از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه خنده ای تلخ و گاه تلخی یک خنده، وجودت را در آتشی غریب می سوزاند...
اینجا غمکده ای است، پر از درد رفتن...
و تماشاکده ای است، لبریز از جدایی...
اینجا دنیاست!
سرای بی کسی...

۶۴ مطلب با موضوع «جذاب» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

پیشتر درباره مناظره تاجزاده و محبی در این وبلاگ نوشتم (اینجا) و به خاطر مباحثات مطرح شده در آن، دعوت کردم که فیلم کامل مناظره را ببینید. لینک هم گذاشتم. هنوز هم با توجه به کیفیت و اطلاعات مناظره، دیدن آنرا مفید می دانم...

در آن پست نوشته بودم که چون جواب ندارند، به خرما خوردن حاج آقای محبی گیر داده اند! (از جمله سایت ایرنا به عنوان خبرگزاری رسمی دولت)

واقعیت این است که تا موقع نوشتن پست مذکور، فیلم خرما خوردن آقای محبی را ندیده بودم. از فیلمبردار و یا ناشر این صحنه، حقیقتا دلخورم. چرا که دید من را نسبت به یک مسلمان به معنی واقعی کلمه تغییر داد و آبروی «حجت الاسلام» محبی را در فضای مجازی برد!

اما قبل از آن، و بیش از آن از جناب محبی دلخورم!

اصولا من از انسانهای «خسیس» متنفرم. بله. ممکن است این خصلت من نادرست باشد که اگر اینطور است، امیدوارم خدای متعال کمک کند تا روزی این اخلاق بد را (اگر واقعا بد است) کنار بگذارم. اما هرچه هست از خسیس جماعت بدم می آید.

اتفاقا با یک روحانی با سواد (اما بی مهارت) هم ارتباط داشتم و به خاطر همین خساستش، ارتباطم را به طور کامل با وی قطع کردم. با اینکه می توانست برایم فایده داشته باشد، و کار مشترک (کتاب و مقاله) هم با ایشان دارم و می توانستم باز هم داشته باشم، اما چه کنم که روح و روانم در معاشرت با این افراد اذیت می شود و به معنی واقعی کلمه نمی توانم تحملشان کنم!

البته روشن است که منظورم «معاشرت» صرف نیست! بلکه «مراوده» و «دوستی» و «همکاری» را عرض می کنم که به چیزی بیش از سلام و علیک نیاز دارد... با تکیه بر دو مورد اول! چراکه شاید بشود به نحوی همکاری داشت. بگذریم و برگردیم به خرما خوردن «وحشیانه» آقای محبی.

چند سوال از ایشان دارم:

  1. حاج آقا! هر خرمایی که شما می خوردید، و با ولع، خم می شدید و خرمای دیگری را بر می داشتید، من خودم را پای لب تابی که داشتم فیلم شما را در آن می دیدم می خوردم! که چرا اینقدر وحشیانه؟ چرا اینقدر با ولع؟
  2. حاج آقا! راستش را بخواهید، مختصر سوادی که دارید را باید کنار بگذارید و از اول بروید و همراه با کسب علم، دو واحد «ادب» هم بخوانید که دستتان را با مبل میزبان پاک نکنید! چرا دستتان را با مبل منزل تاجزاده پاک کردید؟
  3. حاج آقا! یعنی اینقدر ضعف کرده و گرسنه بودید که جلوی حاضران و جلوی دوربین ها اینگونه «وحشیانه» به خرماها هجوم می بردید؟
  4. حاج آقا! پیشنهاد می کنم به عنوان انقلابی دیگر در هیچ مناظره ای حاضر نشوید، چرا که به عنوان یک انسان همیشه «گرسنه» و «وحشی» و «بی ادب»، حداقل از نظر من و امثال من، به هیچ وجه «انقلابی» محسوب نمی شوید. چرا؟ چون رفتار بی ادبانه شما جلوی دوربین، که ناشی از ضعف سواد «رسانه ای» (به معنی اخص کلمه رسانه، یعنی تلوزیون، دوربین فیلم برداری و عکاسی و...) شماست، به اطلاعاتتان، و به آنچه از آن دفاع می کنید ضربه می زند!
  5. حاج آقا! نمی شد صبر کنید مناظره تمام شود و بعد به دیس خرما حمله کنید؟
  6. حاج آقا! نمی شد به نحوی از جلسه خارج شوید، یا دو سه دقیقه جلسه را قطع کنید و خودتان را با خوردن خفه کنید!! و باز ادامه دهید؟ حتما باید جلوی دوربین این اتفاق می افتاد؟
  7. حاج آقا! حالا درک می کنم که چرا تاجزاده، شما را در همان لابی اسکان داد و به داخل نبرد! وگرنه معلوم نبود داخل منزل و در پذیرایی چه آبرو ریزی ای را رقم می زدید!
  8. حاج آقا! توبه کنید و از همه انقلابیونی که دلشان را به درد آوردید عذرخواهی کنید!

عرض دیگری نیست. ممکن است خواندن این چند خط، عزیزان انقلابی را دلگیر نماید. پیشنهاد می کنم قبل از قضاوت، حتما کلیپ خرما خوردن ایشان را ببینید و بعد تشریف بیاورید تا گفتگو کنیم!

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

عملکرد مجلس دهم از حوزه های مختلف قابل بحث و بررسی است. اما آنچه مهم است، اینکه قبل از انتخابات، باید به دقت به عملکرد جریانات سیاسی اندیشید، و عزت کشور را در نظر گرفت. طبعا انتخاب نمایندگانی که به عزت ایران اسلامی اعتقاد نداشته باشند، و عزت کشور را با عملکردشان به ذلت تبدیل کنند! یا کسانی که امنیت کشور را فدای منافع شخصی خود کنند، نتیجه ای جز آنچه در حال حاضر کشور با آن مواجه است نخواهد داشت.

البته روشن است که به قول معروف هیچکس نمی گوید ماست من ترش است! همه برای وطن تلاش می کنند و شعار می دهند. همه دغدغه جامعه و دین دارند. اما اهمیت ماجرا در شناخت جریان های سیاسی کشور است. اگر این جریانات شناخته شوند، و کارنامه و عملکردشان مورد بررسی قرار گیرد، هیچگاه با وعده های زیبای انتخاباتی نمی توانند مخاطب خود را فریب داده و از آنها رأی بگیرند!

عملکرد مجلس دهم به طور کلی مورد رضایت جریان مردمی و انقلابی نیست و بعضی از فجایع سیاسی و فرهنگی که در این مجلس رقم خورده است، به نوعی تاریخی تلقی می شود! اگر در مجلس نهم تصویب 20 دقیقه برجام را داریم که نتیجه آن، به اعتراف مسئولان دولت، «هیچ» و «صفر» بوده است، در مجلس دهم سلفی با موگرینی که به معنی واقعی کلمه موجب وهن مجلس شد!

در رابطه با سلفی حقارت که در مجلس دهم رقم خورد این جمله را از گاردین را بخوانید تا بدانید چه فاجعه ای توسط نمایندگان اصلاح طلب مجلس رقم خورده و متاسفانه به چه شکل در نشریات بین المللی انعکاس یافته است: «این افراد با تلاش بسیار سر و گردن خود را بالا و پایین می کردند تا بتوانند با موگرینی سلفی بگیرند.»

دیلی تلگراف هم درباره ذوق زدگی نمایندگان مجلس ایران نوشت: «تعدادی از نمایندگان مجلس ایران به دلیل رفتار غیرحرفه ای و خلافشان نمایندگی مورد انتقاد قرار گرفتند. آن ها در مراسم تحلیف روحانی، برای سلفی گرفتن با یک مقام زن اتحادیه اروپا عجلهٔ بسیاری به خرج دادند. موگرینی که روسری سفید و سبز بر سر داشت، از جمعیتی که دور او در پارلمان ایران حلقه زدند، غافلگیر شده بود.»

در بعد وظایف ذاتی نمایندگی هم مجلس دهم متاسفانه عملکرد قابل قبولی ندارد و البته با توجه به نتایج و عملکرد شورای شهر تهران در دوره تسلط کامل اصلاح طلبان بر این نهاد در سالهای اخیر، که رسما شهرداری تهران برای مدتی به حالت تعطیل درآمد! و پس از آن نجفی که از سوی مراکز اطلاعاتی کشور منع شده بود، با لجاجت اصلاح طلبان شهردار شد، و ماجرای قتل میترا استاد پیش آمد! و پس از آن هم شهرداری انتخاب شد که معتقد بود باید «مدیر وارد کرد!»، قابل حدس بود که چه عملکردی خواهد داشت.

اصولا اصلاح طلبان، چه در سالهای که دولت های هفت و هشتم را در اختیار داشتند، و به اعتراف رئیس دولت اصلاحات، هر 9 روز یک بحران! برای کشور ایجاد می کردند، چه بعدها که کرسی نمایندگی مردم را در مجلس ششم به دست آوردند، و دست به تحصن زدند و نامه جام زهر به رهبر انقلاب نوشتند، همواره به جای توجه به خواسته مردم و حل مشکلات ریز و درشت کشور در حوزه های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و...، به جار و جنجال های سیاسی پرداخته اند و نه تنها باری از مشکلات مردم کم نکردند، که اتفاقا مشکلات را خصوصا در حوزه اقتصاد عمق بخشیده اند! مانند دولت فعلی تدبیر و امید که با مدیریت جهانگیری آن وضعیت را برای دلار ایجاد کرد و حاصل عملکرد جمعی دولت هم گرانی روز افزون و افسار گسیخته است که در بخش مسکن، «آرزوی» خانه دار شد را به «رویا» تبدیل کرده و در بخش خودرو، قیمت پراید «فضایی» شده است! در مجلس دهم هم اصلاح طلبان و لیست امید، به هیچ وجه کارنامه درخشانی ندارند.

9 مورد از نظرات کارشناسان درباره عملکرد مجلس دهم را در مجله خبری روزلاگ (اینجا) بخوانید.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

اگر مناظره تاجزاده و محبی را ندیده اید حتما ببینید... از نظر من، آشفتگی و پراکنده گویی تاجزاده از یک طرف، و کلی گویی او از طرف دیگر، واقعا تماشایی است. اینکه او با کمال وقاحت، نارضایتی مردم از وضعیت موجود کشور (گرانی، بیکاری، تورم، فساد و...) را می بینید و شاهکار اصلاح طلبان در دولت و مجلس را به جریان مقابل خود نسبت می دهد شاهکار است! اتفاقا آقای محبی خوب به او حالی می کند که برادر: دولت و مجلس 7 سال است در اختیار شماست! برادر: باید پاسخ بدهی! طلبکاری و ژست مطالبه‌گری مربوط به زمانی دیگر است...

مناظره جلیل محبی و تاجزاده اینبار حق و باطل رو با استدلالشان باید شناخت (لینک بخش اول)

مناظره جلیل محبی و تاجزاده اینبار حق و باطل رو با استدلالشان باید شناخت (لینک بخش دوم)

خب. مناظره برگزار شده و تاجزاده، به عنوان نماینده جریان اصلاح طلب و تندرو، که به جای پاسخگویی ژست مطالبه‌گری می گیرد، زمان کافی داشته تا به هر کجا می خواهد آزادانه حمله کند. اما یک سوال: چرا در رسانه های زنجیره ای خبری از پوشش این مناظره نیست؟ پاسخ روشن است: اینقدر این مناظره از طرف تاجزاده ضعیف است که جایی برای نشر و دفاع باقی نگذاشته است. کلی گویی ها و حملات پراکنده تاجزاده، به صراحت وضعیت آشفته و نگرانی روحی وی را نسبت به آینده سیاسی کشور ترسیم می کند. خب. شما به جای رسانه های زنجیره ای باشید چه چیزی از این مناظره را منتشر می کنید؟ (با علم به اینکه انتشار گزینشی، کنجکاوی مخاطب را بر می انگیزد تا به دنبال بخش های حذف شده و فیلم یا متن کامل مناظره برود!)

طبعا منظور انتشار اخبار برگزاری مناظره در سایت ها نیست. بلکه نشر یا تحلیل کل مناظره یا حداقل بخش های آن است. جالب اینکه رسانه دولتی ایرنا (خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران که توسط طیف تندرو اصلاح طلب اداره می شود) به جای پرداختن به متن مناظره و مباحث مطرح شده در آن، به خرما خوردن آقای محبی پرداخته است! و اتفاقا، همین حرکت عجیب، نشان می دهد که چقدر دست رسانه حامی دولت خالی است! دولتی که با بی تدبیری در هر آزمون و مقطع حساسی که در آن حضور داشته، بدترین عملکرد را داشته و نه راه پس دارد و نه راه پیش! وقتی محتوایی برای دفاع نیست، بله؛ باید به خرما خوردن آقای محبی تمسک جست! بلکه فرجی شود...

خب! دولت اصلاح طلب! و مجلس اصلاح طلب! سرکار بوده و این وضعیت کشور است: در برجام کلاه گشادی سر دولت رفته و نقد داده و وعده نسیه گرفته. زمان پرداخت وعده ها که رسیده، برجام را طرف مقابل پاره کرده است! اقتصاد مملکت روی هواست. دلار به این وضعیت افتاده و قیمت خودرو فضانوردی می کند! گرانی و بیکاری داد مردم را درآورده است. حالا باید یقه دولت و مجلس را برای پاسخگویی گرفت...

اما امثال تاجزاده چه می کنند؟ فرار رو به جلو! همان کاری که رئیس جمهور هم انجام داد و به جای پاسخگویی در مورد عملکرد نادرستش در حوزه های مختلف، از جمله حوزه قیمت بنزین و گرانی ناگهانی آن (آخرین شاهکار دولت) دست پیش گرفت و به شورای نگهبان تاخت که چرا رد صلاحیت کردید و ما نامزد نداریم و...

حالا دم خروس حضرات اصلاح طلب (به ریاست حسن روحانی و شاگردی امثال تاجزاده و آشنا و...) بیرون زده و رسما اسامی 43 اصلاح طلب شناخته شده تهران منتشر شده است. (اینجا)

جالب اینکه این 43 نفر، افراد شناخته شده اصلاح طلب هستند و طبعا و حتما تعداد اصلاح طلبان در تهران، به مراتب بیشتر از این عدد است که به زودی مشخص خواهد شد...

متن رسوایی اصلاح طلبان و رئیس جمهور را که رسما انتشار یافته بخوانید:

به گزارش خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس، اصلاح‌طلبان ادعا دارند که از حوزه انتخابیه تهران چهره یا شاخص تائید صلاحیت شده ندارند که بتوانند لیست انتخاباتی ارائه دهند و در همین رابطه شورای تصمیم‌گیر آنان یعنی شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان نیز طی مصوبه‌ای تاکید کرد که در تهران لیست انتخاباتی نمی‌دهند.

بررسی‌های خبرنگار فارس حکایت از این دارد که اصلاح‌طلبان نه تنها در تهران دارای نامزدهای شاخص تائید صلاحیت شده هستند بلکه شمار آنان از یک لیست انتخاباتی 30 نفره نیز بیشتر است.

به گزارش فارس، لیست 43 نفره نامزدهای تائید صلاحیت شده اصلاح‌طلبان در تهران به شرح زیر است:

اختصاصی| 43 چهره اصلاح‌طلب که در تهران تأیید صلاحیت شده‌اند+اسامی (کلیک کنید)

در آخر باز هم توصیه می کنم تلاش عجیب و غریب مصطفی تاجزاده در مناظره با محبی را که مانند غریقی است که برای نجات تلاش می کند، از دست ندهید! همچنین با توجه به دروغ های ریز و درشتی که اصلاح طلبان در حمله به شورای نگهبان مطرح کرده اند، در این وبلاگ درباره لیست کامل اصلاحات در کل کشور و تعداد کاندیداهای این جریان، که حتما بسیار بیش از چیزی است که مدعای حضرات است، مطالبی منتشر خواهم کرد.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

این مطلب را داغ داغ می نویسم و تازه مستند «هاشمی هنوز زنده است» را دیدم. همین چند دقیقه قبل. بنابراین نکاتی که به ذهنم می رسد را به صورت اجمالی می نویسم تا اگر عمری بود، بعدا به شکلی دقیق و مبسوط به بررسی آن بپردازم. اگرچه معتقدم شناخت جریان هاشمی، با دیدن یک مستند و چند ساعت فیلم و سخنرانی ممکن نیست. من مستندهای مختلفی که از ایشان منتشر شده را، تا جایی که در توان و دسترسم بوده، دیده ام. از مستند انتخاباتی سال 84 ایشان، تا مستند مواضع انقلابی ایشان در سخنرانی ها و خطبه های نماز جمعه سالهای ابتدای انقلاب و اکثر مستندهایی که پس از مرگ ایشان در فضای مجازی انتشار یافته است. علی الظاهر شکی هم در چرخش 180 درجه ای ایشان در اتخاذ مواضع سیاسی وجود ندارد.

کسی که روزگاری کتابی درباره فلسطین ترجمه می کند و از نبرد نیروهای ایرانی در لبنان با اسرائیل دفاع می کند، وقتی حامی شعار نه غزه نه لبنان می شود (حداقل به حکم سکوت علامت رضاست با توجه به شعارهای نماز جمعه آخر ایشان) یا کسی که خود را پدر موشکی ایران می داند، وقتی رسما می گوید باید مثل آلمان و ژاپن و... نیروهای نظامی را کنار بگذاریم (که البته این فکت کاملا غلط است!) روشن است که 180 درجه تغییر موضع دارد. منتهی حرف من این است که هاشمی اصولا تغییر نکرده است! بله؛ «هاشمی تا آخر عمر تغییر نکرد.» چرا؟ عرضم این است: هاشمی اصولا نماد و راهبر جریان «منفعت طلب» در کشور و بلکه در طول تاریخ است. (نمود معاصر آن) روزگاری منافع آقای هاشمی در اتخاذ آن مواضع تأمین می شد و روزگاری در اتخاذ این مواضع! اتفاقا هاشمی در آن روزگار از مردم انقلابی رأی گرفت و بر صدر نشست و این اواخر هم از جریان اصلاحات رأی گرفت و باز بر صدر نارضایتی های عمومی نشست. (کارنامه بد اقتصادی و سیاسی دو سال آخر دولت دهم ولاغیر) از این باب و از این جهت، تمامی مواضع آقای هاشمی قابل تحلیل است...

درباره مستند هاشمی هنوز زنده است:

1. بخش هایی از این مستند را باید در فضای مجازی نشر داد. خصوصا بخشی که آقای هاشمی می گوید برجام صد در صد به نفع کشور بود! آقای هاشمی حتی فراتر از این رفته و می گوید همه چیز گرفتیم و هیچ چیز ندادیم! (نیاز به توضیح دارد؟)

2. بخش هایی از این مستند ناخواسته و شاید غیر مستقیم، نقد جریان انقلاب است. بنابراین مشاهده و مرور اجمالی آن می تواند تیترهایی برای نقد و بررسی جریان انقلاب به دست بدهد. به عنوان مثال: عدم وحدت کاندیداهای جریان اصولگرا در انتخابات 92! (که در نوع خود عجیب است!)

3. در این مستند به تلاش مهدی هاشمی برای دیده شدن و در صدر صف بودنش در جریان سفر هاشمی به عربستان قابل توجه است. به چرایی این سفر و نقش آن در انتخابات 92 کاری ندارم و باید در جای خود بحث شود. اما فایل 2 ساعته گفتگوی هاشمی با نیک آهنگ کوثر باید در این روزها انتشار یابد و توسط رسانه ها مورد بازخوانی قرار گیرد تا مشخص شود استوانه فکری این جریان چگونه فعالیت می کند.

4. در بخشی از این مستند به نقش دانشگاه آزاد در انتخابات 88 اشاره می شود! خوب است یکبار برای همیشه، به مردم پاسخ داده شود که نقش این دانشگاه، در همه فتنه ها و جریان های سیاسی پس از انقلاب چه بوده است. آنهم دانشگاهی با آن عظمت که از پول مستقیم مردم تغذیه می شود. آنهم در آن روزگار که جای سوزن انداختن در دانشگاه آزاد اسلامی وجود نداشت. باید به این سوال پاسخی روشن داده شود گه این سیل درآمدها به کدام سمت روانه شده است؟

5. خوب است به جریان های وابسته به هاشمی که هنوز هم هستند، از جمله سید حسن خمینی، حسن روحانی، علی شمخانی، محسن رضایی و... بیشتر پرداخته شود و طرز فکر و مشی سیاسی این جریان برای مردم تبیین و روشن شود...

از نظر من، مردم بی گناهند! من کسی را سراغ دارم که به شدت از دولت هاشمی بیزار بود، اما در هر دو دوره به روحای رأی داد! و هنوز هم از رأی خود دفاع می کند. روشن است که ضعفی اگر باشد، که قطعا هست، متوجه جریان رسانه ای انقلاب است که بسیار ضعیف عمل می کند و گویی تعطیل است! بنابراین باید در این حوزه با قدرت و شجاعت و وسعت عمل بیشتری ورود کرد...

در سایت سینما مارکت درباره این مستند آمده است: «مستند "هاشمی زنده است" روایت جنجالی از زندگی سیاست‌مدار بزرگ تاریخ معاصر ایران است. این مستند ضمن بررسی تاریخ معاصر کشورمان در سال‌های فعالیت آیت الله هاشمی رفسنجانی، روایتگر حیات انقلابی، سیاسی و اجتماعی ایشان می‌باشد. در خواست اکران مستند از طریق سایت زیر امکان پذیر می باشد.»

این مستند را می توانید از سایت سینما مارکت خریداری و دانلود و مشاهده بفرمایید: این لینک.

جستجو در فضای مجازی، نشان می دهد که فیلم کامل این مستند در یوتوب هم وجود دارد: این لینک.

که البته طبعا توصیه بنده تهیه این مستند از سینما مارکت است. با این توضیح که من فایل اصلی مستند را که یکی از دوستان مدتی قبل به من داده بودند مشاهده کردم و از هیچکدام از دو راه فوق آنرا را تهیه نکردم، منتهی حقیقتا دیدنش را واجب می دانم!

اگر عمری باشد، در آینده درباره این جریان، یعنی جریان «منفعت طلب» با رهبری مرحوم هاشمی رفسنجانی، بیشتر خواهم نوشت.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

بعضی از این سایت های زنجیره ای، چنان دم از آزادی بیان می زنند که هرکس ببیند، تصور می کند اینها اگر فرصت پیدا کنند، معنا و مفهوم عملی آزادی را گسترش می دهند! اما کافیست امتحان کنید...

من بارها در این سایت ها نظر گذاشتم. اما یکبار به صورت اتفاقی برگشتم تا ببینم نظرم واکنشی داشته یا پاسخی به آن داده شده است یا خیر. در کمال تعجب دیدم اصلا منتشر نشده است! باز نظر دادم. دیدم خیر. خبری نیست...

حالا و بعد از کلی امتحان کردن، و فیلم و عکس گرفتن، به این نتیجه رسیدم که این رسانه ها، نظرات را گلچین می کنند و نظرات همسو را انتشار می دهند. از بین نظرات مخالف هم فقط و فقط نظراتی منتشر می شود، که دید مخاطب را نسبت به جریان نظر مخالف، به شدت منفی می کند. مثلا نظراتی که با غلط املایی همراه است، تند است، بی ادبی دارد، نشان از درک پایین مخاطب است و... را منتشر می کنند. اما اگر جواب مستدلی باشد، به هیچ وجه انتشار داده نمی شود: شما هم امتحان کنید!

من دو سایت آفتاب نیوز و انتخاب را امتحان کردم. مستنداتی هم جمع آوری کرده ام تا در یکی از رسانه ها، با همین موضوع، یعنی آزادی بیان در سایت های خاص انتشار دهم. عرض می کنم: نظرات در سایت آفتاب و انتخاب دو سمت و سوی کلی دارد. 1. اصلاح طلب 2. اصولگرا.

طبعا نظرات اصلاح طلبانه تأیید می شود. (البته بعضی از نظرات تندرو اصلاح طلبان سانسور می شود که طبیعی است.) اما نظرات اصولگرا: این نظرات گلچین می شود و صرفا نظراتی ضعیف که دید مخاطب را نسبت به اصولگرایی تغییر می دهد انتشار می یابد. به این ترتیب، مخاطب از دیدن یک نظر انقلابی در این سایت ها، نسبت به جریان انقلاب و جریان اصولگرایی بد بین می شود...

اگرچه من به این تقسیم بندی اصولگرایی و اصلاح طلبی اعتقاد ندارم و آنرا به نوعی کلاهبرداری سیاسی می دانم که سالها از مردم رأی گرفته است، اما به هر حال این پست را برای درک ماجرا، با همین دو واژه و اصطلاح سیاسی نوشتم.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

درباره افسردگی مردم یزد به اندازه کافی گفته اند و شنیده ایم. ماجرای ایجاد شائبه درخصوص افسردگی مردمان یزد، تا آنجا پیش رفت که استاندار سابق یزد نیز به آن واکنش نشان داد و سخنانی جنجالی به زبان آورد. با توجه به آنکه رسانه ها به اندازه کافی به این موضوع پرداخته اند، و با یک سرچ ساده می توان خیل اخبار و اطلاعات را در اینباره به دست آورد، از طرح آن می گذریم. اما به تازگی خبر رسیده که قزوین هم مردمانی افسرده دارد! همانها که خبر افسردگی قزوینی ها را منتشر کرده اند، راه حل هم داده اند که باید کنسرت و موسیقی ها و جشن های شاد در این شهر برگزار شود.

بگذریم از بحث تفریح مردم، که حقیقتا، به علت بی کفایتی و بی تدبیری مسئولان، تقریبا در همه جای کشور با آن مشکل داریم. اما برسیم به طرح موضوع افسردگی در شهرهایی مانند یزد و قزوین. چند نکته در این خصوص شایسته توجه است:

1. طراحان این بحث، شهرهای مذهبی ایران را نشانه رفتنه اند! و پس از یزد، حسینیه ایران، قزوین، دارالمومنین را هم افسرده معرفی کرده اند!

2. در پس انتشار بعضی از این اخبار، پژوهش هایی هم انجام گرفته است. اما به چه شکل؟ به نظر می رسد این پژوهش ها به شکلی کاملا فرمالیته، و صرفا برای آنکه مدرک و استنادی درباره ادعای مطرح شده وجود داشته باشد انجام گرفته است. پرسشنامه هایی ساده که به شکلی محدود و در محیط هایی خاص توزیع و پر شده اند. پس از آن نیز با توجه به پاسخ های درج شده، نتیجه گیری شده که یزد و قزوین و... مردمانی افسرده دارد!

3. به نظر می رسد برای فاصله گرفتن مردم از مباحث دینی، و نیز ترویج ولنگاری فرهنگی در شهرهای مختلف، با توجه به غیرت دینی مردم که اجازه برگزاری مراسم های خاص و مختلط و... را نمی دهند، تدابیری اتخاذ شده که با مستنداتی چون رهایی از افسردگی، پله پله ولنگاری های فرهنگی را در شهرها گسترش دهند...

بیان این نکته نیز ضروری است که کسی با برگزاری کنسرت و موسیقی مخالف نیست. بلکه با هرج و مرج فرهنگی و ساختار شکنی در حوزه فرهنگ مخالفت وجود دارد و طبعا این مخالفت نیز به حق است. در خود یزد بارها و بارها کنسرت های موسیقی توسط خوانندگان کشوری برگزار شده و اساتید طنز و استندآپ کمدی نیز به این شهر آمده و به اجرای برنامه پرداخته اند. برنامه های دیگری نیز برای شادی مردم وجود دارد. اما چه باید کرد که امروز، نتیجه بی تدبیری و غفلت مسئولان فرهنگی در کشور، پس از سالیان دراز دارد سر باز می کند...

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

درباه حسن آقا میری و اینکه چرا خلع لباس شده و چه می گوید و چرا می گوید و چطور به اینجا رسیده، حرف و سخن بسیار است و اتفاقا مقالات مفیدی هم در فضای مجازی در این رابطه وجود دارد...

من امروز جلسه پرسش و پاسخ ایشان را دیدم. (بهمن 98) البته پیشتر هم سخنان متعددی از ایشان را دیده ام. (از یوتوب) تنها نکته ای که به ذهنم می رسد این است که ایشان به نیت خدمت، و نیت جذب به اسلام و نیت ترسیم اسلام واقعی، به جای اسلام کاریکاتوریزه شده تلاش می کند.

بله؛ بسیاری از سخنان ایشان قابل قبول نیست و مواضع تندی دارد. حکم دادگاه ویژه روحانیت هم بر چشم. منتهی هر کس را باید با قدر و منزلت و سطح خودش سنجید و ارزیابی کرد. اگر روزی حجت الاسلام نقویان، از مواضع انقلابی و منبرهای جذاب، به سمت جریانی غش کند که مواضعش در رسانه های معاند و خاص انتشار یابد، با توجه به سبقه و هوش و توانایی ایشان باید هم افسوس خورد. اما در رابطه با حسن آقا میری، من اتفاقا نه افسوس می خورم و نه ابراز نگرانی می کنم.

اتفاقا باید از ایشان متشکر بود. چراکه به نظرم می رسد افرادی که پای هیچ منبر و هیچ مجلس وعظی نمی نشینند را دور خود جمع کرده و به آنها نکاتی را می آموزد و عقلانیت اسلامی را تفهیم می کند. اما در سطح و قواره خودش.

جلسه پرسش و پاسخ یاد شده هم جای نقد فراوان دارد. از نحوه نشستن حسن آقا میری تا عصبانی شدنش. از حرف هایی که خودش هم نمی تواند دلیلی برایش بیاورد (مثلا در رابطه با سوال آب وضو) تا پاسخ های کلی که مخاطب را قانع نمی کند...

اما من می خواهم بنویسم که کار ایشان، به جهت جذب افرادی که جای دیگری جذب هیچ روحانی و منبری نمی شوند ستودنی است. ضمن اینکه تیزی و تندی سخنانش هم باید تحمل شود که می شود و اتفاقا برای نظام اسلامی نه تنها ضرری ندارد، که مفید هم هست.

توضیح و تفسیر این ادعا را هم به زمانی دیگر می گذارم و باز تأکید می کنم بر اینکه مخاطب آقا میری را ببینیم و بعد قضاوت کنیم. ایشان حداقل این هنر را داشته که جماعتی را جذب کند که جز پای منبر و درس و وعظ ایشان، هیچ جای دیگری نمی روند و به هیچ واعظی غیر از حسن اقا میری توجه نمی کنند!

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

تابناک نوشت: حشمتیان، رئیس جبهه مستقلین و اعتدالگرایان ایران: بر اساس گزارش‌های رسیده از سراسر کشور، از حدود ۵۲۰۰ نفر کاندیدای تأیید صلاحیت‌ شده، بیش از ۴۲۰۰ نفر اصولگرا، حدود ۷۰۰ نفر اصلاح‌طلب و حدود ۳۰۰ نفر اعتدالگرا و مستقلند. بعبارتی حدود ۸۳ درصد از کاندیداها از اصوالگرایان، ۱۲ درصد از اصلاح‌طلبان و فقط پنج درصد از جریان مستقل و اعتدالگرایند.

لینک: عکس نوشته تابناک از آمار تعداد اصلاح طلبان، اعتدال گرایان و اصولگرایان تأیید صلاحیت شده برای انتخابات مجلس یازدهم.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

امروز مستند فریب را دیدم. این مستند در سه فصل تهیه شده است و مبنای محتوای آن، گفته ها و مواضع رسمی و اسناد غیر قابل کتمانی است که در آن ارائه شده است. به عنوان مثال، یکی از مهمترین مستندات «فریب» فیلم هایی است که از سخنرانی مسئولان مختلف پخش می شود. پیشنهاد می کنم حتما این مستند را مشاهده بفرمایید:

فصل اول مستند فریب درباره آشوب های 98

مستند فریب شامل سه فصل می باشد که در کل به بازگو نمایی دستهای پنهانی در ایجاد تورم و آشوبهای فتنه 98 می پردازد. فصل اول آن به درگیری سران فتنه با رهبری در فتنه 88 می پردازد که در هیچ جای دیگر دیده و شنیده نشده است. چیزی که عموم مردم از آن بی اطلاع اند. همچنین به انتخاب روحانی در سال 96 و حمله او به رهبری نیز پرداخته شده است که چطور اینقدر دقیق با رسانه های معاند، این حملات صورت میگیرد. آیا ارتباطی بین او و رسانه های معاند نیست: میتوان گفت این اولین مستندی است که مسثقیما اشاره به آشوبهای 98 دارد.

لینک فصل اول مستند فریب درباره آشوب های 98

فصل دوم مستند فریب درباره آشوب های 98

فصل دوم آن اشاره به دست های پنهانی دارد که موجب ایجاد آشوب در فتنه 96 میشوند که چطور دولت با اقداماتی مشکوک سبب به خیابان کشاندن مردم میگردد. سپس به طرح هنسون که هدفش براندازی در ایران است پرداخته می شود. در مستند اشاره ای هم به ماجرای مفاسد مقامات بلند پایه دولتی حتی برادر رئیس جمهور و برادر جهانگیری نیز میشود و اینکه چگونه دولت و بانک مرکزی بصورت عمدی سبب افزایش قیمت دلار می شوند. در نهایت ستقیما به فتنه 98 می پردازد که چطور با برنامه ریزی دقیق تورمی سعی در به آشوب کشاندن مردم را دارند و چگونه در پی ایجاد تشنجی گسترده در کشور هستند. اما از همه مهمتر انتشار کلیپی توسط نهاد ریاست جمهوری است که رهبری را هدف حمله خود قرار داده و وی را موجب این وضع می داند.

لینک فصل دوم مستند فریب درباره آشوب های 98

فصل سوم مستند فریب درباره آشوب های 98

فصل سوم آن به ارتباط پنهانی روحانی با اسرائیل که توسط دکتر عباسی مطرح شده می پردازد و اینکه چرا بعد از شکایت روحانی از عباسی دادگاه رای را به نفع عباسی صادر نمود و روحانی نتوانست ثابت کند چنین ارتباطی در میان نبوده است. سپس به گوشه ای از حرفهای سری وی با اسرائیل و اسناد مرتبط در این زمینه پرداخته می شود. در نهایت ستقیما به فتنه 98 می پردازد که چطور با برنامه ریزی دقیق تورمی سعی در به آشوب کشاندن مردم را دارند و چگونه در پی ایجاد تشنجی گسترده در کشور هستند.

لینک فصل سوم مستند فریب درباره آشوب های 98

اما خداوند در سورۀ آل عمران می فرماید: «وَمَکَرُوا وَمَکَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ». یعنی (یهود) با خدا مکر کردند و خدا هم در مقابل با آنها مکر کرد، و خدا از همه بهتر تواند مکر کرد.

استاد قرائتی در تفسیر نور خود درباره این آیه نوشته اند:

1- خداوند، پشتیبان اولیاى خویش است. «وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ»

2- تدبیر وحرکت انسان، مقدّمه‌ى قهر یا لطف خداوند است. «وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ»

3- کیفرهاى الهى، با جرم بشر تناسب و سنخیّت دارد. «وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ»

4- اراده وتدبیر خدا، بالاتر از هر تلاش، حرکت وتدبیر است. «وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرِینَ» (تفسیر نور، ج1: 523)

عرض من این است که دشنمان «اسلام» و انقلاب اسلامی هرچقدر هم هزینه کنند، وقت بگذارند و نقشه بکشند، نمی توانند بر خواست خدای متعال و اراده الهی غلبه کنند. هر بی طرف منصفی گواهی می دهد که تنها یک مورد از اتفاقاتی که از آغاز انقلاب اسلامی تاکنون افتاده است، برای سرنگونی حکومت ها کافی است! حتی قبل از انقلاب نیز پیروزی قیام امام خمینی (ره) با همراهی مردم حسینی ایران، به معجزه شبیه است.

پس از انقلاب اسلامی؛ ماجرای بنی صدر و منافقین، شهادت 72 تن از یاران انقلاب (شهید بهشتی، شهید باهنر، شهید رجایی و...)، رحلت حضرت امام خمینی (ره)، انتخاب حضرت آیت الله خامنه ای به رهبری، ماجرای آیت الله منتظری، فتنه 78، تحصن نمایندگان مجلس ششم، فتنه پیچیده 88 و فتنه های 96 و 97 و 98 در این کشور رخ داده است و نظام مقدس جمهوری اسلامی، با همراهی مردمی که دلهایشان با هدایت الهی با نظام مظلوم و مقدر اسلامی همراه است، از همه این حوادث عبور کرده است. پس باید نتیجه گرفت که پیروز مطلق خداست.

من گاهی اوقات از مواضع بعضی از شخصیت های کشور، که در کمال تعجب، دست از لجاجت با انقلاب برداشته و حرف های انقلابی می زنند، به این نتیجه می رسم که حتی دشمنان هم به این نتیجه رسیده اند که تلاش بی فایده ای انجام می دهند!

اما چه باید کرد؟ به نظر می رسد هر کس به هر اندازه ای که می تواند، (محکم و با تمام توان) باید در راستای روشنگری تلاش کند و البته در کنار آن، «کار» خود را به بهترین شکل به انجام رساند. یک معلم، علاوه بر روشنگری، معلمی اش را به نحو احسن انجام دهد. یک پزشک هم روشنگری کند و هم با تمام وجود به خدمت بپردازد. چه زیبا و حکیمانه فرمودند رهبر معظم انقلاب اسلامی که: هر کس در هر جایی که هست، همانجا را کانون جهان بداند و با تمام قوت و توان خویش برای جلب رضای الهی تلاش کند. (نقل به مضمون).

و ختم کلام خطاب به همه دشمنان نظام اسلامی:

شمع حق را پف کنی تو ای عجوز؟

هم تو سوزی هم دهانت گنده پوز! (مولانا)

پیروز مطلق خداست...

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

ماجرا از «تظاهر» گذشته است و کسانی که «رسما» مواضع اصلاح طلبانه دارند، یا خودشان را اصولگرا جا می زنند، و یا رسانه های اصلاح سعی می کنند آنها را به مخاطب اصولگرا معرفی کنند. اما چرا؟

ایسنا (که در حال حاضر با مدیریت اصلاح طلبان اداره می شود!) محمد مهاجری را «یک فعالی سیاسی و رسانه ای اصولگرا» معرفی کرده و با تیتر «مهاجری: اصولگرایان بدشان نمی آید که بین خودشان وزن کشی کنند!» به گفتگو با ایشان پرداخته است.

روشن است که بحث گفتگو نیست. اتفاقا رسانه های فراوان اصلاح طلب، هر روز می نویسند و تحلیل و گفتگو دارند و دست بر قضا در روشن شدن فضا و شناخت طرز فکر سیاسی افراد مفید هم هست.

پس ماجرا چیست؟ اصل ماجرا این است که حرف های یک اصلاح طلب، که در واقع برآیند گفتمان اصلاحات است را به «دروغ» در دهان یک اصولگرا می گذارند! یا بهتر بگویم، یک اصلاح طلب را اصولگرا معرفی می کنند تا از زبان یک اصولگرای تقلبی، حرف هایشان را بزنند!

شاید از نظر بسیاری اصل حرف مهم باشد و این جزئیات مورد توجه قرار نگیرد. اما از نظر من، این مصداق «نفاق» است. بله؛ اگر مرحوم هاشمی را در اواخر عمرش، «اصولگرا» محسوب می کنید، آقای مهاجری و امثالهم هم اصولگرا محسوب می شوند. یا اگر «دکتر عارف» اصولگرا محسوب شود، بله؛ آقای مهاجری و مانند وی هم اصولگرا هستند!

اما آقای مهاجری چه می گوید؟ همه محورهای سخنان آقای مهاجری، دقیقا همان حرف های اصلاح طلبان است! از حمله به شورای نگهبان و رسانه ملی گرفته تا دفاع از لوایح پالرمو و CFT. حتی در ریزترین مباحث هم آقای مهاجری «کاملا» اصلاح طلبانه حرف می زند و موضع می گیرد و فقط رسانه ها قبل از اسمش «اصولگرا» می نویسند.

اما چرا این رسانه ها تلاش می کنند تا وی را اصولگرا جا بزنند؟ واقعیت این است که آقای مهاجری، روزگاری در کیهان فعال بوده است. همین باعث شده که حضرات تصور کنند ایشان تا آخر عمرش اصولگرا باقی می ماند. با این متر، محمد نوری زاد هم لابد اصولگرا محسوب می شود! البته سردمدار چرخش سیاسی برای حفظ منافع شخصی، طبعا و حقا مرحوم هاشمی است!

هاشمی رفسنجانی که این اواخر، و با توجه به جنجال های فرزندش مهدی و دیگر اطرافیان، حنایش برای اصولگرایان رنگ باخته بود، و در میان این طیف، به عنوان مهره ای سوخته تلقی میشد، چه باید می کرد؟ روشن است. به سادگی آب خوردن به سمت اصلاح طلبان چرخش کرده و مواضعی گرفت که حتی اصلاح طلبان هم در بیان آن مراعات می کردند! به این ترتیب، هاشمی، که از اینجا (جمع اصولگرایان) رانده شده بود در آغوش اصلاح طلبان جای گرفت.

از این دست مثال زیاد است، و بلاتشبیه، در صدر اسلام هم طلحه و زبیر و شمر و... را می توان بررسی کرد که چطور از دامن علی (ع) به دامن جریان مقابل غلطیده اند. آنهم فقط و فقط به دلیل حفظ «منافع» شخصی.

اما مصاحبه محمد مهاجری، اصولگرای دیروز و اصلاح طلب امروز با ایسنا دو نکته مهم دارد. اول اختلاف بین اصولگرایان! و دوم دفاع از اصلاح طلبان و مظلومیت آنها! بخوانید:

  1. وی در پاسخ به این پرسش که چه گروه های دیگر اصولگرا لیست‌های دیگری را ارائه خواهند کرد، افزود: صبر کنید؛ اختلاف‌ها به زودی بروز می‌کند.
  2. مهاجری در پایان درباره ادعای باهنر و بادامچیان درباره اینکه اصلاح‌طلبان به اندازه در انتخابات کافی نامزد دارند، تصریح کرد: اگر بادامچیان و باهنر به این مساله باور دارند، لیست اصلاح طلبان را منتشر کنند تا روی اصلاح‌طلبان کم شود. داوطلبان اصلاح طلب که بالاخره پنهان نیستند و حتما عنوان، شهرت و سابقه دارند بنابراین این اسامی را منتشر کنند تا دروغ اصلاح‌طلبان برملا شود.

در خصوص اختلاف نظر اصولگرایان در جای دیگری مفصل خواهم نوشت. اما درباره اینکه حضرت مهاجری فرموده اند اصلاح طلبان نامزد ندارند، توجه ایشان را به آمار 700 اصلاح طلب تأیید شده در سرتاسر کشور جلب می کنم که تابناک (اینجا: 700 کاندیدای اصلاح‌طلب در برابر بیش از ۴۲۰۰ کاندیدای اصولگرا) و دیگر رسانه ها منتشر کرده اند. بحث اصلاح طلبان درخصوص تأیید صلاحیت ها چیز دیگری است که آنهم باید مجزا مورد بررسی قرار گیرد.

اما اجمالا اینکه: 1. اصلاح طلبان شکست خود را پیش بینی کرده اند. (از جمله آقای صادق زیباکلام که به صراحت می گوید مردم دیگر به اصلاح طلبان رأی نخواهند داد. یا محمد خاتمی که می گوید با تکرار من هم دیگر اتفاقی نمی افتد!) 2. برای فرار از شکست چه باید کرد؟ فشار باید به شورای نگهبان وارد شود. بنابراین، افرادی که «قطعا» رد صلاحیت می شوند را گسیل می کنند تا آمار رد صلاحیت شدگان افزایش یابد. امثال شکوری راد و دیگرانی که در فتنه های 78 و 88 محکوم شده اند در این دوره اسم نوشته اند! چرا؟ برای اینکه هزینه رد صلاحیت برای شورای نگهبان بالا برود و از سوی دیگر، شکست مفتضحانه آنها، که به خاطر عملکرد بد دولت مطبوعشان رخ می دهد، لاپوشانی شود! 3. توپخانه های رسانه ای اصلاح طلبان باید معنای 1 و 2 را در جامعه پمپاژ کند و از این جهت، مصاحبه با افرادی نظیر محمد مهاجری و دیگران آغاز می شود و تحلیل ها و مقالات، با همین مضامین به فراوانی در نشریات و رسانه های زنجیره ای انعکاس می یابد.

 

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

سخنان دکتر حسن عباسی که با عنوان «روایت حسن عباسى از علت ترور قاسم سلیمانى/ تحلیلی از رئیس‌جمهور بعدیِ ایران» در 598 انتشار یافته است، حاوی تحلیل های دقیق و جالبی است. این سخنان در سی و یکمین نشست سیاسی اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان ایراد شده است. مطالعه بفرمایید:

تحلیل دکتر حسن عباسی رئیس اندیشکده یقین درباره ترور سردار سلیمانی و آینده مجلس و دولت

شرایط امروز مجلس و رد صلاحیت مانند سال 82 و مجلس ششم است، و دوباره گویا حرف و حدیث‌هایی مانند آن زمان زده می‌شود. آن زمان می‌گفتند اگر ما در انتخابات نباشیم مردم هم در انتخابات شرکت نمی‌کنند ولی بعد دیدیم که مردم پای صندوق‌های رأی آمدند و مجلس هفتم شکل گرفت.

برخی اختلافات موجب شد در سال 94 انتخابات مجلس لیست امید در تهران و برخی شهرها رأی آورد. در سال 96 اختلافات به اوج خودش رسید و یک نیروی گریز از مرکز عجیبی به وجود آمد و باعث شد که جناح لیبرال همین‌طور دارد پیش می‌رود و به احتمال 90 درصد هم در انتخابات مجلس و هم انتخابات ریاست جمهوری آینده این طیف کلاً کنده می‌شود. البته این مانند یک درد زایمان و کندن یک غده است که درد دارد.

آمریکا الان این تحلیل را دارد که امسال در ایران یک مجلسی به وجود می‌آید که غربگرا نیست و بعد از آن هم رئیس جمهوری به وجود می‌آید که غربگرا نیست و حداقل 10 سال طول می‌کشد که بخواهد یک طیفی سرکار بیاید که حاضر بشود با آمریکا مذاکره کند برای همین به ترامپ گفتند وقت نداری و ترامپ هم تلاش کرد تا سال 2020 ایران متلاشی شود که شما دیدید چه اتفاقاتی هم رقم زدند.

آمریکایی‌ها برای ترور حاج قاسم سلیمانی دو تحلیل داشتند، یکی اینکه قاسم سلیمانی مانند نخ تسبیحی بود که گروه‌های مقاومت اسلامی توسط این نخ یکدست و به هم پیوسته می‌شوند، این ها چون می‌خواستند معامله قرن را انجام بدهند، باید این نخ تبسیح را می‌بریدند.

در سیاست داخلی هم اعتقاد اینها این بود که دولت جوان انقلابی که سرکار می‌آید لیدرش کسی است مانند حاج قاسم سلیمانی، یعنی سردار سلیمانی رئیس جمهور آینده ایران است. یعنی کسی که از سوی آمریکا تحریم شده رئیس جمهور می‌شود و بعد از آن در سازمان ملل علیه آمریکا و اقدامات جنایتکارانه‌ سرمداران این کشور صحبت خواهد کرد. برای همین دست به چنین اقدام جنایتکارانه‌ای زدند.

البته سردار سلیمانی به رهبر انقلاب نامه نوشت که من سرباز ولایت هستم و وارد بازی‌ها سیاسی نمی‌شوم با این حال آمریکایی‌ها باور نکردند و احساس کردند که همین الان که قاسم سلیمانی رئیس جمهور ایران شود رئیس جمهور 10 کشور دیگر هم هست و با توجه به تحلیل‌هایی که داشتند گفتند بهتر است همین الان او را ترور کنیم.

برآورد آمریکایی‌ها این بود که سردار سلیمانی 35 میلیون رأی دارد و وقتی مراسم تشییع را دیدند به این نتیجه رسیدند تحلیل‌شان درست بوده است.

در انتخابات مجلس برخی از کاندیداها چه اصلاح‌طلب و چه اصولگرا ردصلاحیت شدند و دلیل رد صلاحیت خیلی از آنها یا فساد اخلاقی یا فساد اقتصادی بوده است. برخی هم به دلیل عدم التزام به اسلام، کسی هم که به اسلام التزام ندارد چگونه می‌تواند وارد مجلس یک کشور اسلامی شود؟

جناح موسوم به انقلابی و جناح موسوم به اصولگرایی اختلافاتی وجود دارد پس تک صدایی نخواهیم داشت. جناح اصلاح‌طلب هم اگر بخواهد در قدرت بماند باید التزام عملی‌اش را به اسلام، قانون اسلامی و ولایت فقیه نشان بدهد. وابستگی به غرب را هم کنار بگذارد، البته شعارهای غربگرایی الان در داخل کشور خریداری ندارد.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

حجت الاسلام مهدی طائب، فرمانده قرارگاه عمار شنبه شب (12 بهمن 98) در مراسم بزرگداشت ایام الله دهه فجر در مسجد چهار مردان قم سخنان جالبی را بیان کرد. متن کامل سخنان ایشان را اینجا بخوانید. اما آن دو نکته مهم:

1. دکتر محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه در دیدار با رهبری گفته است که مجبور به عبور از خط قرمز شده است!

2. کسانی که محمد باقر قالیباف را تخریب می کنند باید روز قیامت پاسخگو باشند. قالیباف همیشه همراه و همدل حاج قاسم سلیمانی بود و رهبر معظم انقلاب به او فرمودند تو مدیریت جهادی داری.

پی نوشت:

قالیباف: باورم این است اولین موضوعی که باعث شکوفایی شهید سلیمانی شد این بود که او با همه وجودش به سنت های الهی ایمان و باور داشت یعنی وقتی شاهد ظلمی بود و ظالمی را وجود داشت و مظلومی را می دید که استمداد کمک داشت را می دید وظیفه خود را کمک به مظلوم می دانست. سردار قاسم سلیمانی از ابتدای جوانی تا لحظه شهادت، چهل سال پیوسته و بدون وقفه مجاهدت و رزمندگی کرد و رزمنده یکه تازه میدان دفاع از اسلام و مسلمین بود.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

انتخابات مجلس یازدهم کمتر از یک ماه دیگر برگزار می شود. اما آیا این انتخابات با مشارکت بی رمق مردمی برگزار می شود؟ و آیا اصلاح طلبان این انتخابات را تحریم خواهند کرد؟ پاسخ روشن است: خیر! اما چرا؟ بخوانید:

1. انتخابات مجلس نهم را به یاد بیاورید. بعد از انتخابات ریاست جمهوری 88 و فتنه تقلب، این نخستین انتخابات و به نوعی مهمترین انتخابات بود. اصلاح طلبانی که شادانه بر طبل تقلب کوبیده بودند، و در رأس آنها، سید محمد خاتمی در انتخابات شرکت کردند و «رأی دادند». اما چرا؟ چرا اصلاح طلبان و خاتمی، در انتخاباتی که به ظن  آنها در آن رأی مردم به صورت میلیونی!! جابجا می شود شرکت کردند؟ روشن است: سید محمد خاتمی که یکی از سران فتنه 88 محسوب می شود، در بعد از ظهر روز انتخابات، ساعت 17، رأی خود را به صندوق انداخت. چراکه حضرت ایشان منتظر مانده بود تا مشارکت مردمی را بسنجد و اگر «مردم» در انتخابات حضوری پر رنگ داشتند، او هم خودش را به مردم «بچسباند» و رأی بدهد و بعدها از این رأی دادن بهره برداری کند.

2. پس از شهادت سپهبد سلیمانی، دلهای مردم جهان تکان خورد. مسلمانان قیام کردند. در ایران رستاخیزی از مشتاقان و عاشقان جبهه مقاومت به پا شد. اما: از سوی دیگر، رسانه های زنجیره ای، عصبانی و متعجب از بدرقه باشکوه سپهبد سلیمانی و البته انتقام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سعی کردند با شانتاژ رسانه ای، با اخبار تأسف آمیزی که پس از تشییع باشکوه فرمانده آسمانی جبهه مقاومت اتفاق افتاد بازی کرده و به نوعی از مردم و سپاه انتقام بگیرند. اما واقعیت این است که این بازی های رسانه ای، تنها منحصر به حوزه رسانه است. بله؛ جریان انقلاب در این زمینه متأسفانه نقاط ضعف بسیاری دارد؛ و البته حرکت های خوب و قابل تحسینی در حال انجام است و انشاء الله در این عرصه هم زلال انقلاب اسلامی به نحوی شایسته جاری خواهد شد. اما حساب فضای رسانه و تأثیر آن بر بدنه جامعه، به هیچ وجه به شکلی که در این رسانه ها منعکس می شود نیست. پس حساب مردم از حساب رسانه ها جداست و دلهای مردم، از همیشه بیدارتر و آماده تر است.

3. اصلاح طلبان، که اصولا ماهیت وجودی‌شان را، هنوز هم بعد از گذشت سالها، پنهان می کنند! و روش نمی کنند که «درد مشترک» شعارشان چیست؟ (همراه شو عزیز؛ کاین درد مشترک؛ هرگز جداجدا؛ درمان نمی شود!) الحق و الانصاف در حوزه رسانه به خوبی وارد شده اند. در سال 92، طبق پیش بینی ها، فضای فکری جامعه با توجه به حواشی دولت دهم، به ویژه در 2 سال پایانی دولت، به سمت جریانی مقابل دولت وقت و حامیانش متمایل بود. همین رسانه های جریان اصلاح طلب، با سوار شدن بر این فضای فکری، خود را به نوعی «جریان ساز» نشان دادند و به نوعی وانمود کردند که «تکرار» آنها جامعه را به فلان کاندیدا هدایت کرده است. از سوی دیگر، استوانه فکری این جریان، یعنی مرحوم هاشمی هم معتقد است با حضور و ثبت نامش به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری، رأی 3 درصدی روحانی را به 53 درصد افزایش داده است! این جریان، یعنی اصلاح طلبان مجبورند در این انتخابات هم حضور داشته باشند. چراکه حضور مردم بیدار و خشمگین ایران اسلامی در انتخابات پر رنگ خواهد بود و جریان اصلاح طلب هم حاضر می شود، تا به نوعی این معنا را متبادر کند که علی رغم همه نارضایتی ها، این جریان و هوادارانش هم سهمی از این حضور پر رنگ داشته اند.

4. شکست اصلاح طلبان قطعی است. همین حالا هم اگر فرض کنیم جامعه به اصلاح طلبان اقبال نشان دهد؛ به اندازه 3 مجلس کامل! کاندیدا دارند. چراکه بالغ بر 700 نفر از اصلاح طلبان تأیید صلاحیت شده اند. اما جامعه نتیجه عملکرد دولت های میرحسین، خاتمی و روحانی را در همه این سالها دیده است. در سال 92 با تصور اینکه جریان مرموز اعتدال، متفاوت از جریان اصلاحات است، مردم با امید اصلاح مشکلات اقتصادی و بین المللی به این جریان اقبالی شکننده نشان دادند. در همان سال هم اگر بین جریان اصولگرا اتفاق نظر شکل می گرفت، و مثلا نامزدهای جریان اصولگرا یکدیگر را تخریب نمی کردند، یقینا نتیجه چیز دیگری بود و روحانی با آن رأی شکننده انتخاب نمی شد. اما به هر حال عملکرد 7 ساله دولت و 4 ساله مجلس، نشان داده است که این جریان، نه تنها برای مشکلات جامعه راه حلی ندارند و تلاشی نمی کنند، بلکه داشته های نظام را هم به باد بی تدبیری خواهند داد. مردم مشکلات ریز و درشت اقتصادی را دیده اند. بی تدبیری در بحث دلار که از عجایب سیاسی تاریخ کشور تلقی می شود، برجام با همه آنچه نقدا به جریان مقابل انقلاب تقدیم کرد و همه وعده های نسیه ای که گرفت، و بر باد رفتن عزت دولت جمهوری اسلامی و... را مردم با گوشت و پوست و استخوان خود درک کرده اند. گرانی، بیکاری، مشکلات حوزه کار و تعطیلی کارخانه های بزرگ، برجام و حس بد له شدن عزت دولت مطبوع مردم و... چیزی نیست که بشود با شانتاژ رسانه ای آنرا از ذهن مردم پاک کرد.

بنابراین به طور خلاصه، با توجه به حضور مردم که بستر رسمی بروز خشم خویش از ترور سردار سلیمانی و حمایت از نظام مظلوم و مقتدر اسلامی را انتخابات می دانند، به طور گسترده در انتخابات حاضر خواهند شد و بنابراین اصلاح طلبان، مجبورند برای حفظ ظاهر هم که شده، خود را در این مشارکت سهیم نشان دهند و از اینرو، حضور این جریان در انتخابات قطعی خواهد بود.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

پس از پیام امام خامنه ای به مناسبت شهادت سپهبد سلیمانی، سایت خامنه ای دات آی آر اقدام به فراخوان پاسخ کاربران به پیام رهبری کرد. دو بیت زیر (اینجا) از آقای جعفری حسینی بسیار جذاب سروده شده است.

تقدیم به سپهبد آسمانی و سرافراز لشکر اسلام، حاج قاسم سلیمانی:

او جلوه ی مسلمانی ماست

آوازه ی اقتدار ایرانی ماست

انگشتر خونی به جا مانده ی او

دانشکده ی علوم انسانی ماست (سید محمد امین جعفری حسینی)

  • احمد طحانی