از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه خنده ای تلخ و گاه تلخی یک خنده، وجودت را در آتشی غریب می سوزاند...
اینجا غمکده ای است، پر از درد رفتن...
و تماشاکده ای است، لبریز از جدایی...
اینجا دنیاست!
سرای بی کسی...

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فضای مجازی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

امید دانا به تنظیمات کارخانه بازگشته است! درباره این موضوع در روزلاگ نوشته ام و اخبار مربوط را کار کرده ام. اینجا صرفا به بررسی بعضی از دلایل احتمالی این چرخش می پردازم. از نظر من بهترین جمله درباره حال و روز امروز مجری برنامه رودست این است: امید دانا به تنظیمات کارخانه خود بازگشته است... یعنی چیه؟ یعنی امید دانا با فحاشی و تبلیغ علیه نظام شروع کرد. نتیجه نگرفت و دیده نشد... به هر دلیل به حمایت از ایران پرداخت. دیده شد! و حالا باز به همان فاز نخست خود برگشته است.

1. فرضیه اول: حمایت از نظام و ایران برای دیده شدن

یکی از احتمالاتی که درباره چرخش موضع امید دانا وجود دارد این است: امید دانا شبیه هزار و یکجور مخالف نظام، شروع به برنامه سازی کرد. اما دیده نشد... چه باید می کرد؟ باید برنامه ای متفاوت می ساخت که سر و صدا کند! بله؛ یک جوان ضد مذهب همجنسگرا که در سال 88 زندان رفته است و حالا خارج از کشور زندگی می کند، اگر به حمایت از نظام بپردازد می ترکاند! امید دانا این مسیر را خوب شناخت... در آن قدم گذاشت و حرکت کرد. اما منتظر بود... منتظر بود تا در فرصت مناسب مسیرش را عوض کند و به خیال خود، خیل طرفدارانش را به سمت و سویی که تمایل دارد بکشاند! اما... اشتباه کرد! او هم مانند تعداد دیگری از سلبریتی ها و سیاسیون که «فریب» بزرگنمایی فضای مجازی را می خورند، فریب خورد! ماجرایی که در کف جامعه اتفاق افتاده بود، به اندازه «یک» ارزش خبری و پرداختن داشت، اما فضای مجازی به آن ضریب «صد» داد! و دقیقا ماجرای معروف ملانصرالدین تکرار شد! و آنهایی که خودشان می گفتند سر کوچه آش می دهند، خیل جمعیت را که دیدند، با تصور اینکه نکند واقعا آشی در کار باشد، قابلمه به دست به فریب خوردگان پیوستند... این جماعت هم در فتنه مهسا همین حرکت را کردند: خودشان با هشتگ سازی های جعلی، خبرسازی و دروغ پردازی، استفاده از ربات و اکانت های جعلی ماجرایی را بزرگ کردند، و بعد فریب همان بزرگ نمایی را خوردند!

2. فرضیه دوم: علت خشم و فحاشی های عجیب و غریب امید دانا

دلیل «خشم» و «فحاشی» های امید دانا را اگر بر اساس فرضیه اول بررسی کنیم در یک کلمه به احساس «سرخوردگی» می رسیم. کسی که احساس می کند فریب هیاهو و جنجال سازی مصنوعی در فضای مجازی را خورده، و می خواهد بگوید من آنقدر باهوش هستم و تحلیل درستی دارم که فریب نخورم..، چنین فردی طبعا در درون آشفته می شود و بهم می ریزد. به نظر من علت این خشم و توهین های امید دانا هم همین است... به بیان ساده تر اگر بعد از فروکش کردن فتنه امید دانا به روال قبلی خود باز می گشت اینقدر دچار ریزش مخاطب نمی شد! خود امید دانا هم در یکی از برنامه هایش به اینکه مخاطبش از نصف هم کمتر شده اذعان می کند، اما علتش را قطعی یا کیفیت بد اینترنت می داند... در حالیکه حالا و با بازگشت شرایط عادی به فضای مجازی، این بهانه هم خود به خود محو می شود! بنابراین امید دانا در شرایطی قرار گرفته است که دو سر باخت است! هم مسیرش را تغییر داده و اعتبار صدها ساعت برنامه قبلی خود را به باد داده است، و هم دچار ریزش مخاطب شده و با هر بار توهین و فحاشی باز هم مخاطبش ریزش خواهد کرد.

3. فرضیه سوم: عذرخواهی امید دانا و بازگشت به روال قبل

در ادامه فرضیه اول و دوم، فرضیه سومی مطرح می شود که این است: چاره امید دانا عذرخواهی است... او باید از مخاطب عذرخواهی کند و رسما اعتراف کند که فریب بزرگنمایی فضای مجازی را خورده است. اما دلیل اینکه این اتفاق نمی افتد، یکی گنده گویی های این برنامه ساز جوان است و دیگری غرور او. امید دانا که تصور می کند هرچه می گوید درست است، این روزها وقتی اکثر خبرها و تحلیل هایش اشتباه از آب در می آید، به جای پذیرش اشتباه، شروع می کند به توجیه آنها. و می دانیم که به گفته ابن سینا یک اشتباه با هزار توجیه می شود هزار و یک اشتباه!

واقعیت: امید دانا انسان است، یک جوان احساساتی و البته مغرور

اما موارد فوق همه فرضیه است! واقعیت چیست؟ من به عنوان کسی که مدتها برنامه های امید دانا را دنبال می کردم، و فراتر از آن، در حد توان آنها را نشر می دادم، معتقدم امید دانا یک جوان احساساتی و البته مغرور است که ممکن است مثل هر انسانی دچار اشتباه بشود. به نظر من شرایط فعلی امید دانا ناشی از یک اشتباه است! البته امید دانا در شرایط فعلی و برای اینکه عذرخواهی و پذیرش اشتباه سخت است، حاضر نیست به مخاطبش بگوید دچار اشتباه شده است! بنابراین به همین مسیر ادامه می دهد... من روزگاری ویدئوهای امید دانا را دانلود می کردم. هم کامل آنرا انتشار می دادم و هم بخش هایی از آنرا می بریدم و آنرا در شبکه های اجتماعی و البته کانال هایی که در آپارات داشتم نشر می دادم. درباره او هم خیلی با دیگران بحث می کردم... درباره اینکه وجودش مفید هست و باید از او حمایت کرد. همان زمان بودند کسانی که می گفتند امید دانا اصلا ذاتش چیز دیگری است و دنبال جذب نیرو است و بعدا تغییر موضع می دهد! آنها امروز خوشحالند... خوشحال از اینکه درست امید دانا را شناخته اند. اما من هنوز هم فکر می کنم امید دانا در شرایط فعلی فقط دچار اشتباه شده است!

علت اشتباه امید دانا: فضای مجازی

علت اشتباه امید انا یک کلمه است: فضای‌مجازی! چرا؟ به علت اینکه امید دانا از کشور دور است. از شرایط جامعه دور است. وقتی می خواهد ماجرایی را دنبال کند، یا از آن مطلع شود، صرفا به آنچه در اینترنت منتشر شده دسترسی دارد. مثلا وقتی صحبت از اعتصاب مغازه دار ها می شود، او صرفا چند خبر، عکس و ویدئو را می بیند. خب طبعا نتیجه دیدن اخبار از این طریق روشن است و متفاوت است با کسی که وقتی خبر اعتصاب را می شنود، در بازار قدم می زند. در مسیر بین محل کار و منزل مغازه ها و بازار را می بیند و واقعیت را با همه وجود حس می کند! طبعا وقتی شما اطلاعات را از فضای مجازی می گیرید، گردانندگان فضای مجازی هر کاری بخواهد با ذهن شما انجام می دهند... همانطور که در فتنه 1401 با صد و بلکه هزار برابر کردن اتفاقات جامعه، شمار قابل توجهی را دچار اشتباه کردند! قبلا نوشته ام که فتنه مهسا فواید زیادی برای کشور داشت. فوت این خانم جوان اگرچه غم انگیز و ناراحت کننده بود، اما باعث شد نظام برای سالها بیمه شود... سیاسیون خائن، سلبریتی ها و ورزشکاران خائن، و همه کسانی که در دل نسبت به اسلام و نظام اسلامی «عناد» داشتند در این ماجرا هویت خود را آشکار کردند. البته شمار این جماعت بسیار کم است! چرا؟ چون روشن است که افرادی که احساساتی شده و از روی ناراحتی موضعی گرفته اند، در این صف قرار نمی گیرند. اصولا موضع و اظهار نظر کسی که سرشار از نفرت و خشم و کینه است، با کسی که دچار احساسات شده کاملا روشن است و می شود به راحتی تشخیص داد. بنابراین باید تفکیک کرد و انجام آنهم به سادگی امکان پذیر است. به عنوان مثال بازیگران زیادی از ماجرای فوت مهسا ناراحت شدند و واکنش نشان دادند. اما تعداد کسانی که هویت خود را افشا کردند و وارد یک جریان کثیف سیاسی و مذهبی شدند و از ایران خارج شدند، یا در داخل کشور دست به ساختار شکنی زدند، به 20 نفر هم نمی رسد! در هر صورت امید دانا هم مانند جوانان و مخاطبین دیگر، اسیر «شانتاز» و غلو و بزرگ نمایی فضای مجازی شد و در جنگ ادراکی و شناختی اخیر، نمره قبولی نگرفت! گرچه به نظر من هیچ وقت دیر نیست و او بازهم می تواند به صف عاشقان ایران بازگردد و از کیلومترها دورتر، از منافع ایران عزیز دفاع کند...

 

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

بحث درباره کوروش کبیر فراوان است و روشن است که این مبحث هم مانند دیگر مباحث مهم و جذاب، دو سمت و سوی اصلی دارد: موافق و مخالف! روش و نظر من درباره چنین مواردی که درباره آن اتفاق نظر وجود ندارد؛ یا بهتر بگویم: درباره آن اختلاف نظرها «شدید» است، مراجعه به منابع اصیل است. به این ترتیب، دیگر خوانش ها و برداشت هایی که درباره موضوع انجام شده است، نمی تواند حقیقت ماجرا را تغییر دهد...

موافقان کوروش کبیر (اسطوره ای بنام کوروش!)

به عنوان مثال درباره کوروش موافقانش او را پادشاهی دادگر و صلح جو می دانند. پادشاهی که عدالت محور است. شدیدا به آزادی مردم اعتقاد دارد. در میان موافقان کوروش کبیر، کتابهایی هست که زندگی کوروش را از ابتدا تا انتها شرح داده است! حتی با جزئیات! و جالب اینکه جملات فراوانی هم از او در بین طرفدارانش دست به دست می شود. و...

مخالفان کوروش کبیر (دروغی بنام کوروش!)

در مقابل موافقان کوروش، مخالفانی وجود دارند که حتی ماهیت کوروش را به طور کامل زیر سوال می برند! مخالفان معتقدند اصلا پادشاهی بنام کوروش در بین پادشاهان ایرانی وجود ندارد! آنها کوروش را یک جنگجوی یهودی می دانند که بسیار خونریز است! فرمانده یکی از شاخه های ارتش یهود که به دلیل جاه طلبی و قساوت قلب، به سرعت رشد می کند و در نهایت با حمله به ایران و قتل و غارت ایرانیان، به حکومت می رسد و...

مقدمه ای برای پژوهش درباره کوروش کبیر

من هنوز به صورت جدی درباره کوروش کبیر تحقیق نکرده ام و البته عجله ای هم ندارم. این پست را به عنوان مقدمه ای نوشتم تا اگر عمری بود، و قرار شد بین کارهای مهم و ضروری، درباره کوروش تحقیق کنم، آنرا ادامه دهم. البته مواردی را مطرح کرده ام که اگر مخاطب دیگری هم خواست، بتواند مسیر پژوهش دقیق درباره این موضوع را پیش گیرد.

به نظر من درباره مطالعه و تحقیق حول هر موضوعی، باید بسیار هوشیار بود. چراکه امروزه و با گسترش فضای مجازی، محتوای فراوانی درباره موضوعات مختلف وجود دارد که با قاطعیت می توانم ادعا کنم بخش اعظمی از آنها با واقعیت فاصله دارد!

اعتماد کردن به مطالبی که سایت ها و مجلات اینترنتی زرد می نویسند، یا محتوایی که در شبکه های اجتماعی انتشار می یابد و دست به دست می شود، تنها مخاطب را از «واقعیت» دور می کند. اگرچه برای من به عنوان پژوهشگر، همین محتوا هم مهم است و روی حفظ آن تعصب دارم! به عبارت دقیق تر، «تولید» را مقدس می دانم؛ حتی اگر به فرض مثال یک جوان پر شور و با احساس، قلم به دست گرفته باشد و تصورات ذهنی اش را درباره موضوعی تولید کرده باشد که با واقعیت زمین تا آسمان تفاوت دارد! همان محتوا هم از نظر من دارای اهمیت است و بودنش بسیار مهمتر از نبودش است.

نکته اینجاست که در ترازوی تولیدات محتوایی، کفه تولیدات حقیقی و درست خالی است و در آن به ندرت کار می شود و دلیل اینکه منتقدان، به تولیدات محتوای علمی، سیاسی و... (به جز تولیدات ورزشی، هنری و موضوعات سلیقه محور) توجه چندانی نشان نمی دهند و آنرا دارای اعتبار و اهمیت نمی دانند همین است.

به هر حال تجربه نشان داده است که این مشکلات هم با گذر زمان حل می شوند. از سوی دیگر مخاطب هم در چنین فضا و گستره ای، ناخواسته به لحاظ رسانه ای با سواد می شود! به عنوان مثال، وقتی یک مخاطب در مورد موضوع مورد علاقه اش شروع به جستجو می کند و مطالبی را می خواند و مدتی بعد متوجه می شود مطلب مذکور از اساس دروغ بوده یا بخشی از واقعیت را بیان کرده است، و این ماجرا تکرار می شود، ناخواسته به آنچه می خواند و با آن مواجه می شود، با شک نگاه می کند! همین شک و تردید باعث می شود «دقت» کند.

به این ترتیب و با گذر زمان، بدون اینکه فاکتورهای محتوای سالم یا تولید کنندگان محتوای سالم را در جایی خوانده باشد، با تجربه آنرا به دست می آورد! البته روشن است که در مورد «همه» این اتفاق نمی افتد. اما مخاطبی که اهل سوال است و حاضر است برای سوالش حرکت کند و به دنبال جواب برود، می تواند در این مسیر قرار گیرد.

سوالاتی مهم درباره کوروش کبیر و حکومت هخامنشیان

پژوهشگران معتقدند به جز تاریخ مختصری که از دورۀ باستان بر جای مانده و غالب آن یونانی است، مطالعه درباره این دوره صرفا محدود به این منابع است:

1. کتب مقدس.

کتابهای مقدس به دلیل کثرت و اهمیت آنها حفظ شده اند. اگرچه بعضی از آنها دچار تغییر و حتی تحریف شده اند اما به هر حال بخش اعظمی از آنها باقیمانده است.

2. بناهای تاریخی

مطالعه بر روی بناهای تاریخی باقیمانده از دوره باستان، یکی از منابع مهم مطالعه و پژوهش محسوب می شود.

3. اشیاء تاریخی

اشیاء تاریخی نیز همانند بناهای تاریخی اهمیت فراوانی دارند و یکی از منابع مهم مطالعه پیرامون دوره باستان، پژوهش بر روی همین اشیاء باقیمانده از آن دوره ها است.

4. تاریخ منقول

تاریخ منقول باقیمانده از دوره باستان، به دلایل متعددی مخدوش و نامعتبر است. اما به هر حال وجود دارد و می تواند مورد واکاوی و بررسی قرار گیرد. اکثر کتب تاریخی باقیمانده از دوره باستان، یونانی هستند و جالب اینکه مواردی وجود دارد که در یک دورۀ مشخص، در این کتب تاریخی تناقض آشکار وجود دارد!

بنابراین و با توجه به آنچه از مطالعه یادداشت ها و مطالب منتشر شده در سایت ها، وبلاگ ها و شبکه های اجتماعی درباره تاریخ ایران دیده ام، این سوالات به ذهنم می رسد:

1. چرا در میان کتب مهم فارسی، هیچ نامی از هخامنشیان و کوروش کبیر وجود ندارد؟

چرا در شاهنامه نامی از کوروش کبیر نیست؟ چرا در هیچکدام از کتب تاریخی فارسی نامی از کوروش وجود ندارد؟

2. چرا در منابع فارسی، نام مقبره کوروش «قبر مادر حضرت سلیمان (ع)» است؟

تقریبا از 80 سال قبل به این طرف، نام مزار مادر حضرت سلیمان به ناگهان تغییر می کند! و بنایی که در همه کتابها به قبر مادر حضرت سلیمان (ع) شهره است، تبدیل به مقبره کوروش می شود!

3. چرا جملات و عبارتی به کوروش نسبت داده می شود که از آن دیگران است؟

جملات فراوانی وجود دارد که از نویسندگان، فیلسوفان، متفکران و دانشمندان جهان است و به کوروش نسبت داده می شود! علت این کار چیست؟ و چرا تلاش می شود چکیده و خلاصه اندیشه روشنفکری معاصر به کوروشی نسبت داده شود که متعلق به دوران باستان است؟

4. چرا صهیونیسم جهانی به این شدت به کوروش احترام می گذارد؟

چرا صهیونیسم جهانی به کوروش احترام می گذارد؟ و برای او جشن می گیرد و مراسم برگزار می کند؟ و عناوین جذاب و مهم سیاسی جهان مانند حقوق بشر را به صورت نمادین به نام کوروش و هخامنشیان می کنند؟

5. چرا صهیونیست ها و مقامات سیاسی آمریکا و اسرائیل، هویت و نسب کوروش را پنهان نمی کنند؟

سوال مهم درباره کوروش و هخامنشیان که یک پژوهشگر باید از خود بپرسد و به دنبال پاسخ آن باشد، این است که چرا صهیونیست ها و مقامات آمریکا و اسرائیل، علاوه بر حمایت شدید از کوروش و هخامنشیان، نسب کوروش را بیان می کنند؟ در حالیکه با توجه به آیین های اصیل و باستانی ایران، باید این مذهب پنهان شود تا تضاد فکری برای مخاطب ایجاد نکند!

6. چرا شیطان پرستان شدیدا به کوروش کبیر و هخامنشیان علاقه دارند؟

سوال مهمی که درباره کوروش و هخامنشیان وجود دارد، این است که چرا شیطان پرستان (فراماسونرها و...) تا این اندازه به کوروش و هخامنشیان علاقه دارند تا جایی که به شدت از آنها دفاع می کنند و نسبت به آنها تعصب دارند؟

به نظر می رسد یک پژوهشگر تاریخ، یا علاقه مند به مباحث سیاسی و تاریخی، برای پژوهش درباره هخامنشیان و کوروش، باید به دنبال این سوالات مهم باشد و با توجه به این سوالات، و دیگر سوالاتی که در اینباره وجود دارد، حرکت مطالعاتی خود را ریل گذاری و هدف گذاری نماید...

حقیقت با رجوع به منابع معتبر به دست می آید (جمع بندی)

همانطور که ذکر شد، درباره کوروش و هخامنشیان، جز ابنیه و اشیاء تاریخی به جا مانده از آن دوران، هیچ منبع دیگری وجود ندارد. البته در یونان سه کتاب مهم تاریخی درباره تاریخ باستان وجود دارد که محتوای فراوانی درباره هخامنشیان و کوروش و... در آنها هست. از جمله کتاب مهم تاریخ هرودوت که دورۀ کامل آن سالها قبل و پیش از انقلاب، توسط دانشگاه تهران به چاپ رسیده است. توجه به این منابع هم می تواند راهگشای خوبی باشد. همچنین مقالات علمی پژوهشی متعددی درباره هخامنشیان و آن دورۀ تاریخی به چاپ رسیده است که با بررسی علمی آثار باقیمانده از آن دوران، به بررسی علمی و دقیق آن مقطع مهم تاریخی کشورمان پرداخته است.

در نهایت به عنوان جمع بندی باید عرض کنم که مخاطب هوشمند و روشنفکر امروز، که به دنبال «حقیقت» است، به منابع نامعتبری که در فضای مجازی وجود دارد، و با توجه به شرایط سیاسی کشورمان، بخش عمده آنها با نیات پلید سیاسی نوشته شده است توجه نمی کند و به عنوان مثال، درباره کوروش و هخامنشیان، به دنبال منابع اصیل، درجه اول و معتبر است تا شناخت خود را درباره این بخش از تاریخ این سرزمین باستانی و کهن، کامل نماید.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

اگرچه این خبر مربوط به بیش از یک سال قبل است، اما من از آن مطلع نشده بودم!

وبلاگی در میهن بلاگ ایجاد کرده بودم و نوشته های رسمی ام را در آن قرار می دادم.

آدرس وبلاگم:

http://tahaniahmad.mihanblog.com

اما وقتی آدرس را باز کنید، پیام ذیل را مشاهده می کنید:

کاربران و همراهان سایت میهن بلاگ، سلام. از اینکه مجبور هستیم از شما خداحافظی کنیم متاسفیم. دلایل متعدد فنی و غیر فنی مانند قدیمی شدن نرم افزار سایت، عدم وجود دلیل و انگیزه کافی جهت سرمایه گذاری مجدد برای خرید زیرساخت های جدید و دشواری نظارت بر محتوا و نظرات وبلاگها ما را به نقطه تعطیلی سایت میهن بلاگ رساند. از همراهی شما در مدت 12 ساله ارائه خدمات سایت میهن بلاگ متشکریم و امیدواریم سایر سرویس های ایرانی پاسخگوی نیاز کاربران عزیز ما باشند.

جالب اینکه ویکی پدیا در صفحه «میهن بلاگ» خود، کلمه «وبلاگها» را حذف کرده و علت تعطیلی را «دشواری نظارت بر محتوا و نظرات سایت» ذکر کرده است!

در هر صورت، میهن بلاگ هم به آخر خط رسید!

و صدها و بلکه هزاران وبلاگی که روی آن قرار داشت نیز رسما نابود شد...

اما دو نکته مهم وجود دارد:

1. کاش امکانی وجود داشت یا تمهیدی اندیشیده می شد تا کاربران بتوانند مطالب خود را دریافت و ذخیره کنند! نمی دانم. شاید هم این امکان را مشخص کرده بودند، اما من از آن مطلع نشدم؟ اما به هر حال در حال حاضر چنین امکانی وجود ندارد.

2. کاش ترتیبی اتخاذ می شد تا دریای محتوای تولید شده در میهن بلاگ در اختیار مخاطبان قرار گیرد، تا پژوهشگران و علاقه‌مندان بتوانند از آن استفاده کنند و آنهمه مطالب تولید شده رسما «نابود» نشود!

به هر حال من در میهن بلاگ، مطلب تولیدی نداشتم و صرفا مطالب رسمی که در مجلات، روزنامه ها و سایت ها منتشر می شدند را در وبلاگم قرار می دادم.

اما در هر صورت حیف شد...

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

کلیپی در فضای مجازی منتشر شده است با عنوان «توضیح استاد شفیعی کدکنی درباره ممانعت از ورودش به دانشگاه تهران!» عنوان کلیپ که مربوط به نزدیک به دو سال قبل است عنوان عجیبی است. هویت دانشگاه تهران، و بلکه هویت ادبیات معاصر کشورمان با استوانه ها و اساتیدی چون شفیعی کدکنی تعریف می شود. بنابراین عجیب است که ایشان را به دانشگاه راه ندهند! کلیپ را که دیدم، استاد توضیح دادند که: 1. بنا بوده کلاس را تعطیل کنند 2. در جلسه قبل با دانشجویان خداحافظی کرده اند و گفته اند هفته آینده کلاس تشکیل نمی شود 3. باز استاد بزرگوار احتمال داده اند که شاید از راه دور مشتاقانی برای کلاسشان بیایند، و برای همین تصمیم گرفتند به دانشگاه بیایند 4. با خودرو جلوی دانشگاه که می رسند، نگهبانی می گوید دانشگاه تعطیل است 5. استاد هم که هوس قدم زدن در راسته کتابفروشی های جلوی دانشگاه را داشته اند می روند و شروع می کنند به تماشای ویترین کتابفروشی ها و لذت بردن!

تا اینجای کار فقط خبر است. اما ادامه کلیپ تحلیل و نقد استاد شفیعی کدکنی است به موضوع فضای مجازی و سطح سواد رسانه ای مخاطب و مردم ایران! مضمون فرمایشات استاد این است که اطراف یک خبر «دروغ» فلسفه بافی و تحلیل صورت می گیرد. و حتی بعد از توضیح و روشنگری نیز باز عده ای به همان روال سابق عمل می کنند! این مصیبت کمی نیست... جامعه ای که به جای تکیه بر واقعیت به شایعات توجه می کند! یا به عبارت بهتر، جامعه ای که «شایعه» را به «حقیقت» ترجیج می دهد و به آن تمایل دارد، چه وضعی دارد؟ چطور باید برای این جامعه و این مخاطب کار کرد؟

از نظر من مهمترین علت حواشی که پیرامون اخبار سیاسی به وجود می آید همین است: گرایش به شایعه! اصولا شایعه برای مخاطب بیشتر جذابیت دارد تا حقیقت. بنابراین می بینیم پیرامون خارج شدن شمش های طلا از کشور افسانه سرایی می شود! کانالی می نویسد که مثلا کامیون کامیون شمش طلا از کشور خارج شده است! آنهم به سمت ترکیه! و کانال دیگری می نویسد که شمش های طلا را با قاطر از کشور خارج کرده اند! خیلی هم مستند است و تصویر چند قاطر که پشت سر هم در حرکتند را به عنوان سند منتشر کرده است! مخاطب هم با همین اخبار حال می کند و ذیل آن بساط نظر پراکنی را می گستراند! و هر کسی از ظن خود به موضوع واکنش نشان می دهد!

مخاطب امروز حتی حوصله سرچ کردن را هم ندارد! و وقتی خبری را می شنود، حتی به اندازه بررسی انعکاس آن در رسانه های معتبر و رسمی داخلی و خارجی هم وقت نمی گذارد. اما یک چیز را خوب رعایت می کند: اینکه خبر و خوراک رسانه ای با ذائقه اش جور در بیاید! به عبارت دیگر از خیل تولیدات رسانه ای و محتواهای رنگارنگ، مانند مگس روی محتوایی که با سلیقه اش سازگار است می نشیند!

همه این مصائب و مشکلات هم تنها و تنها یک دلیل دارد: ورود شبکه های اجتماعی به کشور، قبل از فرهنگ سازی! به عبارت دیگر مسئولانی که دانسته یا نادانسته، به فرهنگ کشور خیانت کرده اند و بستر واردات و فعالیت بی رویه و بی حساب و کتاب شبکه های اجتماعی را به کشور را فراهم کرده اند، باید پاسخگو باشند! روشن است که اگر رانندگی را به فرزندت یاد نداده باشی، و انواع و اقسام وسایل نقلیه را در اختیارش بگذاری، حوادث ناگواری انتظارت را خواهد کشید! نمی شود گفت فرزند آزادی باید داشته باشد! و باید خودش انتخاب کند که براند یا نه. بلکه ابتدا باید بسترش را فراهم کرد و بعد با متخصص و اهلش، پس از آموزش های لازم، کم کم و اندک اندک او را پشت فرمان نشاند.

اما امروز چه باید کرد؟ به نظرم فرمایش رهبر حکیم انقلاب در روز اربعین اصل مطلب است. ایشان پیشتر هم درباره تهاجم فرهنگی و فضای مجازی راه را نشان داده بودند. منتهی کسی که گوش کند و عمل کند نبود. امیدوارم فردا نگوییم ایشان درباره «تبیین» که نیاز و ضرورت امروز کشور است، سخن گفتند اما کسی عمل نکرد! امروز همه همت ما باید به تولید محتوا با محوریت تبیین و روشنگری باشد. اگرچه وضع سواد رسانه ای در کشور وخیم است، اما اگر مخاطب با چند تبیین درست و با کیفیت مواجه شود، ذهنش ناخواسته منتقد می شود و در مواجهه با اخبار و تولیدات دیگر رسانه های معاند و ضد دین و انقلاب، با نگاه انتقادی پیش خواهد رفت!

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

این روزها بحث پیشگویی ها درباره کرونا حسابی داغ شده است. ایرانی جماعت، که اگر در خیابان تصادف بشود، به جای خلوت کردن دور مصدوم اطرافش جمع می شوند، و با این جمله که «بروید عقب بگذارید نفس بکشد!» مواجه می شوند، اینبار دارند مباحث مربوط به پیشگویی کرونا را دست به دست می کنند!

سایت جماران (از رسانه های اصلاح طلب تندرو که به دریای بودجه مرکز نشر آثار امام (ره) و حسن خمینی وصل است) درباره کاربران فضای مجازی می نویسد: «۷۱ درصد جوانان ۱۸ تا ۲۹ ساله از تلگرام و ۴۹ درصد این جوانان از اینستاگرام.» اینکه اقشار و سنین دیگر به چه شکل از فضای مجازی استفاده می کنند به کنار، اما واقعیت این است که کاربر اصلی فضای مجازی و به طور کلی «اینترنت» جوانان هستند.

در ایران، به جای اینکه ابتدا فرهنگ سازی صورت گیرد و بعد مثلا ویدئو، ماهواره یا شبکه های اجتماعی وارد شود، به لطف دولتمردان فرهنگ دوستمان، اول هر تکنولوژی را وارد می کنیم و بعد از بروز آفات آن تلاش می شود تا فرهنگ سازی صورت گیرد.

پیشگویی کرونا در کتاب «پیشگویی» سیلویا براون

در بحث فضای مجازی که لازمه آن «سواد رسانه ای» است نیز همین اتفاق رخ داده است. در بحث پیشگویی کرونا هم اگر به محتوای تولید شده ای که دست به دست می شود نگاهی بیاندازیم، مشخص می شود که هیچ نقد و بررسی روی آن صورت نگرفته است. حتی یک بررسی ساده هم انجام نشده و فقط محتواست که منتقل می شود!

در یک مورد تصویری از کتاب «پیشگویی» اثر سیلویا براون بین مخاطبان دست به دست می شود و کاربران با این تصور که شیوع کرونا در آن کتاب «پیشگویی» شده است هیجان زده می شوند! کمتر کسی هم از خودش می پرسد این نویسنده کیست و کتابش درباره چیست و چه محتوایی دارد!

شیوع گسترده دروغ های شاخ دار در فضای مجازی و علی الخصوص تلگرام و اینستاگرام و واتساپ و موارد مشابه، موجب شده است تا من حتی به اخبار و محتوای غیر مهم منتشر شده نیز با دیده شک بنگرم. قبل از بررسی بحث پیشگویی کرونا تقریبا «یقین» داشتم که موضوع مشکوک است و ماجرا آنطور که بیان می شود نیست. اما با جستجو و مطالعه مطالب منتشر شده در اینباره به متن جالبی رسیدم که در ادامه خواهید خواند.

واقعیت این است که در حال حاضر 90 درصد شبکه های اجتماعی در و پیکر درست و حسابی ندارند و هرچه دل تنگتان بخواهد بدون هیچ دلیل و سند و منطقی می توانید در آن منتشر کنید. بعد از انتشار هم اگر با آبرو و حیثیت افراد بازی شده باشد، یا به حریم قانون خدشه ای وارد شده باشد، «پاسخگویی وجود ندارد» و نباید نگران باشید! چراکه صفحات اینستا، یا کانال های تلگرام و... «صاحاب» مشخصی ندارند و نهایتا شما با یک «آی‌دی» طرف هستید که هیچ هویتی ندارد!

بحث مربوط به کرونا در کتاب پیشگویی که کاربران را ذوق زده کرده را بخوانید: «تا سال ۲۰۲۰ بیش از هر زمان دیگری در اماکن عمومی ماسک‌های جراحی و دستکش‌های پلاستیکی استفاده می‌کنند. علت این کار شیوع یک بیماری شدید شبیه ذات الریه خواهد بود که به ریه‌ها و نای حمله می‌کند و به شدت در برابر درمان مقاوم است. این بیماری به طور ویژه‌ای گیج کننده خواهد بود، زیرا بعد از آن که در یک زمستان ترس و وحشت مطلق ایجاد می‌کند تا ده سال بعد کاملا ناپدید می‌شود و باعث می‌شود که هم منبع بیماری و هم درمان آن اسرار آمیز باشد. ماسک‌ها و دستکش‌های پلاستیکی در محیط‌های پرخطر چیز‌های خوبی هستند و خدا می‌داند که من خودم در مسائل بهداشتی سردسته همه هستم. هر روز حمام کنید یا دوش بگیرید، موهایتان را هر روز بشوئید، حتما بلافاصله پس از توالت دست‌های خود را بشویید.» (اینجا)

واکنش احسان رضایی به پیشگویی درباره کرونا در کتاب سیلویا براون و دین کونتزِ

اینهم چند خطی است که دکتر احسان رضایی درباره کتاب پیشگویی و بحث پیشگویی کرونا نوشته است: «سیلویا براونِ آمریکایی ادعا می‌کرد که دارای قدرت ارتباط با عالم ماوراست، اما پیشگویی‌ها غلط زیادی داشت، از جمله پیش‌بینی کرد خودش در ۸۸سالگی خواهد مرد؛ اما در ۲۰۱۳ و ۷۷سالگی فوت کرد. به نظر می‌رسد نباید این کتاب را زیاد جدی گرفت، چون پر است از مطالب نادرست، مثل اینکه پیش‌بینی شده از ۲۰۱۵ عمل‌های جراحی فقط با لیزر انجام و نابینایی با نصب تراشه در مغز درمان می‌شود.» (اینجا)

دکتر احسان رضایی که من ایشان را با مقالات خواندنی ستونش در مجله همشهری جوان می شناسم در ادامه به رمان تخیلی دیگری که این روز‌ها مرهمی بر درد‌های انسان‌ها شده می‌نویسد: «پیش از این توجه کاربران فضای مجازی به رمان علمی-تخیلی «چشمان تاریکی» اثر دین کونتزِ آمریکایی جلب شد که سال ۱۹۸۱ نوشته و در آن به ویروس مرگباری به نام ووهان-۴۰۰ به عنوان سلاح بیولوژیک اشاره شده بود. اما آن ادعا درست نبود، چون هم مشخصات ویروس آن داستان با covid۱۹ متفاوت است، هم اینکه اصلاً در نسخه‌های اولیه رمان، اسم ویروس گورکی -۴۰۰ و محصول روسیه بود که بعد از جنگ سرد، عوض شد. در نهایت به نظر می‌رسد کتاب‌های پیشگویی این روز‌ها ممکن است بازار خوبی داشته باشند، اما دامن زدن به خرافات همیشه و در همه دوره‌های تاریخ وقتی رخ نموده است که بشر از جواب منطقی و راهکار جدی و عقلانی عاجز بوده است و شاید توجه به کتاب پیشگویی هم از همین منظر باشد. از طرفی اگر محتوای کتاب را بپذیریم، همکاری سیلویا براون با اف – بی – آی که خودش ادعا کرده برای کشف جرم همیشه از قدرت او استفاده می‌شده است از نکته‌های فرامتنی کتاب است که این شائبه را که ممکن است شیوع کرونا با انگیزه‌های سیاسی انجام شده باشد تقویت می‌کند.» (اینجا)

یادم می آید که یکی از نویسندگان که بنا داشت سواد رسانه ای ضعیف کاربران فضای مجازی را به تصویر بکشد، عکسی از بازیکن آرسنال با دوست دخترش را که با عنوان پسر فلان مسئول ترویج اسلام در فلان کشور اروپایی در شبکه های اجتماعی منتشر شده بود را باز نشر کرده بود! کاربران هم شروع کرده بودند به فحش و لعنت یا تعریف و تمجید که فلان است و بهمان! یک نفر هم برای رضای خدا و خلق خدا پیدا نشده بود که با خودش بگوید شاید این خبر کذب باشد! بالاخره یکی از طرفداران «آزاده!» آرسنال که بازیکن را شناخته بود نوشته بود که ایها الناس! این فلان بازیکن آرسنال است! با فلان نام...

بله؛ متاسفانه وضع کشور ما اینگونه است و متاسفانه این روزها شیادان فضای مجازی در دروغ گفتن هم حرفه ای شده اند. اگر پیشتر در فیلم هایی که با هدف تشویش اذهان عمومی ساخته می شد 10 سوتی وجود داشت، امروز عدد آن به مراتب کمتر شده است! اگر متنی می نویسند یا لوگویی جعل می کنند، سعی می کنند ابهاماتی که توی ذوق می زند را اصلاح کنند. و دقیقا به همین دلیل است که هر روز صدها پرونده از شکایت در کشور وجود دارد که یا از کلاهبرداری شکایت کرده اند یا هتک حرمت و فساد و فحشا. دقیقا هیچکس هم نیست که «پاسخگو» باشد.

«وزیر جوان» دولت روحانی هم که پس از پایان دولت تزویر مشغول فعالیت جدیدش یعنی هجمه به صدا و سیما و مراکز مذهبی است و طبعا وقت ندارد که کسی از او سوالی بپرسد. خدا عاقبتمان را خیر کند. از صمیم قلب آرزو می کنم وزرای دولت سیزدهم در این دولت ریل گذاری مناسبی برای قاعده مند شدن فضای مجازی انجام دهند و مجلس انقلابی نیز دست به اقدام موثری بزند.

  • احمد طحانی