از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه خنده ای تلخ و گاه تلخی یک خنده، وجودت را در آتشی غریب می سوزاند...
اینجا غمکده ای است، پر از درد رفتن...
و تماشاکده ای است، لبریز از جدایی...
اینجا دنیاست!
سرای بی کسی...

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیاست» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

لینک و مطلب جالبی در فضای مجازی (ایتا) دیدم که با خودم گفتم بد نیست در وبلاگم منتشر کنم...

بلکه «یک نفر» ببیند و با همین لینک، در انتخابات شرکت کند!

چراکه به حکم «مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا» (هرکس یک نفر را از مرگ نجات دهد گویا همه مردم را نجات داده است!)

یک نفر هم جزئی از کل است؛ اما جزئی در حکمِ کل!

نظر سنجی: در انتخابات شرکت می کنید؟

1. بله: روی این لینک کلیک بفرمایید.

2. خیر: روی این لینک کلیک بفرمایید.

چند کلمه با عزیزانی که قصد شرکت در انتخابات ندارند:

اگر به «اسلام» علاقه دارید، اصول اسلام را در نظر بگیرید. در دینداری شما «فلسطین» مبنا قرار دارد یا خیر؟ امروز که دو قطبی حامیان فلسطین و دشمنان آن شکل گرفته است، شما در کدام سو قرار گرفته اید؟

اگر به «ایران» علاقه دارید، دشمنان ایران از شما چه می خواهند؟ آیا غیر از این است که همه آنها توصیه می کنند که در انتخابات شرکت نکنید؟

اگر به «امنیت» کشور علاقه دارید، بدانید که رابطه مشارکت قوی و امنیت بالا در کشور، رابطه ای مستقیم و البته پایدار است...

عزیزان؛ بعد از فتنه 1401 دیگر جای شک و شبهه ای باقی نمانده است:

دوگانه و دو قطبی های روشنی شکل گرفته است...

در یک طرف دینداری و در یک طرف دین فروشی!

در یک طرف خانواده دوستی و در یک طرف همجنسگرایی و همجنسبازی!

در یک طرف اسلام و در یک طرف دشمنان اسلام!

در یک طرف ایران و در یک طرف دشمنان ایران!

در یک طرف امنیت کشور و در یک طرف تجزیه ایران و ناامنی!

در یک طرف تقویت کشور و در یک طرف آسیب به مشارکت عمومی!

و...

عزیزان؛ امروز دیگر «ابهامی» وجود ندارد... راه روشن است! پس یک «یاعلی» بگویید و به عشق دین، به عشق ایران، به عشق امنیت کشور، به عشق شهدا، به عشق امام شهدا، به عشق رهبر عزیزمان، به عشق وطن، به عشق فردایی روشن و آباد، به عشق پیشرفت و... در انتخابات شرکت کنید!

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

نمی دانم چطور عده ای از انسان های به ظاهر فهمیده و روشنفکر، اهمیت کتاب و روزنامه و... را درک نمی کنند! در حالیکه حقیقتا با یک یادداشت یا یک مقاله به ظاهر ساده می شود کارهای بسیار بزرگی انجام داد! و حتی تحول آفرینی کرد...

دراینباره که مصداق زیاد است. در سطح جهان اگر نگاه بکنیم، مصادیق فراوانی می توانیم بیابیم. انواع نظریات نقد ادبی و زبان شناسی و... که معروف شده اند و راه باز کرده اند و تحول آفریده اند را اگر جستجو بکنیم خواهیم یافت.

اما یک مصداق ساده و دم دستی آن برای ما ایرانی ها، شروع انقلاب 57 خودمان با یک مقاله است!

بله؛ یک مقاله. در صفحه چندم یک روزنامه انقلاب 57 را به وجود می آورد! البته ممکن است عده ای این جمله را اشتباه قلمداد کنند. منتهی برای بیان اهمیت قلم و نوشتن، اگر با دید تسامح نگاه کنیم، می شود جمله را کامل دانست و آنرا پذیرفت. به این شرح:

در سال 57 مقاله ای نوشته می شود با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه». این مقاله در صفحات داخلی روزنامه اطلاعات به چاپ می رسد. یعنی به عبارتی سرمقاله نیست و در صفحه اول و دوم روزنامه که مقالات مهم آنجا چاپ می شوند هم کار نشده! بلکه در صفحات داخلی به چاپ رسیده است...

تا اینجای کار همه چیز عادی است. اصلا مگر چند جمله بهم پیوسته، آنهم در یک روزنامه، آنهم در صفحات داخلی روزنامه چه اهمیتی دارد؟ مگر چند نفر روزنامه می خوانند؟ و از آن جمع روزنامه خوان، مگر چند نفر همه روزنامه را می خوانند؟ مگر چند نفر آن مقاله را خوانده اند؟ و مگر چند نفر آنرا پسندیده یا نسبت به آن نقد داشته اند؟ جواب همه این سوال ها را وقتی می یابیم که اثرگذاری آن مقاله را بررسی کنیم!

در حقیقت «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به ظاهر امام خمینی (ره) و در باطن اسلام و روحانیت را هدف گرفته است. پس اگر حتی در یک نسخه هم انتشار می یافت، و اگر در یک نشریه بی اهمیت هم چاپ می شد، باز «مهم» بود. چون هدف و محتوای مهمی داشت...

«ایران و استعمار سرخ و سیاه» چاپ می شود. فردای آن روز در حوزه ها بحث به وجود می آید. کسانی که مقاله را خوانده اند به دیگران اطلاع می دهند که چنین مقاله توهین آمیزی چاپ شده است. حوزه ها به علت بی احترامی به روحانیت و امام خمینی (ره) به عنوان یک مجتهد و مرجع تقلید، تعطیل می شوند. تعطیلی حوزه ها به نشانه اعتراض، در سطح جامعه انعکاس می یابد. بازاریان و کسبه و مردم... کم کم شهر متوجه آن مقاله می شود و به این ترتیب، قیام 19 دی 57 مردم قم شکل می گیرد...

در حقیقت یک مقاله به ظاهر ساده، از یک نویسنده گمنام، اینقدر به قدری اثرگذار می شود که تقریبا 400 روز پس از چاپ آن، حکومت شاهنشاهی که کارتر، رئیس جمهور وقت آمریکا در همان سال آنرا جزیره ثبات نامیده بود، سرنگون می شود!

و به عبارت ساده تر، یک مقاله مسبب سرنگونی حکومت پادشاهی ایران می شود: عجب!

پس یک مقاله می تواند اینقدر اثرگذار باشد؟

بله. پاسخ روشن است... اگر قلم و اندیشه مهم نبود، در قرآن به قلم سوگند خورده نمی شد! اگر قلم و اندیشه مهم نبود، در روایات اسلامی اینقدر به نوشتن و کتابت و... توصیه نمی شد. اگر قلم و نوشتن مهم نبود، اندیشه ها و منش های فکری و مکتب های فلسفی و سیاسی و... با آن منتقل و بعضا متحول نمی شد!

پس قلم موثر است. چون پس آن اندیشه وجود دارد. و قلم راهی برای بروز و بیان آن اندیشه است...

پس مقاله هم مهم است. حتی اگر در یک کانال گمنام تلگرام، ایتا، سروش و... باشد. یا اگر در یک پاراگراف در یک وبلاگ، سایت، یا صفحه ای از صفحات اینستاگرام نوشته شده باشد. مقاله مهم است. نوشتن مهم است. اما از آن مهمتر اندیشه ورزی و اندیشیدن است.

چقدر در قرآن کریم به اندیشیدن و فکر کردن توصیه شده است...

همه این مطالب را نوشتم که بگویم همه ما که به مفاهیم اسلامی اعتقاد داریم، وظیفه داریم در حد توان خود کار کنیم و تلاش کنیم. وظیفه داریم در جبهه جنگ شناختی با دشمن، ورود کنیم. نباید بی تفاوت باشیم... این تفکر که مثلا چه کاری می توانم انجام دهم؟ بسیار خطرناک است! و شاید آسیبش بیشتر از خطرات حملات دشمن باشد...

بله. دلها دست خداست. با اراده خدای متعال همه تلاش های دشمنان اسلام و انقلاب نقش بر آب می شود. اگر خدا بخواهد، تلاش دشمن برای ضربه زدن به نظام اسلامی، پتکی می شود بر سرخودش فرود خواهد آمد. همه اینها قبول. اما ما هم بایستی کار کنیم و تلاش کنیم.

امروز میدان نبرد با دشمن بسیار گسترده شده است. با گسترش فضای مجازی و نیز با سهولت دسترسی به نعمت اینترنت و وفور گوشی های هوشمند و... میدان نبرد در همه خانه ها و کوچه ها و خیابان ها کشیده شده است. بنابراین همه باید تلاش کنند. همه باید کار کنند. حتی اگر به اندازه نوشتن یک پاراگراف باشد. حتی اگر به اندازه بازنشر یک مطلب مفید، یک عکس یا ویدئوی اثرگذار باشد. این نوشتن، و این کار کردن، و این بازنشر محتوا، حتی اگر در گروه های کوچک چند نفره باشد، یا حتی اگر تنها برای یک نفر هم انجام گیرد بسیار مفید و موثر و «لازم» است.

به اعتقاد من، جنگ نرم که سالهاست آغاز شده است، و امروز بعدی از آن با عنوان جنگ شناختی و... شناخته می شود، آخرین نبرد جبهه حق و باطل است. سرنوشت این جنگ روشن است: پیروزی جبهه حق و شکست جبهه باطل. اما اینکه این پیروزی و آن شکست چه زمانی اتفاق بیافتد، بستگی به تلاش و همت ما دارد. تک تک ما در این جنگ موثریم و باید به یاری جبهه حق بپردازیم...

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

از نظر من علت همه مشکلات کشور در همه سالهای پس از انقلاب، در یک کلمه خلاصه می شود: «فقر فرهنگی!»

کاری به قبل از انقلاب و حتی تاریخ تمدن بشر ندارم که انعکاس همین معضل در جای جای آن دیده می شود...

امروز جمعه، 27 فروردین 1400 برای دومین بار فیلم «هیس دخترها فریاد نمی زنند» را دیدم. هدف این وبلاگ و قصد من از این پست نقد فیلم نیست، اما به اختصار اگر بخواهم درباره آن بنویسم باید بگویم آنچه نویسنده فیلم قصد بیانش را داشته به نظرم همین فقر فرهنگی بوده است...

از طرف دیگر اوضاع امروز کشور نیز به واسطه فقر فرهنگی رقم خورده است و فلاکتی که امروز به دلیل 8 سال ریاست یک «روحانی» نمای غرب زده گریبان جامعه را گرفته نیز نتیجه همین معضل است!

متاسفانه درصد قابل توجهی از مردم کتاب نمی خوانند، روزنامه نمی خوانند، فیلم و تئاتر نمی بینند، در جلسات و نشست ها و همایش های فرهنگی شرکت نمی کنند، و غرق در خودخواهی و روزمرگی هستند، بنابراین نمی توان انتظار داشت در انتخابات های گوناگون جریان اخلاص بتواند جریان تزویر را شکست دهد.

متاسفانه اکثر جامعه همه چیز را سطحی می بینند. از کل مقاله و خبر به تیتر و خلاصه آن دقت می کنند. از تماشای فیلم منتظر لحظاتی هستند که حس و حال روزمرگی‌شان را تصویر کند و به اصطلاح کیفشان را برای مدتی کوتاه کوک نماید. در فضای مجازی اخبار زرد و بی فایده و بلکه مضر، در صدر توجه و اقبال عمومی قرار می گیرد. طبعا در چنین شرایطی و در چنین خاکی قرار نیست درخت معرفت به نحوی که باید بارور شود.

نتیجه چنین وضعیتی حاکمیت جریان تزویر است. اگر به سالهای پس از انقلاب نگاه کنیم، به جز سالهایی معدود، همواره همین جریان تزویر در کشور حاکم بوده است. از زمان نخست وزیری میرحسین تا دوران سیاه حاکمیت روحانی. در واقع بنی صدر، میرحسین، هاشمی، خاتمی، احمدی نژاد (از نیمه دولت دومش) و روحانی، یک چیز توجه مردم را جلب کرده است: هیجان کاذب و دروغی که به علت «فقر فرهنگی» جای زلال حقیقت را گرفته است.

طبعا در این شرایط ظهور رقم نخواهد خورد. جامعه اصلاخ نخواهد شد و فقر و فساد و بدبختی از جامعه رخت نخواهد بست.

مگر اینکه...

شخصیت های فرهنگی و فعالان عرصه فرهنگ، و در رأس آنها ولی امر مسلمین امام خامنه ای (حفظه الله) با تمام توان در میدان هستند. مقام معظم رهبری آینده را روشن می بینند. اما در فرمایشات ایشان نیز همواره به «رشد» جامعه تأکید شده و در واقع مطالبه ایشان از فعالان فرهنگی و دلسوزان کشور، تلاش برای تعالی فرهنگی جامعه و بصیرت افزایی است.

انتخابات 1400 بسیار مهم است. اما از آن مهمتر رشد و ارتقای فهم سیاسی مردم است. من به شخصه ترجیح می دهم جامعه به لحاظ فهم سیاسی و فرهنگی ارتقاء یابد، حتی اگر این مهم لازمه اش روی کار آمدن دولتی اصلاح طلب (بخوانید افساد طلب!) در انتخابات پیشرو باشد.

به عبارت بهتر، اگر به من بگویند از دو حالت زیر باید یکی را انتخاب کنی:

1. پیروزی یک کاندیدای انقلابی در انتخابات ریاست جمهوری با این شرط که شرایط جامعه در وضع فعلی باقی بماند.

2. پیروزی یک کاندیدای اصلاح طلب (مثلا ظریف یا هاشمی) که منتج به رشد و تعالی فرهنگ سیاسی جامعه شود.

قطعا گزینه دوم را انتخاب می کنم...

اما...

همه تلاش جریان انقلاب و فعالان و دلسوزان کشور این است که حالت نخست رقم بخورد و طی آن فهم عمومی و فرهنگ مردم نیز بالا برود.

و این شدنی است...

منتهی باید همانند دوران دفاع مقدس، نیروهای وفادار به اسلام و انقلاب و ایران به میدان بیایند و اندک نیروهای فعال موجود در این نبرد نابرابر را یاری کنند...

استاد رائفی پور، استاد عباسی، استاد پناهیان، و... پشت سر رهبر و مقتدایشان مشغولند، اما این تعداد نفرات کافی نیست و این آرایش، برای جنگ تمام عیار فرهنگی مناسب نیست.

به نظر من همه کسانی که دغدغه دارند، باید تلاش کنند. حتی اگر به اندازه صحبت کردن با چند مراجع و مشتری باشد. یا باز نشر مطالب مفید در شبکه های اجتماعی و گروه های خانوادگی و...

مشکل اما این است که اکثر ما توقع داریم که «معجزه» رخ بدهد!

نشسته ایم تا «ظهور» اتفاق بیافتد و بعد شروع کنیم و بلکه باز نظاره گر باشیم.

اکثر ما فقط خودمان را می بینیم و مشکل همین است که از «نقش» خود غافلیم...

رهبر فرزانه انقلاب جمله ای به این مضمون دارند که هر کس در هر نقطه ای که هست، همان نقطه را کانون و مرکز جهان بداند و با تمام توان در همان نقطه وظایف خود را آنطور که باید انجام دهد...

بنابراین باید تلاش کنیم. باید نقش خودمان را در جامعه بشناسیم. باید حرکت کنیم. باید دغدغه داشته باشیم...

فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنند، که با موضوع کودک آزاری ساخته شده است، نشان می دهد که چطور افراد حتی در زندگی خانوادگی خودشان نیز «خودخواه» هستند و به همسر و فرزندان و والدین خود بی توجهی می کنند. این فیلم نشان می دهد که یک معلم اگر دلسوز باشد می تواند مسیر زندگی  دانش آموزان خود را تغییر دهد، اما اگر «خودخواه» و «عافیت طلب» باشد، می تواند از کنار تباه شدن زندگی دانش آموزانش در کمال خونسردی عبور کند...

به نظر من 8 سال دولت روحانی، و همه دیالوگ ها و مواضع شخص رئیس جمهور، برای ارتقاء فرهنگ عمومی و فهم سیاسی جامعه بسیار مفید بوده است.

به عبارت بهتر، برکاتی که دولت روحانی برای انقلاب داشت، بسیار فراتر از چیزی است که بتوان با حساب و کتاب های مادی تصور کرد.

اینجاست که «عَسَىٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ» برای من معنا می یابد.

جامعه به روحانی رأی می دهد و «سیلی» اش را می خورد! باد می کارد و طوفان درو می کند...

مقام معظم رهبری قریب به مضمون فرموده اند اگر ملت ایران از خط امام دور شود، فاصله بگیرد، چه به عمد و چه غیر عمد، سیلی خواهد خورد!

و همه مشکلات تاریخی که دولت تزویر به وجود آورده، در حکم سیلی بیدار باشی است که وجدان های بسیاری از مردم را تکان داده است.

روحانی که «شیطان بزرگ» را «کدخدا» می نامد، کاری کرده است که مردم با گوشت و پوست و استخوان خود متوجه باشند که «خدا» همه کاره است نه کدخدا!

اگر عمری باشد به مدد الهی در مورد انتخابات چند سوژه دارم که در قالب یادداشت در سایت های مختلف نشر خواهم داد و انشاء الله در این دفتر خاطرات آنلاین هم خبرش را خواهم داد...

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

استعمار را به دسته های مختلفی تقسیم کرده اند. اگر جستجو کنید انواع استعمار در سالهای گذشته را می توانید مطالعه کنید. همچنین مثال های فراوانی که برای هر نوع از استعمار وجود دارد...

اما نوع جدید و در واقع آخرین نوع استعمار، پیچیده ترین و رذیلانه ترین نوع آن است!

و در این نوع از استعمار، نقش اول و آخر را مردم بازی می کنند...

در حقیقت، این نوع از استعمار نه نیاز به نیروهای نظامی دارد و نه نیاز به افراد شاخص و سرشناس در رده های مختلف سیاسی. بلکه تنها از مردم استفاده می شود. به چه شکل؟ بخوانید:

در این نوع از استعمار، مردم، بدون آنکه بخواهند و متوجه باشند، رفتاری دارند که منتهای خواسته مستکبران است. آنها سبک زندگی و منش سیاسی و رفتاری خود را به نوعی انتخاب می کنند که خواسته نظام سلطه است. به این ترتیب، با انتخاب مردم، مسئولانی سر کار می آیند که خواسته یا ناخواسته، منویات جهان سلطه را دنبال می کند!

بله. این نوع از تکیه بر بینش مردم دارد. رسانه ها ابزار اصلی این نوع از استعمار است. در حقیقت سبک زندگی و بینش از طریق رسانه ها به نسل های مختلف ارائه می شود. در این نوع از استعمار، افراد بدون اینکه ریالی دریافت کنند، دقیقا طبق خواسته مستکبران رفتار می کنند.

پیچیده ترین نوع استعمار تنها یک علاج دارد: بصیرت!

در این نوع از استعمار، باید با گسترش روشنگری به بصیرت افزایی کمک کرد. همچنین باید سطح سواد رسانه ای افراد جامعه را بالا برد.

جالب است:

بی بی سی فارسی برنامه می گذارد و برای حسن روحانی تبلیغ می کند. (چه در انتخابات 92 و چه در انتخابات 96). همین رسانه برای مجلس خبرگان رهبری لیست می دهد! نام آیت الله هاشمی در رأس لیست رسانه بی بی سی انگلیس قرار دارد! تعدادی «آیت الله» دیگر هم در این لیست به چشم می خورند. رئیس جمهور پیشنهادی بی بی سی فارسی برای مردم هم اتفاقا «روحانی» و «حجت الاسلام» است!

اما برای انتخاب روحانی، و برای پیروزی لیست خبرگان، بی بی سی و سرکردگانش، ریالی خرج نمی کنند. رأی نمی خرند. تنها و تنها شعارهایی پوچ و بی محتوا را که آرمان بعضی از مردم شده است، تبلیغ می کنند. به این ترتیب، خود مردم پای صندوق های رأی می روند و به رئیس جمهوری رأی می دهند که رسانه ای چون بی بی سی برایش تبلیغ کرده است...

اگر بصیرت مردم بالا برود، در برابر شعار «هم چرخ سانتریفیوژها و هم چرخ زندگی مردم» از خود سوال می کنند که به چه قیمت. اگر سواد رسانه ای افزایش یابد در قبال اخبار بالا رفتن قیمت دلار (طرح جهانگیری و دلار 4200 تومانی را جستجو کنید!) و خودرو و مسکن و... واکنش منطقی نشان می دهند.

اما اگر بصیرت وجود نداشت، و سواد رسانه ای در حد سیکل! بود، نتیجه همین می شود که شد. یعنی هجوم مردم به بازار دلار، خودرو، مسکن (زمین و...) و... . به این ترتیب است که نوع جدید استعمار، مطالباتش را دنبال می کند...

اما در انقلاب اسلامی و در قلب آن، یعنی ایران، نیروی دیگری وجود دارد که همه توطئه های مستکبران و نظام سلطه را نقش بر آب می کند. و آن نیروی لایزال الهی است. همان نیرویی که در طبس بینی نظام سلطه را به خاک مالید. همان نیرویی که در سالهای عشق و حماسه یار و یاور رزمندگان اسلام بود. همان نیرویی که اسلام را در سرتاسر جهان گستر داد. همان نیرویی که محبت جبهه مقاومت را در دلهای مردم قرار داد و...

مقام معظم رهبری می فرمایند: دلها به دست خداست!

بله. شیطان و جناحش همه تلاش خود را به کار می گیرند. اما نتیجه جز با خواست خدا رقم نخواهد خورد که فرمود: أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ (انبیاء، 105)

پی نوشت: مقاله ای درباره استعمار فرانو (خبرگزاری دانشجو)

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

برنامه «سختانه» برنامه ای گفتگو محور و چالشی است. یکی از قسمت های این برنامه را که با حضور پیام فضلی نژاد بود دیدم. به نظرم رسید مجری، که قبلا او را به عنوان یک روزنامه نگار و فعال رسانه ای پرشور می شناختم، در این برنامه بسیار ناپخته، ناخوانده و تحت تأثیر احساسات است که به جای هدایت گفتگو به موضوعات مفید و جذاب، به رویارویی بی فرجام و شکست خورده با پیام فضلی نژاد می پردازد...

اما پیام فضلی نژاد که به حق می توان به او از منظر پژوهش های سیاسی لقب «استاد» داد، به درستی مدام به وی یادآوری می کرد که «ای کاش می خواندید!»، «ای کاش خوانده بودید!»، «ای کاش می دانستید!» و...

تلاش می کنم تا به نحوی انتقاد و نظرم را در مورد میلاد دخانچی، مجری برنامه سختانه، رسمی تر به مسئولان و روابط عمومی سازمان صدا و سیما منعکس کنم. اما ای کاش مسئولان «رسانه ملی» بدانند برای ساخت برنامه های جذاب و پربیننده، علاوه بر تصمیم، بستری نیاز است که برنامه بر آن شکل بگیرد. و بدون شک نقش «مجری» و توجیه وی، بسیار پر رنگ است...

اجازه بدهید اشاره کنم به برنامه هایی که با اجرای دکتر وحید یامین پور انجام شده است. به حق می توان ایشان را اوج شکوفایی و پختگی نسل جوان مجریان انقلابی صدا و سیما دانست...

میلاد دخانچی نیز باید بداند که احیانا با بی ادبی «چالش» ایجاد نمی شود. بلکه مانند اجرایش مقابل فضلی نژاد، کم خوانی موردی اش از آثار مدعو برای مخاطب عیان می گردد. مجری اگر کل آثار را مطالعه نمی کند، که باید کند، حداقل اسامی مقالات و آثار منتشر شده مدعو را باید بداند و به آنها نگاهی بیاندازد تا به قول معروف، در فکت ها «کپ» نکند...

به نظرم برنامه پیام فضلی نژاد در سختانه را که در آپارات با یک سرچ ساده در دسترس است، حتما ببینید.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

رزیدنت اویل 3 ریمیک مدتی است که منتشر شده است. امروز که این پست را می نویسم اواخر فروردین 99 است و چند روزی است که نسخه بازسازی شده اویل 3 انتشار یافته است. این بازی هنوز کرک نشده است. بنابراین برای یکی مثل امکان تجربه آن وجود ندارد. اما اطلاعاتی که از این بازی به دست آورده ام، حاصل مطالعه مطالب منتشر شده در سایت ها و تماشای بازی استریمرها است. استریمرهای داخلی البته هنوز نسخه اصلی بازی را با توجه به قیمت فضایی آن ندارند و طبعا به انجام نسخه دموی بازی می پردازند. اما استریمرهای خارجی کل بازی را انجام داده اند که قابل مشاهده است...

هرچه هست، ماجرای زامبی با مباحث آخرالزمانی ارتباط مرموزی دارد. زامبی ها موجوداتی هستند که مغزشان آلوده شده است. آنها نمی میرند مگر آنکه مغزشان نابود شود و عجیب اینکه کل دنیا را هم فرا می گیرند. این گسترش ویروس و تبدیل شدن همه انسانها به زامبی، مرا به یاد «لِیُظهِرَهُ عَلَى الدّینِ کُلِّهِ» می اندازد.

خلاصه اینکه دشمن با همه تلاش خود در همه ابعاد در تلاش است. فیلم و سریال می سازد و بازیهای رایانه ای منتشر می کند. از سوی دیگر، در داخل نظام جمهوری اسلامی هم عده ای خائن، نه تنها با این جریان مقابله نمی کنند، بلکه به نوعی دیگر با آن همراهی کرده و پازل دشمن را به نحو دیگری تکمیل می کنند. از فیلم های خائنانه ای که به واسطه له کردن ارزش ها و سیاه نمایی از وضع ایران، جوایز بین المللی دریافت می کنند بگیرید تا انتشار کتابهایی که بی دینی و فساد و فحشا را ترویج می کنند.

اما آن طرف قصه، همه اتفاقات خوشایند است. بستر سازی برای ظهور دارد انجام می شود. مردان خداجویی که در سرتاسر ایران و جهان پراکنده شده اند با اخلاص در تلاشند و این خواست و اراده الهی است که نتیجه تلاش آنها ده ها و بلکه صدها برابر بیشتر از تلاش دشمن نتیجه می دهد. هرچه دشمن تلاش می کند، با آمدن محرم و یک «یاحسین» رنگ می بازد. هرچه خائنین داخلی تلاش می کنند و به اقتصاد مملکت با امثال برجام و دلار 4200 ضربه می زنند و قصد ناکارآمد نشان دادن نظام اسلامی را دارند، به اراده الهی نتیجه عکس می دهد. هرچه پیچیده تر خیانت می کنند، اخلاص در بین مردم و مسئولان بیشتر می شود. نمونه اخیرش هم مجلس یازدهم است که به نظر، انقلابی ترین مجلس پس از انقلاب خواهد بود...

رزیدنت اویل 3 را مدتها قبل بازی کرده بودم. آنهم نه یک بار! که بارها! همه علاقه ام برای تجربه چنین بازی مرموزی هم ابتدا کنجکاوی بود و سپس تجربه حس بقا و شکست دادن موجودات خبیث. بله. دنیا به آخر می رسد. منجی می آید و همه زامبی ها را از بین می برد و دنیا به بندگان صالحش خواهد رسید که فرمود: «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ»

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

رئیس جمهور کشورمان از قبل از انقلاب تاکنون، سخنران خوبی بوده است. واقعیت این است که منش فکری و سیاسی آقای روحانی، تا قبل از رئیس جمهور شدن ایشان، برای بسیاری از مردم کشورمان (عامه مردم) به معنی واقعی کلمه «متفاوت» بود با آنچه وی در دوران ریاست جمهوری اش نشان داد!

آقای روحانی تا قبل از ریاست جمهوری اش، برای مردم نماد یک مسئول «مهم» و «انقلابی» بود. او سالها در «شورای عالی امنیت ملی» به خدمت مشغول بود. پست های حساسی داشت. در مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان رهبری مشغول به خدمت بود و در یک کلمه تا قبل از انتخابات 92، روحانی یک شخصیت «انقلابی» تلقی می شد!

بگذریم از اینکه متخصصان و خواص و اهل پژوهش و سیاست، ایشان را تا قبل از سال 92 هم نقد می کردند و به عملکردشان انتقاد داشتند که مستندات آن هم موجود است و محل بحث نیست. اما پس از انتخابات 92 روی دیگری از حسن روحانی برای مردم هویدا شد. او در حقیقت در سالهایی که رئیس جمهور بود، کارهایی کرد که از تندترین سیاسیون کشور، پس از انقلاب اسلامی هم سرنزده بود. از حرف زدن با رئیس جمهور آمریکا برای اولین بار و به صورت رسمی گرفته تا مذاکره طولانی در سطح وزارت امور خارجه. از حملات تند و بی پرده به رهبر کشور تا اتخاذ مواضعی متناقض.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

اول اینکه مناظره آقای تاجزاده و نبویان را اگر ندیده اید، حتما ببینید. (اینجا)

دوم اینکه معنای سواد سیاسی و شانتاژ رسانه ای را اگر نمی دانید، به فکت های آقای نبویان و سوتی های جناب تاجزاده در مناظره فوق دقت کنید. عجیب است که چطور شخصیتی که «معاون سیاسی وزارت کشور» بوده است در چنین سطحی به معنی واقعی کلمه «سوتی» می دهد. به قول خود جناب تاجزاده، خوبی عصر حاضر وجود رسانه ها است که نمی توان هیچ چیزی را با وجودشان کتمان کرد!

سوم اینکه باید به حال جریان رسانه ای انقلاب تأسف خورد که چطور از چنین فرصتی برای نشر حقایق انقلاب اسلامی و وقایع سیاسی کشور به سادگی عبور کرده اند. فایل منتشر شده در آپارات متعلق به 9 ماه قبل است! فایل بی کیفیت است. اما به هر حال صدا و تصویر قابل دریافت و فهم است. در یوتوب هم فایل مناظره وجود دارد که البته کیفیت بهتری دارد. (اینجا) اما حقیقتا جای تأسف است که چنین مناظره پربار و سودمندی چطور در رسانه های جریان انقلاب یا انعکاس نداشته یا کاملا ضعیف و ناکارآمد منعکس شده است!

چهارم اینکه جریان اصلاحات، برای مناظره و شانتاژ رسانه ای دو عنصر سرشناس دارد: 1. صادق زیباکلام 2. مصطفی تاجزاده. مناظرات آقای زیباکلام که جز تکرار جملاتی که بیشتر به تیتر نشریات زرد سیاسی شبیه است چیز دیگری ندارد. به عبارت دیگر جملاتی سطحی و حقیقتا بی عمق. آقای تاجزاده هم البته همین است. منتهی به نحوی همان جملات بیان می شود که ذهنیت بیننده را تحت تأثیر قرار می دهد و البته در مناظرات اینچنینی، مشخص می شود که ایشان هم جز حملات تکراری به رهبری، شورای نگهبان و... چیز دیگری ندارد.

پنجم اینکه فراموش نکنیم: زمان برای اصلاح طلبان، زمان پاسخگویی است! مبادا با شانتاژ رسانه ای و جار و جنجال «رسانه های زنجیره ای» و امثال تاجزاده و... این اصل مهم فراموش شود. من در گفتگویی که با یکی از آشنایان داشتم، اجازه دادم همه حرف هایش را بیان کند. عموما پیرامون بیچارگی مردم و فقر و فساد بود. بعد هم به رهبری و اختیاراتش پرداخت و در آخر هم شورای نگهبان. من گفتم راجع به همه اینها حرف می زنیم! اما حالا نوبت این است که پس از 7 سال دولت و مجلس و شورای شهر اصلاح طلب، و پس از فتح الفتوح برجام، دلار 4200، گرانی خودرو، گرانی مسکن، گسترش فقر و اختلاف طبقاتی و... شما بفرمایید چرا اینگونه شد؟ و چه کردید که وضع مملکت این شد؟ گرانی! بیکاری! تورم! دلار! طلا! مسکن! اجاره بها! تعطیلی کارخانجات! عزت از دست رفته ملی در برجام! عزت از دست رفته دولت در التماس مذاکره با قاتلین سردار شهید حاج قاسم سلیمانی! توهین به منتقدان! و...

حقیقتا باید ممنون دولت «تدبیر و امید» بود که حداقل دوبرابر دولت اصلاحات سوژه برای روشنگری و تبیین آرمان ها و ایدئولوژی غرب به دست داده است. حالا وقت آن است که همه رسانه باشیم و روشنگری کنیم. هر کسی در وسع خویش...

مردم یادتان هست؟ یادتان هست عکس دلار و هزار تومانی را کنار هم می گرفتند و با روبان بنفش رقص و پایکوبی می کردند؟

مردم یادتان هست؟ یادتان هست که پاسپورت ایرانی را نشان می دادند و می گفتند عزت به پاسپورت های ایرانی باز خواهد گشت؟

مردم یادتان هست؟ یادتان هست که قرار بود آنچنان مرفه بشویم و آنچنان رونق اقتصادی ایجاد بشود که...

به نظر می رسد جلوی جریان اصلاح طلب حتی اگر رقیبی هم وجود نداشته باشد، این حضرات 3 بر 0 بازی را واگذار کرده باشند!

اما چرا رهبری برجام را پذیرفته؟ (شبهه آقای تاجزاده)

اولا چنین فرضیه ای غلط است و سوال اشکال دارد. رهبری 28 شرط تعیین کردند که حتی یک شرط آن هم در آفتاب تابان برجام رعایت نشد! و نتیجه اش را «مردم» به وضوح می بینند. ثانیا، در برابر رشد سیاسی و بینش مردم، و به جهت حرکت به سمت «امت» اسلامی و «دولت» اسلامی، قرار نیست اجباری باشد. وقتی جامعه به طیف سیاسی خاصی گرایش پیدا می کند، باید آن طیف سرکار بیاید، کارش را انجام بدهد، نتیجه اش برای جامعه روشن و ملموس بشود و از این طریق، رشد سیاسی به وقوع بپیوندد. فراموش نکنیم که اگر زمینه پذیرش «ظهور» فراهم نباشد، حتی اگر «ظهور» اتفاق بیافتد هم با شکست مواجه می شود. بنابراین ابتدا باید رشد پدیدار شود، و زمینه فراهم آید و سپس آن اتفاقی که باید، رخ بدهد. انشاء الله

پیوست:

مناظره تاج زاده و نبویان

مناظره دو فعال سیاسی اصولگرا و اصلاح‌طلب: نبویان: آقای تاجزاده می‌خواهد بگوید ولایت‌فقیه نباشد مشکلات حل می‌شود/ تحریم‌ها ۵ برابر قبل برجام شد/ تاجزاده: شرایط‌مان را بپذیرند با هر دولتی در آمریکا مذاکره می‌کنیم/ با نظارت استصوابی عناصر شایسته رد صلاحیت می شوند. (گزارش نصفه و نیمه ای است از مناظره آقایان تاجزاده و نبویان!)

مقصر کیست؟ بررسی علل مشکلات فعلی کشور و راه های برون رفت از آن/ مناظره بین سید مصطفی تاجزاده فعال ساسی اصلاح طلب و سید محمود نبویان فعال سیاسی اصولگرا (لینک مناظره در یوتوب)

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

حجت الاسلام والمسلمین سید ناصر موسوی لارگانی نماینده مردم فلاورجان در مجلس شورای اسلامی در نطق خود در جلسه سه شنبه 8 بهمن 98 به دو نکته مهم اشاره کرده است: 1. جار و جنجال های انتخاباتی روحانی 2. قاطعیت در برخورد با وطن فروشان.

پاسخی به جار و جنجال های انتخاباتی روحانی:

شما که برای تخریب نظام انتخابات را تشریفاتی می‌نامید آیا به این فکر کرده‌اید اگر انتخابات زیر سوال رود اساس حضور شما در این ۲۰ سال زیرسوال خواهد رفت؟ اگر شما عملکرد شورای نگهبان را زیر سوال می‌برید چرا زمانی که پنج دوره نماینده شدید و بسیاری از رقیب‌هایتان رد صلاحیت شدند، صدای شما در نیامد. چرا زمانی که دو دوره تایید صلاحیت شدید و دهها نفر از رقبای شما رد صلاحیت شدند صدای شما در نیامد؟ برای فرار از پاسخگویی نسبت به عملکرد ضعیف خود به هر کاری متوسل نشوید.

قاطعیت در برخورد با وطن فروشان (کیمیا علیزاده)

به نوشته ایسنا این عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی خطاب به وزیر ورزش و جوانان گفت: چرا جلوی فرار ورزشکارانی که مهاجرت می‌کنند و برعلیه ایران موضع‌ می‌گیرند را نمی‌گیرید؟ ورزشکاری که هم‌اکنون کشف حجاب کرده برعلیه نظام جمهوری اسلامی ایران موضع‌گیری می‌کند.

پی نوشت:

1. به نظر می رسد نان حسن روحانی در ایجاد فضای مسموم سیاسی و ایجاد دو قطبی های کاذب است.

2. کیمیا علیزاده عامدانه و عاقلانه به وطنش خیانت کرده است. ممکن است اطلاعات و عاقبت اندیشی نکرده باشد، یا فریب خورده باشد. اما هرچه هست می دانسته که با این خروج و آن بیانیه، دارد رسما «خیانت» می کند. پس باید با قاطعیت با دختری که همه جوره به او توجه شده برخورد کرد. البته اگر بخواهد روزی دست از پا دراز تر بازگردد. البته آن روز دور نیست. اولا شوهرش در کنفرانس خبری جار و جنجال راه انداخت و آنچه باید بعد از بیانیه از سوی مردم بهت زده به او نثار می شد را نثارش کرد! و دوما اگر تحلیل های امید دانا را در این باره ببینید، متقاعد خواهید شد!

  • احمد طحانی