از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه خنده ای تلخ و گاه تلخی یک خنده، وجودت را در آتشی غریب می سوزاند...
اینجا غمکده ای است، پر از درد رفتن...
و تماشاکده ای است، لبریز از جدایی...
اینجا دنیاست!
سرای بی کسی...

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رسانه های زنجیره ای» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

امید دانا به تنظیمات کارخانه بازگشته است! درباره این موضوع در روزلاگ نوشته ام و اخبار مربوط را کار کرده ام. اینجا صرفا به بررسی بعضی از دلایل احتمالی این چرخش می پردازم. از نظر من بهترین جمله درباره حال و روز امروز مجری برنامه رودست این است: امید دانا به تنظیمات کارخانه خود بازگشته است... یعنی چیه؟ یعنی امید دانا با فحاشی و تبلیغ علیه نظام شروع کرد. نتیجه نگرفت و دیده نشد... به هر دلیل به حمایت از ایران پرداخت. دیده شد! و حالا باز به همان فاز نخست خود برگشته است.

1. فرضیه اول: حمایت از نظام و ایران برای دیده شدن

یکی از احتمالاتی که درباره چرخش موضع امید دانا وجود دارد این است: امید دانا شبیه هزار و یکجور مخالف نظام، شروع به برنامه سازی کرد. اما دیده نشد... چه باید می کرد؟ باید برنامه ای متفاوت می ساخت که سر و صدا کند! بله؛ یک جوان ضد مذهب همجنسگرا که در سال 88 زندان رفته است و حالا خارج از کشور زندگی می کند، اگر به حمایت از نظام بپردازد می ترکاند! امید دانا این مسیر را خوب شناخت... در آن قدم گذاشت و حرکت کرد. اما منتظر بود... منتظر بود تا در فرصت مناسب مسیرش را عوض کند و به خیال خود، خیل طرفدارانش را به سمت و سویی که تمایل دارد بکشاند! اما... اشتباه کرد! او هم مانند تعداد دیگری از سلبریتی ها و سیاسیون که «فریب» بزرگنمایی فضای مجازی را می خورند، فریب خورد! ماجرایی که در کف جامعه اتفاق افتاده بود، به اندازه «یک» ارزش خبری و پرداختن داشت، اما فضای مجازی به آن ضریب «صد» داد! و دقیقا ماجرای معروف ملانصرالدین تکرار شد! و آنهایی که خودشان می گفتند سر کوچه آش می دهند، خیل جمعیت را که دیدند، با تصور اینکه نکند واقعا آشی در کار باشد، قابلمه به دست به فریب خوردگان پیوستند... این جماعت هم در فتنه مهسا همین حرکت را کردند: خودشان با هشتگ سازی های جعلی، خبرسازی و دروغ پردازی، استفاده از ربات و اکانت های جعلی ماجرایی را بزرگ کردند، و بعد فریب همان بزرگ نمایی را خوردند!

2. فرضیه دوم: علت خشم و فحاشی های عجیب و غریب امید دانا

دلیل «خشم» و «فحاشی» های امید دانا را اگر بر اساس فرضیه اول بررسی کنیم در یک کلمه به احساس «سرخوردگی» می رسیم. کسی که احساس می کند فریب هیاهو و جنجال سازی مصنوعی در فضای مجازی را خورده، و می خواهد بگوید من آنقدر باهوش هستم و تحلیل درستی دارم که فریب نخورم..، چنین فردی طبعا در درون آشفته می شود و بهم می ریزد. به نظر من علت این خشم و توهین های امید دانا هم همین است... به بیان ساده تر اگر بعد از فروکش کردن فتنه امید دانا به روال قبلی خود باز می گشت اینقدر دچار ریزش مخاطب نمی شد! خود امید دانا هم در یکی از برنامه هایش به اینکه مخاطبش از نصف هم کمتر شده اذعان می کند، اما علتش را قطعی یا کیفیت بد اینترنت می داند... در حالیکه حالا و با بازگشت شرایط عادی به فضای مجازی، این بهانه هم خود به خود محو می شود! بنابراین امید دانا در شرایطی قرار گرفته است که دو سر باخت است! هم مسیرش را تغییر داده و اعتبار صدها ساعت برنامه قبلی خود را به باد داده است، و هم دچار ریزش مخاطب شده و با هر بار توهین و فحاشی باز هم مخاطبش ریزش خواهد کرد.

3. فرضیه سوم: عذرخواهی امید دانا و بازگشت به روال قبل

در ادامه فرضیه اول و دوم، فرضیه سومی مطرح می شود که این است: چاره امید دانا عذرخواهی است... او باید از مخاطب عذرخواهی کند و رسما اعتراف کند که فریب بزرگنمایی فضای مجازی را خورده است. اما دلیل اینکه این اتفاق نمی افتد، یکی گنده گویی های این برنامه ساز جوان است و دیگری غرور او. امید دانا که تصور می کند هرچه می گوید درست است، این روزها وقتی اکثر خبرها و تحلیل هایش اشتباه از آب در می آید، به جای پذیرش اشتباه، شروع می کند به توجیه آنها. و می دانیم که به گفته ابن سینا یک اشتباه با هزار توجیه می شود هزار و یک اشتباه!

واقعیت: امید دانا انسان است، یک جوان احساساتی و البته مغرور

اما موارد فوق همه فرضیه است! واقعیت چیست؟ من به عنوان کسی که مدتها برنامه های امید دانا را دنبال می کردم، و فراتر از آن، در حد توان آنها را نشر می دادم، معتقدم امید دانا یک جوان احساساتی و البته مغرور است که ممکن است مثل هر انسانی دچار اشتباه بشود. به نظر من شرایط فعلی امید دانا ناشی از یک اشتباه است! البته امید دانا در شرایط فعلی و برای اینکه عذرخواهی و پذیرش اشتباه سخت است، حاضر نیست به مخاطبش بگوید دچار اشتباه شده است! بنابراین به همین مسیر ادامه می دهد... من روزگاری ویدئوهای امید دانا را دانلود می کردم. هم کامل آنرا انتشار می دادم و هم بخش هایی از آنرا می بریدم و آنرا در شبکه های اجتماعی و البته کانال هایی که در آپارات داشتم نشر می دادم. درباره او هم خیلی با دیگران بحث می کردم... درباره اینکه وجودش مفید هست و باید از او حمایت کرد. همان زمان بودند کسانی که می گفتند امید دانا اصلا ذاتش چیز دیگری است و دنبال جذب نیرو است و بعدا تغییر موضع می دهد! آنها امروز خوشحالند... خوشحال از اینکه درست امید دانا را شناخته اند. اما من هنوز هم فکر می کنم امید دانا در شرایط فعلی فقط دچار اشتباه شده است!

علت اشتباه امید دانا: فضای مجازی

علت اشتباه امید انا یک کلمه است: فضای‌مجازی! چرا؟ به علت اینکه امید دانا از کشور دور است. از شرایط جامعه دور است. وقتی می خواهد ماجرایی را دنبال کند، یا از آن مطلع شود، صرفا به آنچه در اینترنت منتشر شده دسترسی دارد. مثلا وقتی صحبت از اعتصاب مغازه دار ها می شود، او صرفا چند خبر، عکس و ویدئو را می بیند. خب طبعا نتیجه دیدن اخبار از این طریق روشن است و متفاوت است با کسی که وقتی خبر اعتصاب را می شنود، در بازار قدم می زند. در مسیر بین محل کار و منزل مغازه ها و بازار را می بیند و واقعیت را با همه وجود حس می کند! طبعا وقتی شما اطلاعات را از فضای مجازی می گیرید، گردانندگان فضای مجازی هر کاری بخواهد با ذهن شما انجام می دهند... همانطور که در فتنه 1401 با صد و بلکه هزار برابر کردن اتفاقات جامعه، شمار قابل توجهی را دچار اشتباه کردند! قبلا نوشته ام که فتنه مهسا فواید زیادی برای کشور داشت. فوت این خانم جوان اگرچه غم انگیز و ناراحت کننده بود، اما باعث شد نظام برای سالها بیمه شود... سیاسیون خائن، سلبریتی ها و ورزشکاران خائن، و همه کسانی که در دل نسبت به اسلام و نظام اسلامی «عناد» داشتند در این ماجرا هویت خود را آشکار کردند. البته شمار این جماعت بسیار کم است! چرا؟ چون روشن است که افرادی که احساساتی شده و از روی ناراحتی موضعی گرفته اند، در این صف قرار نمی گیرند. اصولا موضع و اظهار نظر کسی که سرشار از نفرت و خشم و کینه است، با کسی که دچار احساسات شده کاملا روشن است و می شود به راحتی تشخیص داد. بنابراین باید تفکیک کرد و انجام آنهم به سادگی امکان پذیر است. به عنوان مثال بازیگران زیادی از ماجرای فوت مهسا ناراحت شدند و واکنش نشان دادند. اما تعداد کسانی که هویت خود را افشا کردند و وارد یک جریان کثیف سیاسی و مذهبی شدند و از ایران خارج شدند، یا در داخل کشور دست به ساختار شکنی زدند، به 20 نفر هم نمی رسد! در هر صورت امید دانا هم مانند جوانان و مخاطبین دیگر، اسیر «شانتاز» و غلو و بزرگ نمایی فضای مجازی شد و در جنگ ادراکی و شناختی اخیر، نمره قبولی نگرفت! گرچه به نظر من هیچ وقت دیر نیست و او بازهم می تواند به صف عاشقان ایران بازگردد و از کیلومترها دورتر، از منافع ایران عزیز دفاع کند...

 

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

با سلام و عرض ادب

رسانه های زنجیره ای و معاند داخلی که تا دیروز خدمت رسانی در خوی را به سر نظام می زدند، که مثلا کم کاری شده و... حالا با زلزله ترکیه و فاجعه ای که در آن کشور رقم خورده است زمین بازی را عوض کرده اند!

این رسانه ها که تا دیروز به جای پرداختن به اصل «خدمت» و «کمک رسانی» به «مردم خوی» صرفا در پی القاء حس ناکارآمدی و... بودند، حالا می بینند در کشوری که همیشه آنرا با ایران مقایسه کرده اند فاجعه ای بزرگ رقم خورده است. بنابراین به سادگی هرچه تمامتر زمین بازی را عوض می کنند...

دیگر در این رسانه ها مقایسه ای بین مدیریت بحران در ایران و ترکیه انجام نمی شود؛ بلکه حالا صحبت از توئیتر و نقش آن در امداد رسانی است!

بله! درست خواندید... نقش توئیتر در امداد رسانی! آنهم در زلزله ای با آن شدت و وسعت...

بهارنیوز که یکی از سایت های تند اصلاح طلب است در مطلبی با عنوان «نقش توییتر در امداد رسانی در بلایای طبیعی/ بلایی که فیلتر توییتر بر سر عملیات نجات در زلزله ترکیه آورد!» می نویسد: به طور خاص توییتر منبع مهمی از داده‌های شاهدان عینی بوده که در زمان مناسب به گروه‌های امدادرسان امکان می‌دهد تا بتوانند با جوامع آسیب دیده تعامل خوبی داشته باشند!

این رسانه زنجیره ای و معاند البته مطلب را از یک سایت اصلاح طلب و تندروی دیگر (خبرآنلاین نزدیک به محمد مهاجری اصلاح طلب تندرو) گرفته است اما در هر صورت در مطلب تلاش شده است تا به مخاطب اینگونه القاء شود که توئیتر می تواند به نجات زلزله زدگان کمک کند!

اما باید از ناشران و مدیران این رسانه ها و همه افرادی که چنین مطالبی را دست به دست می کنند سوال کرد:

1. چرا کسانی که دچار مشکل شده اند و زیر آوار مانده اند به جای توئیت کردن، تماس نمی گیرند؟

2. چرا افراد زیر آوار مانده به جای توئیت از «پیامک» استفاده نمی کنند؟

روشن است... این حضرات از مرگ انسان ها هم استفاده می کنند تا منویات خودشان را پیش ببرند. توئیتر فضای بی در و پیکری است که هر کس می تواند در آن ده ها حساب ایجاد کند و هر دروغی را منتشر نماید. بدون آنکه قابل رهگیری باشد یا بشود درباره صحت و سقم آن مطمئن شد. به همین دلیل است که استکبار جهانی، با طرح مباحثی چون «دهکده جهانی» و... قصد دارد با ابزارهای مختلفی چون فیس بوک، توئیتر، اینستاگرام و... به هدف مهم خود که شستشوی فکری مخاطبین است برسد.

بله؛ استکبار جهانی مدتهاست این برنامه را پیش گرفته است... که مخاطب از هر نقطه ای از جهان، «شهروند» استکبار باشد! و دقیقا به همان شکل و به همان نحو فکر و عمل کند که مستکبران می خواهند! به این ترتیب، مبحثی که در گذشته تحت عنوان «استعمار» و «استثمار» از آن یاد می شد و عده ای معتقدند دوران آن به پایان رسیده است، امروز در فضای مجازی پیگیری می شود!

البته نمی توان منکر فواید شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها بود. حتی در همین بحث زلزله نیز شبکه های اجتماعی می توانند بسیار مفید فایده عمل کنند. منتهی به این شرط که کاربران در این شبکه ها و پیام رسان ها «هویت» داشته باشند و «مسئولیت» محتوایی که منتشر می کنند را بپذیرند.

به عبارت بسیار ساده تر، همانطور که امروز در جامعه نمی توان بدون «قانون» زندگی کرد، در فضای مجازی و در شبکه های اجتماعی هم نمی شود بی قانون بود و اگر این اتفاق رخ بدهد، نتیجه ای جز ولنگاری فرهنگی نخواهد داشت. چراکه جریان استکبار تلاش می کند تا از طریق تیم گسترده رسانه ای خود، و نیز با کمک افراد فریب خورده ای که بدون جیره و مواجب مستکبران را در رسیدن به اهدافشان یاری می کنند، اولا اعتقادات مردم را بگیرد و در ثانی آنها را نسبت به حکومت و مسئولان خود بی اعتماد کنند تا به این ترتیب، جریان «غرب گرا» فرصت یابد تا در کشورهای مختلف به قدرت برسد.

فاجعه ای که در ترکیه و سوریه رقم خورد جای تأسف فراوان دارد. اگرچه قبل از آن نیز در خوی زلزله ای رخ داد و متاسفانه جان سه نفر از هموطنانمان از دست رفت، اما شدت و وسعت زلزله سوریه و ترکیه با زلزله خوی قابل مقایسه نیست. عجیب و تأسف آور اینکه رسانه های زنجیره ای اصلاح طلب و معاند داخلی، و بعضی از سلبریتی های از خدا بی خبر، به جای «تلاش» برای «کمک» به مردم و «انسانها»، تلاش می کنند تا از شرایط موجود نیز برای رسیدن به اهداف پلید سیاسی و... خود استفاده کنند!

البته خدا جای حق نشسته است... خط شیطان هرچقدر هم تلاش بکند، «دلها به دست خداست». به همین دلیل است که می بینیم در عرصه های مختلف و در بزنگاه های حساس، علی رغم تلاش مستمر دشمن، ورق بر می گردد و ناگهان اتفاقاتی رخ می دهد که برنامه های دشمن را خنثی کرده و یا حتی به ضررش تمام می شود!

انتهای پست/.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

درباره فتنه 1401 (اگر بشود اسم آنرا فتنه گذاشت...) چند نکته مهم وجود دارد که البته توسط مسئولان و جریان انقلابی نیز مورد توجه قرار گرفته است:

1. همه مباحث فتنه 1401 در فضای مجازی رقم خورد

در این کشور دولت های مختلفی روی کار آمده اند. اما به طور جدی مباحث مربوط به امنیت فضای مجازی و اینترنت ملی و مباحثی از این دست، متوجه دولت روحانی و وزیرش، آذری جهرمی است. این دولت که خود با محوریت تلگرام روی کار آمده بود، کوچکترین تلاشی درباره مدیریت و ساماندهی فضای مجازی انجام نداد!

2. دروغگوهایی که با خیال راحت خیال پردازی می کنند

در جریانات اخیر، که نسبت به فتنه پیچیده ای چون فتنه 88 به معنی واقعی کلمه «صفر» است، همه التهابات با دروغ هایی که در فضای مجازی مطرح می شد شکل می گرفت که از جمله می توان به فرایند کشته سازی اشاره کرد. محوریت این دروغ ها با جریانات معاند بود، اما از همان ابتدا اصلاح طلبان و رسانه های زنجیره ای پای کار خدمت به جریان معاند آمدند. امثال حسن خمینی، سید محمد خاتمی، محقق داماد، بیات زنجانی و... از جمله کسانی بودند که تلاش کردند فضا را ملتهب کنند و هر یک بیانیه هایی دادند که در حقیقت ریختن بنزین روی آتش بود! روزنامه ها و سایت های اصلاح طلب هم در اینباره کم نگذاشتند! البته علتش روشن است. این جماعت به خیال خام خود، تصور می کردند قرار است اتفاقی بیافتد و به حکم وظیفه، به اربابان خود ارائه خدمت کردند. اما گذر زمان باز این جماعت را برای چندمین بار رسوا کرد...

3. سلبریتی ها و رسانه ملی

یکی از عوامل اصلی ملتهب شدن فضا در ایام فتنه 1401 مواضعی بود که بعضی از سلبریتی ها از جمله مهران مدیری، علی کریمی، و... اتخاذ کردند. بنابراین اتفاقات اخیر می تواند به رسانه ملی کمک کند تا جریان وطن فروش و خائن را از رسانه ملی برای همیشه پاک کند. هرچند این جماعت اندک باشند، و با هیاهو و جنجال سازی تلاش کنند تا صدایشان را بلندتر از آنچه هست به مردم برسانند.

4. مردم و حاکمیت

حوادث اخیر ثابت کرد رابطه مردم و حاکمیت، علی رغم همه مشکلات اقتصادی که متوجه ناکارمدی مسئولان، عملکرد سیاسیون خائن، عملکرد جریان منفعت طلب و خط فکری هاشمی، به ویژه شخص حسن روحانی، ظریف، و خیانت های دولت تدبیر است؛ رابطه ای پایدار و همیشگی است. مردم از همان ابتدای شروع اغتشاشات اخیر، بارها و بارها در اقصی نقاط کشور به میدان آمدند و حرف و مواضع خود را بیان کردند. جامعه ورزشی و هنری هم جامعه ای متعهد و وطن دوست است. بسیاری از مواضع معقولی که بعضی از هنرمندان درباره فوت مهسا اتخاذ کردند، الحق و الانصاف محترمانه و دلسوزانه، اما متأثر از جریان سازی های فضای مجازی بود. بنابراین حساب آنها هم از حساب ساختارشکنان جداست.

5. برکات فتنه مهسا

اگرچه فوت مهسا امینی حادثه ای تلخ بود و به فرموده رهبری، دل همه را سوزاند، اما جریانات پس از آن برکات فراوانی برای کشور و انقلاب داشت. این حوادث کمک کرد تا بستری برای پاک سازی در عرصه های مختلف فراهم شود و مسئولان نیز همانطور که بیان کرده اند، باید با جدیت این پاک سازی را دنبال کنند و نباید از آن غفلت شود؛ چراکه غفلت از آن به دلسردی جریان انقلابی خواهد انجامید.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

جریان تحریف و توپ خانه سم پاشی اصلاح طلبان یک لحظه هم توقف ندارد. مدام در تلاش است! چرا؟ چون دولت انقلابی هم بحمدالله جهادگونه در تلاش است! این جماعت افساد طلب، برای اینکه ننگ دولت مطبوعشان (دولت تزویر) در مقابل اقدامات جهادگونه دولت رییسی برملا نشود، از هر بهانه ای برای سم پاشی علیه دولت و به طور کلی جریان انقلابی استفاده می کنند...

بهانه اخیرشان شده یک مقاله که سایت غیر مرجع و نهایتا دسته دوم جریان انقلاب، یعنی رجانیوز، درباره اظهارات آیت الله العظمی صافی گلپایگانی نوشته است. اصلاح طلبان همه نیروهای رسانه ای خودشان، از عبدی گرفته تا ابطحی را به خط کرده اند تا بحث روز جامعه را در رسانه های زنجیره ای، مقاله رجانیوز جلوه دهند!

به قول یکی از دوستان: مژدگانی که گربه عابد شد! بله؛ افساد طلبانی که تا دیروز تقلید را کار میمون می دانستند! امروز شده اند حامی مراجع! و آنهم تنها یک مرجع! و آنهم تنها یک اظهار نظر از آن مرجع! و آنهم تنها یک برداشت از اظهار نظر مرجع معظم.

حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی در دیدار رئیس مجلس انقلابی، دکتر قالیباف، می فرمایند برای اینکه مشکلات جامعه کم بشود، باید با همه کشورها ارتباط برقرار کرد. اظهرمن الشمس است که منظور حضرتشان همه کشورها به جز اسرائیل و آمریکاست که خیانت و دشمنی شان ثابت شده بود، و در دولت عبرت، باز هم ثابت شد! بنابراین بخش اول اظهارات نقد دولت تزویر است و عملکرد سیاهش که جامعه را به این روز انداخته، و بخش دوم، توصیه به برقراری ارتباط با همه کشورها و استفاده از ظرفیت سیاست خارجی نظام است...

این سخنان کاملا متین و به جا و درست است. اما آنچه نادرست می نماید، افاضات اصلاح طلبانی است که مقاله یک سایت درجه دوم را پیراهن عثمان کرده اند که با آن جریان انقلابی را مثلا بزنند! البته ره به جایی نمی برند؛ اما مشخص است که هدف ورای کلماتی که می نویسند، یعنی حمایت از مراجع است. در واقع هدف این جماعت مسئله درست کردن است! تا فعالیت های انقلابی دولت دیده نشود.

دولت رییسی در حالی که حسن روحانی جمعه ها مشغول دودی کردن ریشش بود، هر جمعه به نقاطی از کشور که احساس می کند مشکلات بیشتری دارد سفر می کند. از جمله در همین مدت کوتاه دوبار به خوزستان سفر کرده است. افساد طلبان برای اینکه ذهن جامعه از مقایسه فاصله بگیرد، مجبورند مسئله سازی کنند و بنابراین از هر فرصتی استفاده می کنند...

جریان تحریفی که مقام معظم رهبری به آن اشاره می کنند، در واقع همین است. این جماعت و این خط فکری یا جای قاتل و مقتول را عوض می کنند، و یا مسئله سازی می کنند تا حقایق دیده نشود. در همین ماجرای اخیر هم به جای اینکه به خاطر عملکرد ننگین دولت مطبوعشان پاسخگو باشند، خود را بر صندلی مطالبه گری نشانده اند و طلبکار شده اند!

البته به فضل الهی این جریان محکوم به شکست است... در حقیقت این سنت الهی است: حزب الله پیروز و حزب شیطان نابود است. روشن است که تلاش می کند. دست و پا می زند. از این طرف هم باید کار و جهاد و تلاش بشود تا انشاء الله هرچه زودتر، تمدن نوین اسلامی شکل گیرد، و هدف غایی آن، یعنی ظهور اتفاق بیافتد، تا سرکرده جریان تزویر، یعنی شیطان رجیم، به دست حضرت صاحب (عج) گردن زده شود.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

پیشتر درباره مناظره تاجزاده و محبی در این وبلاگ نوشتم (اینجا) و به خاطر مباحثات مطرح شده در آن، دعوت کردم که فیلم کامل مناظره را ببینید. لینک هم گذاشتم. هنوز هم با توجه به کیفیت و اطلاعات مناظره، دیدن آنرا مفید می دانم...

در آن پست نوشته بودم که چون جواب ندارند، به خرما خوردن حاج آقای محبی گیر داده اند! (از جمله سایت ایرنا به عنوان خبرگزاری رسمی دولت)

واقعیت این است که تا موقع نوشتن پست مذکور، فیلم خرما خوردن آقای محبی را ندیده بودم. از فیلمبردار و یا ناشر این صحنه، حقیقتا دلخورم. چرا که دید من را نسبت به یک مسلمان به معنی واقعی کلمه تغییر داد و آبروی «حجت الاسلام» محبی را در فضای مجازی برد!

اما قبل از آن، و بیش از آن از جناب محبی دلخورم!

اصولا من از انسانهای «خسیس» متنفرم. بله. ممکن است این خصلت من نادرست باشد که اگر اینطور است، امیدوارم خدای متعال کمک کند تا روزی این اخلاق بد را (اگر واقعا بد است) کنار بگذارم. اما هرچه هست از خسیس جماعت بدم می آید.

اتفاقا با یک روحانی با سواد (اما بی مهارت) هم ارتباط داشتم و به خاطر همین خساستش، ارتباطم را به طور کامل با وی قطع کردم. با اینکه می توانست برایم فایده داشته باشد، و کار مشترک (کتاب و مقاله) هم با ایشان دارم و می توانستم باز هم داشته باشم، اما چه کنم که روح و روانم در معاشرت با این افراد اذیت می شود و به معنی واقعی کلمه نمی توانم تحملشان کنم!

البته روشن است که منظورم «معاشرت» صرف نیست! بلکه «مراوده» و «دوستی» و «همکاری» را عرض می کنم که به چیزی بیش از سلام و علیک نیاز دارد... با تکیه بر دو مورد اول! چراکه شاید بشود به نحوی همکاری داشت. بگذریم و برگردیم به خرما خوردن «وحشیانه» آقای محبی.

چند سوال از ایشان دارم:

  1. حاج آقا! هر خرمایی که شما می خوردید، و با ولع، خم می شدید و خرمای دیگری را بر می داشتید، من خودم را پای لب تابی که داشتم فیلم شما را در آن می دیدم می خوردم! که چرا اینقدر وحشیانه؟ چرا اینقدر با ولع؟
  2. حاج آقا! راستش را بخواهید، مختصر سوادی که دارید را باید کنار بگذارید و از اول بروید و همراه با کسب علم، دو واحد «ادب» هم بخوانید که دستتان را با مبل میزبان پاک نکنید! چرا دستتان را با مبل منزل تاجزاده پاک کردید؟
  3. حاج آقا! یعنی اینقدر ضعف کرده و گرسنه بودید که جلوی حاضران و جلوی دوربین ها اینگونه «وحشیانه» به خرماها هجوم می بردید؟
  4. حاج آقا! پیشنهاد می کنم به عنوان انقلابی دیگر در هیچ مناظره ای حاضر نشوید، چرا که به عنوان یک انسان همیشه «گرسنه» و «وحشی» و «بی ادب»، حداقل از نظر من و امثال من، به هیچ وجه «انقلابی» محسوب نمی شوید. چرا؟ چون رفتار بی ادبانه شما جلوی دوربین، که ناشی از ضعف سواد «رسانه ای» (به معنی اخص کلمه رسانه، یعنی تلوزیون، دوربین فیلم برداری و عکاسی و...) شماست، به اطلاعاتتان، و به آنچه از آن دفاع می کنید ضربه می زند!
  5. حاج آقا! نمی شد صبر کنید مناظره تمام شود و بعد به دیس خرما حمله کنید؟
  6. حاج آقا! نمی شد به نحوی از جلسه خارج شوید، یا دو سه دقیقه جلسه را قطع کنید و خودتان را با خوردن خفه کنید!! و باز ادامه دهید؟ حتما باید جلوی دوربین این اتفاق می افتاد؟
  7. حاج آقا! حالا درک می کنم که چرا تاجزاده، شما را در همان لابی اسکان داد و به داخل نبرد! وگرنه معلوم نبود داخل منزل و در پذیرایی چه آبرو ریزی ای را رقم می زدید!
  8. حاج آقا! توبه کنید و از همه انقلابیونی که دلشان را به درد آوردید عذرخواهی کنید!

عرض دیگری نیست. ممکن است خواندن این چند خط، عزیزان انقلابی را دلگیر نماید. پیشنهاد می کنم قبل از قضاوت، حتما کلیپ خرما خوردن ایشان را ببینید و بعد تشریف بیاورید تا گفتگو کنیم!

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

بعضی از این سایت های زنجیره ای، چنان دم از آزادی بیان می زنند که هرکس ببیند، تصور می کند اینها اگر فرصت پیدا کنند، معنا و مفهوم عملی آزادی را گسترش می دهند! اما کافیست امتحان کنید...

من بارها در این سایت ها نظر گذاشتم. اما یکبار به صورت اتفاقی برگشتم تا ببینم نظرم واکنشی داشته یا پاسخی به آن داده شده است یا خیر. در کمال تعجب دیدم اصلا منتشر نشده است! باز نظر دادم. دیدم خیر. خبری نیست...

حالا و بعد از کلی امتحان کردن، و فیلم و عکس گرفتن، به این نتیجه رسیدم که این رسانه ها، نظرات را گلچین می کنند و نظرات همسو را انتشار می دهند. از بین نظرات مخالف هم فقط و فقط نظراتی منتشر می شود، که دید مخاطب را نسبت به جریان نظر مخالف، به شدت منفی می کند. مثلا نظراتی که با غلط املایی همراه است، تند است، بی ادبی دارد، نشان از درک پایین مخاطب است و... را منتشر می کنند. اما اگر جواب مستدلی باشد، به هیچ وجه انتشار داده نمی شود: شما هم امتحان کنید!

من دو سایت آفتاب نیوز و انتخاب را امتحان کردم. مستنداتی هم جمع آوری کرده ام تا در یکی از رسانه ها، با همین موضوع، یعنی آزادی بیان در سایت های خاص انتشار دهم. عرض می کنم: نظرات در سایت آفتاب و انتخاب دو سمت و سوی کلی دارد. 1. اصلاح طلب 2. اصولگرا.

طبعا نظرات اصلاح طلبانه تأیید می شود. (البته بعضی از نظرات تندرو اصلاح طلبان سانسور می شود که طبیعی است.) اما نظرات اصولگرا: این نظرات گلچین می شود و صرفا نظراتی ضعیف که دید مخاطب را نسبت به اصولگرایی تغییر می دهد انتشار می یابد. به این ترتیب، مخاطب از دیدن یک نظر انقلابی در این سایت ها، نسبت به جریان انقلاب و جریان اصولگرایی بد بین می شود...

اگرچه من به این تقسیم بندی اصولگرایی و اصلاح طلبی اعتقاد ندارم و آنرا به نوعی کلاهبرداری سیاسی می دانم که سالها از مردم رأی گرفته است، اما به هر حال این پست را برای درک ماجرا، با همین دو واژه و اصطلاح سیاسی نوشتم.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

ماجرا از «تظاهر» گذشته است و کسانی که «رسما» مواضع اصلاح طلبانه دارند، یا خودشان را اصولگرا جا می زنند، و یا رسانه های اصلاح سعی می کنند آنها را به مخاطب اصولگرا معرفی کنند. اما چرا؟

ایسنا (که در حال حاضر با مدیریت اصلاح طلبان اداره می شود!) محمد مهاجری را «یک فعالی سیاسی و رسانه ای اصولگرا» معرفی کرده و با تیتر «مهاجری: اصولگرایان بدشان نمی آید که بین خودشان وزن کشی کنند!» به گفتگو با ایشان پرداخته است.

روشن است که بحث گفتگو نیست. اتفاقا رسانه های فراوان اصلاح طلب، هر روز می نویسند و تحلیل و گفتگو دارند و دست بر قضا در روشن شدن فضا و شناخت طرز فکر سیاسی افراد مفید هم هست.

پس ماجرا چیست؟ اصل ماجرا این است که حرف های یک اصلاح طلب، که در واقع برآیند گفتمان اصلاحات است را به «دروغ» در دهان یک اصولگرا می گذارند! یا بهتر بگویم، یک اصلاح طلب را اصولگرا معرفی می کنند تا از زبان یک اصولگرای تقلبی، حرف هایشان را بزنند!

شاید از نظر بسیاری اصل حرف مهم باشد و این جزئیات مورد توجه قرار نگیرد. اما از نظر من، این مصداق «نفاق» است. بله؛ اگر مرحوم هاشمی را در اواخر عمرش، «اصولگرا» محسوب می کنید، آقای مهاجری و امثالهم هم اصولگرا محسوب می شوند. یا اگر «دکتر عارف» اصولگرا محسوب شود، بله؛ آقای مهاجری و مانند وی هم اصولگرا هستند!

اما آقای مهاجری چه می گوید؟ همه محورهای سخنان آقای مهاجری، دقیقا همان حرف های اصلاح طلبان است! از حمله به شورای نگهبان و رسانه ملی گرفته تا دفاع از لوایح پالرمو و CFT. حتی در ریزترین مباحث هم آقای مهاجری «کاملا» اصلاح طلبانه حرف می زند و موضع می گیرد و فقط رسانه ها قبل از اسمش «اصولگرا» می نویسند.

اما چرا این رسانه ها تلاش می کنند تا وی را اصولگرا جا بزنند؟ واقعیت این است که آقای مهاجری، روزگاری در کیهان فعال بوده است. همین باعث شده که حضرات تصور کنند ایشان تا آخر عمرش اصولگرا باقی می ماند. با این متر، محمد نوری زاد هم لابد اصولگرا محسوب می شود! البته سردمدار چرخش سیاسی برای حفظ منافع شخصی، طبعا و حقا مرحوم هاشمی است!

هاشمی رفسنجانی که این اواخر، و با توجه به جنجال های فرزندش مهدی و دیگر اطرافیان، حنایش برای اصولگرایان رنگ باخته بود، و در میان این طیف، به عنوان مهره ای سوخته تلقی میشد، چه باید می کرد؟ روشن است. به سادگی آب خوردن به سمت اصلاح طلبان چرخش کرده و مواضعی گرفت که حتی اصلاح طلبان هم در بیان آن مراعات می کردند! به این ترتیب، هاشمی، که از اینجا (جمع اصولگرایان) رانده شده بود در آغوش اصلاح طلبان جای گرفت.

از این دست مثال زیاد است، و بلاتشبیه، در صدر اسلام هم طلحه و زبیر و شمر و... را می توان بررسی کرد که چطور از دامن علی (ع) به دامن جریان مقابل غلطیده اند. آنهم فقط و فقط به دلیل حفظ «منافع» شخصی.

اما مصاحبه محمد مهاجری، اصولگرای دیروز و اصلاح طلب امروز با ایسنا دو نکته مهم دارد. اول اختلاف بین اصولگرایان! و دوم دفاع از اصلاح طلبان و مظلومیت آنها! بخوانید:

  1. وی در پاسخ به این پرسش که چه گروه های دیگر اصولگرا لیست‌های دیگری را ارائه خواهند کرد، افزود: صبر کنید؛ اختلاف‌ها به زودی بروز می‌کند.
  2. مهاجری در پایان درباره ادعای باهنر و بادامچیان درباره اینکه اصلاح‌طلبان به اندازه در انتخابات کافی نامزد دارند، تصریح کرد: اگر بادامچیان و باهنر به این مساله باور دارند، لیست اصلاح طلبان را منتشر کنند تا روی اصلاح‌طلبان کم شود. داوطلبان اصلاح طلب که بالاخره پنهان نیستند و حتما عنوان، شهرت و سابقه دارند بنابراین این اسامی را منتشر کنند تا دروغ اصلاح‌طلبان برملا شود.

در خصوص اختلاف نظر اصولگرایان در جای دیگری مفصل خواهم نوشت. اما درباره اینکه حضرت مهاجری فرموده اند اصلاح طلبان نامزد ندارند، توجه ایشان را به آمار 700 اصلاح طلب تأیید شده در سرتاسر کشور جلب می کنم که تابناک (اینجا: 700 کاندیدای اصلاح‌طلب در برابر بیش از ۴۲۰۰ کاندیدای اصولگرا) و دیگر رسانه ها منتشر کرده اند. بحث اصلاح طلبان درخصوص تأیید صلاحیت ها چیز دیگری است که آنهم باید مجزا مورد بررسی قرار گیرد.

اما اجمالا اینکه: 1. اصلاح طلبان شکست خود را پیش بینی کرده اند. (از جمله آقای صادق زیباکلام که به صراحت می گوید مردم دیگر به اصلاح طلبان رأی نخواهند داد. یا محمد خاتمی که می گوید با تکرار من هم دیگر اتفاقی نمی افتد!) 2. برای فرار از شکست چه باید کرد؟ فشار باید به شورای نگهبان وارد شود. بنابراین، افرادی که «قطعا» رد صلاحیت می شوند را گسیل می کنند تا آمار رد صلاحیت شدگان افزایش یابد. امثال شکوری راد و دیگرانی که در فتنه های 78 و 88 محکوم شده اند در این دوره اسم نوشته اند! چرا؟ برای اینکه هزینه رد صلاحیت برای شورای نگهبان بالا برود و از سوی دیگر، شکست مفتضحانه آنها، که به خاطر عملکرد بد دولت مطبوعشان رخ می دهد، لاپوشانی شود! 3. توپخانه های رسانه ای اصلاح طلبان باید معنای 1 و 2 را در جامعه پمپاژ کند و از این جهت، مصاحبه با افرادی نظیر محمد مهاجری و دیگران آغاز می شود و تحلیل ها و مقالات، با همین مضامین به فراوانی در نشریات و رسانه های زنجیره ای انعکاس می یابد.

 

  • احمد طحانی