از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه خنده ای تلخ و گاه تلخی یک خنده، وجودت را در آتشی غریب می سوزاند...
اینجا غمکده ای است، پر از درد رفتن...
و تماشاکده ای است، لبریز از جدایی...
اینجا دنیاست!
سرای بی کسی...

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اصلاح طلبی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

بعد از اقدام درست و «انقلابی» شورای نگهبان که در راستای وظیفه «قانونی» و رسالت خود، حسن روحانی را برای انتخابات خبرگان رد صلاحیت کرد، واکنش های زیادی نسبت به این ماجرا بوجود آمد...

اما در راس این واکنش ها، می توان «نامه حسن روحانی به مردم درباره رد صلاحیتش» را قرار داد...

نامه ای که یکی دیگر از مصادیق این آیه قرآن کریم واقع شد:

«وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ» (آل عمران، 54)

یهود با خدا مکر کردند و خدا هم در مقابل با آنها مکر کرد، و خدا از همه بهتر تواند مکر کرد!

در این پست فقط چند نکته کوتاه درباره نامه ای که حسن روحانی نوشته است را ذکر خواهم کرد.

و اگر عمری بود در آینده نچندان دور بیشتر و بهتر درباره این نامه خواهم نوشت.

برکات نامه حسن روحانی درباره رد صلاحیتش

یکی از برکات نامه حسن روحانی درباره رد صلاحیتش، نشان دادن «ماهیت» و «واقعیت» اوست.

در واقع این نامه باعث شد «علت» رد صلاحیت وی برای «مردم» تا حدودی روشنتر شود...

فرای از مشکلات اقتصادی که به گفته کارشناسان بی سابقه بوده است! عملکرد سیاسی و حتی اظهارات اعتقادی روحانی در 8 سال ریاست دولت تدبیر و امید (بخوانید تزویر و ریا!) یکسری علل دیگر هم وجود دارد که مردم از آن آگاه نیستند. این نامه باعث شد بخشی از این علت ها به دست خود روحانی افشا شود...

در واقع روحانی ماهیت خودش را نشان داد...

این نکته را در نظر بگیرید و مقایسه بفرمایید:

علی لاریجانی رد صلاحیت شد. اعتراض هم کرد. در فضای مجازی هم نوشت. کلیدواژه «یکدست سازی» را هم به ادبیات سیاسی کشور اضافه کرد. (یا حداقل آنرا دوباره زنده کرد...) اما به هیچ وجه ساختار قانونی و جایگاه شورای نگهبان را زیر سوال نبرد؛ هرگز به نبرد با اصل نظام و ساختار سیاسی آن نپرداخت.

نتیجه آن چه شد؟

لاریجانی نشان داد نه تنها در درون نظام و یکی از مسئولان وفادار به جمهوری اسلامی تعریف می شود، بلکه در حادترین شرایط، (رد صلاحیت معمولا هویت واقعی سیاسیون را افشا می کند!) نجابت به خرج می دهد و به خاطر شخص (خودش) اصل را زیر سوال نمی برد!

اعتراض اصلاح طلبان به حسن روحانی درباره رد صلاحیتش!

این جمله را بخوانید:

مدیر مسئول روزنامه «جمهوری اسلامی» در یادداشت ویژه‌ای در این روزنامه به نامه حسن روحانی درباره رد صلاحیت شدنش اشاره کرده و نوشته: «سوال مهمی که باید آقای روحانی به آن جواب بدهد اینست که چرا شما فقط وقتی که خودتان رد صلاحیت شدید احساس کردید که جمهوریت نظام به خطر افتاده و باید برای نجات آن دفاعیه بنویسید؟»

جمله فوق را در یکی از کانال های اصلاح طلب در آپارات دیدم...

جدای از این مطلب، در سایت های زنجیره ای اصلاح طلب هم مشابه این دیدگاه دیده می شود:

جناب روحانی، حالا که رد صلاحیت به شما رسید شد بد؟

چرا تا دیروز درباره رد صلاحیت اینگونه سخن نمی گفتید؟

ابعاد امنیتی و جاسوسی در ماجرای رد صلاحیت روحانی

سوالات فراوانی درباره ابعاد امنیتی و جاسوسی در دولت روحانی وجود دارد. حتی در مورد خود روحانی و شخصیت دوگانه وی نیز ابهامات زیادی مطرح است.

حسن روحانی هیچگاه حاضر نشده است درباره این سوالات پاسخ دهد.

اگر تیترهای:

حمید رسایی دوتابعیتی بودن حسن روحانی را ثابت کرد

حسن روحانی و تابعیت دوگانه

روحانی یا فریدون؟ حسن روحانی کیست؟

افشاگری رسایی از دو تابعیتی بودن حسن روحانی

این کلیپ را مشاهده بفرمایید:

افشاگری وحشتناک رسایی نماینده سابق مجلس از دو تابعیتی بودن حسن روحانی

به احتمال قریب به یقین، محور اصلی یکی از گزارش های دریافتی شورای نگهبان که این نهاد انقلابی را به این نتیجه رسانده که رئیس جمهور 8 ساله و عضو 3 دوره مجلس خبرگان را «رد صلاحیت» کند، درباره همین ابعاد امنیتی و جاسوسی شخص حسن روحانی است.

اگر تنها به اخبار منتشر شده درباره وجود جاسوس های متعدد در تیم مذاکره کننده!! (از ژنو گرفته تا برجام و...) و اطلاعاتی که بنا به دلایلی خاص منتشر نشده را مبنای قضاوت قرار ندهیم، وجود جاسوس های فراوان در دولت روحانی، و شکل و شمایل کلید خاصی که روحانی از آن رونمایی کرد، ابهامات فراوانی دارد...

حسن روحانی به معنی واقعی کلمه دست دو دولت را از پشت پست:
1. دست دولت هاشمی را در تورم از پشت بست!!

و رکورد تورم بعد از انقلاب در کشور که در دستان هاشمی رفسنجانی بود (با تورم 49 درصد) را شکست و با تورم فزاینده 59 درصد دولت را تحویل داد.

2. دست دولت خاتمی ار دستگیری جاسوسان دولتی از پشت بست!!

و رکورد خاتمی در دستگیری اعضای دولت به جرم جاسوسی و خیانت و... را جابجا کرد و در یک قلم، فقط 4 جاسوس عضو تیم 12 نفره مذاکره کننده دولتش بودند!

فقط و فقط به این جملات که خروجی اخبار رسمی منتشر شده است توجه کنید:
1. دولت به عبدالرسول دری اصفهانی نشان درجه سه خدمت داد
2. جواد ظریف درباره دری اصفهانی گفت: بین خودم و خدا باید شهادت دهم که ایشان (دری اصفهانی) نقش موثری در تأمین منافع ملی داشت.
3. دری اصفهانی نماینده بانک مرکزی (با مدیریت همتی!) و مسئول امور بانکی تیم مذاکره کننده دولت بود.

عبدالرسول دری اصفهانی فقط یکی از جاسوسان دستگیر شده شاخص در دولت حسن روحانی است و اگر از جساسوس هایی که از دولت فرار کردند (بخوانید: فراری داده شدند!!) بگذریم، تعداد نفرات دستگیر شده به حدی است که به معنی واقعی کلمه هر ایرانی وطن دوستی را با این سوال مواجه می کند که چطور در این دولت اینقدر جاسوس وجود دارد؟

آقای حسن روحانی نامه شورای نگهبان را منتشر کنید

حسن روحانی حتی به این اندازه هم شهامت ندارد که نامه شورای نگهبان را منتشر کند...

اما درباره نقد معصوم و... سخن می راند و افاضه می کند که امام حسین هم با عمر سعد مذاکره کرده است!

روحانی در نامه ای که منتشر کرده ابعاد رد صلاحیتش را در 4 محور نوشته است. اما آنچه نوشته متنی است که به خواست خود تغییر داده و از عباراتی که به شکلی کنایه وار انتخاب شده، مشخص است که هیچ ارتباطی با نامه شورای نگهبان ندارد...

خوب است برای روشن شدن ذهن مخاطب، یکبار برای همیشه متن کامل نامه شورای نگهبان که دبیر شورا (آیت الله جنتی) آن را امضا کرده است را منتشر کند تا «مردم» قضاوت کنند که رد صلاحیت وی درست بوده یا غلط.

حسن روحانی احتمالا به بهانه «قید محرمانه» بودن نامه از این اقدام تفره می رود، اما کیست که نداند او از افشای ماهیت نامه می ترسد!

و البته از سوی دیگر یقین دارد که از سوی شورای نگهبان این اتفاق نخواهد افتاد؛ چراکه این شورا و رابطین آن اهل زد و بند و خیانت و افشاگری و... نیستند و به مرّ قانون عمل می کنند. جاسوسی، خیانت، تزویر، ریاکاری، خدعه، ظاهرسازی، نفاق و... کار کسانی است که روزگاری در ظاهر خود را انقلابی نشان می دادند اما به محض اینکه فرصت یافتند، هویت واقعی خود را افشا کردند و همه تلاش خود را به کار بستند و نظام را تا آستانه سقوط کشاندند! اما به لطف خدای متعال، این مشعل حقیقت و حقانیت روشن ماند تا مردم در عصر آخرالزمان، از آن استمداد کنند تا خورشید ولایت ظهور کند و دلها را به سوی حق و حقیقت رهنمون سازد...

اگر عمری باشد، متن نامه حسن روحانی و نقد آنرا در وبلاگ منتشر خواهم کرد؛ والسلام.

  • احمد طحانی
  • ۱
  • ۰

در میان وب گردی های خود، به متن و فیلم گفتگوی دکتر احمد بخارایی با سایت دیده بان ایران برخوردم... گفتگویی که حول یک خبر «دروغ» شکل گرفته و با فلسفه بافی مغرضانه، تلاش کرده در مسیری حرکت کند که مدتهاست جریان معاند در همان مسیر به بن بست رسیده است! اما ظاهرا تک تک افراد مخالف نظام و اسلام، باید خودشان با تمام وجود آن «بن بست» را درک کنند... این چند خط را درباره همین موضوع بخوانید:

دسته اول وطن پرست دسته دوم وطن فروش

بعضی تصور می کنند بین جماعت «وطن فروش» و جماعت «وطن پرست» یک جریان و جماعت «بی تفاوت» هم وجود دارد! اما به نظر من اینطور نیست. چراکه همان جماعت به ظاهر بی طرف، در شرایط انتخاب قرار نگرفته اند. والا همان ها هم یک سمت را انتخاب می کنند...

برکت آشوب های 1401 و فتنه مهسا

چند مورد از برکات فتنه مهسا را پیشتر در وبلاگ نوشته بودم. (اینجا) با گذشت بیش از یکسال از این فتنه، تصور می کنم لطفی که جریان معاند، ناخواسته به اسلام و انقلاب کردند، بسیار بیشتر از مواردی است که امثال من متوجه می شوند! یکی از برکاتی که من تا امروز متوجه آن نبودم، روشن شدن موضع «افراد خاصی» بود که به هر دلیل سکوت کرده بودند و در قسمت تاریک میدان ایستاده بودند! این جماعت، به تصور اینکه با فتنه مهسا کار نظام تمام است موضع خود را افشا کرده اند. با گذشت زمان و اثبات پوچ بودن این حرکت و قصد و غرض دشمن از ضربه زدن به «ایران» و حرکت های ضد «اسلام»ی گروهی از آنها مواضع خود را اصلاح کرده اند. اما عده ای چون شهامت پذیرش اشتباه را ندارند، همچنان بر همان مدار می چرخند!

اخراج اساتید؟ کدام استاد؟ کدام اخراج؟

این روزها یکی از شایعاتی که رسانه های زنجیره ای اصلاح طلب دوشادوش رسانه های معاند به آن می پردازند، اخراج اساتید دانشگاه است! این پرونده و شایعه، اگرچه قبل از ماجرای دکتر شریفی زارچی هم مفتوح بود، اما با جنجال سازی های این مدرس دانشگاه و نیز جنجال سازی های دکتر محسن برهانی بیشتر مورد توجه قرار گرفت. اما ماجرا چیست؟ چرا رسانه های مدعی اسم اساتید اخراجی را اعلام نمی کنند؟ یعنی باید باور کنیم استادی که توقف علمی داشته و ضوابط تمدید قرارداد را طی نکرده و... «اخراج» شده است؟ واکنش ها و اسناد و تصاویر منتشر شده از کارنامه و رزومه (عدم بارگذاری اسناد و مدارک پژوهشی) این اساتید، خود گویای همه چیز است. اما به شرط اینکه بخواهیم ببینیم. به قول معروف: کسانی که خود را به خواب زده اند بیدار نمی شوند! (حالا هرچقدر هم تلاش کنی نمی توانی کسی که خودش را به خواب زده بیدار کنی...)

درباره دکتر احمد بخارایی و فلسفه بافی به شکلی ناشیانه

رسانه های اصلاح طلب روش خاصی دارند. برای تیتر زدن می گردند و یک جمله را از دل یک ساعت سخنرانی بیرون می کشند و همان را تیتر می کنند تا مثلا فلان سخنران و امام جمعه را به ظن خود تخریب کنند! اما... از آنجا که مکر خدای تعالی از همه مکرها بالاتر است این جماعت وارد بازی از پیش باخته شده اند و نتیجه مکر این جماعت را خود خدا وعده داده است که جبران می کند! در سوره مبارکه آل عمران آیه ۵۴ می خوانیم: وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ یعنی: و (یهود و دشمنان مسیح، برای نابودی او و آیینش،) نقشه کشیدند؛ و خداوند (بر حفظ او و آیینش،) چاره‌جویی کرد؛ و خداوند، بهترین چاره‌جویان است!

دکتر بخارایی در مصاحبه ای که با سایت دیدبان ایران انجام داده است این جمله را درباره همان «خبرسازی»های رسانه های زنجیره ای بیان کرده است: «به راحتی و صرف این که صحبتی، نقدی یا توییتی داشته است، اخراج کنید؟ این کارها احمقانه است.» اما کاش ایشان به این سوال هم پاسخ می دادند: فقط یک استاد که به خاطر بیان نظر سیاسی اخراج شده را نام ببرید! همانطور که بیان شد، اگر جستجو کنید، تصاویر و مستندات علت عدم همکاری دانشگاه با امثال آقایان دکتر شریفی و دکتر برهانی موجود است. اما به هر حال دل بی غرض و چشم بینا می خواهد! اتفاقا می توان گفت آقای دکتر اینگونه سطحی بودن و تحت تأثیر رسانه های خاص قرار گرفتن «احمقانه» است!

ترقی سایت دیده بان ایران از مقابله با نظام تا ایستادن در مقابل دین

تولید محتوایی که توسط سایت دیده بان ایران انجام می گیرد، از نظر شخص من «مقدس» است. اما متاسفانه عوامل این رسانه، این عمل مقدس را با اهداف مغرضانه خود به شدت آلوده می کنند... برای گفتگو با یک نماینده مجلس تیتر خاص بر می گزینند تا به خیال خود او را تخریب کنند و... اینکه دیده بان ایران هم مانند دیگر رسانه های زنجیره ای در تقابل با نظام اسلامی قرار دارد، شکی نیست... مرور برخی از مطالب این سایت، نشان می دهد کار از بحث انتقاد به نظام فراتر رفته و شکل الحاد به خود گرفته است! به هر حال این جماعتی که در خوشبینانه ترین حالت، به هزار نفر هم نمی رسند (مجموعه عوامل رسانه های زنجیره؛ شامل تولید کنندگان محتوا و منتشر کنندگان آن در پلتفرم های مختلف) قدرت رسانه ای عجیب و پیوسته ای دارند که می توانند جریان سازی کنند... اما به لطف خدا، با روشن شدن عملکرد این جریان در حوادث مختلف، همچون روشن شدن نیت شوم دشمنان ایران، دست این جریان هم برای «مردم» رو شده و اثرگذاری شان به شدت کاسته شده است.

این سایت در مقدمه گفتگوی خود با دکتر احمد بخارایی می نویسد که دولت سیزدهم، مفاخر علمی را اخراج کرده و به جای ایشان امیرحسین ثابتی، مجری عضو جبهه پایداری و عباس موزون مجری برنامه زندگی پس از زندگی را به دانشگاه آورده است! مقدمه نویس و تنظیم کننده مغرض این یادداشت حتی به خود زحمت مطالعه و تحقیق نداده تا اسم دکتر سعید حدادیان را هم اضافه کند! و از سوی دیگر می خواهد تدریس افراد ذکر شده در دانشگاه ها را به روی کار آمدن دولت سیزدهم گره بزند! در حالیکه هر ذهن منصف و آگاهی که اهل تحقیق باشد، می بیند که دکتر حدادیان از سالها قبل (96 و در دولت حسن روحانی!) در دانشگاه ها دروس دفاع مقدس و پایداری را تدریس می کردند و یا امیرحسین ثابتی که خود نخبه دانشگاهی و تحصیل کرده دانشگاه تهران است، چند سال سابقه تدریس دارد و... به نظر شما این جماعت نمی بینند؟ یا نمی دانند؟ خیر! هم می بینند و هم می دانند... منتهی تصور می کنند خدعه، نیرنگ و فریب کارشان را راه می اندازد!

سخنی با جماعت مغرض و معاند داخلی و خارجی

این سخن را به عنوان توصیه به جماعت اصلاح طلب و مغرض در رسانه های زنجیره ای و نیز دشمنان خارج نشین ایران بیان می کنم: یاد بگیرید در دشمنی هم «صادق» باشید! یاد بگیرید و بفهمید دشمنی با «دروغ» نتیجه نمی دهد... بفهمید و ببینید که چطور هزاران دروغ در سال 1401 کارتان را به عدم استقبال همان جماعت چند صد نفری در 1402 رساند و کشاند! بالاخره «ذات انسان» از هر نوعی که باشد، «پاک» است. ذات انسان صداقت و راستی را می پسندد... دشمن صادق از دوست دروغگو به مراتب بهتر است! عزیزان وطن فروش، این سنت خدا یا به قول خودتان «قانون» مادی حاکم بر این جهان است: با دروغ و خدعه و نیرنگ به هدف نمی رسید... این دنیا بر مدار راستی و درستی می چرخد! کاش به جای این درجه از عناد با انقلاب و اسلام، کمی زاویه دید خود را عوض می کردید! و کاش به جای دشمن رذل و شیاد، حداقل دشمن «باشرف» بودید...

 

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

با سلام و عرض ادب

رسانه های زنجیره ای و معاند داخلی که تا دیروز خدمت رسانی در خوی را به سر نظام می زدند، که مثلا کم کاری شده و... حالا با زلزله ترکیه و فاجعه ای که در آن کشور رقم خورده است زمین بازی را عوض کرده اند!

این رسانه ها که تا دیروز به جای پرداختن به اصل «خدمت» و «کمک رسانی» به «مردم خوی» صرفا در پی القاء حس ناکارآمدی و... بودند، حالا می بینند در کشوری که همیشه آنرا با ایران مقایسه کرده اند فاجعه ای بزرگ رقم خورده است. بنابراین به سادگی هرچه تمامتر زمین بازی را عوض می کنند...

دیگر در این رسانه ها مقایسه ای بین مدیریت بحران در ایران و ترکیه انجام نمی شود؛ بلکه حالا صحبت از توئیتر و نقش آن در امداد رسانی است!

بله! درست خواندید... نقش توئیتر در امداد رسانی! آنهم در زلزله ای با آن شدت و وسعت...

بهارنیوز که یکی از سایت های تند اصلاح طلب است در مطلبی با عنوان «نقش توییتر در امداد رسانی در بلایای طبیعی/ بلایی که فیلتر توییتر بر سر عملیات نجات در زلزله ترکیه آورد!» می نویسد: به طور خاص توییتر منبع مهمی از داده‌های شاهدان عینی بوده که در زمان مناسب به گروه‌های امدادرسان امکان می‌دهد تا بتوانند با جوامع آسیب دیده تعامل خوبی داشته باشند!

این رسانه زنجیره ای و معاند البته مطلب را از یک سایت اصلاح طلب و تندروی دیگر (خبرآنلاین نزدیک به محمد مهاجری اصلاح طلب تندرو) گرفته است اما در هر صورت در مطلب تلاش شده است تا به مخاطب اینگونه القاء شود که توئیتر می تواند به نجات زلزله زدگان کمک کند!

اما باید از ناشران و مدیران این رسانه ها و همه افرادی که چنین مطالبی را دست به دست می کنند سوال کرد:

1. چرا کسانی که دچار مشکل شده اند و زیر آوار مانده اند به جای توئیت کردن، تماس نمی گیرند؟

2. چرا افراد زیر آوار مانده به جای توئیت از «پیامک» استفاده نمی کنند؟

روشن است... این حضرات از مرگ انسان ها هم استفاده می کنند تا منویات خودشان را پیش ببرند. توئیتر فضای بی در و پیکری است که هر کس می تواند در آن ده ها حساب ایجاد کند و هر دروغی را منتشر نماید. بدون آنکه قابل رهگیری باشد یا بشود درباره صحت و سقم آن مطمئن شد. به همین دلیل است که استکبار جهانی، با طرح مباحثی چون «دهکده جهانی» و... قصد دارد با ابزارهای مختلفی چون فیس بوک، توئیتر، اینستاگرام و... به هدف مهم خود که شستشوی فکری مخاطبین است برسد.

بله؛ استکبار جهانی مدتهاست این برنامه را پیش گرفته است... که مخاطب از هر نقطه ای از جهان، «شهروند» استکبار باشد! و دقیقا به همان شکل و به همان نحو فکر و عمل کند که مستکبران می خواهند! به این ترتیب، مبحثی که در گذشته تحت عنوان «استعمار» و «استثمار» از آن یاد می شد و عده ای معتقدند دوران آن به پایان رسیده است، امروز در فضای مجازی پیگیری می شود!

البته نمی توان منکر فواید شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها بود. حتی در همین بحث زلزله نیز شبکه های اجتماعی می توانند بسیار مفید فایده عمل کنند. منتهی به این شرط که کاربران در این شبکه ها و پیام رسان ها «هویت» داشته باشند و «مسئولیت» محتوایی که منتشر می کنند را بپذیرند.

به عبارت بسیار ساده تر، همانطور که امروز در جامعه نمی توان بدون «قانون» زندگی کرد، در فضای مجازی و در شبکه های اجتماعی هم نمی شود بی قانون بود و اگر این اتفاق رخ بدهد، نتیجه ای جز ولنگاری فرهنگی نخواهد داشت. چراکه جریان استکبار تلاش می کند تا از طریق تیم گسترده رسانه ای خود، و نیز با کمک افراد فریب خورده ای که بدون جیره و مواجب مستکبران را در رسیدن به اهدافشان یاری می کنند، اولا اعتقادات مردم را بگیرد و در ثانی آنها را نسبت به حکومت و مسئولان خود بی اعتماد کنند تا به این ترتیب، جریان «غرب گرا» فرصت یابد تا در کشورهای مختلف به قدرت برسد.

فاجعه ای که در ترکیه و سوریه رقم خورد جای تأسف فراوان دارد. اگرچه قبل از آن نیز در خوی زلزله ای رخ داد و متاسفانه جان سه نفر از هموطنانمان از دست رفت، اما شدت و وسعت زلزله سوریه و ترکیه با زلزله خوی قابل مقایسه نیست. عجیب و تأسف آور اینکه رسانه های زنجیره ای اصلاح طلب و معاند داخلی، و بعضی از سلبریتی های از خدا بی خبر، به جای «تلاش» برای «کمک» به مردم و «انسانها»، تلاش می کنند تا از شرایط موجود نیز برای رسیدن به اهداف پلید سیاسی و... خود استفاده کنند!

البته خدا جای حق نشسته است... خط شیطان هرچقدر هم تلاش بکند، «دلها به دست خداست». به همین دلیل است که می بینیم در عرصه های مختلف و در بزنگاه های حساس، علی رغم تلاش مستمر دشمن، ورق بر می گردد و ناگهان اتفاقاتی رخ می دهد که برنامه های دشمن را خنثی کرده و یا حتی به ضررش تمام می شود!

انتهای پست/.

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

استعمار را به دسته های مختلفی تقسیم کرده اند. اگر جستجو کنید انواع استعمار در سالهای گذشته را می توانید مطالعه کنید. همچنین مثال های فراوانی که برای هر نوع از استعمار وجود دارد...

اما نوع جدید و در واقع آخرین نوع استعمار، پیچیده ترین و رذیلانه ترین نوع آن است!

و در این نوع از استعمار، نقش اول و آخر را مردم بازی می کنند...

در حقیقت، این نوع از استعمار نه نیاز به نیروهای نظامی دارد و نه نیاز به افراد شاخص و سرشناس در رده های مختلف سیاسی. بلکه تنها از مردم استفاده می شود. به چه شکل؟ بخوانید:

در این نوع از استعمار، مردم، بدون آنکه بخواهند و متوجه باشند، رفتاری دارند که منتهای خواسته مستکبران است. آنها سبک زندگی و منش سیاسی و رفتاری خود را به نوعی انتخاب می کنند که خواسته نظام سلطه است. به این ترتیب، با انتخاب مردم، مسئولانی سر کار می آیند که خواسته یا ناخواسته، منویات جهان سلطه را دنبال می کند!

بله. این نوع از تکیه بر بینش مردم دارد. رسانه ها ابزار اصلی این نوع از استعمار است. در حقیقت سبک زندگی و بینش از طریق رسانه ها به نسل های مختلف ارائه می شود. در این نوع از استعمار، افراد بدون اینکه ریالی دریافت کنند، دقیقا طبق خواسته مستکبران رفتار می کنند.

پیچیده ترین نوع استعمار تنها یک علاج دارد: بصیرت!

در این نوع از استعمار، باید با گسترش روشنگری به بصیرت افزایی کمک کرد. همچنین باید سطح سواد رسانه ای افراد جامعه را بالا برد.

جالب است:

بی بی سی فارسی برنامه می گذارد و برای حسن روحانی تبلیغ می کند. (چه در انتخابات 92 و چه در انتخابات 96). همین رسانه برای مجلس خبرگان رهبری لیست می دهد! نام آیت الله هاشمی در رأس لیست رسانه بی بی سی انگلیس قرار دارد! تعدادی «آیت الله» دیگر هم در این لیست به چشم می خورند. رئیس جمهور پیشنهادی بی بی سی فارسی برای مردم هم اتفاقا «روحانی» و «حجت الاسلام» است!

اما برای انتخاب روحانی، و برای پیروزی لیست خبرگان، بی بی سی و سرکردگانش، ریالی خرج نمی کنند. رأی نمی خرند. تنها و تنها شعارهایی پوچ و بی محتوا را که آرمان بعضی از مردم شده است، تبلیغ می کنند. به این ترتیب، خود مردم پای صندوق های رأی می روند و به رئیس جمهوری رأی می دهند که رسانه ای چون بی بی سی برایش تبلیغ کرده است...

اگر بصیرت مردم بالا برود، در برابر شعار «هم چرخ سانتریفیوژها و هم چرخ زندگی مردم» از خود سوال می کنند که به چه قیمت. اگر سواد رسانه ای افزایش یابد در قبال اخبار بالا رفتن قیمت دلار (طرح جهانگیری و دلار 4200 تومانی را جستجو کنید!) و خودرو و مسکن و... واکنش منطقی نشان می دهند.

اما اگر بصیرت وجود نداشت، و سواد رسانه ای در حد سیکل! بود، نتیجه همین می شود که شد. یعنی هجوم مردم به بازار دلار، خودرو، مسکن (زمین و...) و... . به این ترتیب است که نوع جدید استعمار، مطالباتش را دنبال می کند...

اما در انقلاب اسلامی و در قلب آن، یعنی ایران، نیروی دیگری وجود دارد که همه توطئه های مستکبران و نظام سلطه را نقش بر آب می کند. و آن نیروی لایزال الهی است. همان نیرویی که در طبس بینی نظام سلطه را به خاک مالید. همان نیرویی که در سالهای عشق و حماسه یار و یاور رزمندگان اسلام بود. همان نیرویی که اسلام را در سرتاسر جهان گستر داد. همان نیرویی که محبت جبهه مقاومت را در دلهای مردم قرار داد و...

مقام معظم رهبری می فرمایند: دلها به دست خداست!

بله. شیطان و جناحش همه تلاش خود را به کار می گیرند. اما نتیجه جز با خواست خدا رقم نخواهد خورد که فرمود: أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ (انبیاء، 105)

پی نوشت: مقاله ای درباره استعمار فرانو (خبرگزاری دانشجو)

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

آقای تاجزاده، در مناظره با جلیل محبی افاضه فرموده اند که امروز با توجه به گسترش اینترنت و شبکه های اجتماعی، و فراگیر شدن دسترسی به آن، نمی توان چیزی را از مردم پنهان کرد یا دروغ گفت! (نقل به مضمون)

اتفاقا کاملا فرمایش حضرتشان درست است...

من به عنوان یک شهروند، از سال 88 که به واسطه جو سیاسی حاکم بر جامعه، که البته لازمه رشد و بلوغ سیاسی عموم مردم بود، با جریانات سیاسی موجود در کشور بیشتر آشنا شدم و اگر تا قبل از آن، تنها چیزهایی کلی از «خط امام» شنیده بودم، و به انقلاب اسلامی، به واسطه «حاکمیت دین» و «شهیدان» علاقه داشتم، بعد از آن سال، که طبعا مطالعه و تحقیقم بیشتر شد، شناخت دقیق تری از جو سیاسی حاکم بر جامعه به دست آوردم.

به همین دلیل هم بر فرمایش آقای تاجزاده به عنوان «یک» شهروند ایرانی صحه می گذارم.

اتفاقا من به حرف حضرتشان ایمان هم دارم! چراکه دیدم ام جریان «نفاق» و «تزویر» که به قول مرحوم آقاسی (شاعر اهل بیت) با امام «مرده» قصد کشتن امام «زنده» را داشتند، چگونه عمل می کردند...

عجیب نیست؟ جریانی که خود را خط امامی می خواند، تغییر نام می دهد!

اگر کسی سوال کند که چرا «خط امام» به اصلاح طلبی و اصلاحات تغییر کرده چه باید گفت؟

پاس روشن است: نعمت اینترنت و فضای مجازی!

بله. به برکت فضای مجازی، هرگاه جریان نفاق، با پوشش «خط امام» به آرمان های «امام» حمله می کرد، با اندکی جستجو و مطالعه، به اسنادی دست می یافت که حیرت انگیز بود! و نشان می داد که مدعیان خط امام با آرمان های امام زاویه ای 180 درجه ای دارند!

روزگار وبلاگ و وبلاگ نویسی گذشت. امروز عصر شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها است و به نظر من، این نعمت، بیش از بیش به کار اسلام و انقلاب می آِید...

و به همین علت روشن، یعنی برکت وجود «اینترنت» و «فضای مجازی» است که جناب تاجزاده، باید جلوی دوربین مناظره، به مردم اعتراف کند که نسبت به اول انقلاب تغییر کرده است!

به همین سادگی نعمت اینترنت، جلوی نفاق را گرفته است و امروز اگر کسی به دروغ، مدعی خط امام باشد، اما علیه «ولایت فقیه»، «شورای نگهبان»، «قوه قضائیه»، «مجلس شورای اسلامی»، «انتخابات» و... موضعی به ناحق بگیرد، به سادگی آب خورد و قبل از گذشت 24 ساعت، افشا می شود! البته منظور نشر گسترده مفاهیم است که قلا در تلوزیون کشور با نام خط امام مطرح می شد! وگرنه اگر کسی گوشه ای برای خودش چیزکی بنویسید، مثل آنچه در این وبلاگ انجام می شود، نه قرار است جریان سازی کند و نه به کسی یا جایی آسیب رساند...

بنابراین به فرمایش آقای تاجزاده، این نعمت اینترنت است که جلوی «دروغ های آشکار» را گرفته است و این اینترنت است که میرحسین موسوی را وادار می کند که نظام امام را با رژیم شاه مقایسه کند و کروبی را مجبور می کند که علیه ولایت فقیه موضع بگیرد و حتی عکس امام را از پشت میزش کنار گذاشته و پرچم ایران را نصب کند!

این اینترنت است که در اذهان سوال ایجاد می کند که این جمله که «اگر دین در مقابل آزادی قرار گیرد، این دین است که باید کنار برود» (خاتمی. نقل به مضمون) آنهم از یک روحانی چه پیامی دارد جز حل شدن کامل در غرب؟ یا به قور مرحوم جلال «غربزدگی»؟

بله. اینترنت نعمت عجیبی است...

البته باید قبول کنیم که جریان انقلاب، دیر به میدان آمده و از حریف عقب است. اما وقتی «ایدئولوژی» یک جریان «خدا» و «دین» باشد، به حکم «وَیَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ» معادلات بهم می ریزد! خصوصا که دشمنان زلال انقلاب، با آرمانهای پوشالی به میدان بیایند. اینجاست که باید از خطر «نفاق» ترسید...

  • احمد طحانی