از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه نوشته های قابل انتشار، در هر موضوعی!

از هر دری سخنی

گاه خنده ای تلخ و گاه تلخی یک خنده، وجودت را در آتشی غریب می سوزاند...
اینجا غمکده ای است، پر از درد رفتن...
و تماشاکده ای است، لبریز از جدایی...
اینجا دنیاست!
سرای بی کسی...

  • ۱
  • ۰

حتی نام سردار سلیمانی بزدلان داعشی را به وحشت می انداخت. آنها که به انواع سلاح های مدرن توسط آمریکا و هم پیمانان اسرائیل مسلح شده بودند، از شنیدن نام سردار سلیمانی هم پا به فرار می گذاشتند. علت اینکه سردار را با حمله تروریستی و در دل شب به شهادت رساندن هم همین است: در میدان نبرد حریفش نبودند!

فارس نوشت: یک بار هم که داعش به اربیل حمله می‌کند تا آنجا را تصاحب کند، وقتی داعش به اربیل نزدیک می‌شود، بارزانی رئیس منتخب اقلیم کردستان عراق با عربستان و ترکیه تماس می‌گیرد تا برای مبارزه با داعش به آن‌ها کمک کنند. جوابی نمی‌گیرد، تا اینکه با ایران تماس می‌گیرد و می‌گویند که باید با سردار سلیمانی هماهنگ کنید. پس از ارتباط با سردار سلیمانی، حاج قاسم می‌گوید: «امشب شما منطقه را حفظ کنید، من فردا می‌آیم». عراقی‌ها اصرار می‌کنند تا حاج قاسم زودتر به عراق برود. برای همین، سردار سلیمانی ۲ بعدازظهر وارد اربیل می‌شود و به کمک آن‌ها می‌رود. به محض ورود برای مبارزه، داعشی‌ها عقب‌نشینی کرده و فرار می‌کنند. یکی از نیروهای داعش را می‌گیرند و می‌پرسند، شما که قرار بود شهر را بگیرید، چرا فرار کردید؟ داعشی در جواب می‌گوید به ما اطلاع دادند سردار سلیمانی در اربیل است. وقتی این خبر به ما رسید، همه پا به فرار گذاشتند و از ادامه کار سر باز زدند. اسم سردار سلیمانی هم ارزش افزوده‌ای داشت. نمی توانستند ایشان را رودررو به شهادت برسانند؛ برای همین هم شبانه و مخفیانه در اقدام تروریستی او را به شهادت رساندند.

  • ۹۸/۱۱/۰۹
  • احمد طحانی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی