از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه خنده ای تلخ و گاه تلخی یک خنده، وجودت را در آتشی غریب می سوزاند...
اینجا غمکده ای است، پر از درد رفتن...
و تماشاکده ای است، لبریز از جدایی...
اینجا دنیاست!
سرای بی کسی...

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

امروز در گشت و گذارهای اینترنتی ویدئویی دیدم از تحریف کتاب روایی توسط وهابیت! تعجب کردم... به همین بهانه این چند خط را می نویسم:

بدون اینکه مطالعه ای در این خصوص داشته باشم، قبل از دیدن این کلیپ، تصور می کردم این جریان منحرف، یعنی وهابیت، حاضر نمی شود و یا بهتر است بگویم «نمی تواند» دست به تحریف کتابهای روایی اهل سنت بزند. چرا؟ علتش روشن است: با توجه به گستردگی اطلاعات و وجود فضای مجازی و پژوهشگران و پژوهشکده های متعدد دینی در داخل و خارج از کشور (در سرتاسر جهان اسلام)، تحریف کتاب یک بی آبرویی بزرگ است!

کار کثیف وهابیت: تحریف کتاب روایی (حذف تناقض در مبانی اعتقادی!)

اما امروز و با دیدن کلیپی که در ادامه لینکش را گذاشته ام، متوجه شدم که حضرات وهابی از بین تناقضات اعتقادی و بی آبرویی، «بی آبرویی» را انتخاب کرده اند! همین یک نکته عمق تناقضات دینی و سستی اعتقادات این جماعت را به وضوح نشان می دهد...

اگر اهل پژوهش هستید یا به این حوزه علاقه دارید، پیشنهاد می کنم حتما این کلمات و جملات را سرچ کنید: تناقضات وهابیت. تناقضات روایات اهل سنت. تناقض اهل سنت در عمل به سنت. تناقض در مبانی اعتقادی اهل سنت و...

نتیجه سرچ دنیایی از مقالات ارزشمندی را پیشروی شما قرار می دهد که نتیجه زحمات پژوهشگران علوم دینی است. ببینید و مطالعه کنید و لذت ببرید: و البته شکر کنید! و شکر کنیم از اینکه به اسلام ناب محمدی (ص) اعتقاد داریم و ولایت امیرالمومنین (ع) را پذیرفته ایم و به دین و مذهب خود مباهات کنیم که انشاء الله با عمل به احکام دین، خیر و دنیا و آخر را خواهیم برد...

من همیشه خودم را اینگونه آرام می کنم: اگر برای شیعه شدن و پذیرفتن ولایت امام علی (ع) که راه رستگاری است، هیچ زحمتی نکشیده ام و در یک کشور شیعی و خانواده ای مذهبی متولد شده ام، باید تلاش کنم و با مطالعه و پژوهش، شکر این نعمت عظیم را به جا آورم...

ادامه (تیتر و توضیحات) مربوط به کانال مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج) در آپارات (اینجا کانال را ببینید) است که الحق و الانصاف مجموعه ای از کلیپ های مفید را گردآوری و منتشر کرده اند. انشاء الله خداوند زحماتشان را بپذیرد و همه ما را آخر و عاقبت بخیر بفرماید.

تحریف تأویل احمد بن حنبل توسط وهابیت

در کتاب البدایة و النهایه ابن کثیر با تحقیق دکتور عبدالله بن ترکی آمده است که احمد بن حنبل آیات قرآن را تأویل نموده و همچنین تأکید کرده است که هیچ اشکالی به سند این موضوع وارد نیست! نکته قابل توجه این است که در چاپ های جدید، تأویل احمد بن حنبل از قرآن را حذف کرده اند!! این اقدام عجیب وهابیت و علت آن را حتماً در این کلیپ ببینید: لینک (limk)

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

امروز شبکه نمایش فیلم نبات را پخش کرد. با بازی شهاب حسینی. در این فیلم شهاب حسینی و دخترش (با بازی عالی ستایش محمودی) 10 سال را بدون زن و مادر زندگی می کنند. بعد از 10 سال مادر (نازنین فراهانی) بر می گردد! و هوس دیدن دخترش را دارد...

به داستان فیلم؛ بیماری مادر، علت رفتن او و... کاری ندارم. اما نکته ای که در آن به خوبی تصویر شده است، مسئله گذشت زمان است! در فیلم نبات به خوبی نشان داده می شود که 10 سال چطور در یک چشم بهم زدن به پایان می رسد...

همه ما با این مسئله، یعنی گذر زمان سر و کار داریم. منتهی بعضی آنقدر در روزمرگی و کار و... غرق می شوند که حتی به آن فکر هم نمی کنند! برعکس؛ گروهی دیگر آنقدر به آن فکر می کنند که در نهایت دچار افسردگی و... می شوند!

مدتی قبل کتابی از حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی می خواندم به نام: رمز موفقیت...

در این کتاب به طور خلاصه فعالیت های این مرجع عالیقدر تشریح شده است و چون از زبان ایشان (اتوبیوگرافی. خاطره مانند) است بسیار خواندنی از آب درآمده است. از سوی دیگر گستره فعالیت ها هم به جذابیت کتاب افزوده است.

این یک پاراگراف را اگر حفظ هم بکنیم ارزشش را دارد:

اما نکته ای که درباره آن کتاب و فیلم نبات و گذر زمان می خواهم بنویسم این است که روی جلد رمز موفقیت نوشته شده بود: «من درتمام عمر خود چیز با ارزشی نیافتم جز آنچه به جنبه های معنوی و ارزش های انسانی منتهی می شود، همه ارزش های مادی سراب بود. انسانها در خوابند و نقش ها نقش بر آبند. کودکان دیروز جوانان امروزند و جوانان امروز پیران فردا و پیران فردا در بستر خاک آرمیده اند؛ چنان که گویی هرگز نبوده اند!»

آنچه می خواهم بنویسم و در نبات هم به خوبی نمود داشت، این است:

عمر چشم برهم زدنی به پایان می رسد... ما اسیر زمانیم. انسان بقا را دوست دارد، اما فانی است! می خواهد جاودان بماند از می میرد! نکته مهم این است که مرگ پلی به سوی جاودانگی است!

بنابراین: راه نجات از افسردگی گذر زمان، توجه به معنویت است. در واقع کسانی که با معنویت زندگی را می گذرانند به سلامت از دنیا عبور می کنند و کسانی که بدون معنویت طی طریق می کنند یا به انواع کاذب آن رجوع می کنند، اسیر انواع افسردگی ها و... می شوند!

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

بدون مقدمه باید بگویم که وضعیت چاپ کتاب در ایران بسیار بد است و وضع کتابخوانی از آن بدتر! این نکته اول!

اما نکته دوم: در هر نقدی باید منصف بود...

متاسفانه برخی از منتقدان، نگاه صفر و صدی دارند و اگرچه می کوشند در پشت کلمات و عبارات و تعابیر، این نگاه را پنهان کنند، اما به هر حال نمود می یابد و خواننده، بیننده یا شنونده و به طور کلی مخاطب، متوجه این نوع نگاه می شود!

داشتم برنامه صفحه دو بی بی سی فارسی را می دیدم. عنوان برنامه انتشارات امیرکبیر و نشر مدرن ایران بود. طبعا موضوع برای من و امثال من جذاب است. کارشناسان برنامه هم همه اهل فرهنگ و کتاب. دو ناشر و یک نویسنده و استاد دانشگاه...

کار به محتوای برنامه ندارم. به خدمات انتشارات امیرکبیر هم جای دیگری باید بپردازم؛ چون درباره اش حرف زیاد دارم؛ چراکه در واقع امیرکبیر قله نشر است و من تازه کار و در ابتدای راه!

اما غرض از این چند خط اینکه در بخشی از برنامه، صحبت از تیراژ کتاب، قبل و بعد از انقلاب می شود! جناب میلانی، بدون اینکه به تیراژهای شگفت آور اوایل انقلاب اشاره کند، که چطور کتابها با تیراژهای بسیار بالا، ظرف مدت کوتاهی نایاب می شد؛ و چطور یک کتاب بارها و بارها به چاپ می رسید، یا بدون اینکه به سانسورهای غجیب و غریب قبل از انقلاب اشاره کند، که هر اثر مستقلی که بویی از آزادی می داد، به بهانه اینکه سیاسی و مخالف سلطنت است به طور کلی از چاپش ممانعت می شد، تیراژ انتشارات امیرکبیر قبل از انقلاب را با تیراژ حال حاضر کتاب در کشور مقایسه می کند! و نتیجه می گیرد که چون از تیراژهای چند ده هزارتایی به تیراژهای پانصدتایی رسیده ایم، پس جمهوری اسلامی گند زده به کتاب و کتابخوانی کشور!

اینکه نشد نقد! اینکه نشد نقد منصفانه... وقتی شما چشم آهو را با گوش خر مقایسه کنید، طبعا نتیجه می گیرید که چشم آهو در زیبایی صد بر صفر از گوش خر جلوست! جناب میلانی، که من خیلی به ایشان علاقه داشتم، و (با اینکه هرازگاهی با مشاهده موارد اینچنینی از شدت علاقه ام به ایشان کاسته می شود...) هنوز هم دارم؛ واقعا در این مورد بی انصافی می کنند!

در اینکه استاد میلانی مخالف صریح جمهوری اسلامی هستند شکی نیست. مخالف باشند. نقد هم بکنند. کما اینکه می کنند. اما اینکه اینطور در کمال بی انصافی و بی عدالتی نقد کنند، کار درستی نیست و نه تنها اثرگذار نخواهد بود، بلکه اندک مخاطبان مشتاق و جویای حقیقت را هم دلزده می کند!

به عنوان مثال اگر شمار دانشجویان کشور را در حال حاضر، با زمان شاه مقایسه کنیم، چه نتیجه ای خواهیم گرفت؟ بله! تعداد دانشجویان کشور صدها برابر شده است. و اگر تعداد باسوادان امروز کشور (که تقریبا بی سوادی مطلق به صفر رسیده است...) را با زمان شاه مقایسه کنیم، چه نتیجه ای خواهیم گرفت؟ بله؛ تعداد باسوادان چندین و چند برابر شده است... پس چطور جناب میلانی ادعا می کند که جمهوری اسلامی با کتاب و کتابخوانی بد کرده است و وضع بد کتاب در نتیجه رفتار نظام سیاسی حاکم بر کشور است؟

چرا جناب میلانی به نقش اینترنت و فضای مجازی اشاره نمی کند؟ که تقریبا مخاطب را از هر حیث سیراب می کند! و اگرچه کاذب، اما عطش خواندن و دانایی را در او از بین می برد؟ مگر می شود از مشکل کتابخوانی و بیماری کتاب نخواندن در کشور حرف زد، اما به شبکه های اجتماعی هیچ اشاره ای نکرد؟

اگر اینطور باشد، و همه این فاکتورها نادیده گرفته شوند، طبعا نتیجه ای غیر از آنچه جناب میلانی به آن رسیده اند، عاید نخواهد شد:

جمهوری اسلامی در مقایسه با رژیم پهلوی بی سوادی را ریشه کن کرده، دانشجو را چندین برابر کرده، فارغ التحصیل دانشگاهی و تحصیلات تکمیلی را چندین برابر کرده، به لحاظ رشد علمی کشور را در ردیف چند کشور نخستین در سطح جهان قرار داده؛ اما مردم را کتاب نخوان کرده و وضع کتاب را خراب کرده است!

این کمال بی انصافی است... و من از دکتر میلانی، که کتاب نگاهی به شاهش را مدتها قبل از دست فروشی در زنجان خریداری کرده بودم، توقع چنین بی انصافی را نداشتم. از دکتر میلانی استاد دانشگاه که چند سخنرانی اش را گوش داده ام، و به سبک سخن گفتنش به عنوان یک دانشجو علاقه دارم، توقع نداشتم اینطور در کمال بی انصافی، کاملا صفر و صدی به ماجرا نگاه کنند.

همه حرف من همین است: اگر قرار است با موضوعی مخالفت و بلکه دشمنی کنیم؛ خوب است اولا دشمنی با سواد و آگاه باشیم و در ثانی، جانب انصاف را همیشه و در هر حال نگاه داریم و هرگز در نقد و بررسی و مخالفت و حتی دشمنی هم به دروغ متوسل نشویم!

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

این روزها بحث پیشگویی ها درباره کرونا حسابی داغ شده است. ایرانی جماعت، که اگر در خیابان تصادف بشود، به جای خلوت کردن دور مصدوم اطرافش جمع می شوند، و با این جمله که «بروید عقب بگذارید نفس بکشد!» مواجه می شوند، اینبار دارند مباحث مربوط به پیشگویی کرونا را دست به دست می کنند!

سایت جماران (از رسانه های اصلاح طلب تندرو که به دریای بودجه مرکز نشر آثار امام (ره) و حسن خمینی وصل است) درباره کاربران فضای مجازی می نویسد: «۷۱ درصد جوانان ۱۸ تا ۲۹ ساله از تلگرام و ۴۹ درصد این جوانان از اینستاگرام.» اینکه اقشار و سنین دیگر به چه شکل از فضای مجازی استفاده می کنند به کنار، اما واقعیت این است که کاربر اصلی فضای مجازی و به طور کلی «اینترنت» جوانان هستند.

در ایران، به جای اینکه ابتدا فرهنگ سازی صورت گیرد و بعد مثلا ویدئو، ماهواره یا شبکه های اجتماعی وارد شود، به لطف دولتمردان فرهنگ دوستمان، اول هر تکنولوژی را وارد می کنیم و بعد از بروز آفات آن تلاش می شود تا فرهنگ سازی صورت گیرد.

پیشگویی کرونا در کتاب «پیشگویی» سیلویا براون

در بحث فضای مجازی که لازمه آن «سواد رسانه ای» است نیز همین اتفاق رخ داده است. در بحث پیشگویی کرونا هم اگر به محتوای تولید شده ای که دست به دست می شود نگاهی بیاندازیم، مشخص می شود که هیچ نقد و بررسی روی آن صورت نگرفته است. حتی یک بررسی ساده هم انجام نشده و فقط محتواست که منتقل می شود!

در یک مورد تصویری از کتاب «پیشگویی» اثر سیلویا براون بین مخاطبان دست به دست می شود و کاربران با این تصور که شیوع کرونا در آن کتاب «پیشگویی» شده است هیجان زده می شوند! کمتر کسی هم از خودش می پرسد این نویسنده کیست و کتابش درباره چیست و چه محتوایی دارد!

شیوع گسترده دروغ های شاخ دار در فضای مجازی و علی الخصوص تلگرام و اینستاگرام و واتساپ و موارد مشابه، موجب شده است تا من حتی به اخبار و محتوای غیر مهم منتشر شده نیز با دیده شک بنگرم. قبل از بررسی بحث پیشگویی کرونا تقریبا «یقین» داشتم که موضوع مشکوک است و ماجرا آنطور که بیان می شود نیست. اما با جستجو و مطالعه مطالب منتشر شده در اینباره به متن جالبی رسیدم که در ادامه خواهید خواند.

واقعیت این است که در حال حاضر 90 درصد شبکه های اجتماعی در و پیکر درست و حسابی ندارند و هرچه دل تنگتان بخواهد بدون هیچ دلیل و سند و منطقی می توانید در آن منتشر کنید. بعد از انتشار هم اگر با آبرو و حیثیت افراد بازی شده باشد، یا به حریم قانون خدشه ای وارد شده باشد، «پاسخگویی وجود ندارد» و نباید نگران باشید! چراکه صفحات اینستا، یا کانال های تلگرام و... «صاحاب» مشخصی ندارند و نهایتا شما با یک «آی‌دی» طرف هستید که هیچ هویتی ندارد!

بحث مربوط به کرونا در کتاب پیشگویی که کاربران را ذوق زده کرده را بخوانید: «تا سال ۲۰۲۰ بیش از هر زمان دیگری در اماکن عمومی ماسک‌های جراحی و دستکش‌های پلاستیکی استفاده می‌کنند. علت این کار شیوع یک بیماری شدید شبیه ذات الریه خواهد بود که به ریه‌ها و نای حمله می‌کند و به شدت در برابر درمان مقاوم است. این بیماری به طور ویژه‌ای گیج کننده خواهد بود، زیرا بعد از آن که در یک زمستان ترس و وحشت مطلق ایجاد می‌کند تا ده سال بعد کاملا ناپدید می‌شود و باعث می‌شود که هم منبع بیماری و هم درمان آن اسرار آمیز باشد. ماسک‌ها و دستکش‌های پلاستیکی در محیط‌های پرخطر چیز‌های خوبی هستند و خدا می‌داند که من خودم در مسائل بهداشتی سردسته همه هستم. هر روز حمام کنید یا دوش بگیرید، موهایتان را هر روز بشوئید، حتما بلافاصله پس از توالت دست‌های خود را بشویید.» (اینجا)

واکنش احسان رضایی به پیشگویی درباره کرونا در کتاب سیلویا براون و دین کونتزِ

اینهم چند خطی است که دکتر احسان رضایی درباره کتاب پیشگویی و بحث پیشگویی کرونا نوشته است: «سیلویا براونِ آمریکایی ادعا می‌کرد که دارای قدرت ارتباط با عالم ماوراست، اما پیشگویی‌ها غلط زیادی داشت، از جمله پیش‌بینی کرد خودش در ۸۸سالگی خواهد مرد؛ اما در ۲۰۱۳ و ۷۷سالگی فوت کرد. به نظر می‌رسد نباید این کتاب را زیاد جدی گرفت، چون پر است از مطالب نادرست، مثل اینکه پیش‌بینی شده از ۲۰۱۵ عمل‌های جراحی فقط با لیزر انجام و نابینایی با نصب تراشه در مغز درمان می‌شود.» (اینجا)

دکتر احسان رضایی که من ایشان را با مقالات خواندنی ستونش در مجله همشهری جوان می شناسم در ادامه به رمان تخیلی دیگری که این روز‌ها مرهمی بر درد‌های انسان‌ها شده می‌نویسد: «پیش از این توجه کاربران فضای مجازی به رمان علمی-تخیلی «چشمان تاریکی» اثر دین کونتزِ آمریکایی جلب شد که سال ۱۹۸۱ نوشته و در آن به ویروس مرگباری به نام ووهان-۴۰۰ به عنوان سلاح بیولوژیک اشاره شده بود. اما آن ادعا درست نبود، چون هم مشخصات ویروس آن داستان با covid۱۹ متفاوت است، هم اینکه اصلاً در نسخه‌های اولیه رمان، اسم ویروس گورکی -۴۰۰ و محصول روسیه بود که بعد از جنگ سرد، عوض شد. در نهایت به نظر می‌رسد کتاب‌های پیشگویی این روز‌ها ممکن است بازار خوبی داشته باشند، اما دامن زدن به خرافات همیشه و در همه دوره‌های تاریخ وقتی رخ نموده است که بشر از جواب منطقی و راهکار جدی و عقلانی عاجز بوده است و شاید توجه به کتاب پیشگویی هم از همین منظر باشد. از طرفی اگر محتوای کتاب را بپذیریم، همکاری سیلویا براون با اف – بی – آی که خودش ادعا کرده برای کشف جرم همیشه از قدرت او استفاده می‌شده است از نکته‌های فرامتنی کتاب است که این شائبه را که ممکن است شیوع کرونا با انگیزه‌های سیاسی انجام شده باشد تقویت می‌کند.» (اینجا)

یادم می آید که یکی از نویسندگان که بنا داشت سواد رسانه ای ضعیف کاربران فضای مجازی را به تصویر بکشد، عکسی از بازیکن آرسنال با دوست دخترش را که با عنوان پسر فلان مسئول ترویج اسلام در فلان کشور اروپایی در شبکه های اجتماعی منتشر شده بود را باز نشر کرده بود! کاربران هم شروع کرده بودند به فحش و لعنت یا تعریف و تمجید که فلان است و بهمان! یک نفر هم برای رضای خدا و خلق خدا پیدا نشده بود که با خودش بگوید شاید این خبر کذب باشد! بالاخره یکی از طرفداران «آزاده!» آرسنال که بازیکن را شناخته بود نوشته بود که ایها الناس! این فلان بازیکن آرسنال است! با فلان نام...

بله؛ متاسفانه وضع کشور ما اینگونه است و متاسفانه این روزها شیادان فضای مجازی در دروغ گفتن هم حرفه ای شده اند. اگر پیشتر در فیلم هایی که با هدف تشویش اذهان عمومی ساخته می شد 10 سوتی وجود داشت، امروز عدد آن به مراتب کمتر شده است! اگر متنی می نویسند یا لوگویی جعل می کنند، سعی می کنند ابهاماتی که توی ذوق می زند را اصلاح کنند. و دقیقا به همین دلیل است که هر روز صدها پرونده از شکایت در کشور وجود دارد که یا از کلاهبرداری شکایت کرده اند یا هتک حرمت و فساد و فحشا. دقیقا هیچکس هم نیست که «پاسخگو» باشد.

«وزیر جوان» دولت روحانی هم که پس از پایان دولت تزویر مشغول فعالیت جدیدش یعنی هجمه به صدا و سیما و مراکز مذهبی است و طبعا وقت ندارد که کسی از او سوالی بپرسد. خدا عاقبتمان را خیر کند. از صمیم قلب آرزو می کنم وزرای دولت سیزدهم در این دولت ریل گذاری مناسبی برای قاعده مند شدن فضای مجازی انجام دهند و مجلس انقلابی نیز دست به اقدام موثری بزند.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

برای خواندن یک کتاب هر کسی برای خودش انگیزه ای دارد...

برای من این جمله انگیزه مطالعه رمان برج سکوت (سه جلدی. انتشارات نیستان) بود:

سید مهدی شجاعی معتقد است «برج سکوت» ادبیات را به قبل و بعد از خود تقسیم می‌کند!

حیرت انگیز است. کتاب به حدی خواندنی است که اهلش آنرا در کمتر از چند روز تمام می کنند. چه بسا اگر وقت داشته باشند حتی زودتر هم تمام بشود!

اما من تصمیم گرفتم با خواندن این کتاب، مفاهیم جذابش را جداگانه برای خودم یادداشت کنم.

توصیه می کنم حتما این رمان جذاب را بخوانید.

پیوست:

سید مهدی شجاعی: «برج سکوت» ادبیات را به قبل و بعد از خود تقسیم می‌کند/ تلاش می‌کنم تا آثار خوب را به دست مخاطبان برسانم

دوره سه جلدی برج سکوت حمیدرضا منایی

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

فرهنگ موضوع مهمی است و بسیار اثر گذار...

در حقیقت فرهنگ «ستون» خیمه «تغییر» و «ثبات» است و به بیان ساده تر، زیربنای ثبات یک جامعه یا تغییر آن است...

طبعا استقلال فرهنگی هم اهمیت فراوانی دارد.

روشن است که کشورهای پیشرفته، همواره سعی می کنند تا در دیگر کشورها، فرهنگ خود را ترویج کنند.

اسم این مسئله را هرچه بگذاریم، ماهیت آن در حقیقت نوعی «تهاجم» است که در آن سلاح و نیروی نظامی نقشی ندارد و فیلم، کتاب، موسیقی، رسم و رسوم و... نقش اصلی را ایفا می کند.

مسئله ای که رهبر انقلاب از آن به عنوان «تهاجم فرهنگی» یاد می کنند (از مدتها قبل و در دوران دولت اصلاحات و حتی قبل از آن) را هم بر همین اساس می توان تحلیل نمود. چراکه اگر «فرهنگ» غرب در ایران نهادینه شود، مردم کشور بزرگی چون ایران، ناخواسته و بدون کوچکترین هزینه اضافی، به نحوی رفتار و عمل می کنند که خواسته و میل مستکبران است...

مسئله تهاجم فرهنگی، مصرف گرایی، تجمل گرایی، اشرافی گری، لاابالی گری، بی غیرتی، با یک کتاب و مقاله و با یک سخنرانی قابل حل نیست. سالها طول می کشد تا مفهوم به نام «غیرت» از یک جامعه رخت بربندد. سالها طول می کشد تا مردی که باید مرزهای تفکر حفظ خانواده داشته باشد، برعکس عمل کرده و به جای حفظ همسر خود، او را با هزار جلوه و زینت، به دیگران نشان داده و فخر بفروشد...

حتی اوضاع بدتر از این هم می شود: تهاجم فرهنگی در حوزه خانواده و مباحث دینی، کار را به جایی رسانده که مرد ایرانی، علاوه بر اینکه کاملا بی غیرت می شود، از عرضه همسر خود به دیگران «لذت» هم می برد! موضوعی که با گسترش آن، «فاتحه» جامعه خوانده می شود...

پرداختن به این موضوع هم نیاز به مطالعه و تحقیق دارد و ارائه فکت هایی «مستدل» و «محکم».

یک نمونه کوچک و کوتاه، اما قوی را در این پست ذکر می کنم:

کتاب «جلوه های معلمی استاد» در حقیقت یادنامه ای از متفکر شهید استاد مرتضی مطهری است. این کتاب را که در سال 1364 به چاپ رسیده است، عموی من به پدرم اهدا کرده اند. در صفحات آغازین کتاب، نوشته اند: هدیه برای برادرم...

کتاب فوق العاده خواندنی است. البته برای من از چند جهت جذاب است: 1. کتاب قدیمی و چاپ سال 64 است. 2. اطلاعاتی در آن موجود است که جای دیگری به چاپ نرسیده است و فقط در این کتاب وجود دارد. (نوشته ها و آثار استاد بارها چاپ شده و در دسترس است، اما مصاحبه های موجود در کتاب حقیقتا هم مفید و خواندنی است و هم اکثر آنها جای دیگری چاپ نشده است) 4. تحلیل های مفیدی دارد.

اما آنچه شهید مطهری در باب فرهنگ و استقلال فرهنگی ذکر کرده اند:

«ما اگر مکتب مستقل خودمان را ارائه نکنیم حتی با اینکه رژیم را ساقط کرده ایم و حتی با فرض اینکه استقلال سیاسی و استقلال اقتصادی به دست آوریم، اگر به استقلال فرهنگی دست نیابیم شکست خواهیم خورد و نخواهیم توانست انقلاب را به ثمر برسانیم.» (جلوه های معلمی استاد: 37. انقلاب اسلامی: 125)

مشاهده می شود که:

1. شهید مطهری اهمیت فوق العاده ای برای استقلال فرهنگی قائلند.

2. ایشان استقلال فرهنگی را مهمتر از استقلال سیاسی و استقلال اقتصادی می دانند.

3. ایشان استقلال فرهنگی را هدف انقلاب می دانند.

4. ایشان ارتباطی جدانشدنی بین «مکتب» و استقلال، بویژه استقلال فرهنگی قائلند.

هرچه هست، «استقلال فرهنگی» بسیار مهم است و هنوز هم با اینکه 41 سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته است، و کارهای مفید و موثر فراوانی صورت گرفته، متاسفانه در حوزه مباحث فرهنگی ضعف داریم و هرگاه دشمن توانسته به «انقلاب» ضربه وارد کند، از این راه بوده است...

به عنوان نمونه:

1. از طریق فیلم ها توانسته مصرف گرایی را ترویج کند.

2. از طریق فیلم توانسته دیدگاه های مذهبی بعضی از مخاطبینش را تغییر دهد.

3. از طریق فیلم توانسته استقلال سیاسی کشور را دچار «خدشه» کند.

و...

به عنوان نمونه، تجمل گرایی، چشم و هم چشمی، ظاهر پرستی و... برای مورد اول، بد حجابی و کم رنگ شدن مرزها و روابط زن و مرد و... برای مورد دوم، و ترویج و تبلیغ افرادی ناکارآمد و جاهل برای مناسب حساسی چون شورای شهر، مجلس، خبرگان و ریاست جمهوری و... برای مورد سوم اشاره کرد.

فراموش نمی کنیم که بی بی سی فارسی برای انتخابات ریاست جمهوری ابتدا از مرحوم هاشمی و سپس از آقای روحانی «حمایت» و «تبلیغ» می کرد. فراموش نمی کنیم که «لیست امید» در بی بی سی تبلیغ می شد و فراموش نمی کنیم که «لیست یاران هاشمی» برای مجلس خبرگان در این رسانه «انگلیسی» ترویج می شد.

باید کار کنیم...

اما از سوی دیگر، «امید» داریم. چراکه تفاوت جبهه حق با جبهه باطل در وجود «حضرت حق» است.

هرچه دشمن تلاش می کند، برنامه ریزی می کند، و کادرسازی می کند، با یک «طوفان شن در طبس» یا یک «اراده ملی» (به فرمایش رهبر انقلاب دلها دست خداست!) همه آنها بهم می ریزد...

رئیس جمهوری که به ظن بی بی سی فارسی برای پایان دادن به نظام بر سر کار می آید، خواسته یا ناخواسته به نحوی عمل می کند که ریشه انقلاب اسلامی، به گواه مخالفانش، برای چندین سال آینده مستحکم تر از قبل می گردد!

این مبحث پایان ندارد...

انشاء الله در آینده به آن خواهم پرداخت.

  • احمد طحانی