از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه خنده ای تلخ و گاه تلخی یک خنده، وجودت را در آتشی غریب می سوزاند...
اینجا غمکده ای است، پر از درد رفتن...
و تماشاکده ای است، لبریز از جدایی...
اینجا دنیاست!
سرای بی کسی...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

لینک و مطلب جالبی در فضای مجازی (ایتا) دیدم که با خودم گفتم بد نیست در وبلاگم منتشر کنم...

بلکه «یک نفر» ببیند و با همین لینک، در انتخابات شرکت کند!

چراکه به حکم «مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا» (هرکس یک نفر را از مرگ نجات دهد گویا همه مردم را نجات داده است!)

یک نفر هم جزئی از کل است؛ اما جزئی در حکمِ کل!

نظر سنجی: در انتخابات شرکت می کنید؟

1. بله: روی این لینک کلیک بفرمایید.

2. خیر: روی این لینک کلیک بفرمایید.

چند کلمه با عزیزانی که قصد شرکت در انتخابات ندارند:

اگر به «اسلام» علاقه دارید، اصول اسلام را در نظر بگیرید. در دینداری شما «فلسطین» مبنا قرار دارد یا خیر؟ امروز که دو قطبی حامیان فلسطین و دشمنان آن شکل گرفته است، شما در کدام سو قرار گرفته اید؟

اگر به «ایران» علاقه دارید، دشمنان ایران از شما چه می خواهند؟ آیا غیر از این است که همه آنها توصیه می کنند که در انتخابات شرکت نکنید؟

اگر به «امنیت» کشور علاقه دارید، بدانید که رابطه مشارکت قوی و امنیت بالا در کشور، رابطه ای مستقیم و البته پایدار است...

عزیزان؛ بعد از فتنه 1401 دیگر جای شک و شبهه ای باقی نمانده است:

دوگانه و دو قطبی های روشنی شکل گرفته است...

در یک طرف دینداری و در یک طرف دین فروشی!

در یک طرف خانواده دوستی و در یک طرف همجنسگرایی و همجنسبازی!

در یک طرف اسلام و در یک طرف دشمنان اسلام!

در یک طرف ایران و در یک طرف دشمنان ایران!

در یک طرف امنیت کشور و در یک طرف تجزیه ایران و ناامنی!

در یک طرف تقویت کشور و در یک طرف آسیب به مشارکت عمومی!

و...

عزیزان؛ امروز دیگر «ابهامی» وجود ندارد... راه روشن است! پس یک «یاعلی» بگویید و به عشق دین، به عشق ایران، به عشق امنیت کشور، به عشق شهدا، به عشق امام شهدا، به عشق رهبر عزیزمان، به عشق وطن، به عشق فردایی روشن و آباد، به عشق پیشرفت و... در انتخابات شرکت کنید!

  • احمد طحانی
  • ۰
  • ۰

از وقتی خودم را شناخته ام، به «مهران مدیری» و «علی دایی» علاقه داشته ام. من از نسلی هستم که «قهرمان» دوست بود و هر کسی برای خودش قهرمان داشت. نسلی که «پوستر» بازیگران، فوتبالیست ها، خواننده ها، سوپراستراهای ورزشی و هنری به در و دیوار اتاقش می زد و با آنها «خیال پردازی» و «زندگی» می کرد...

مهران مدیری برایم این کلمات را تداعی می کرد و می کند: نظم، تمیزی، ظرافت، هنر و...

علی دایی هم برایم این کلمات را تداعی می کرد و می کند: پشتکار، نیرومندی، شهامت، ایثار، گذشت، «عشق» و...

کاری به جریان فکری این دو عزیز ندارم. می دانیم که مهران مدیری به شدت انقلابی است. همچنین علی دایی با صراحت و رک گویی خود، گاهی به جریان اصولگرا نزدیک شده و گاهی به جریان اصلاح طلب، اما خط قرمزش مقدسات، حضرت زهرا (س) و شهداست.

اصولا برای انتخاب «قهرمان» خط فکری و منش برای «سن» من مطرح نبود. شاید برای برخی برعکس بوده باشد. آنهایی که قهرمانشان «شاملو» و (صادق) «هدایت» است البته در سنی به آنها متمایل شده اند که خطوط فکری و سیاسی را از هم تمیز می دادند...

برنامه های مهران مدیری محشر است! کاری ندارم که دولت «تدبیر» را له می کند. کاری به اینکه همه مدیران سیاسی «دولت تدبیر» را به نقد می کشد ندارم. و کاری هم ندارم به اینکه چقدر از شهدا با احترام یاد می کند. مهران مدیری به معنی واقعی کلمه «هنرمند» مورد نیاز جامعه است. هنرمندی که مقبولیت دارد و حرفش بر دل می نشیند و اثر می گذارد. شما اگر کنار کسی بنشینید که طرفدار سرسخت اصلاحات باشد، و شوخی بنزینی مدیری را ببینید، محال است که آن اصلاح طلب از ته دل نخندد!

من اصلاح طلبان را «متعصب» دیده ام. جریانی که حاضر نیست بپذیرد که اشتباه کرده است! اشتباه نشود: مقالات عذرخواهی و مقالات «تغییر» از حضرات مدعی اصلاح طلبی زیاد است. آخرینش پشیمانی زیباکلام از رأی دادن به روحانی و تشویق دیگران به رای دادن به دولت تدبیر! اما این بازی با «کلمات» و عذرخواهی ظاهری هم در حقیقت نوعی بازی سیاسی است؛ نه پشیمانی حقیقی که از جان و دل برآمده باشد...

برای همین است که علی دایی، به خاطر «شهامت»ش مورد پذیرش عامه فوتبالدوستان قرار می گیرد و تبدیل به نماد اعتراض می شود و در مقطعی، در تمامی استادیوم های ورزشی نامش را به نشانه «اعتراض» صدا می کنند...

امروز انتخابات مجلس است. من از همان آغازین ساعات رأی خودم را به «محمد صالح جوکار» دادم. امیدوارم جریان انقلاب همه صندلی های مجلس را به دست بیاورد. اصلاح طلبان شکست خودشان را پیش بینی کرده اند. برای همین هم بازی های عجیب و غریبی را به راه انداخته اند!

نامزد اصلاح طلبان در یزد آقای «فقیه خراسانی» است...

نامزد جریان انقلاب هم آقای «جوکار» است...

دو مرد از دو تبار مختلف. دو مرد که 180 درجه با هم تفاوت دارند. می توانم بگویم فقیه خراسانی به لحاظ سیاسی به دایی و جوکار به مدیری نزدیک است. ادعای عجیبی است؟ اشکال ندارد. اینها نماد است. نماد نزدیکی...

اگر روزی در این مملکت توانستیم دو قطب مختلف، و دو نظر و دیدگاه متناقض را «بپذیریم»؛ یا به عبارت بهتر، «قبول» کنیم، به نظرم اتفاقات خوبی می افتد. می شود اصلاح طلب و اصولگرا در یک خانواده باشند. باهم بگویند و بخندد. باهم زندگی کنند. می شود کسی هم به مدیری علاقه داشته باشد و هم به علی دایی. می شود کسی هم عاشق ایران باشد و هم از مایکل جکسون خوشش بیاید. می شود...

این مرحله اول است. باید به این مرحله برسیم. چرا؟ به علت اینکه برای رسیدن به مرحله آخر یا «فینال» باید از این مرحله رد شده باشیم. نمی شود بدون رد شدن از این مرحله به فینال رسید. البته به استثنائات کاری ندارم که همیشه و همه جا هستند! اما فینال چیست؟ فینال داشتن ایدئولوژی است و ایدئولوژی برای من، همان چیزی است که «انسان» حاضر می شود به خاطر آن عزیزترین دارایی اش، یعنی «جان»ش را بدهد!

همان کاری که قهرمان ملی ایران و کاوه زمان، سردار دلها، مرد آسمانی و فرمانده لشکر عشق، حاج قاسم سلیمانی انجام داد...

جریان «تزویر» همه کار می کند. علیه دین حرف می زند. از امام حسین (ع) و معجزه کربلا، «مذاکره» خارج می کند! علیه رهبری حرف می زند و به ایشان رسما «توهین» می کند و از رسانه ملی پخش می شود! از منقل حرف می زند! به منتقدان توهین می کند! پز می دهد! پز روشنفکری! به خیال اینکه «عزت» ایران و انقلاب را به حراج گذاشته، با التماس مذاکره، عزت دولتش را می دهد! تمامش را! و پس از آن هم طلبکار می شود! از همه. از مردم...

امروز انتخابات است. به قول یکی از سران فتنه، «من پیشگو نیستم.» اما نتیجه برای من همانی است که «مردم» بخواهند. دلم چیزی می خواهد و وظیفه ام را انجام داده ام. اما دلیل نمی شود که زیر میز «دموکراسی» و «جمهوریت» نظام بزنیم...

جریان چیست؟ جریان این است که با وجود همه مشکلات ریز و درشتی که به واسطه «دولت تدبیر» با آن دست و پنجه نرم می کنیم، و هرچه به پایان دولت نزدیک می شویم، در باطلاق مشکلات بیشتر فرو می رویم، باز امید داریم و برنامه «دورهمی» می بینیم و در انتخابات شرکت می کنیم.

آمریکا هیچ «غلطی» نمی تواند بکند. «کرونا» چیست؟ جلوی این ملت بزرگ را برای حضور و مشارکت در انتخابات، «کرونا» قرار است بگیرد؟ این عجیب نیست؟ به قول معروف خدا را شکر که دشمنان ما را از «حمقا» آفرید...

بدبختها خیال کرده اند حضور مردمی که برای ایدئولوژی و آرمانهایشان «جان» می دهند، قرار است به خاطر کرونا در انتخابات حاضر نشوند!

  • احمد طحانی