از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه خنده ای تلخ و گاه تلخی یک خنده، وجودت را در آتشی غریب می سوزاند...
اینجا غمکده ای است، پر از درد رفتن...
و تماشاکده ای است، لبریز از جدایی...
اینجا دنیاست!
سرای بی کسی...

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جریان منفعت طلب» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

در میان وب گردی های خود، به متن و فیلم گفتگوی دکتر احمد بخارایی با سایت دیده بان ایران برخوردم... گفتگویی که حول یک خبر «دروغ» شکل گرفته و با فلسفه بافی مغرضانه، تلاش کرده در مسیری حرکت کند که مدتهاست جریان معاند در همان مسیر به بن بست رسیده است! اما ظاهرا تک تک افراد مخالف نظام و اسلام، باید خودشان با تمام وجود آن «بن بست» را درک کنند... این چند خط را درباره همین موضوع بخوانید:

دسته اول وطن پرست دسته دوم وطن فروش

بعضی تصور می کنند بین جماعت «وطن فروش» و جماعت «وطن پرست» یک جریان و جماعت «بی تفاوت» هم وجود دارد! اما به نظر من اینطور نیست. چراکه همان جماعت به ظاهر بی طرف، در شرایط انتخاب قرار نگرفته اند. والا همان ها هم یک سمت را انتخاب می کنند...

برکت آشوب های 1401 و فتنه مهسا

چند مورد از برکات فتنه مهسا را پیشتر در وبلاگ نوشته بودم. (اینجا) با گذشت بیش از یکسال از این فتنه، تصور می کنم لطفی که جریان معاند، ناخواسته به اسلام و انقلاب کردند، بسیار بیشتر از مواردی است که امثال من متوجه می شوند! یکی از برکاتی که من تا امروز متوجه آن نبودم، روشن شدن موضع «افراد خاصی» بود که به هر دلیل سکوت کرده بودند و در قسمت تاریک میدان ایستاده بودند! این جماعت، به تصور اینکه با فتنه مهسا کار نظام تمام است موضع خود را افشا کرده اند. با گذشت زمان و اثبات پوچ بودن این حرکت و قصد و غرض دشمن از ضربه زدن به «ایران» و حرکت های ضد «اسلام»ی گروهی از آنها مواضع خود را اصلاح کرده اند. اما عده ای چون شهامت پذیرش اشتباه را ندارند، همچنان بر همان مدار می چرخند!

اخراج اساتید؟ کدام استاد؟ کدام اخراج؟

این روزها یکی از شایعاتی که رسانه های زنجیره ای اصلاح طلب دوشادوش رسانه های معاند به آن می پردازند، اخراج اساتید دانشگاه است! این پرونده و شایعه، اگرچه قبل از ماجرای دکتر شریفی زارچی هم مفتوح بود، اما با جنجال سازی های این مدرس دانشگاه و نیز جنجال سازی های دکتر محسن برهانی بیشتر مورد توجه قرار گرفت. اما ماجرا چیست؟ چرا رسانه های مدعی اسم اساتید اخراجی را اعلام نمی کنند؟ یعنی باید باور کنیم استادی که توقف علمی داشته و ضوابط تمدید قرارداد را طی نکرده و... «اخراج» شده است؟ واکنش ها و اسناد و تصاویر منتشر شده از کارنامه و رزومه (عدم بارگذاری اسناد و مدارک پژوهشی) این اساتید، خود گویای همه چیز است. اما به شرط اینکه بخواهیم ببینیم. به قول معروف: کسانی که خود را به خواب زده اند بیدار نمی شوند! (حالا هرچقدر هم تلاش کنی نمی توانی کسی که خودش را به خواب زده بیدار کنی...)

درباره دکتر احمد بخارایی و فلسفه بافی به شکلی ناشیانه

رسانه های اصلاح طلب روش خاصی دارند. برای تیتر زدن می گردند و یک جمله را از دل یک ساعت سخنرانی بیرون می کشند و همان را تیتر می کنند تا مثلا فلان سخنران و امام جمعه را به ظن خود تخریب کنند! اما... از آنجا که مکر خدای تعالی از همه مکرها بالاتر است این جماعت وارد بازی از پیش باخته شده اند و نتیجه مکر این جماعت را خود خدا وعده داده است که جبران می کند! در سوره مبارکه آل عمران آیه ۵۴ می خوانیم: وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ یعنی: و (یهود و دشمنان مسیح، برای نابودی او و آیینش،) نقشه کشیدند؛ و خداوند (بر حفظ او و آیینش،) چاره‌جویی کرد؛ و خداوند، بهترین چاره‌جویان است!

دکتر بخارایی در مصاحبه ای که با سایت دیدبان ایران انجام داده است این جمله را درباره همان «خبرسازی»های رسانه های زنجیره ای بیان کرده است: «به راحتی و صرف این که صحبتی، نقدی یا توییتی داشته است، اخراج کنید؟ این کارها احمقانه است.» اما کاش ایشان به این سوال هم پاسخ می دادند: فقط یک استاد که به خاطر بیان نظر سیاسی اخراج شده را نام ببرید! همانطور که بیان شد، اگر جستجو کنید، تصاویر و مستندات علت عدم همکاری دانشگاه با امثال آقایان دکتر شریفی و دکتر برهانی موجود است. اما به هر حال دل بی غرض و چشم بینا می خواهد! اتفاقا می توان گفت آقای دکتر اینگونه سطحی بودن و تحت تأثیر رسانه های خاص قرار گرفتن «احمقانه» است!

ترقی سایت دیده بان ایران از مقابله با نظام تا ایستادن در مقابل دین

تولید محتوایی که توسط سایت دیده بان ایران انجام می گیرد، از نظر شخص من «مقدس» است. اما متاسفانه عوامل این رسانه، این عمل مقدس را با اهداف مغرضانه خود به شدت آلوده می کنند... برای گفتگو با یک نماینده مجلس تیتر خاص بر می گزینند تا به خیال خود او را تخریب کنند و... اینکه دیده بان ایران هم مانند دیگر رسانه های زنجیره ای در تقابل با نظام اسلامی قرار دارد، شکی نیست... مرور برخی از مطالب این سایت، نشان می دهد کار از بحث انتقاد به نظام فراتر رفته و شکل الحاد به خود گرفته است! به هر حال این جماعتی که در خوشبینانه ترین حالت، به هزار نفر هم نمی رسند (مجموعه عوامل رسانه های زنجیره؛ شامل تولید کنندگان محتوا و منتشر کنندگان آن در پلتفرم های مختلف) قدرت رسانه ای عجیب و پیوسته ای دارند که می توانند جریان سازی کنند... اما به لطف خدا، با روشن شدن عملکرد این جریان در حوادث مختلف، همچون روشن شدن نیت شوم دشمنان ایران، دست این جریان هم برای «مردم» رو شده و اثرگذاری شان به شدت کاسته شده است.

این سایت در مقدمه گفتگوی خود با دکتر احمد بخارایی می نویسد که دولت سیزدهم، مفاخر علمی را اخراج کرده و به جای ایشان امیرحسین ثابتی، مجری عضو جبهه پایداری و عباس موزون مجری برنامه زندگی پس از زندگی را به دانشگاه آورده است! مقدمه نویس و تنظیم کننده مغرض این یادداشت حتی به خود زحمت مطالعه و تحقیق نداده تا اسم دکتر سعید حدادیان را هم اضافه کند! و از سوی دیگر می خواهد تدریس افراد ذکر شده در دانشگاه ها را به روی کار آمدن دولت سیزدهم گره بزند! در حالیکه هر ذهن منصف و آگاهی که اهل تحقیق باشد، می بیند که دکتر حدادیان از سالها قبل (96 و در دولت حسن روحانی!) در دانشگاه ها دروس دفاع مقدس و پایداری را تدریس می کردند و یا امیرحسین ثابتی که خود نخبه دانشگاهی و تحصیل کرده دانشگاه تهران است، چند سال سابقه تدریس دارد و... به نظر شما این جماعت نمی بینند؟ یا نمی دانند؟ خیر! هم می بینند و هم می دانند... منتهی تصور می کنند خدعه، نیرنگ و فریب کارشان را راه می اندازد!

سخنی با جماعت مغرض و معاند داخلی و خارجی

این سخن را به عنوان توصیه به جماعت اصلاح طلب و مغرض در رسانه های زنجیره ای و نیز دشمنان خارج نشین ایران بیان می کنم: یاد بگیرید در دشمنی هم «صادق» باشید! یاد بگیرید و بفهمید دشمنی با «دروغ» نتیجه نمی دهد... بفهمید و ببینید که چطور هزاران دروغ در سال 1401 کارتان را به عدم استقبال همان جماعت چند صد نفری در 1402 رساند و کشاند! بالاخره «ذات انسان» از هر نوعی که باشد، «پاک» است. ذات انسان صداقت و راستی را می پسندد... دشمن صادق از دوست دروغگو به مراتب بهتر است! عزیزان وطن فروش، این سنت خدا یا به قول خودتان «قانون» مادی حاکم بر این جهان است: با دروغ و خدعه و نیرنگ به هدف نمی رسید... این دنیا بر مدار راستی و درستی می چرخد! کاش به جای این درجه از عناد با انقلاب و اسلام، کمی زاویه دید خود را عوض می کردید! و کاش به جای دشمن رذل و شیاد، حداقل دشمن «باشرف» بودید...

 

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

با عرض سلام و ادب و احترام، در این پست چند نکته را به اختصار می نویسم. رئوس مطالب هم درباره چرخش عجیب مهدی نصیری است که از سردبیری کیهان به یک ضدانقلاب دوآتشه تبدیل شده است. همینطور درباره حضور سلبریتی ها در راهپیمایی عظیم اربعین نکاتی عرض خواهد شد. محور پایانی پست هم درباره دنیا و کوتاهی عمر و باقیات الصالحات است. بخوانید:

1. علت چرخش مهدی نصیری

به نظر من نیروهای امنیتی و اطلاعاتی کشور باید مهدی نصیری را نجات دهند! چرا؟ بخوانید...

می گویند یکی از راه های ضربه زدن به یک موضوع، بد دفاع کردن از آن است! به عنوان مثال اگر من بخواهم به تیم بارسلونا در یک جمع فوتبالی ضربه بزنم، کافی است در آن جمع، بد از این تیم دفاع کنم و حرف های غیر منطقی در دفاع از بارسا بزنم. در سیاست هم همین است: اگر کسی در دفاع از حزب و گرایش سیاسی خود، بد عمل کند، در واقع به آن حزب و گرایش خاص ضربه زده است... این از پرده اول.

اما پرده دوم... مهدی نصیری از روزی که به اصطلاح رسما به «مخالف» جمهوری اسلامی تبدیل شده است، دارد «بد» به نظام حمله می کند! که مطابق فرمول فوق، در واقع حملات نصیری به نظام، دارد به نفع نظام تمام می شود!! خب، این اتفاق می تواند دو دلیل داشته باشد: 1. یا مهدی نصیری بسیار ساده لوح و ساده اندیش باشد که نفهمد چه می کند و یا 2. به عمد و کاملا آگاهانه به این شکل عمل می کند...

از نظر من علت همان مورد دوم است! جای دیگری هم نوشتم که مهدی نصیری دچار مشکل شده است... و احتمالا از سوی جریان معاند تحت فشار است. احتمال دارد ماجرایی ناموسی در میان باشد. یا هر چیز دیگری شبیه به این! که مهدی نصیری ترجیح داده است به جای آبروریزی شخصی در قامت مدافع نظام، تبدیل به مهره اپوزیسیون شود و منویات آنها را عمل کند. منتهی به شکلی زیرکانه دارد به قدری بد عمل می کند که در واقع نه تنها ضربه ای به نظام وارد نمی شود، بلکه در واقع اقداماتش در نهایت به نفع نظام است: از حضورش بر مزار مهسا امینی بگیرید که در ماه محرم، با لباس قرمز بود و مهسا را «حضرت» مهسا لقب داد و از مردم خواست که از او حاجت بخواند و از روح مهسا طلب کمک کنند! تا مصاحبه اخیرش که گفت نظام هیچ دستاورد مثبتی نداشته است! طبیعی است که مخالفان نظام هم از این سخن تعجب می کنند. چراکه در همین اوضاع بد اقتصادی هم روزانه اخبار خوب و امیدوارکننده از اوضاع کشور منتشر می شود. در دولت سیزدهم هم علاوه بر آزادسازی پول های بلوکه شده، ارتباط با عربستان، عضویت در شانگهای، عضویت در بریکس، توافق با آمریکا و... مهمترین کار اولا کنترل تورم و ثانیا تلاش برای کاهش آن بوده است.

اصلا نیازی نیز برای مرور دستاوردهای نظام، به کتاب دستاوردهای چهل ساله (معرفی صعود چهل ساله کار مجموعه حجت الاسلام راجی: اینجا) ارجاع داده شود! (برای دانلود نسخه اولیه کتاب صعود چهل ساله اینجا و برای دریافت آخرین ویرایش کتاب صعود چهل ساله اینجا را کلیک نمایید.) می دانیم که ارجاعات کتاب صعود چهل ساله، مراجع معتبر جهانی است و لینک و مستندات در داخل کتاب وجود دارد... و در یک کلام: مو لای درز اطلاعات و مستندات آن نمی رود!

2. حضور سلبریتی ها در مراسم باشکوه راهپیمایی اربعین

خیلی از سلبریتی ها هرساله در راهپیمایی اربعین حاضر می شوند... خبر و تصاویر آن هم توسط رسانه ها منتشر می شود. اما بعد از فتنه 1401 (فتنه مهسا) که دشمن با تمام توان خود پای کار آمد که نشان بدهد مردم و سلبریتی ها نه تنها از نظام، بلکه از دین هم گریزانند، این اخبار ارزش بیشتری پیدا کرده است. اما سخن درباره رسانه هایی است که به نحوی درباره پوشش این اخبار عمل می کنند که گویی امام حسین (ع) یا حاکمیت اسلام بر روی کره خاکی، به این اخبار نیاز دارد! دقیقا همانند تصور بعضی که فکر می کنند خدا به عبادت ما نیاز دارد! و اگر در روز نماز می خوانند، روزه می گیرند و... در دل خود تصور می کنند به خدا لطف کرده اند!

روی سخن با این حضرات است... بله دوستان؛ حضور امثال استاد داریوش ارجمند، عوامل سریال گاندو، عوامل سریال بازپرس، حضور فرزاد حسینی، حضور ارسلان قاسمی، و حتی حضور حمید صفت در مراسم اربعین باید پوشش داده شود. اما در نحوه پوشش این اخبار نباید بزرگ نمایی صورت گیرد که گویی این مراسم باشکوه به حضور این افراد نیاز دارد و با حضور این افراد اعتبار می یابد... درحالیکه واقعیت این است: همه ما در درجه اول باید خود را به «مقام» بندگی خدا برسانیم و در درجه بعد، تلاش کنیم برای «تقرب» به خدای متعال دست به دامن «وسیله» شویم که فرمود: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ» (مائده، 35) بهترین وسیله و بهترین کشتی نجات دستگاه امام حسین (ع) است که همه را با هر شرایطی می پذیرد و در کوتاهترین و سریعترین زمان دستگیری می کند!

3. فلسفه زندگی و پوچی لذت های زودگذر دنیا

من مدتهاست درباره خوردن و آشامیدن به این نتیجه رسیدم که اصل «رفع گرسنگی» و بلکه «سیر» شدن است! بله؛ خوردن غذا لذت دارد... اما چند دقیقه طول می کشد و می گذرد و تمام می شود. اما آنچه در این فرایند مهم است، رفع گرسنگی و سیر شدن است! پس در حالیکه انسان می تواند با تکه ای نان و نمک، سرکه، یا پنیر، و یا هر غذای ساده دیگر خود را سیر کند، چرا باید دست به هر کاری بزند تا آن غذای ساده را تبدیل به مثلا چلوکباب و... کند؟

بله؛ همه ما برای بهبود شرایط زندگی خود و خانواده خود باید بیشترین تلاش را انجام دهیم... از نظر شرع مقدس هم این تلاش «جهاد» محسوب می شود و هر کس صبح با این نیت که برای فراهم کردن مایحتاج زندگی همسر و فرزندان خود از خانه بیرون برود و کار کند، مجاهد فی سبیل الله محسوب می شود! (طبق روایات معتبر) اما باید در نظر بگیریم که اصل آن چیزی است که بعد از به پایان رسیدن این عمر زودگذر، قرار است با خود ببریم! فلان خانه، فلان مقدار پول، فلان مقدار سرمایه و... با فرا رسیدن مرگمان می ماند! و آنچه با خود می بریم، صفاتی است که به روح خود پیوست کرده ایم! اگر صبوریم، آن صبوری را با خود می بریم. اگر چشم پاک و محجبه بوده ایم، آنرا با خود می بریم. اگر متقی بوده ایم، آن تقوا را با خود می بریم. اگر دست به دامن اهل بیت بوده ایم، آن توسل و زیارات را با خود می بریم. اصل و اساس آن است... دقیقا مانند همان سیری! هدف همین است که روح ما در این مدت زمان کوتاه عمر، تکامل یابد و آماده شویم برای ملاقات با پروردگار و متصل شدن به آن چشمه لایزال. بنابراین فلسفه زندگی تکامل است و لذت های زودگذر دنیا به معنی واقعی کلمه پوچ بی معنی هستند! باز بر این نکته تأکید می کنم که این سخن به معنای آن نیست که خود را از لذت های دنیوی محروم کنیم. خیر... می شود با نیت پاک و زلال، از همه این لذات حلال بهره برد. و خوشا به حال و سعادت آنها که افسار نفس خود را در دست دارند؛ و با زیرکی تمام، با همین لذت های دنیوی نفس خود را فریب می دهند و او را با همین لذت ها رام و تربیت می کنند. دقیقا مانند رام کردن وحشی ترین حیوان که با پاداش و غذا و تنبیه انجام می شود!

کلام آخر هم اینکه این وبلاگ را با همین هدف ایجاد کردم که هرازگاهی در آن مطالبی را بنویسم که امکان نشر آن به صورت رسمی وجود ندارد و بلکه اصلا بنای نشرش را ندارم. قرار است اینجا مانند دفتری باشد که بعضی از ما داریم و هرازگاهی در آن هرچه دل تنگمان می خواهد می نویسیم. منتهی به جهت اینکه محتوای وبلاگ در معرض دید مخاطب قرار دارد و عمومی است، تلاش کرده ام نکات مطروحه، در حد بضاعت اندکم، فایده معنوی هم داشته باشد. امیدوارم خدای متعال به این بنده خود نظری بیاندازد تا آنچه «باقیات الصالحات» می نامند را بتوانم در حوزه های مختلف برای خودم کسب کنم. چراکه پس از به پایان رسیدن عمر، همین باقیات الصالحات می تواند مانند چشمه ای جوشان، انسان را مستفیض نماید! یاحق

 

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

نمی دانم این سیاست یک بام و دو هوای جناب محمد تقی فاضل میبدی نشانه چیست! متاسفانه ایشان در کسوت روحانیت هستند و طبعا باید حرمت لباس و شأن روحانی بودنشان حفظ شود. اما مواضع عجیب و غریب و بعضا متناقض ایشان ذهن هر مخاطب آزاده ای را با این سوال مواجه می کند که رفتار ایشان ناشی از نفاق است یا بی تقوایی سیاسی؟

انتقاد یک «روحانی» به اجرای «احکام اسلامی»!

جناب فاضل میبدی در سخنانی به انتقاد از ائمه جمعه پرداخته اند که چرا درباره دوچرخه سواری بانوان و بدحجابی آنان سخن گفته اند! سایت عصرایران با عنوان «انتقاد فاضل میبدی به سخنان ائمه جمعه درباره دوچرخه سواری و اسب دوانی زنان» به استقبال این سخنان گهربار رفته و آنرا منعکس کرده است. در ادامه بخش هایی از افاضات این عالم متقی! و روحانی وارسته! را مرور خواهیم کرد.

اما سوال این است: جناب استاد فاضل میبدی همه سخنان ائمه جمعه را خوانده یا شنیده اند یا خیر؟ طبق معمول فقط به تیتر فلان سایت و روزنامه اصلاح طلب بسنده کرده اند؟ آیا سخنان ائمه محترم جمعه در نقد مجلس و دولت را خوانده و دیده اند؟ آیا در جریان توصیه ها و هشدارهای ائمه جمعه به مسئولان کشور هستند؟ واقعا هدف این اظهارات جناب استاد چیست؟ شانتاژ رسانه ای؟ در صدر اخبار قرار گرفتن؟ تخریب دولت مردمی و مجلس انقلابی؟

عجیب است! جناب فاضل خان میبدی به عنوان اصلاح طلبی تندرو از دولت روحانی و مجلس دهم حمایت می کردند؛ و زمانی که قیمت دلار ده برابر شده بود و مشکلات اقتصادی توسط دولت حسن روحانی، یکی پس از دیگری رونمایی می شد روزه سکوت گرفته بودند؛ اما حالا از همه چیز و همه کس طلبکار شده اند! سبحان الله!

سوال دیگر این است: جناب محمد تقی فاضل میبدی دغدغه دینی دارند یا خیر؟ این سوال باید جواب مشخصی داشته باشد! اگر دارند پس این اظهارات (بخوانید: اراجیف!) چیست؟ و اگر ندارند این لباس مقدس روحانیت چیست که بر تن حضرتشان «زار» می زند؟ جناب میبدی، اگر با حجاب و احکام دین مشکل دارند چرا کسوت روحانیت را انتخاب کرده اند؟ و اگر با دستورات دین مبین اسلام موافقند پس چرا با هدف رسیدن به مطامع سیاسی، علیه احکام اسلام سخن پراکنی می کنند؟

سوالی مهم: چه کسی می خواهد ذهن مردم را منحرف کند؟
جناب فاضل میبدی بیان داشته اند: «بنده نمی دانم درد این امامان جمعه و خطیبان کشور ما چیست؟ چرا می خواهند ذهن ها را منحرف کنند؟ امروز به نظر می رسد مهمترین مسئله کشور، مسئله معیشت مردم و اقتصاد است و این فساد در کشور است که سال هاست ایجاد شده و یأس و ناامیدی و معضل بیکاری است که در بین جوانان، احساس می شود.»

استاد فاضل میبدی! لابد توقع دارند «گندی» که دولت مطبوعشان طی 8 سال زده است را دولت مردمی و محبوب سیزدهم، طی چند ماه رفع و رجوع کند! گرانی و بیکاری و هزار و یکجور مشکل دیگر، نتیجه مدیریت ناکارآمد اصلاح طلبان است...

جناب استاد محمد تقی فاضل میبدی، که سایت عصرایران از عناوین استاد حوزه و دانشگاه، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم برای ایشان استفاده کرده است در بخش دیگری از اظهارات خود، کل عمر نظام مقدس اسلامی را زیر سوال برده و می فرمایند: «این سوال باید مطرح شود که چرا پس از 40 سال انقلاب، هنوز مسئله اقتصاد حل نشده و یا تورم دو رقمی کاهش پیدا نکرده است.»

اگر مخاطب این اظهارات، با خط فکری ایشان آشنا باشد، و از جریانات سیاسی حاکم بر کشور در طول سالهای پس از انقلاب هم اطلاع داشته باشد، و از این سخنان فاضل میبدی انگشت حیرت به دهان بگیرد! بخندد! تعجب کند! حیرت کند! یا حتی به قول معروف شاخ روی سرش سبز بشود! باز جا دارد... چراکه حقیقتا جناب فاضل میبدی، این استاد فرهیخته حوزه! و این روحانی منورالفکر، روی سنگ پای قزوین را سفید کرده اند!

جناب فاضل خان میبدی، از این 40 سال انقلاب، 32 سال آنرا همفکران غرب زده و غرب پرست شما بر کشور حاکم بوده اند! از میرحسین موسوی با تصمیمات خارق العاده گرفته تا هاشمی رفسنجانی و مانور تجمل و اشرافی گری! از خاتمی غرب پرست گرفته تا روحانی کدخدا دوست و کدخدا ترس! مجالس هم که رکورد آن با جناب علی لاریجانی بوده با 12 سال ریاست که شاهکارش تصویب 20 دقیقه ای برجام است! از مجالس کروبی و هاشمی و ناطق بگذریم...

اصلاح طلبان تندرو فرسنگ ها از تقوای سیاسی فاصله دارند!

جناب فاضل میبدی، کمی خجالت هم بد نیست! سخن از تقوا به میان نمی آورم که ظاهرا فرسنگ ها با آن فاصله دارید! اما به برکت فضای مجازی مردم به خوبی روشن شده اند! اظهارت و عملکرد و مواضع شما با یک سرچ ساده به دست می آید! امروز شما و امثال شما باید پاسخگو باشید! با این ترفندها و با این سخنان نمی توانید گستره مفاسد جریان سیاسی مطبوع خود را لاپوشانی کنید! مردم را چه فرض کرده اید؟ از یک طرف روحانی را روی کار می آورید و از او حمایت می کنید که کارخانجات داخلی را به تعطیلی بکشاند و تولید کشور را نابود کند، از طرف دیگر از بیکاری جوانان حرف می زنید؟ از یک طرف داشته های کشور را در طبق اخلاص در «ننگنامه برجام» به آمریکا تقدیم می کنید، و وقتی با آن «توافق احمقانه» که بدون ضمانت اجرایی بسته شده، آمریکا زیر قول و قرارش می زند، طلبکار می شوید که چرا گرانی شده است؟ واقعا مردم را چه فرض کرده اید جناب استاد حوزه و دانشگاه؟

اما... چه می شود کرد؟ این جماعت افساد طلب تندرو «حیا را خورده و آبرو را قی کرده اند» محمد اکرم مردانی پور (اینجا) خوب به اظهارات (بخوانید اراجیف!) متناقض جناب استاد! پاسخ داده است. کلام آخر این یادداشت هم جمله ای از مردانی پور که خطاب به فاضل میبدی نوشته است: سقراط را فلسفه آموختن نهایت گستاخى است! أین تذهبون؟!

پی نوشت:

1. عده قلیلی از ساده لوحان سیاسی، بر راقم این سطور اشکال می گرفتند که اگر برجام روی ترکمنچای را سفید کرده است، چرا رهبری آنرا تأیید کرده اند! اولا خود رهبری به این جماعت پاسخ داده اند. (این فیلم را ببینید: پاسخ رهبر انقلاب به دانشجویی که تصویب برجام را به رهبری نسبت داد. اینجا و اینجا) در ثانی، شرط و شروط رهبری قبل از اجرای توافق به طور رسمی اعلام شد. (نامه رهبر انقلاب به رئیس‌جمهور درباره الزامات اجرای برجام/ و جدول بازنشر الزامات اجرای برجام) به کدامیک از این شروط عمل شد؟ وقتی رییس جمهور سابق، رسما در نامه خود به رهبری می نویسد که «همه تحریم ها لغو شد!» (اینجا) چه باید گفت؟ با این وضف، برجام اگر خیانت آشکار و رسمی نباشد، حداقل «ننگنامه» است!

2. این مطالب را ببینید: روحانی (تیر ۹۴): تمام تحریم‌ها در دی ماه ۹۴ بالمره لغو خواهد شد/ روحانی (آذر ۹۹): نمی‌گذاریم کسانی پایان تحریم را به تأخیر بیندازند! (اینجا) و برجام از نظر رهبر انقلاب «خسارت محض» است نظر ایشان را تحریف نکنید! (اینجا)

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

این هم از عجایب سیاست ورزی امروز کشور ماست که بعضی از سیاستمردان، به همه چیز و همه کس از جریان مقابل خود «حمله» می کنند، اما در قبال «اشتباهات» مبرهن جریانات همسو سکوت می کنند!

برنامه رو در رو با حضور علی مطهری را ببینید. دکتر علی مطهری اگرچه به لحاظ فرهنگی نیز با سالهای 80_86 تفاوت زیادی دارد، اما به لحاظ سیاسی کاملا دچار «چرخش» شده است. ایشان از منتقد صریح هاشمی به طرفدار و بلکه مرید ایشان تبدیل شده و از بیان آن نیز هیچ ابایی ندارد!

و جالب اینکه همین آقای مطهری، که در دوران حاکمیت جریان اصلاحات، نقدهای تند، صریح و روشنی را در مطبوعات آن دوران، از جمله کیهان مطرح کرده بود، امروز در قبال اشتباهات واضح این جریان، ترجیح می دهد سکوت کند!

از نظر من این «سکوت» یعنی دقیقا همان «منفعت طلبی» که امثال آقای مطهری از خط فکری مرحوم هاشمی آموخته است...

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

این مطلب را داغ داغ می نویسم و تازه مستند «هاشمی هنوز زنده است» را دیدم. همین چند دقیقه قبل. بنابراین نکاتی که به ذهنم می رسد را به صورت اجمالی می نویسم تا اگر عمری بود، بعدا به شکلی دقیق و مبسوط به بررسی آن بپردازم. اگرچه معتقدم شناخت جریان هاشمی، با دیدن یک مستند و چند ساعت فیلم و سخنرانی ممکن نیست. من مستندهای مختلفی که از ایشان منتشر شده را، تا جایی که در توان و دسترسم بوده، دیده ام. از مستند انتخاباتی سال 84 ایشان، تا مستند مواضع انقلابی ایشان در سخنرانی ها و خطبه های نماز جمعه سالهای ابتدای انقلاب و اکثر مستندهایی که پس از مرگ ایشان در فضای مجازی انتشار یافته است. علی الظاهر شکی هم در چرخش 180 درجه ای ایشان در اتخاذ مواضع سیاسی وجود ندارد.

کسی که روزگاری کتابی درباره فلسطین ترجمه می کند و از نبرد نیروهای ایرانی در لبنان با اسرائیل دفاع می کند، وقتی حامی شعار نه غزه نه لبنان می شود (حداقل به حکم سکوت علامت رضاست با توجه به شعارهای نماز جمعه آخر ایشان) یا کسی که خود را پدر موشکی ایران می داند، وقتی رسما می گوید باید مثل آلمان و ژاپن و... نیروهای نظامی را کنار بگذاریم (که البته این فکت کاملا غلط است!) روشن است که 180 درجه تغییر موضع دارد. منتهی حرف من این است که هاشمی اصولا تغییر نکرده است! بله؛ «هاشمی تا آخر عمر تغییر نکرد.» چرا؟ عرضم این است: هاشمی اصولا نماد و راهبر جریان «منفعت طلب» در کشور و بلکه در طول تاریخ است. (نمود معاصر آن) روزگاری منافع آقای هاشمی در اتخاذ آن مواضع تأمین می شد و روزگاری در اتخاذ این مواضع! اتفاقا هاشمی در آن روزگار از مردم انقلابی رأی گرفت و بر صدر نشست و این اواخر هم از جریان اصلاحات رأی گرفت و باز بر صدر نارضایتی های عمومی نشست. (کارنامه بد اقتصادی و سیاسی دو سال آخر دولت دهم ولاغیر) از این باب و از این جهت، تمامی مواضع آقای هاشمی قابل تحلیل است...

درباره مستند هاشمی هنوز زنده است:

1. بخش هایی از این مستند را باید در فضای مجازی نشر داد. خصوصا بخشی که آقای هاشمی می گوید برجام صد در صد به نفع کشور بود! آقای هاشمی حتی فراتر از این رفته و می گوید همه چیز گرفتیم و هیچ چیز ندادیم! (نیاز به توضیح دارد؟)

2. بخش هایی از این مستند ناخواسته و شاید غیر مستقیم، نقد جریان انقلاب است. بنابراین مشاهده و مرور اجمالی آن می تواند تیترهایی برای نقد و بررسی جریان انقلاب به دست بدهد. به عنوان مثال: عدم وحدت کاندیداهای جریان اصولگرا در انتخابات 92! (که در نوع خود عجیب است!)

3. در این مستند به تلاش مهدی هاشمی برای دیده شدن و در صدر صف بودنش در جریان سفر هاشمی به عربستان قابل توجه است. به چرایی این سفر و نقش آن در انتخابات 92 کاری ندارم و باید در جای خود بحث شود. اما فایل 2 ساعته گفتگوی هاشمی با نیک آهنگ کوثر باید در این روزها انتشار یابد و توسط رسانه ها مورد بازخوانی قرار گیرد تا مشخص شود استوانه فکری این جریان چگونه فعالیت می کند.

4. در بخشی از این مستند به نقش دانشگاه آزاد در انتخابات 88 اشاره می شود! خوب است یکبار برای همیشه، به مردم پاسخ داده شود که نقش این دانشگاه، در همه فتنه ها و جریان های سیاسی پس از انقلاب چه بوده است. آنهم دانشگاهی با آن عظمت که از پول مستقیم مردم تغذیه می شود. آنهم در آن روزگار که جای سوزن انداختن در دانشگاه آزاد اسلامی وجود نداشت. باید به این سوال پاسخی روشن داده شود گه این سیل درآمدها به کدام سمت روانه شده است؟

5. خوب است به جریان های وابسته به هاشمی که هنوز هم هستند، از جمله سید حسن خمینی، حسن روحانی، علی شمخانی، محسن رضایی و... بیشتر پرداخته شود و طرز فکر و مشی سیاسی این جریان برای مردم تبیین و روشن شود...

از نظر من، مردم بی گناهند! من کسی را سراغ دارم که به شدت از دولت هاشمی بیزار بود، اما در هر دو دوره به روحای رأی داد! و هنوز هم از رأی خود دفاع می کند. روشن است که ضعفی اگر باشد، که قطعا هست، متوجه جریان رسانه ای انقلاب است که بسیار ضعیف عمل می کند و گویی تعطیل است! بنابراین باید در این حوزه با قدرت و شجاعت و وسعت عمل بیشتری ورود کرد...

در سایت سینما مارکت درباره این مستند آمده است: «مستند "هاشمی زنده است" روایت جنجالی از زندگی سیاست‌مدار بزرگ تاریخ معاصر ایران است. این مستند ضمن بررسی تاریخ معاصر کشورمان در سال‌های فعالیت آیت الله هاشمی رفسنجانی، روایتگر حیات انقلابی، سیاسی و اجتماعی ایشان می‌باشد. در خواست اکران مستند از طریق سایت زیر امکان پذیر می باشد.»

این مستند را می توانید از سایت سینما مارکت خریداری و دانلود و مشاهده بفرمایید: این لینک.

جستجو در فضای مجازی، نشان می دهد که فیلم کامل این مستند در یوتوب هم وجود دارد: این لینک.

که البته طبعا توصیه بنده تهیه این مستند از سینما مارکت است. با این توضیح که من فایل اصلی مستند را که یکی از دوستان مدتی قبل به من داده بودند مشاهده کردم و از هیچکدام از دو راه فوق آنرا را تهیه نکردم، منتهی حقیقتا دیدنش را واجب می دانم!

اگر عمری باشد، در آینده درباره این جریان، یعنی جریان «منفعت طلب» با رهبری مرحوم هاشمی رفسنجانی، بیشتر خواهم نوشت.

  • احمد طحانی