدند، عده ای ساده لوح گمان می کردند کار نظام تمام است!

بسیاری از افراد و چهره های سرشناس، نظیر مهران مدیری هم با همین ترس علیه انقلاب موضع گرفتند! که مثلا مبادا نظام سقوط کند و در نظام بعدی جایی نداشته باشیم؟ گذشت... پوشالی بودن هشتگ ها و توئیت های 200 میلیونی خیلی زود روشن شد! آنجا که تنها آلترناتیو نظام، یعنی ربع پهلوی، در سایتی که هوخواهنش معرفی کردند، با تقلب و رأی های تکراری، تنها 500 هزار رأی به دست آورد! بله درست است. 200 میلیون توئیت، اما در واقعیت کمتر از نیم میلیون حامی!

گذشت... آن فتنه هم فواید و برکات خودش را داشت. پرداختن به فهرست برکات فتنه مهسا خود مطلب جداگانه ای می طلبد، اما تنها همین یک مورد کافی است که این فتنه باعث شد در بین شفاف سازی در بین اهالی هنر صورت گیرد و سره از ناسره جدا شود. کاری که شبیه به معجزه بود، اما پدر مهسا، محمد خاتمی، حسن خمینی، مریم رجوی، ربع پهلوی و... در کنار هم این معجزه را برای انقلاب رقم زدند.

اما حالا هر روز اخباری منتشر می شود که می تواند شاهد فرمایش رهبر انقلاب باشد. همانکه فرموده بودند خدا اراده کرده است! بله؛ پلیس آلبانی می ریزد و کمپ منافقین را جمع می کند! سیستم ها و اطلاعات از آلبانی! به ایران آورده می شود! معجزه نیست؟ در فرانسه، دقیقا به همان نحو که برای ایران عمل کردند، شلوغی و آشوب می شود! و کلی هزینه به دولت فرانسه تحمیل می شود! و بالاخره رئیس جمهور فرانسه گفتگویی سه ساعته با آیت الله رئیسی انجام می دهد که برکاتش بعدا مشخص خواهد شد! معجزه نیست؟

عربستان بعد از سالها طرف چینی را واسطه قرار می دهد که روابط از سرگرفته شود. از سوی دیگر کشورهای عربی، به جای ارتباط با آمریکا و قدرت نظامی این کشور، با محوریت ایران توافقی برای امنیت آب های خلیج فارس و عمان و... امضاء می کنند. معجزه نیست؟ اپوزسیون که در فتنه با یکدیگر توافق کرده بودند که یک صدا باشند، مثل سگ و گربه به جان هم می افتند و به جای اینکه ایران بخواهد علیه ربع پهلوی روشنگری کند، خود ضد انقلاب این اقدام را انجام می دهد! معجزه نیست؟ اینهمه اتفاق که یکی پس از دیگری رخ می دهد اگر معجزه نیست پس دقیقا اسمش را چه باید گذاشت؟

به راستی که رهبر فرزانه و حکیم انقلاب به درستی فرمودند؛ بله خداوند اراده فرموده است که این ملت را به عالی‌ترین درجات برساند! و مردم و جوانان این مرز و بوم، نشانه هایش را یکی پس از دیگری مشاهده می کنند...

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

با سلام و عرض ادب

رسانه های زنجیره ای و معاند داخلی که تا دیروز خدمت رسانی در خوی را به سر نظام می زدند، که مثلا کم کاری شده و... حالا با زلزله ترکیه و فاجعه ای که در آن کشور رقم خورده است زمین بازی را عوض کرده اند!

این رسانه ها که تا دیروز به جای پرداختن به اصل «خدمت» و «کمک رسانی» به «مردم خوی» صرفا در پی القاء حس ناکارآمدی و... بودند، حالا می بینند در کشوری که همیشه آنرا با ایران مقایسه کرده اند فاجعه ای بزرگ رقم خورده است. بنابراین به سادگی هرچه تمامتر زمین بازی را عوض می کنند...

دیگر در این رسانه ها مقایسه ای بین مدیریت بحران در ایران و ترکیه انجام نمی شود؛ بلکه حالا صحبت از توئیتر و نقش آن در امداد رسانی است!

بله! درست خواندید... نقش توئیتر در امداد رسانی! آنهم در زلزله ای با آن شدت و وسعت...

بهارنیوز که یکی از سایت های تند اصلاح طلب است در مطلبی با عنوان «نقش توییتر در امداد رسانی در بلایای طبیعی/ بلایی که فیلتر توییتر بر سر عملیات نجات در زلزله ترکیه آورد!» می نویسد: به طور خاص توییتر منبع مهمی از داده‌های شاهدان عینی بوده که در زمان مناسب به گروه‌های امدادرسان امکان می‌دهد تا بتوانند با جوامع آسیب دیده تعامل خوبی داشته باشند!

این رسانه زنجیره ای و معاند البته مطلب را از یک سایت اصلاح طلب و تندروی دیگر (خبرآنلاین نزدیک به محمد مهاجری اصلاح طلب تندرو) گرفته است اما در هر صورت در مطلب تلاش شده است تا به مخاطب اینگونه القاء شود که توئیتر می تواند به نجات زلزله زدگان کمک کند!

اما باید از ناشران و مدیران این رسانه ها و همه افرادی که چنین مطالبی را دست به دست می کنند سوال کرد:

1. چرا کسانی که دچار مشکل شده اند و زیر آوار مانده اند به جای توئیت کردن، تماس نمی گیرند؟

2. چرا افراد زیر آوار مانده به جای توئیت از «پیامک» استفاده نمی کنند؟

روشن است... این حضرات از مرگ انسان ها هم استفاده می کنند تا منویات خودشان را پیش ببرند. توئیتر فضای بی در و پیکری است که هر کس می تواند در آن ده ها حساب ایجاد کند و هر دروغی را منتشر نماید. بدون آنکه قابل رهگیری باشد یا بشود درباره صحت و سقم آن مطمئن شد. به همین دلیل است که استکبار جهانی، با طرح مباحثی چون «دهکده جهانی» و... قصد دارد با ابزارهای مختلفی چون فیس بوک، توئیتر، اینستاگرام و... به هدف مهم خود که شستشوی فکری مخاطبین است برسد.

بله؛ استکبار جهانی مدتهاست این برنامه را پیش گرفته است... که مخاطب از هر نقطه ای از جهان، «شهروند» استکبار باشد! و دقیقا به همان شکل و به همان نحو فکر و عمل کند که مستکبران می خواهند! به این ترتیب، مبحثی که در گذشته تحت عنوان «استعمار» و «استثمار» از آن یاد می شد و عده ای معتقدند دوران آن به پایان رسیده است، امروز در فضای مجازی پیگیری می شود!

البته نمی توان منکر فواید شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها بود. حتی در همین بحث زلزله نیز شبکه های اجتماعی می توانند بسیار مفید فایده عمل کنند. منتهی به این شرط که کاربران در این شبکه ها و پیام رسان ها «هویت» داشته باشند و «مسئولیت» محتوایی که منتشر می کنند را بپذیرند.

به عبارت بسیار ساده تر، همانطور که امروز در جامعه نمی توان بدون «قانون» زندگی کرد، در فضای مجازی و در شبکه های اجتماعی هم نمی شود بی قانون بود و اگر این اتفاق رخ بدهد، نتیجه ای جز ولنگاری فرهنگی نخواهد داشت. چراکه جریان استکبار تلاش می کند تا از طریق تیم گسترده رسانه ای خود، و نیز با کمک افراد فریب خورده ای که بدون جیره و مواجب مستکبران را در رسیدن به اهدافشان یاری می کنند، اولا اعتقادات مردم را بگیرد و در ثانی آنها را نسبت به حکومت و مسئولان خود بی اعتماد کنند تا به این ترتیب، جریان «غرب گرا» فرصت یابد تا در کشورهای مختلف به قدرت برسد.

فاجعه ای که در ترکیه و سوریه رقم خورد جای تأسف فراوان دارد. اگرچه قبل از آن نیز در خوی زلزله ای رخ داد و متاسفانه جان سه نفر از هموطنانمان از دست رفت، اما شدت و وسعت زلزله سوریه و ترکیه با زلزله خوی قابل مقایسه نیست. عجیب و تأسف آور اینکه رسانه های زنجیره ای اصلاح طلب و معاند داخلی، و بعضی از سلبریتی های از خدا بی خبر، به جای «تلاش» برای «کمک» به مردم و «انسانها»، تلاش می کنند تا از شرایط موجود نیز برای رسیدن به اهداف پلید سیاسی و... خود استفاده کنند!

البته خدا جای حق نشسته است... خط شیطان هرچقدر هم تلاش بکند، «دلها به دست خداست». به همین دلیل است که می بینیم در عرصه های مختلف و در بزنگاه های حساس، علی رغم تلاش مستمر دشمن، ورق بر می گردد و ناگهان اتفاقاتی رخ می دهد که برنامه های دشمن را خنثی کرده و یا حتی به ضررش تمام می شود!

انتهای پست/.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

حتما شما هم دیده یا شنیده اید: فیلمی ساخته شده با نام «عنکبوت مقدس» و در آن به ساحت مقدس حضرت رضا (ع) توهین شده است. جالب است! طبق آمار رسمی فیلم از دیدگاه مخاطب از آخر دوم شده است! یعنی در لیست نظر مخاطبان جایگاه یکی مانده آخر را کسب کرده اما جایزه گرفته است... زهرا امیراحمدی که سالها قبل با بازی در سریال نرگس به شهرت رسید، در این فیلم بازی کرده و جایزه بهترین بازیگر زن کن امسال (2022) را به دست آورده است.

من هنوز فیلم را ندیده ام. اما از پوستر فیلم و آنچه درباره ماجرا و داستان آن نوشته شده است برمی آید که این فیلم سراسر توهین به مقدسات است. سعی دارد قاتل زنجیره ای و روانی را نماد مسلمان و شیعه و محب امام رضا (ع) جا بزند و از این طریق سیاه نمایی کند. به نوشته منتقدان ایرانیان در این فیلم دروغگو و شیاد تصویر شده اند و روشن است که جشنواره ای مانند کن، باید از این فیلم استقبال کند!

مدتی قبل اکبر عبدی در برنامه رامبد جوان درباره جشنواره های خارجی گفته بود اگر کسی درباره بدبختی ایرانی ها فیلم بسازد و در آن فقر و فلاکت را نشان بدهد و مثلا خانواده ای را نشان بدهد که یک بز دارد و با آن زندگی می کند و اگر آن بز بمیرد بدبخت می شود و... حتما جایزه می گیرد! عبدی معتقد بود جشنواره به فیلم هایی از ایران که حقایق و پیشرفت های صورت گرفته را نشان می دهند اصلا توجهی نمی کنند.

در جشنواره کن امسال، سعید پور صمیمی هم حضور داشت. بازیگری 80 ساله که در فیلم برادران لیلا بازی کرده بود. جالب اینکه سعید خان پور صمیمی در همین ایام توسط بازیگر نقش زلیخا در سریال حضرت یوسف (ع)، یعنی کتایون ریاحتی به «تعرض» محکوم شد! و یکی دیگر از بازیگران زن ایرانی نیز اعلام کرد که او نیز وضعیتی مشابه را تجربه کرده است!

نکته بعد ماجرای حضور نوید محمد زاده و فرشته حسینی در جشنواره کن است. روشن است که صرف حضور نه مانعی دارد و نه نکوهش می شود. فراموش نکرده ایم که شهاب حسینی چطور در این جشنواره خوش درخشید و در نهایت نیز جایزه اش، یعنی نخل طلای بهترین بازیگر مرد را به امام زمان (عج) تقدیم کرد! اما از بوسه عاشقانه (بخوانید لودگی و جلب توجه با حرکات جنسی) نوید محمد زاده و همسرش فرشته حسینی باید گفت که منتقدان بسیاری داشت و از سوی دیگر، خیل جوانان و نوجوانان شهوت زده و متأثر از فضای مجازی را به عنوان حامی خود می دید.

اما اگر این مباحث را کنار یکدیگر بگذاریم و خلاصه کنیم می بینیم که اولا سینمای ایران متاسفانه بستری آلوده به فساد است که انواع و اقسام شواهدش طی روزها و سالهای اخیر بروز کرده است. هرچند که مدتها قبل کارگردان متعهد کشورمان، یعنی مرحوم سلحشور این فساد را گوشزد کرده بود و با انتقاد مواجه شده بود؛ اما افشاگری بازیگران زن کشورمان به حدی گسترده شده که دیگر جای شک و شبهه ای باقی نگذاشته است که فساد سرتاپای سینمای ایران را در برگرفته و بجز معدودی که درست، حرفه ای و اخلاق مدارانه کار می کنند، باقی همه خواسته یا ناخواسته در این بستر آلوده شده اند!

دوما بخش مهمی از فیلم ها و تولیدات سینمایی بر علیه منافع کشورمان است! در واقع سلبریتی های سیاست زده سینمای کشورمان که قصد دارند برای نظام چالش ایجاد کنند، به هویت ایران و ایرانی توهین می کنند! اینقدر به لحاظ فکری نابالغ و یا خودفروخته اند که حاضرند هویت ایرانی خود را نادیده بگیرند و ایرانی ها را ترسناک، وحشی، بدبخت و... تصویر کنند تا بلکه از این طریق، به عنوان متکدی از جشنواره های مختلف جهانی جایزه بگیرند!

سوم اینکه لطف خدا و اهل بیت عصمت و طهارت همواره شامل حال مردم و کشور ایران بوده است. حالا این ماجرا چه دلیلی دارد؟ باید در جای دیگری بحث شود. اما آنچه روشن است و بارها ثابت شده همین است که لطف خدا شامل حال کشورمان است و همواره در بزنگاه های تاریخی، عنایت خدای متعال و اهل بیت را دیده ایم. به نظر من فیلم عنکبوت مقدس نیز یکی دیگر از الطاف الهی است! و لطف حضرت رضا (ع) است به این مرز و بوم... توضیحش البته بماند برای بعد!

نکته چهارم و آخر هم اینکه همواره در این کشور امام زمانی، هرگاه اوضاع به لحاظ سیاسی یا فرهنگی پیچیده شده است، عنایت حق تعالی و اهل بیت عصمت و طهارت به داد مردم رسیده است و در این سالهای اخیر هم عنایت حضرت حجت (عج) با سلام فرمانده و عنایت حضرت رضا (ع) با عنکبوت مقدس، از مردم کشورمان در این وانفسای جنگ فرهنگی و نرم، دستگیری کرده است!

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

درباره فیلم هشتگ زنده (Alive 2020) در یک کلمه می توانم بگویم سوژه به این خوبی و جذابی به راحتی خراب شده است!

خیلی وقت است فهمیده ام imdb و نمراتش ملاک خوبی برای انتخاب فیلم نیست. از جمله اینکه همین فیلم هم از آی ام دی بی نمره قابل قبول بالای 6 گرفته است. (تا این لحظه: 6.3)

داستان فیلم در یک کلمه «فوق العاده» است...

با این سوژه و داستان، می شد خیلی کارها کرد. از جمله می شد یک درام عالی از آن درآورد. یا یک فیلم پر زد و خورد و هیجانی.

اما به معنی واقعی کلمه کارگردان سوژه را حرام کرده است...

از سوتی های عجیب و غریب فیلم، مانند سبز شدن هلیکوپتر از زمین در آخر فیلم که بگذریم، از صحنه های اعصاب خورد کن فیلم نمی شود گذشت. از جمله وقتی شخصیت دختر فیلم (که قبلا دیده ایم چقدر باهوش است) نیاز به سکوت دارد تا زامبی ها متوجه مکانش نشوند، به شکلی کاملا احمقانه سر و صدا ایجاد می کند! از این دست صحنه ها در فیلم زیاد می بینید.

از برخورد شل و آبکی زامبی ها، خصوصا در اواخر فیلم که دو شخصیت دختر و پسر در محوطه پایین آپارتمان حضور دارند، و به سادگی از بین ده ها زامبی می گذرند می گذرم!

اما از این بخش چطور باید عبور کرد: دختری که جلوی خودکشی پسر را گرفته، و خودش کوه امید و تلاش برای زنده ماندن است، ناگهان در انتهای فیلم اسلحه را به سمت خودش می گیرد و به سمت پسر می رود و از او می خواهد تا ماشه را بکشد! حالا چرا خودش اینکار را نمی کند به کنار! اینکه چطور کوه انگیزه به دریایی از ناامیدی بدل می شود، تا جایی که به خودکشی رضایت می دهد را چطور باید درک کرد؟

به نظرم اگر فیلم را ندیده اید، اصلا وقت خودتان را هدر ندهید. سری رزیدنت اویل 1_6، جنگ جهانی زد، و موارد مشابه را ببینید و لذت ببرید. قطار بوسان هم در مقابل این فیلم هشتگ زنده عالی محسوب می شود! حتی می توانم به دیدن فیلم «به راکون سیتی خوش آمدید» هم توصیه کنم؛ اما شدیدا معتقدم دیدن فیلم Alive 2020 جدای از وقت تلف کردن، مایه اعصاب خوردی است...

کلام آخر هم اینکه اگر به سوژه زامبی علاقه دارید، شاهکارش سریال «مردگان متحرک» است. واقعا سریال فوق العاده ای است. همینطور سریال ترس از مردگان متحرک و ملت زامبی هم عالی هستند. اگرچه همان مردگان متحرک هم صحنه های اعصاب خوردکن و سوتی کم ندارد، اما در مقابل هشتگ زنده و امثال این فیلم، به معنی واقعی کلمه «شاهکار» محسوب می شود و به نظر من این فیلم ها اصلا قابل قیاس با یکدیگر نیستند.

هدفم از نوشتن این پست این بود که اگر کسی قبل از تصمیم به تماشای فیلم درباره اش تحقیق می کند، و بر حسب تصادف و... به این مطلب می رسد، از دیدن فیلم منصرف بشود! ضمن اینکه در کنار آن خواستم سوتی های وحشتناک و اعصاب خوردی های فیلم را هم یادآوری کنم و از این طریق آنها را ثبت کنم.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

نمی دانم چطور عده ای از انسان های به ظاهر فهمیده و روشنفکر، اهمیت کتاب و روزنامه و... را درک نمی کنند! در حالیکه حقیقتا با یک یادداشت یا یک مقاله به ظاهر ساده می شود کارهای بسیار بزرگی انجام داد! و حتی تحول آفرینی کرد...

دراینباره که مصداق زیاد است. در سطح جهان اگر نگاه بکنیم، مصادیق فراوانی می توانیم بیابیم. انواع نظریات نقد ادبی و زبان شناسی و... که معروف شده اند و راه باز کرده اند و تحول آفریده اند را اگر جستجو بکنیم خواهیم یافت.

اما یک مصداق ساده و دم دستی آن برای ما ایرانی ها، شروع انقلاب 57 خودمان با یک مقاله است!

بله؛ یک مقاله. در صفحه چندم یک روزنامه انقلاب 57 را به وجود می آورد! البته ممکن است عده ای این جمله را اشتباه قلمداد کنند. منتهی برای بیان اهمیت قلم و نوشتن، اگر با دید تسامح نگاه کنیم، می شود جمله را کامل دانست و آنرا پذیرفت. به این شرح:

در سال 57 مقاله ای نوشته می شود با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه». این مقاله در صفحات داخلی روزنامه اطلاعات به چاپ می رسد. یعنی به عبارتی سرمقاله نیست و در صفحه اول و دوم روزنامه که مقالات مهم آنجا چاپ می شوند هم کار نشده! بلکه در صفحات داخلی به چاپ رسیده است...

تا اینجای کار همه چیز عادی است. اصلا مگر چند جمله بهم پیوسته، آنهم در یک روزنامه، آنهم در صفحات داخلی روزنامه چه اهمیتی دارد؟ مگر چند نفر روزنامه می خوانند؟ و از آن جمع روزنامه خوان، مگر چند نفر همه روزنامه را می خوانند؟ مگر چند نفر آن مقاله را خوانده اند؟ و مگر چند نفر آنرا پسندیده یا نسبت به آن نقد داشته اند؟ جواب همه این سوال ها را وقتی می یابیم که اثرگذاری آن مقاله را بررسی کنیم!

در حقیقت «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به ظاهر امام خمینی (ره) و در باطن اسلام و روحانیت را هدف گرفته است. پس اگر حتی در یک نسخه هم انتشار می یافت، و اگر در یک نشریه بی اهمیت هم چاپ می شد، باز «مهم» بود. چون هدف و محتوای مهمی داشت...

«ایران و استعمار سرخ و سیاه» چاپ می شود. فردای آن روز در حوزه ها بحث به وجود می آید. کسانی که مقاله را خوانده اند به دیگران اطلاع می دهند که چنین مقاله توهین آمیزی چاپ شده است. حوزه ها به علت بی احترامی به روحانیت و امام خمینی (ره) به عنوان یک مجتهد و مرجع تقلید، تعطیل می شوند. تعطیلی حوزه ها به نشانه اعتراض، در سطح جامعه انعکاس می یابد. بازاریان و کسبه و مردم... کم کم شهر متوجه آن مقاله می شود و به این ترتیب، قیام 19 دی 57 مردم قم شکل می گیرد...

در حقیقت یک مقاله به ظاهر ساده، از یک نویسنده گمنام، اینقدر به قدری اثرگذار می شود که تقریبا 400 روز پس از چاپ آن، حکومت شاهنشاهی که کارتر، رئیس جمهور وقت آمریکا در همان سال آنرا جزیره ثبات نامیده بود، سرنگون می شود!

و به عبارت ساده تر، یک مقاله مسبب سرنگونی حکومت پادشاهی ایران می شود: عجب!

پس یک مقاله می تواند اینقدر اثرگذار باشد؟

بله. پاسخ روشن است... اگر قلم و اندیشه مهم نبود، در قرآن به قلم سوگند خورده نمی شد! اگر قلم و اندیشه مهم نبود، در روایات اسلامی اینقدر به نوشتن و کتابت و... توصیه نمی شد. اگر قلم و نوشتن مهم نبود، اندیشه ها و منش های فکری و مکتب های فلسفی و سیاسی و... با آن منتقل و بعضا متحول نمی شد!

پس قلم موثر است. چون پس آن اندیشه وجود دارد. و قلم راهی برای بروز و بیان آن اندیشه است...

پس مقاله هم مهم است. حتی اگر در یک کانال گمنام تلگرام، ایتا، سروش و... باشد. یا اگر در یک پاراگراف در یک وبلاگ، سایت، یا صفحه ای از صفحات اینستاگرام نوشته شده باشد. مقاله مهم است. نوشتن مهم است. اما از آن مهمتر اندیشه ورزی و اندیشیدن است.

چقدر در قرآن کریم به اندیشیدن و فکر کردن توصیه شده است...

همه این مطالب را نوشتم که بگویم همه ما که به مفاهیم اسلامی اعتقاد داریم، وظیفه داریم در حد توان خود کار کنیم و تلاش کنیم. وظیفه داریم در جبهه جنگ شناختی با دشمن، ورود کنیم. نباید بی تفاوت باشیم... این تفکر که مثلا چه کاری می توانم انجام دهم؟ بسیار خطرناک است! و شاید آسیبش بیشتر از خطرات حملات دشمن باشد...

بله. دلها دست خداست. با اراده خدای متعال همه تلاش های دشمنان اسلام و انقلاب نقش بر آب می شود. اگر خدا بخواهد، تلاش دشمن برای ضربه زدن به نظام اسلامی، پتکی می شود بر سرخودش فرود خواهد آمد. همه اینها قبول. اما ما هم بایستی کار کنیم و تلاش کنیم.

امروز میدان نبرد با دشمن بسیار گسترده شده است. با گسترش فضای مجازی و نیز با سهولت دسترسی به نعمت اینترنت و وفور گوشی های هوشمند و... میدان نبرد در همه خانه ها و کوچه ها و خیابان ها کشیده شده است. بنابراین همه باید تلاش کنند. همه باید کار کنند. حتی اگر به اندازه نوشتن یک پاراگراف باشد. حتی اگر به اندازه بازنشر یک مطلب مفید، یک عکس یا ویدئوی اثرگذار باشد. این نوشتن، و این کار کردن، و این بازنشر محتوا، حتی اگر در گروه های کوچک چند نفره باشد، یا حتی اگر تنها برای یک نفر هم انجام گیرد بسیار مفید و موثر و «لازم» است.

به اعتقاد من، جنگ نرم که سالهاست آغاز شده است، و امروز بعدی از آن با عنوان جنگ شناختی و... شناخته می شود، آخرین نبرد جبهه حق و باطل است. سرنوشت این جنگ روشن است: پیروزی جبهه حق و شکست جبهه باطل. اما اینکه این پیروزی و آن شکست چه زمانی اتفاق بیافتد، بستگی به تلاش و همت ما دارد. تک تک ما در این جنگ موثریم و باید به یاری جبهه حق بپردازیم...

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

جریان تحریف و توپ خانه سم پاشی اصلاح طلبان یک لحظه هم توقف ندارد. مدام در تلاش است! چرا؟ چون دولت انقلابی هم بحمدالله جهادگونه در تلاش است! این جماعت افساد طلب، برای اینکه ننگ دولت مطبوعشان (دولت تزویر) در مقابل اقدامات جهادگونه دولت رییسی برملا نشود، از هر بهانه ای برای سم پاشی علیه دولت و به طور کلی جریان انقلابی استفاده می کنند...

بهانه اخیرشان شده یک مقاله که سایت غیر مرجع و نهایتا دسته دوم جریان انقلاب، یعنی رجانیوز، درباره اظهارات آیت الله العظمی صافی گلپایگانی نوشته است. اصلاح طلبان همه نیروهای رسانه ای خودشان، از عبدی گرفته تا ابطحی را به خط کرده اند تا بحث روز جامعه را در رسانه های زنجیره ای، مقاله رجانیوز جلوه دهند!

به قول یکی از دوستان: مژدگانی که گربه عابد شد! بله؛ افساد طلبانی که تا دیروز تقلید را کار میمون می دانستند! امروز شده اند حامی مراجع! و آنهم تنها یک مرجع! و آنهم تنها یک اظهار نظر از آن مرجع! و آنهم تنها یک برداشت از اظهار نظر مرجع معظم.

حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی در دیدار رئیس مجلس انقلابی، دکتر قالیباف، می فرمایند برای اینکه مشکلات جامعه کم بشود، باید با همه کشورها ارتباط برقرار کرد. اظهرمن الشمس است که منظور حضرتشان همه کشورها به جز اسرائیل و آمریکاست که خیانت و دشمنی شان ثابت شده بود، و در دولت عبرت، باز هم ثابت شد! بنابراین بخش اول اظهارات نقد دولت تزویر است و عملکرد سیاهش که جامعه را به این روز انداخته، و بخش دوم، توصیه به برقراری ارتباط با همه کشورها و استفاده از ظرفیت سیاست خارجی نظام است...

این سخنان کاملا متین و به جا و درست است. اما آنچه نادرست می نماید، افاضات اصلاح طلبانی است که مقاله یک سایت درجه دوم را پیراهن عثمان کرده اند که با آن جریان انقلابی را مثلا بزنند! البته ره به جایی نمی برند؛ اما مشخص است که هدف ورای کلماتی که می نویسند، یعنی حمایت از مراجع است. در واقع هدف این جماعت مسئله درست کردن است! تا فعالیت های انقلابی دولت دیده نشود.

دولت رییسی در حالی که حسن روحانی جمعه ها مشغول دودی کردن ریشش بود، هر جمعه به نقاطی از کشور که احساس می کند مشکلات بیشتری دارد سفر می کند. از جمله در همین مدت کوتاه دوبار به خوزستان سفر کرده است. افساد طلبان برای اینکه ذهن جامعه از مقایسه فاصله بگیرد، مجبورند مسئله سازی کنند و بنابراین از هر فرصتی استفاده می کنند...

جریان تحریفی که مقام معظم رهبری به آن اشاره می کنند، در واقع همین است. این جماعت و این خط فکری یا جای قاتل و مقتول را عوض می کنند، و یا مسئله سازی می کنند تا حقایق دیده نشود. در همین ماجرای اخیر هم به جای اینکه به خاطر عملکرد ننگین دولت مطبوعشان پاسخگو باشند، خود را بر صندلی مطالبه گری نشانده اند و طلبکار شده اند!

البته به فضل الهی این جریان محکوم به شکست است... در حقیقت این سنت الهی است: حزب الله پیروز و حزب شیطان نابود است. روشن است که تلاش می کند. دست و پا می زند. از این طرف هم باید کار و جهاد و تلاش بشود تا انشاء الله هرچه زودتر، تمدن نوین اسلامی شکل گیرد، و هدف غایی آن، یعنی ظهور اتفاق بیافتد، تا سرکرده جریان تزویر، یعنی شیطان رجیم، به دست حضرت صاحب (عج) گردن زده شود.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

از نظر من علت همه مشکلات کشور در همه سالهای پس از انقلاب، در یک کلمه خلاصه می شود: «فقر فرهنگی!»

کاری به قبل از انقلاب و حتی تاریخ تمدن بشر ندارم که انعکاس همین معضل در جای جای آن دیده می شود...

امروز جمعه، 27 فروردین 1400 برای دومین بار فیلم «هیس دخترها فریاد نمی زنند» را دیدم. هدف این وبلاگ و قصد من از این پست نقد فیلم نیست، اما به اختصار اگر بخواهم درباره آن بنویسم باید بگویم آنچه نویسنده فیلم قصد بیانش را داشته به نظرم همین فقر فرهنگی بوده است...

از طرف دیگر اوضاع امروز کشور نیز به واسطه فقر فرهنگی رقم خورده است و فلاکتی که امروز به دلیل 8 سال ریاست یک «روحانی» نمای غرب زده گریبان جامعه را گرفته نیز نتیجه همین معضل است!

متاسفانه درصد قابل توجهی از مردم کتاب نمی خوانند، روزنامه نمی خوانند، فیلم و تئاتر نمی بینند، در جلسات و نشست ها و همایش های فرهنگی شرکت نمی کنند، و غرق در خودخواهی و روزمرگی هستند، بنابراین نمی توان انتظار داشت در انتخابات های گوناگون جریان اخلاص بتواند جریان تزویر را شکست دهد.

متاسفانه اکثر جامعه همه چیز را سطحی می بینند. از کل مقاله و خبر به تیتر و خلاصه آن دقت می کنند. از تماشای فیلم منتظر لحظاتی هستند که حس و حال روزمرگی‌شان را تصویر کند و به اصطلاح کیفشان را برای مدتی کوتاه کوک نماید. در فضای مجازی اخبار زرد و بی فایده و بلکه مضر، در صدر توجه و اقبال عمومی قرار می گیرد. طبعا در چنین شرایطی و در چنین خاکی قرار نیست درخت معرفت به نحوی که باید بارور شود.

نتیجه چنین وضعیتی حاکمیت جریان تزویر است. اگر به سالهای پس از انقلاب نگاه کنیم، به جز سالهایی معدود، همواره همین جریان تزویر در کشور حاکم بوده است. از زمان نخست وزیری میرحسین تا دوران سیاه حاکمیت روحانی. در واقع بنی صدر، میرحسین، هاشمی، خاتمی، احمدی نژاد (از نیمه دولت دومش) و روحانی، یک چیز توجه مردم را جلب کرده است: هیجان کاذب و دروغی که به علت «فقر فرهنگی» جای زلال حقیقت را گرفته است.

طبعا در این شرایط ظهور رقم نخواهد خورد. جامعه اصلاخ نخواهد شد و فقر و فساد و بدبختی از جامعه رخت نخواهد بست.

مگر اینکه...

شخصیت های فرهنگی و فعالان عرصه فرهنگ، و در رأس آنها ولی امر مسلمین امام خامنه ای (حفظه الله) با تمام توان در میدان هستند. مقام معظم رهبری آینده را روشن می بینند. اما در فرمایشات ایشان نیز همواره به «رشد» جامعه تأکید شده و در واقع مطالبه ایشان از فعالان فرهنگی و دلسوزان کشور، تلاش برای تعالی فرهنگی جامعه و بصیرت افزایی است.

انتخابات 1400 بسیار مهم است. اما از آن مهمتر رشد و ارتقای فهم سیاسی مردم است. من به شخصه ترجیح می دهم جامعه به لحاظ فهم سیاسی و فرهنگی ارتقاء یابد، حتی اگر این مهم لازمه اش روی کار آمدن دولتی اصلاح طلب (بخوانید افساد طلب!) در انتخابات پیشرو باشد.

به عبارت بهتر، اگر به من بگویند از دو حالت زیر باید یکی را انتخاب کنی:

1. پیروزی یک کاندیدای انقلابی در انتخابات ریاست جمهوری با این شرط که شرایط جامعه در وضع فعلی باقی بماند.

2. پیروزی یک کاندیدای اصلاح طلب (مثلا ظریف یا هاشمی) که منتج به رشد و تعالی فرهنگ سیاسی جامعه شود.

قطعا گزینه دوم را انتخاب می کنم...

اما...

همه تلاش جریان انقلاب و فعالان و دلسوزان کشور این است که حالت نخست رقم بخورد و طی آن فهم عمومی و فرهنگ مردم نیز بالا برود.

و این شدنی است...

منتهی باید همانند دوران دفاع مقدس، نیروهای وفادار به اسلام و انقلاب و ایران به میدان بیایند و اندک نیروهای فعال موجود در این نبرد نابرابر را یاری کنند...

استاد رائفی پور، استاد عباسی، استاد پناهیان، و... پشت سر رهبر و مقتدایشان مشغولند، اما این تعداد نفرات کافی نیست و این آرایش، برای جنگ تمام عیار فرهنگی مناسب نیست.

به نظر من همه کسانی که دغدغه دارند، باید تلاش کنند. حتی اگر به اندازه صحبت کردن با چند مراجع و مشتری باشد. یا باز نشر مطالب مفید در شبکه های اجتماعی و گروه های خانوادگی و...

مشکل اما این است که اکثر ما توقع داریم که «معجزه» رخ بدهد!

نشسته ایم تا «ظهور» اتفاق بیافتد و بعد شروع کنیم و بلکه باز نظاره گر باشیم.

اکثر ما فقط خودمان را می بینیم و مشکل همین است که از «نقش» خود غافلیم...

رهبر فرزانه انقلاب جمله ای به این مضمون دارند که هر کس در هر نقطه ای که هست، همان نقطه را کانون و مرکز جهان بداند و با تمام توان در همان نقطه وظایف خود را آنطور که باید انجام دهد...

بنابراین باید تلاش کنیم. باید نقش خودمان را در جامعه بشناسیم. باید حرکت کنیم. باید دغدغه داشته باشیم...

فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنند، که با موضوع کودک آزاری ساخته شده است، نشان می دهد که چطور افراد حتی در زندگی خانوادگی خودشان نیز «خودخواه» هستند و به همسر و فرزندان و والدین خود بی توجهی می کنند. این فیلم نشان می دهد که یک معلم اگر دلسوز باشد می تواند مسیر زندگی  دانش آموزان خود را تغییر دهد، اما اگر «خودخواه» و «عافیت طلب» باشد، می تواند از کنار تباه شدن زندگی دانش آموزانش در کمال خونسردی عبور کند...

به نظر من 8 سال دولت روحانی، و همه دیالوگ ها و مواضع شخص رئیس جمهور، برای ارتقاء فرهنگ عمومی و فهم سیاسی جامعه بسیار مفید بوده است.

به عبارت بهتر، برکاتی که دولت روحانی برای انقلاب داشت، بسیار فراتر از چیزی است که بتوان با حساب و کتاب های مادی تصور کرد.

اینجاست که «عَسَىٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ» برای من معنا می یابد.

جامعه به روحانی رأی می دهد و «سیلی» اش را می خورد! باد می کارد و طوفان درو می کند...

مقام معظم رهبری قریب به مضمون فرموده اند اگر ملت ایران از خط امام دور شود، فاصله بگیرد، چه به عمد و چه غیر عمد، سیلی خواهد خورد!

و همه مشکلات تاریخی که دولت تزویر به وجود آورده، در حکم سیلی بیدار باشی است که وجدان های بسیاری از مردم را تکان داده است.

روحانی که «شیطان بزرگ» را «کدخدا» می نامد، کاری کرده است که مردم با گوشت و پوست و استخوان خود متوجه باشند که «خدا» همه کاره است نه کدخدا!

اگر عمری باشد به مدد الهی در مورد انتخابات چند سوژه دارم که در قالب یادداشت در سایت های مختلف نشر خواهم داد و انشاء الله در این دفتر خاطرات آنلاین هم خبرش را خواهم داد...

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

تنها برکت و فایده دولت حسن روحانی، رشد سیاسی مردم است. همین! وقتی گرانی های شب عید کمر کسانی که به روحانی رای داده اند را خم کرده است، و کمر همه مردم را، و وقتی مشکلات عدیده ای چون بیکاری، رکود، تورم، گرانی مسکن و کالاهای اساسی و... امان «مردم» را بریده، قطعا آنها با همه بند بند و سلول سلول وجودشان درک می کنند و می فهمند که مسئله «انتخاب» تا چه اندازه مهم و «سرنوشت ساز» است...

وقتی به هر بهانه ای، با دروغ و تزویر و ریا و خدعه، دست به تخریب جریان انقلاب می زنند، همه داشته های دول قبلی را در طبق اخلاص به «کدخدا»یشان تقدیم می کنند، و نتیجه آن برای «مردم» می شود «هیچ»! این اتفاق موجب رشد سیاسی مردم خواهد شد.

طبعا جامعه ای که قرار است به سوی ظهور و تمدن سازی پیش برود، با رای به لیست امید و دولت روحانی و جریان غرب گدا راه به جایی نخواهد برد. اما اجباری هم در کار نیست. این جامعه باید «انتخاب» کند و در آتش «انتخاب» خود بسوزد تا به قول مولانا «پخته» و بالنده شود.

راهی جز این نیست... و از نظر من تأکید امامین انقلاب بر مشارکت حداکثری هم رشد حداکثری برای تحقق «ظهور» است. والسلام

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

دانشگاه آزاد پس از انتصاب دکتر علی اکبر ولایتی در سمت و سوی درستی قرار گرفت و اگرچه دیر، اما به هر حال و در نهایت به یکی از زیر مجموعه های انقلاب اسلامی تبدیل شد. اخیرا دو مقاله مفصل در نقد مباحث و سخنان استاد رائفی پور در روزنامه فرهیختگان انتشار یافته که حقیقتا جای سوال دارد!

این دو مقاله انتقادی، که بهتر است با توجه به محتوای آن، بگوییم مقالات تخریبی، با هدف زیر سوال بردن زحمات استاد رائفی پور انتشار یافته است. اما به هر حال رسانه های زنجیره ای و اصلاح طلب، پیشتر بارها این کار را انجام داده بودند و سوال این است که چرا فرهیختگان؟

پاسخ روشن است: قلم به مزدی که مقاله را نوشته است (و بنده نویسنده آنرا نمی شناسم و اسم هم نخواهم آورد!) قطعا در جریان تخریب قوای انقلاب قلم زنی کرده است. همچون همفکرانش در جماران، خبرآنلاین، آفتاب نیوز و...

منتهی اینبار آتش گلوله از سمت جبهه خودی بلند شده است! و اینبار روزنامه ای ارزشی این نوشته ها را به چاپ رسانده است. دلیل آن هم از نظر من مشخص است. جریان خاصی می خواهد القاء کند که علی اکبر رائفی پور از سمت جبهه انقلاب هم رد شده است! کما اینکه سایت های زنجیره ای، پس از چاپ مقاله مذکور، با همین مضمون تیترهایی را انتخاب و کار کردند!

همان جریانی که امثال محمد مهاجری را اصولگرا معرفی می کند، با نفوذ و قدرتی که از قبل (دوران مرحوم هاشمی) دارد، آخرین تیرهای ترکش خود را رها کرده است! وقتی محمد مهاجری که از هر اصلاح طلب و اپوزیسیون تندرویی تندروتر است، اصولگرا لقب می گیرد!! باید هم از سوی روزنامه دانشگاه آزاد استاد رائفی پور تخریب شود!

این مقاله و این تلاش ها، قطعا و بدون شک به نفع جبهه انقلاب و حتی به نفع استاد رائفی پور تمام می شود. و این سنت الهی است... هرچه تلاش کنند و با هر ضریبی که تخریب کنند، با همان وسعت و ضریب نتیجه عکس خواهند دید!

اما به هر حال این مقاله کمک می کند دوست و دشمن را بهتر بشناسیم و دقت کنیم تا سمت و سوی توپخانه های خودی را در عرصه جنگ رسانه ای به چه کسانی می سپاریم...

در این چند خط و این وبلاگ، نمی شود و نمی خواهم به مباحث مطرح شده در یادداشت مذکور بپردازم. اما پیشنهاد می کنم پاسخ مکتوب استاد رائفی پور به اراجیف فرهیختگان را بخوانید. انشاء الله به زودی شاهد سخنرانی مبسوط ایشان هم در همین رابطه خواهیم بود.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

استعمار را به دسته های مختلفی تقسیم کرده اند. اگر جستجو کنید انواع استعمار در سالهای گذشته را می توانید مطالعه کنید. همچنین مثال های فراوانی که برای هر نوع از استعمار وجود دارد...

اما نوع جدید و در واقع آخرین نوع استعمار، پیچیده ترین و رذیلانه ترین نوع آن است!

و در این نوع از استعمار، نقش اول و آخر را مردم بازی می کنند...

در حقیقت، این نوع از استعمار نه نیاز به نیروهای نظامی دارد و نه نیاز به افراد شاخص و سرشناس در رده های مختلف سیاسی. بلکه تنها از مردم استفاده می شود. به چه شکل؟ بخوانید:

در این نوع از استعمار، مردم، بدون آنکه بخواهند و متوجه باشند، رفتاری دارند که منتهای خواسته مستکبران است. آنها سبک زندگی و منش سیاسی و رفتاری خود را به نوعی انتخاب می کنند که خواسته نظام سلطه است. به این ترتیب، با انتخاب مردم، مسئولانی سر کار می آیند که خواسته یا ناخواسته، منویات جهان سلطه را دنبال می کند!

بله. این نوع از تکیه بر بینش مردم دارد. رسانه ها ابزار اصلی این نوع از استعمار است. در حقیقت سبک زندگی و بینش از طریق رسانه ها به نسل های مختلف ارائه می شود. در این نوع از استعمار، افراد بدون اینکه ریالی دریافت کنند، دقیقا طبق خواسته مستکبران رفتار می کنند.

پیچیده ترین نوع استعمار تنها یک علاج دارد: بصیرت!

در این نوع از استعمار، باید با گسترش روشنگری به بصیرت افزایی کمک کرد. همچنین باید سطح سواد رسانه ای افراد جامعه را بالا برد.

جالب است:

بی بی سی فارسی برنامه می گذارد و برای حسن روحانی تبلیغ می کند. (چه در انتخابات 92 و چه در انتخابات 96). همین رسانه برای مجلس خبرگان رهبری لیست می دهد! نام آیت الله هاشمی در رأس لیست رسانه بی بی سی انگلیس قرار دارد! تعدادی «آیت الله» دیگر هم در این لیست به چشم می خورند. رئیس جمهور پیشنهادی بی بی سی فارسی برای مردم هم اتفاقا «روحانی» و «حجت الاسلام» است!

اما برای انتخاب روحانی، و برای پیروزی لیست خبرگان، بی بی سی و سرکردگانش، ریالی خرج نمی کنند. رأی نمی خرند. تنها و تنها شعارهایی پوچ و بی محتوا را که آرمان بعضی از مردم شده است، تبلیغ می کنند. به این ترتیب، خود مردم پای صندوق های رأی می روند و به رئیس جمهوری رأی می دهند که رسانه ای چون بی بی سی برایش تبلیغ کرده است...

اگر بصیرت مردم بالا برود، در برابر شعار «هم چرخ سانتریفیوژها و هم چرخ زندگی مردم» از خود سوال می کنند که به چه قیمت. اگر سواد رسانه ای افزایش یابد در قبال اخبار بالا رفتن قیمت دلار (طرح جهانگیری و دلار 4200 تومانی را جستجو کنید!) و خودرو و مسکن و... واکنش منطقی نشان می دهند.

اما اگر بصیرت وجود نداشت، و سواد رسانه ای در حد سیکل! بود، نتیجه همین می شود که شد. یعنی هجوم مردم به بازار دلار، خودرو، مسکن (زمین و...) و... . به این ترتیب است که نوع جدید استعمار، مطالباتش را دنبال می کند...

اما در انقلاب اسلامی و در قلب آن، یعنی ایران، نیروی دیگری وجود دارد که همه توطئه های مستکبران و نظام سلطه را نقش بر آب می کند. و آن نیروی لایزال الهی است. همان نیرویی که در طبس بینی نظام سلطه را به خاک مالید. همان نیرویی که در سالهای عشق و حماسه یار و یاور رزمندگان اسلام بود. همان نیرویی که اسلام را در سرتاسر جهان گستر داد. همان نیرویی که محبت جبهه مقاومت را در دلهای مردم قرار داد و...

مقام معظم رهبری می فرمایند: دلها به دست خداست!

بله. شیطان و جناحش همه تلاش خود را به کار می گیرند. اما نتیجه جز با خواست خدا رقم نخواهد خورد که فرمود: أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ (انبیاء، 105)

پی نوشت: مقاله ای درباره استعمار فرانو (خبرگزاری دانشجو)

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

رزیدنت اویل 3 ریمیک مدتی است که منتشر شده است. امروز که این پست را می نویسم اواخر فروردین 99 است و چند روزی است که نسخه بازسازی شده اویل 3 انتشار یافته است. این بازی هنوز کرک نشده است. بنابراین برای یکی مثل امکان تجربه آن وجود ندارد. اما اطلاعاتی که از این بازی به دست آورده ام، حاصل مطالعه مطالب منتشر شده در سایت ها و تماشای بازی استریمرها است. استریمرهای داخلی البته هنوز نسخه اصلی بازی را با توجه به قیمت فضایی آن ندارند و طبعا به انجام نسخه دموی بازی می پردازند. اما استریمرهای خارجی کل بازی را انجام داده اند که قابل مشاهده است...

هرچه هست، ماجرای زامبی با مباحث آخرالزمانی ارتباط مرموزی دارد. زامبی ها موجوداتی هستند که مغزشان آلوده شده است. آنها نمی میرند مگر آنکه مغزشان نابود شود و عجیب اینکه کل دنیا را هم فرا می گیرند. این گسترش ویروس و تبدیل شدن همه انسانها به زامبی، مرا به یاد «لِیُظهِرَهُ عَلَى الدّینِ کُلِّهِ» می اندازد.

خلاصه اینکه دشمن با همه تلاش خود در همه ابعاد در تلاش است. فیلم و سریال می سازد و بازیهای رایانه ای منتشر می کند. از سوی دیگر، در داخل نظام جمهوری اسلامی هم عده ای خائن، نه تنها با این جریان مقابله نمی کنند، بلکه به نوعی دیگر با آن همراهی کرده و پازل دشمن را به نحو دیگری تکمیل می کنند. از فیلم های خائنانه ای که به واسطه له کردن ارزش ها و سیاه نمایی از وضع ایران، جوایز بین المللی دریافت می کنند بگیرید تا انتشار کتابهایی که بی دینی و فساد و فحشا را ترویج می کنند.

اما آن طرف قصه، همه اتفاقات خوشایند است. بستر سازی برای ظهور دارد انجام می شود. مردان خداجویی که در سرتاسر ایران و جهان پراکنده شده اند با اخلاص در تلاشند و این خواست و اراده الهی است که نتیجه تلاش آنها ده ها و بلکه صدها برابر بیشتر از تلاش دشمن نتیجه می دهد. هرچه دشمن تلاش می کند، با آمدن محرم و یک «یاحسین» رنگ می بازد. هرچه خائنین داخلی تلاش می کنند و به اقتصاد مملکت با امثال برجام و دلار 4200 ضربه می زنند و قصد ناکارآمد نشان دادن نظام اسلامی را دارند، به اراده الهی نتیجه عکس می دهد. هرچه پیچیده تر خیانت می کنند، اخلاص در بین مردم و مسئولان بیشتر می شود. نمونه اخیرش هم مجلس یازدهم است که به نظر، انقلابی ترین مجلس پس از انقلاب خواهد بود...

رزیدنت اویل 3 را مدتها قبل بازی کرده بودم. آنهم نه یک بار! که بارها! همه علاقه ام برای تجربه چنین بازی مرموزی هم ابتدا کنجکاوی بود و سپس تجربه حس بقا و شکست دادن موجودات خبیث. بله. دنیا به آخر می رسد. منجی می آید و همه زامبی ها را از بین می برد و دنیا به بندگان صالحش خواهد رسید که فرمود: «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ»

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

این روزها که به واسطه «امر» وزارت بهداشت، که البته واجب الاطاعه هم هست، در خانه «محبوس» شده ایم، فرصت خوبی برای مطالعه، تحقیق و فیلم دیدن است. برای تقویت بنیان های فکری‌مان. برای تقویت بنیان های ایدئولوژی‌مان و بلکه یافتن یک ایدئولوژی!

سریال مردگان متحرک، با همه نکات منفی که دارد و به واسط همه توهین‌های کلی و جزئی‌اش به اسلام، حاوی نکات آموزنده فراوانی است. زندگی «جنگ» است. اما در این جنگ «انسانیت» نیز جاری است. بنابراین باید در این شرایط، که کرونا روح و روان مردم را درگیر خود کرده است، «انسانیت» به خرج داد!

«مردگان متحرک» همان انسان‌های پست‌قطرتی هستند که در این روزها با سرکیسه کردن مردم از طریق احتکار ماسک و شوینده‌های بهداشتی و یا تولیدات بی‌کیفیت، به فکر کسب ثروتند!

این‌ها در حقیقت مردگانی هستند در قامت زندگان! اینها جسمشان زنده است و روحشان مرده! اینها هستند که شرشان باید از جامعه کنده شود...

«قوه‌قضائیه» با قاطعیت در میدان است. اما لازم است دیگر «انسان» ها هم به یاری‌اش بشتابند تا هرچه زودتر، و حتی قبل از ریشه کن شدن کرونا، نسل «مردگان متحرک» بخشکد...

تا همه به فردایی روشن و آباد بیاندیشیم!

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

ایدئولوژی سه موضع دارد: مدارا، مرزبندی و مبارزه!

با عده ای باید مدارا کرد...

با عده ای باید مرزبندی کرد...

و با عده ای باید جنگید!

البته که هر کدام از این سه دسته هر کدام به چند دسته تقسیم می شوند!

خلاصه اینکه اگر در کتب دینی درباره برخورد نحوه معاشرت با خلق الله جستجو و کند و کاو کنید، هم «جذاب» است و هم «سخت». باید مسئولیت پذیرفت.

اصولا ادعیه معصومین (ع) تبلوری از همین معانی هستند!

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

دردناک تر از عاقبت «فرعون»، «زجر»ی است که آسیه کشید...

دردناک تر و غم انگیزتر از شهادت «علی» با شمشیر ابن ملجم، «شهادتِ ولایت»ش توسط مردم دنیاپرست بود!

دردناک تر از شهادت «حسین» طرز فکر کسانی بود که او را کشتند!

که به فرمایش حضرتش «شکم هایشان از حرام پر شده بود!»

آری... دردناک تر از مقبولیت، مظلومیت است.

چه سخت است «انتظار...» و هم نشینی با نفاق. «خار در چشم و استخوان در گلو!»

چه تلخ است هم سفرگی با «نفاق»؛ لبخند به لب دست به سینه...

خدایا؛ فرمودی با «عجز» بخواهید! بفرما:

«اللهمّ عجّل لولیک الفرج»

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

زامبی ها فقط با یک تیر خلاص می شوند! آنهم باید بخورد درست توی مغزشان...

چرا؟ چون مغزهایشان فاسد است. در حقیقت این مغزهای زامبی هاست که بدن آنها را هدایت می کند!

بعضی از سودجویان، که از هر چیزی، حتی جان مردم هم قصد سودجویی دارند، از نظر من زامبی های آخرالزمان هستند!

کسانی که با احتکار ماسک سلامت مردم را به خطر می اندازند. کسانی که با احتکار شوینده و مواد ضدعفونی کننده سلامت مردم را به خطر می اندازند! برای مردم نگرانی به وجود می آورند و از هرچیزی، حتی «جان» مردم هم قصد دارند «پول» در بیاورند!

زامبی یعنی پول پرست...

باید ریشه تفکر زامبی ها خشکانده شوند!

باید تفکر اشرافیت و سودجویی (خارج از چارچوب های شرعی و اخلاقی) خشکانده شود!

باید با فرهنگ سازی، چیزی که سالها قبل کاشته شده را از بین ببریم. له شدن زیر چرخ توسعه یک روی سکه ای است که روی دیگر آن اشرافیت است. امروز بزرگترین مشکل کشور، بعد از مدیران نالایق و بعضا خائن، این طرز تفکر، یعنی سودجویی با جان و امنیت مردم است...

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

آقای تاجزاده، در مناظره با جلیل محبی افاضه فرموده اند که امروز با توجه به گسترش اینترنت و شبکه های اجتماعی، و فراگیر شدن دسترسی به آن، نمی توان چیزی را از مردم پنهان کرد یا دروغ گفت! (نقل به مضمون)

اتفاقا کاملا فرمایش حضرتشان درست است...

من به عنوان یک شهروند، از سال 88 که به واسطه جو سیاسی حاکم بر جامعه، که البته لازمه رشد و بلوغ سیاسی عموم مردم بود، با جریانات سیاسی موجود در کشور بیشتر آشنا شدم و اگر تا قبل از آن، تنها چیزهایی کلی از «خط امام» شنیده بودم، و به انقلاب اسلامی، به واسطه «حاکمیت دین» و «شهیدان» علاقه داشتم، بعد از آن سال، که طبعا مطالعه و تحقیقم بیشتر شد، شناخت دقیق تری از جو سیاسی حاکم بر جامعه به دست آوردم.

به همین دلیل هم بر فرمایش آقای تاجزاده به عنوان «یک» شهروند ایرانی صحه می گذارم.

اتفاقا من به حرف حضرتشان ایمان هم دارم! چراکه دیدم ام جریان «نفاق» و «تزویر» که به قول مرحوم آقاسی (شاعر اهل بیت) با امام «مرده» قصد کشتن امام «زنده» را داشتند، چگونه عمل می کردند...

عجیب نیست؟ جریانی که خود را خط امامی می خواند، تغییر نام می دهد!

اگر کسی سوال کند که چرا «خط امام» به اصلاح طلبی و اصلاحات تغییر کرده چه باید گفت؟

پاس روشن است: نعمت اینترنت و فضای مجازی!

بله. به برکت فضای مجازی، هرگاه جریان نفاق، با پوشش «خط امام» به آرمان های «امام» حمله می کرد، با اندکی جستجو و مطالعه، به اسنادی دست می یافت که حیرت انگیز بود! و نشان می داد که مدعیان خط امام با آرمان های امام زاویه ای 180 درجه ای دارند!

روزگار وبلاگ و وبلاگ نویسی گذشت. امروز عصر شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها است و به نظر من، این نعمت، بیش از بیش به کار اسلام و انقلاب می آِید...

و به همین علت روشن، یعنی برکت وجود «اینترنت» و «فضای مجازی» است که جناب تاجزاده، باید جلوی دوربین مناظره، به مردم اعتراف کند که نسبت به اول انقلاب تغییر کرده است!

به همین سادگی نعمت اینترنت، جلوی نفاق را گرفته است و امروز اگر کسی به دروغ، مدعی خط امام باشد، اما علیه «ولایت فقیه»، «شورای نگهبان»، «قوه قضائیه»، «مجلس شورای اسلامی»، «انتخابات» و... موضعی به ناحق بگیرد، به سادگی آب خورد و قبل از گذشت 24 ساعت، افشا می شود! البته منظور نشر گسترده مفاهیم است که قلا در تلوزیون کشور با نام خط امام مطرح می شد! وگرنه اگر کسی گوشه ای برای خودش چیزکی بنویسید، مثل آنچه در این وبلاگ انجام می شود، نه قرار است جریان سازی کند و نه به کسی یا جایی آسیب رساند...

بنابراین به فرمایش آقای تاجزاده، این نعمت اینترنت است که جلوی «دروغ های آشکار» را گرفته است و این اینترنت است که میرحسین موسوی را وادار می کند که نظام امام را با رژیم شاه مقایسه کند و کروبی را مجبور می کند که علیه ولایت فقیه موضع بگیرد و حتی عکس امام را از پشت میزش کنار گذاشته و پرچم ایران را نصب کند!

این اینترنت است که در اذهان سوال ایجاد می کند که این جمله که «اگر دین در مقابل آزادی قرار گیرد، این دین است که باید کنار برود» (خاتمی. نقل به مضمون) آنهم از یک روحانی چه پیامی دارد جز حل شدن کامل در غرب؟ یا به قور مرحوم جلال «غربزدگی»؟

بله. اینترنت نعمت عجیبی است...

البته باید قبول کنیم که جریان انقلاب، دیر به میدان آمده و از حریف عقب است. اما وقتی «ایدئولوژی» یک جریان «خدا» و «دین» باشد، به حکم «وَیَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ» معادلات بهم می ریزد! خصوصا که دشمنان زلال انقلاب، با آرمانهای پوشالی به میدان بیایند. اینجاست که باید از خطر «نفاق» ترسید...

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

فیلم Weeks Later 28 (28 هفته بعد) را که با محوریت زامبی و مباحث آخرالزمان شناسی است دیدم. البته فیلم اشاره مستقیمی به بحث آخرالزمان ندارد. اما انتشار ویروسی که «فراگیر» می شود و یک شهر را می گیرد و غیر قابل کنترل است، طبعا جزو مباحث آخرالزمانی است که باید در جای دیگری به آن پرداخته شود و البته توسط پژوهشگرانی نظیر استاد علی اکبر رائفی پور، مورد بررسی قرار گرفته است.

حماقت در فیلم های هالیوودی

اما غرض من از این پست، این است که بگویم حتی بعضی از فیلم های هالیوودی هم اعصاب خوردکن‌اند! و در واقع به جای اینکه فیلم نامه ای حساب شده وجود داشته باشد، که با ماجرایی قابل پذیرش، «داستان» آغاز شود، به شکلی مضحک این اتفاق می افتد!

در فیلم 28 هفته بعد همین معنا انعکاس دارد. یعنی با حماقت دو دختر، آنهم در شرایطی کنترل شده که خود فیلم نشان می دهد که در آن انجام حماقت ممکن نیست! ویروس مجددا گسترش می یابد. حقیقتا اینکه چرا به این شکل و با این درجه از حماقت، چنین فیلمی با آن هزینه و با آن درجه از اهمیت ساخته شده است جای سوال دارد. البته من فکر می کنم اهمیت اصل موضوع باعث شده چنین اتفاقی رخ دهد. یعنی اینقدر بخش اصلی فیلم اهمیت دارد، که نحوه ورود به آن قربانی بخش مهم فیلم شده است... اما به هر حال فیلم خوب، فیلمی است که همه جای آن فکر شده و حساب شده پیش برود. نه با حماقتی که حتی یک درصد هم در شرایط «واقعی» امکان وقوع ندارد!

خلاصه داستان Weeks Later 28

سینما سنتر خلاصه فیلم را چنین نوشته است: ویروس به تمام انگلستان منتقل میشود،28 روز بعد از این واقعه تقریبا همه ی مردم به این ویروس مبتلا شده وچندی بعد کشور آمریکا وارد ماجرا میشود.آن ها 28 هفته بعد همه چیز را آرام میسازند وتقریبا انگلستان را پاکسازی از ویروس میکنند قسمتی از شهر لندن که کاملا از ویروس پاک سازی شده استقبال کننده از افرادی هست که قبل از شیوع بیماری به خاج از کشور رفتند.داستان درست از جایی شروع میشود که زن و شوهری با نام های دن وآلیس همراه با چند نفر در خانه ای در وسط یک روستا نشان میدهد.دن وآلیس دو فرزند خود را قبل از شیوع گسترده به خارج از کشور می فرستند وحالا آن دو در خانه ای وسط یک روستا هستند.این خانه توسط افراد مبتلا مورد حجوم قرار میگرد وتنها نجات یافته این حجوم دن هست.حال 28 هفته بعد است ودو فرزند دن به انگلستان ومحل پاکسازی شده باز میگردند.همه چیز خوب پیش میرود که بر اثر یک اشتباه ویروس به قسمت پاکسازی شده وارد میشود.کنترل از دست نیروهای آمریکایی خارج میشود.

 

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

مشغول کند و کاو درباره اختلاف بلاگ و بلاگفا بودم و بعد از مدتها، دوباره وبلاگ علیرضا شیرازی را باز کردم. مطلبی با این عنوان «آپوکالیپس زامبی - آیا دنیا توسط زامبی ها از بین می رود؟» توجهم را جلب کرد. خواندمش. (اینجا) جالب بود. اما از نظر من، به طور کلی آقای شیرازی راه را اشتباه رفته بود. قبل از اینکه به بحث زامبی ها و چیستی آنها بپردازم، این را هم بنویسم که من هم به عنوان یک مخاطب، دل خوشی از بلاگفا نداشتم و آن روزها که بحث کوچ از بلاگفا به دیگر وبلاگ ها مطرح بود، به میهن بلاگ رفتم. علتش هم این بود که یک وبلاگم (راه آسمانی) به طور کلی و وبلاگ دیگرم (اینجا) نظراتش به طور کامل حذف شده بود! هرچقدر هم آقای شیرازی بگوید به دستور مراجع قضایی این کار انجام گرفته است، برای من یکی از روز روشنتر است که نظرات یک وبلاگ ساده، که حاصل تبادل لینک و دید و بازدیدهای دوستان وبلاگ نویس بود، هیچ توجیهی برای حذف، آنهم از سوی مراجع قضایی نداشته است!

تحلیل زامبی ها از منظر یک مسلمان یا یک مادی گرا!

اما در خصوص زامبی ها که آقای شیرازی (اینجا) علتش را مباحث پزشکی (بیماری، ویروس و...) می داند هم به نظر من ماجرا به هیچ وجه چیزی که ایشان نوشته اند نیست. شاید اگر با دید مادی به دنیا نگاه کنیم، حوادث را اینگونه تحلیل کنیم و چاره ای نداشته باشیم جز اینکه فیلم ها و بازی های زامبی محور را اینگونه تحلیل کنیم. اما اگر با دید یک مسلمان و ایدئولوژیستی موضوع را نگاه کنیم، ماجرا 180 درجه متفاوت است! اکثر فیلم ها و بازی های زامبی محور، به موضوع پایان دنیا و آخر الزمان اشاره دارند. طبعا زامبی ها هم مسلمان ها هستند! علتش هم روشن است: از نظر غربی ها (بخوانید صهیونیست ها) مسلمانان زامبی هایی هستند که مغزشان شستشو شده است و تنها راه نجات از شرشان هم این است که یک تیر، درست وسط مغزشان خالی کنید! حالا شما بحث شهادت و حسین فهمیده و مدافعان حرم و... را هم در این فرمول بگنجانید! از نظر اینها، دین اسلام فراگیر می شود و این موجودات وحشتناک، یعنی مسلمانان، همه جا را می گیرند. شاهد عرایضم هم مقالات فراوان و سخنرانی هایی است که در اینباره نوشته و ایراد شده است. فیلم ازامبی (osombie) هم این معنا را به صراحت تصویر کرده است و در آن، بن لادن، به عنوان نماد مسلمانان (از نظر صهیونیست ها) به زامبی تبدیل می شود. اما خلاصه فیلمی که آقای شیرازی در مطلبش به آن اشاره کرده است را بخوانید:

خلاصه فیلم من افسانه ام (I Am Legend): در سایت های دانلود فیلم و در بخش خلاصه فیلم آمده است که یک ویروس اصلاح شده برای درمان سرطان، در بین انسان‌ها پخش شده و برخلاف انتظار، تقریبا تمام نسل بشر را از بین برده است. دکتر «رابرت نویل» (ویل اسمیت) تنها انسان باقی مانده در نیویورک، و شاید هم تمام دنیا است. به مدت سه سال، نویل هر روز پیغام های رادیویی را ارسال می کند به امید بازمانده های دیگری را هم پیدا کند. اما او تنها نیست. بعضی از مبتلایان به ویروس هنوز نمرده اند، و به دور از نور خورشید، در تاریکی زندگی می کنند و تمام اعمال نویل را زیر نظر دارند، و تنها منتظر یک اشتباه از جانب او هستند، اشتباهی که می تواند به قیمت جانش تمام شود.

  • احمد طحانی